حسن عباسی-
علی دايی ،
ابراهيم نبوی-
مارادونا
عدالت
سایت :
دنیای ما
ابراهيم نبوی در
تازهترين
نمايش قلمی
خود، از يک
طرف حسن عباسی
يکی از
وابستگان به
«جناح اولترا
راست» بومی را -
به خاطر صدور
اين حکم قشری
که گويا علی
دايی يکی از «اسطورههای
شيطان» است - به
باد تمسخر نانآور
گرفته؛ و از
طرف ديگر قشریتر
از همه
تئوريسينهای
جناح اولترا
راست جهانی،
فيدل کاسترو
يکی از اسطورههای
انسانيت و شرافت و يکی
از نمادهای
پايداری ملی
در برابر سلطهطلبی
امپرياليسم
را «آخرين بازمانده
مشنگهای
سياسی در طول
تاريخ بشر»
خوانده و
عباسیوار
خود را مضحکه
خاص و عام
کرده است. *
به نظر میرسد
«مريخی محبوب»
برخی محافل،
فراتر از
پنجره رو به
غرب کپسول
فضايی خود،
منظره ديگری
از کره زمين و
داستانهای
تلخ و شيرين
حيات ساکنان
آن نداشته
باشد. وگرنه
بايد میديد
درست در همان
روزهايی که آن
ترهات خنک را رله میکرد،
ميليونها
انسان، با
نژاد، مذهب،
زبان، فرهنگ و
سياست گونهگون،
متحد و يک
صف در قارهای
که در گذشتهای
نه چندان دور
«حيات خلوت»
امپرياليسم
آمريکا به حساب میآمد،
چگونه از جورج
بوش استقبال
کردند.
اگر «مسافر
فضايی» ما به گزارشهای
عمومی رسانههای
کشور ميزبان
هم گوش داده
بود، ضرورتاً
میبايد در
جريان نقش
فيدل کاسترو و
جهانبينی و
سياست او در
شکلگيری
رويدادهای
آن چند روز
تاريخی، و
تحولات تاريخساز
آن قاره زنده
و مبارز قرار
میگرفت. ولی
به نظر میرسد
انتظار «شنيدن،
گوش دادن و
آموختن» از
«مريخی محبوب»
انتظاری دور-
به دوری چند
صد سال نوری-
باشد.
با توجه
به داستانهايی
که راجع به
«مريخی محبوب»
بر سر زبان آدمهای
خوب و نازنين
است، میتوان
احتمال داد
گزارشگر
داستانهای
کمدی - تخيلی،
در صورت
شنيدن و ديدن
هم، آماده
آموختن نباشد
و لاجرم
ميليونها
دوستدار فيدل
کاسترو و راه
او در سراسر
جهان را مشتی
ديوانۀ مستحق
دعای شفای خود
تصور کند.
برای نشان
دادن فاصله
واقعی بين
ذهنيت
ابراهيم نبوی
و عينت زندگی
انسانهای
زحمتکش و صلحدوست؛
بين طنز
ميرا و واقعيت
جاندار،
جانبدار و پويا؛
بين طنز گمراه
کننده و جد
راهگشا؛ و بين عباسیها
و نبویها در
يکطرف، و
کاستروها، چهگواراها
و چاوزها در
طرف ديگر، در زير گوشهای
از رويدادهای
آن چند روز
تاريخی مرور
میشود.
روزهايی که
ميليونها انسان
شريف، آرامش
خيال را از
«مشنگهای
طبقات
استثمارگر»
سلب کردند، و
آنها را به هذيانگويیهای
بيشتر وا
داشتند.**
گزارش
اول: خبرگزاری
رويترز، ٢۷اکتبر ٢٠٠۵
ديه گو
آرماندو
مارادونا
معروف به «پسر
طلايی» در
جريان يک
ميزگرد تلويزيونی
با فيدل
کاسترو،
اعلام کرد
هفته آينده
پيشاپيش
تظاهرات
گسترده مردمی
عليه جورج
بوش خواهد
بود. جورج بوش
رييسجمهور
آمريکا در
روزهای ٤- ۵
نوامبر برای
شرکت در
نشست رهبران
کشورهای قاره
آمريکا به
آژانتين
خواهد رفت.
