وضعیت بغرنج ترنسجندرهای ایرانی

 

 

                                                                        ترانه فروهر

 

همیشه مردم و دولت های اروپایی فکر می کنند که ترنسجندر ها یا همان دوجنسگونه ها در ایران مشکل و معضلی ندارند و در آسایش و سلامت کافی به سر می برند. دولت های پناهنده پذیر با استناد به صدور حکم آیت الله خمینی مبنی بر آزادی عمل تغییر جنسیت در ایران درخواست پناهندگی اینان را بدون هیچ گونه توجهی به شرایط اجتماعی ایران رد می کنند و اینان را به ایران بازپس می فرستند گویی که بهشتی است برین برای این قشر جامعه.

دگرجنسگونه شده ای که مایل به عمل تغییر جنسیت است برای انجام این عمل بایستی به جنگ مشکلات بسیاری رود و حتی در صورت پیروزی و غلبه بر این مشکلات باز در ابتدای راه قرار دارد. مشکلات و مخالفت های خانواده، طرد اجتماعی، فرار از دوستان قدیمی، هزینه های عمل، انعکاس های فامیل و آشنایان، زندگی بعد از عمل، موقیت کار، وضعیت ازدواج و هزاران موردی که اثری جز اضطراب و دلهره ندارد.

عمل تغییر جنسیت در ایران آزاد است و این بدین معنا نیست که همه چیز بر وفق مراد می باشد و با تغییر جنسیت تمامی مشکلات حل شده و زندگی آرام و دلنشین می شود. اولین قدم مخالفت های خانواده هست که مهمترین و اساسی ترین آنها نیز می باشد. شایان ذکر است که این گونه مخالفت ها عامل بسیاری از خودکشی همجنسگرایان و ترنسجندرها در ایران است که ما در چند ماه گذشته شاهد تعدادی از آنها بودیم. روشنک که بعد از سه سال و نیم از تغییر جنسیتش خود را با تریاک کشت، نیما که خانواده اش او را تحت فشار قرار دادند و بناچار برای فرار از این فشار با پودر مرگ موش خود را کشت و این اواخر امیر که به دلیل مخالفت خانواده با تغییر جنسیتش خود را خفه کرد. این سه مورد دردناکی بود که خبر آن ها پخش شد اما بسیاری موارد دیگر وجود داشت که مایل به انتشار آن نبودند و ترجیح دادند که باز در سکوت بمانند. این فشارها و آمارها چرا زیاد می شود؟ امیر در خانواده ای مرفه زندگی می کرد و حتی بیضه های خود را از بدن بیرون کشیده بود و در آستانه عمل قرار داشت. روشنک دیگر یک پسر نبود و بدن و اندامی کاملا زنانه داشت و حتی خواستگاران زیادی داشت. چه دلیلی برای این اقدامات وجود دارد به جز فشارهای خانوادگی و اجتماعی؟ خانواده روشنک حتی اجازه ملاقات با دوستان پسر قدیمی اش را نمی دادند و او را همانند دختری نجیب در خانه حبس کرده بودند. مادر روشنک وقتی او را خشک و بی حرکت در رختخوابش دید فهمید که چه بلایی بر سر پسر دختر شده اش آمده است. مادر امیر در مراسم تشیع جنازه او فریاد می کشید که امیر جان مرا حلال کن زیرا من مخالف تغییر جنسیت تو بودم. مادر و پدر نیما در مراسم تشیع جنازه او ساکت بودند و شرم می کردند که به خانواده بگویند که چرا نیما خودکشی کرده است. پدر نیما به دوستان همجنسگرای پسرش که همانند صاحبان عزای او شیون می کردند اعتراض کرده و خودکشی نیما را به مسائل دانشگاه و ... نسبت می دادند. گویی هیچ کس از این امر آگاه نمی شود و ماه برای همیشه در پس ابر خواهد ماند. با نگاهی دقیق به ترنسجندرهای ایرانی می توانیم درد آن ها را بفهمیم، فقط کافی است کمی بنگریم.

زمانی که فردی مایل به تغیر جنسیت است ابتدا باید 6 ماه تا 2 سال تحت مشاوره روانپزشکی قرار گیرد و بعد از آن با مراجعه به پزشک قاونی و درخواست به دادگستری روند تغییر جنسیت خود را آغاز نماید و با توجه به هزینه سرسام آور این جراحی خود را به آب و آتش زند تا شاید بتواند خود را از این دوگانگی برهاند. سازمان بهزیستی فقط حداکثر 10 درصد هزینه را پرداخت می کند که این مبلغی بسیار جزئی است و حتی کرایه رفت آمد آنها به بیمارستان و مطب پزشک را تامین نمی کند و در آخر بعد از پشت سر گذاشتن تمام این مراحل و فشارهای روانی خودشان را به تیغ جراحی می سپارند و بعد از عمل به امید حضوری جدید در دنیا قدم بر می دارند غافل از اینکه چه اتفاقات و مسائلی به کمین نشسته اند.

صفحه آخر شناسنامه حاوی توضیحی کوتاه می گردد که این شخص از هویت و جنسیت خود را تغییر داده و نام جدید او را اعلام می دارد. ثمره این توضیح چیزی نیست جز نگون بختی و طرد مجدد اجتماعی. هر درخواست کاری لغو می گردد، هر پیشنهاد ازدواج رد می شود و هر حضوری در جامعه با نگاهی سنگین پاسخ داده خواهد شد و بسیاری موارد که فقط باید دید و شنید.

خبرهایی به تازگی حاکی بر این است که آیت الله مکارم شیرازی یکی از مراجع تقلید پیشنهاد کرده اند که عمل تغییر جنسیت در ایران بایستی متوقف گردد اما هنوز این امر به تصویب نرسیده است و در صورت اجرای این حکم معلوم نیست سرنوشت ترسجندرهای ایرانی به کجا بیانجامد. خبرهایی نیز مبنی بر دستگیری تعدادی از ترنسجندرهایی که در مراحل تغییر جنسیت قرار دارند مخابره شده است که بر این نگرانی ها می افزاید. چندی پیش نیز یکی از همجنسگرایان را در فرودگاه دستگیر کرده و به بازداشت گاه فرستادند به جرم اینکه به دوجنسی بودن آن مشکوک بودند و اقدامات ارسال این شخص به پزشکی قانونی انجام می شد که با مخالفت شدید و ادعای شرف و شکایت متهم قرار گرفتند و او را با قید ضمانت آزاد کردند. ضرب و شتم ها و ترنسفوبیایی نیز مزید بر علت شده و شرایط را سخت تر از همیشه می نماید.

 

سازمان همجنسگرایان ایرانی به عنوان اولین سازمان مدافع حقوق LGBT های ایرانی (Lesbian,Gay,Bisexual,Transgender) اینگونه اقدامات را محکوم کرده و از تمامی انسان های آزاده می خواهد که با روشنگری و مطالعه سعی در دفاع از هویت این افراد نمایند و کمک و یاری رسان سازمان شوند.

لطفا دوستان ترنسجندر خود را به ما معرفی کنید تا در صورت نیاز به کمک آنها بشتابیم. لطفا از حق پناهندگی اینان دفاع کنید و با اسال نامه ها، سازمان های تصمیم گیرنده کیس های پناهندگی را از این مشکلات آگاه نمایید.

 

شاد باشید و سربلند

 

ترانه فروهر

دبیر دوم سازمان همجنسگرایان ایرانی