مارادونا
در اين ميزگرد
گفت: «من
معتقدم بوش يک
جنايتکار
است... من در
اعتراض به قدم
گذاشتن او به خاک
آرژانتين در
پيشاپيش
تظاهرکنندگان
خواهم بود.»
مارادونا در
اشاره به فيدل کاسترو
رهبر ۷٩ ساله
کوبا گفت: «او
برای من
خداست. من به
کاماندانته
(فرمانده) قول داده ام اين
کار را بکنم و
اينکار را
خواهم کرد.»
مارادونا،
کاپيتان سابق
تيم ملی
فوتبال
آرژانتين، که
در جام جهانی
١٩٨۶تيم خود را
به پيروزی
رساند، از اوت
سال جاری
در آرژانتين
اقدام به تهيه
و اجرای يک برنامه
هفتگی
تلويزيونی
کرده است...
گزارش
دوم: فرازهايی
از ميزگرد
تلويزيونی
مارادونا و
فيدل کاسترو
گرانما
بين المللی، ٢۷اکتبر
٢٠٠۵
پرزيدنت
فيدل کاسترو
در جريان
يک ميزگرد
تلويزيونی،
نشست سران
کشورهای
آمريکايی در
آرژانتين را
«نشست شکست موافقتنامه
تجارت آزاد
برای کشورهای
آمريکايی» ناميد.
در اين ميزگرد
تلويزيونی علاوه بر
فيدل، ديه گو
آرماندو
مارادونا، قهرمان
فوتبال
آرژانتين و
دوست بزرگ
کوبا و
انقلاب آن
شرکت داشت.
مارادونا در
حال حاضر برای
مصاحبه با
فيدل- برای
برنامه پربينندۀ
خود که هر
هفته از کانال
١٣در بوئنس آيرس
پخش میشود-
در کوبا به سر میبرد.
فيدل در آغاز
برنامه گفت
مارادونا و
دخترش قرار
است پيشاپيش
يک راهپيمايی بزرگی که در
اعتراض به
حضور بوش
سازمان داده میشود،
حضور پيدا
کنند.
فيدل در
اشاره به
نشستی که از
طرف ايالات
متحده برای
دفاع از
منافعش در
آمريکای
لاتين، ترتيب
داده شده است،
ضمن يادآوری
تظاهرات گسترده
عليه نشست
ماقبل آخر در
کانادا گفت:
«قرار است اين
بار آنها در
جنوب گردهم
آيند، آنهم
در آرژانتين،
جايی که در نتيجه
سياستهای
نوليبرالی تحميلی
ايالات
متحده،
فقرزدگی شديد
حاکم است.
مارادونا
تأکيد کرد: «در
آرژانتين
مردم عليه بوش
هستند. من
اولين نفرم.
او به ما
بسيار لطمه
زده است. تا
آنجا که به من
مربوط میشود،
او يک
جنايتکار
است؛ او ما
را تحقير و
زير پا له میکند.
من با دخترم
در پيشاپيش
تطاهرکنندگان
حرکت خواهم کرد.»
فيدل
يادآور شد
آرژانتين
کشوری است
تاريخی، با
تاريخی مملو
از تجاوز، آوارگی و
غارت، و با
مردمی که رنج
بسيار متحمل
شده اند. فيدل
تأکيد کرد بوش
«فرد جنگافروزی»
است، فردی که
از «دکترين
پست هيتلر» پيروی
میکند. اما
آنچه بيش از
هر چيز
ديگر ماهيت او
را نشان میدهد،
سياست حمله
پيشگيرانه
او به کشورهای
ديگر است، اين در حالی
است که دولت
خود او موجب
افزايش ترور
شده است،
دولتی که ترور
را عليه دهها
کشور، از آنجمله
کوبا، به کار
میگيرد.
فيدل
پرسيد: «چه
کسانی شکنجهگرانی
را آموزش و
تعليم دادند
که عاملين قتل
١۵تا ٣٠هزار
نفر و ناپديد
شدن دهها
هزار نفر از
جوانان
آرژانتين
بودند؟» فيدل افزود،
اين است
اعتبارنامه
کسانی که
اکنون ادعای
جنگ با ترور
را دارند،
کسانی که
مسئول ترور
«چه» و بسياری
از انسانهای
بزرگ ديگر
هستند.
پزشکان
کوبايی در
سرتاسر جهان
در ادامه
برنامه، فيدل
به سياست کوبا
در زمين ارائه
کمکهای
پزشکی- به
ويژه در زمينه چشمپزشکی
و جراحی آب
مرواريد- در
سرتاسر
آمريکای لاتين
و به ديگر
شهروندان
جهان اشاره
کرد. فيدل
توضيح داد که
در حال حاضر
هزاران پزشک
کوبايی در
سرتاسر جهان داوطلبانه
مشفول کار هستند.
بعد از توفان
«استن» هفت
بريگاد پزشکی
متشکل از ۶۷٨ پزشک و
کارشناس
درمانی وارد
گواتمالا شد،
با در نظر
گرفتن ٢٤٣
پزشک کوبايی
که پيش از
آن در
گواتمالا
بودند، در حال
حاضر تعداد پزشکان
کوبايی در
گواتمالا
بالغ بر ١٠٠٠ نفر است.
فيدل
اروپاييان را
چالش کرد، اگر
میتوانند
داوطلبانی را
جهت اعزام به آمريکای
مرکزی پيدا
کنند:
«اروپايی که
به خود جرأت
میدهد از
حقوق بشر حرف
بزند و
به دستور
آمريکا ما را
محکوم کند،
بهتر است ساکت
شود و اينگونه
لاطائلات را
به زبان
نباورد.»
او
افزود، کوبا
که کمترين
تعداد
مبتلايان به
ايدز در قاره آمريکا را
دارد، در صدد
است گروهی از
پزشکان متخصص
خود را برای
کار عليه اين
بيماری مرگبار
به زيمبابوه
بفرستد. در
ارتباط با شرايط
بحرانی در
پاکستان،
فيدل گفت:
کوبا پيشنهاد
ارسال ٨٠٠
کارشناس
پزشکی را به
اسلامآباد
داده است.
اضافه بر اين،
کوبا اعلام
آمادگی کرده
است سه
بيمارستان
صحرايی خود را
قبل از
فرارسيدن
زمستان به پاکستان
بفرستد.
مارادونا:
انسانی شريف،
صادق و مردمی
فيدل در ادامه
برنامه گفت:
دوستی عميقی
با مارادونا شکل
گرفته است،
«زيرا او
هميشه نسبت به کوبا
بسيار بخشنده
و پرمحبت بوده
است و از کشور،
مردم و
ورزشکاران ما
در همه حال حمايت کرده
است. موفقيت
او مديون
هنرمندی، پاکی
و ظرفيت او
برای يک انسان
شريف و صادق
بودن است،
انسانی که از
ميان مردم
آمده و همچنان
مانند آنها
احساس میکند.»
ستاره
فوتبال در
صحبت از خود و
از تيمش- تيم
نوجوانان
بوکا- گفت اين بهترين تيم
دنياست، «بوکا
به من همه چيز
داد، مهم
بودن، محبت
مردم.» او گفت
سر تمرينهای
تيم حاضر میشود،
پيشنهاداتش
را با
بازيکنان و
مربيان در ميان
میگذارد و مطمئن میشود
که هزينه تيم
تأمين شود. در
ارتباط با تجاری
شدن فوتبال،
مارادونا گفت بازيکنان
به مراتب کمتر
از مديران
درآمد دارند،
و اين به علت
سهمی است که
فيفا میبرد.
«اين مقاومت
من در برابر
هر آنچه را
نشان میدهد،
که آنها
پيشنهاد میکنند.
به نظر من
ورزش بايد
حدالامکان
تميز باشد.» او
افزود ورزش
کوبا کاملاً پاکيزه است
و تعهد واقعی
ورزشکار به
مردمی است که
او را دوست
دارند، به
خوشحال کردن همميهنانش،
به کسب مدال
برای آنها، و
اين همان چيزی
است که به
ورزشکاران
کوبايی آموزش
داده شده است.
افتخار
بودن در کنار
فيدل
«پسر
طلايی» گفت:
شرکت در اين
ميزگرد در
کنار فيدل و
جمعی از
ورزشکاران
برجسته کوبا
برای او افتخار
بزرگی است. او
از مردم کوبا
به خاطر مهماننوازی
آنها تشکر
کرد. او توضيح داد که
شديداً مشغول
برنامه هفتگی
تلويزيونی «ده
شب» است که در
آن با چهرههای برجسته
جهانی،
خوانندگان
معروف،
ورزشکاران
برجسته
کشورهای
مختلف گفت و
گو میکند. او گفت: تا
کنون جای يک
مصاحبه با
فيدل در آن
برنامه خالی
بوده است.
در پاسخ به پرسش
اداره کننده
ميزگرد در
باره تصميم مصاحبه
با فيدل،
مارادونا گفت»
او قبل از امضای
قرارداد با
کانال ١٣، اين
را عنوان کرده
بود، زيرا
برای او رهبر
انقلاب «از همه آنهايی
که در جهان
حرف میزنند و
تصميم میگيرند،
بزرگتر
است،؛ ديگران فرسنگهای
نوری از او
عقبند و هيچکدام
از آنها،
مانند او برای
مردمشان کار
نکرده اند.»
در دقايق
پايانی
برنامه،
تئوفيلو
استيونسون،
سه بار قهرمان
بوکس جهان،
يک جفت دستکش
بوکس- که يکی از
آنها از طرف
فيدل امضا شده
بود - را به
مناسبت روز
تولد
مارادونا (٣٠
اکتبر) به او
هديه داد.
گزارش
سوم: سومين
نشست خلقها
گرانما
بين المللی، ١
نوامبر ٢۰۰۵
مار دل
پلاتا – سومين
نشست خلقها،
با حضور صدها
سازمان و جنبش
اجتماعی نيمکره
جنوبي، به
عنوان فضايی
برای هماهنگی
و يافتن
گزينها جهت
ادامه مبارزه
عليه طرحهای
امپرياليستی
به سرکردگی ايالات
متحده
آمريکا،
امروز در اين
شهر آرژانتين
آغاز بکار کرد.
دانشجويان، کارگران،
هنرمندان،
رهبران
مذهبي،
نمايندگان
انجمنهای
بومي، زنان،
قضات و فعالين حقوق بشر
همه بخشی از جنبش
گستردهای
هستند، که
برای سومين
بار گرد هم میآيند؛ نشست اول در
سال ١٩٩٨در
سانتياگو
شيلی، و نشست
دوم در سال ٢۰۰۱ در کبک
کانادا برگزار
شد.
موضوعات
که در اين
نشست مورد بحث
قرار خواهند گرفت
عبارتند از: موافقتنامههای
تجارت آزاد،
پیآمدهای
رشد هزينههای
نظامي،
تروريسم،
دسترسی به کار
و توزيع ثروت،
تجاوزات به
حقوق بشر،
رابطه بين
سلامتی و محيط
زيست،
استفاده از زمين و ديگر
منابع طبيعی،
مشکلات
انرژی، بدهی
خارجی و اهميت
پيشرفت جنبشهای
مترقی در
آمريکای
لاتين.
بيش از ۱۵۰مورد از
فعاليتهای
اين نشست تا 5
نوامبر ادامه خواهد يافت.
برگزاری «روز
بسيج قاره ای
نه گفتن به
بوش، آمريکای
ديگری ممکن
است»، يک
راهپيمايی
عليه سياستهای
امپرياليستی
آمريکا، و
برگزاری مجلس
نمايندگان
مردم قاره
آمريکا، بخشهای
عمده اين نشست
را تشکيل میدهند.
بيش از ٤۵۰۰ نماينده در کارگاهها،
جلسات و کنفرانسهای
مختلف شرکت
خواهند کرد.
البته با توجه
به حضور بسياری
از شهروندان
آرژانتين و
شهروندان کشورهای
همسايه در
ماردل پلاتا،
انتظار میرود
شمار بيشتری
در فعاليتهای
گوناگون نشست
شرکت کنند.
هيأت کوبايی
هيأتی از
کوبا متشکل از
٣۰۰ نفر از
نمايندگان
بخشهای مختلف روشنفکران
برجسته،
ورشکاران،
موسيقیدانان،
دانشجويان و
دانشآموزان،
کارگران، بازنشستگان،
اعضای برجسته
سازمانهای
اجتماعی و
تودهای و
نزديکان پنج
کوبايی قهرمان
که در زندانهای
آمريکا به سر
میبرند، در
اين نشست شرکت
خواهد داشت.
ريکاردو
آلارکان،
رييس مجلس ملی
و عضو دفتر
سياسی حزب
کمونيست
کوبا، سرپرستی
اين هيأت را
به عهده دارد.
آلارکان گفت
ديه گو
آرماندو
مارادونا،
ستاره فوتبال
آرژانتين در
تظاهرات روز ٤
نوامبر عليه
بوش شرکت
خواهد کرد.
گزارش چهارم:
فرازهايی از
سخنرانی هوگو
چاوز در سومين
نشست خلقها
گرانما
بين المللی،
٤ نوامبر ٢۰۰۵
مار دل
پلاتا،
آرژانتين -
هوگو چاوز
رييسجمهور ونزوئلا
خطاب به بيش
از ٨۰ هزار
نفر که در
«ورزشگاه
دنيا» در
اعتراض به طرحهای امپرياليستی
ايالات
متحده، گرد
آمده بودند،
گفت: امروز
مردم اين قاره
«موافقتنامه منطقه
تجاری آزاد»
را شکست دادند.
اما اين به
معنای مرگ
سرمايهداری
نيست؛ سرمايهداری
سرانجام دفن
خواهد شد، اما
برای آن بايد سخت
کار کنيم.
تظاهر
کنندگان که پس از
سه ساعت
راهپيمايی در
مسير خيابان
مرکزی
«استقلال» در
«ورزشگاه
دنيا» گرد آمده
بودند، در
سخنان چاوز
اميدها و آمال
خود را میيافتند.
حضور
فيدل در نبرد
پس از
تجزيه و تحليل
شرايط کنونی
منطقه، رهبر بوليواری
خبری را با جمعيت در
ميان گذاشت که
موجی از هيجان
و کف زدنهای
ممتد را
برانگيخت.
چاوز خبر داد که
قبل از ورود
به ورزشگاه
تلفنی با
پرزيدنت فيدل
کاسترو- که
راهپيمايی
را ازطريق گزارشهای
زنده
تلويزيون «تله
شور» دنبال میکند،
گفت و گو کرد،
و فيدل به همه
سلام رسانده
است.
چاوز گفت
فيدل در پايان
گفت و گو
عبارت هميشگی
خود را تکرا
کرد: «به
پيش تا
پيروزی» و با
صدايی مهيج و
احساسی، که
مانند تندری
دريای
کارائيب، جنگلهای
آمازون،
رودخانه لا
پلاتا را در
نورديد به من
گفت: «چاوز،
زنده باد چه!»
چالشها
و گرينهها
در
ورزشگاهی که
در آن جای
ايستادن
نبود، رييس
جمهور
ونزوئلا بر
اين نکته
تأکيد کرد که برای
پيروزی بر
امپرياليسم،
ما بايد فرمول
سيمون
بوليوار را به
کار بگيريم:
پايداری و
پايداری
بيشتر؛
شکيبايی و
شکيبايی بيشتر؛
کار و کار
بيشتر؛ اتحاد
و اتحاد
بيشتر. تنها
از اين راه
است که میتوانيم آرمان خود،
يعنی رهايی
مردممان را
ممکن کنيم.
چاوز
تأکيد کرد، که
مبارزه ما
تنها عليه
منطقه تجاری
آزاد آمريکا
نبوده، بلکه ارائه
يک گزينه
سازنده را نيز
در بر میگيرد.
و اينجاست که
پيشنهاد
«گزينه
بوليواری
برای قاره آمريکا»
مطرح میشود، گزينهای
که ادامه
برنامه ٢۰۰
ساله پدران و
مادران ماست.
او يادآور شد،
ونزوئلا و کوبا
گامهای
استواری در
اين مسير
برداشته اند،
و عزم سياسی و
مشارکت
همگانی خود در ساختمان
«گزينه
بوليواری
برای قاره
آمريکا» را با
تلاش در عرصههای
سياسی،
اجتماعی، اقتصادی و
فنی نشان داده
اند.
در نتيجه
موافقتنامههای
استراتژيک
بين دو کشور، ونزوئلا
توانسته است
در عرض کمتر
از دو سال بیسوادی
را ريشه کن
کند. در اين
مدت کوتاه بيش
از يک ميليون
و نيم
ونزوئلايی در
حد کلاس ششم،
سواد خواندن و
نوشتن آموختند.
اين پيشنهادی
است که به
نشست رؤسای جمهور
خواهم برد:
بياييد از
رفتن از اين
نشست به آن
نشست، و از
اين سخنرانی
به آن سخنرانی
دست برداريم،
و مستقيماً به جنگ
بيسوادی در
آمريکای
لاتين برويم،
جايی که نزديک
40 ميليون نفر
بيسواد کامل و نزديک به
دويست ميليون
نفر بيسواد
عملی وجود دارد.
چاوز
افزود: به
شرکت کنندگان در نشست
خواهم گفت،
مردم ونزوئلا
برای مبارزه
با بيسوادی و
گرسنگی و
بهبود خدمات درمانی در
آمريکای
لاتين، ده
ميليون دلار
کمک مالی
اختصاص داده
اند. همانطور
که چاوز
گفت، او از
حمايت کامل
فيدل و مردم
کوبا در اين
راه برخوردار
است. او تأکيد کرد،
اين چيزی است
که «گزينه
بوليواری
برای قاره
آمريکا» میخواهد:
بيايد به حيات اجتماعی
اولويت
بدهيم،
بياييد
عميقاً انسانگرا
باشيم.
چاوز گفت
گزينه
بوليواری بايد از
پايين، با
مشارکت
کارگران،
دهقانان، مردم
بومی،
دانشجويان،
زنان، کارشناسان،
هنرمندان،
روشنفکران...
ساخته شود،
همه ما وظايفی
به عهد داريم.
اما ساختمان
اين گزينه کار
نخبگان نيست،
بايد از ريشه
بروئيم.
چاوز
سربازان و نظاميان را
نيز در جمع
چهرهها و
سازندگان
اصلی يک گزينه
مردمی قرار
داد و از آنها دعوت کرد،
پرچم ناجيان
مردم را يک
بار ديگر برافرازند.
او يادآور شد:
«امپرياليسم به درون
نيروهای
نظامی
کشورهای ما
رسوخ کرده است،
ديکتاتورها
را تعليم
داده، به آنها
سرکوب مردم و
ناپديد کردن
آنها را
آموخته، و آنها
را در کشور
خودشان به ارتشهای
اشغالگری عليه
مردم خودشان
مبدل کرده است.»
چاوز
تأکيد کرد: «من
به ارتشی
تعلق دارم که
پرچم بوليوار
را نجات داد و
اقدام به
انقلاب کرد، و
با هر حرکت مردم به
جلو، سربازان
ما بيش از پيش
با مردم همراه
شده اند، زيرا
آنها مانند گذشته،
مانند سان
مارتين و
بوليوار،
هميشه بخشی از
روان مردم ما
خواهند بود.
ما برای
استقلال دوم
خود میرزميم
و در اين راه
به همه افراد
نياز داريم، به
همه مردان و زنان با
وجدان و شريف،
به اتحاد
واقعی.»
چاوز
خطاب به
جوانان گفت:
در اين مبارزه
«ما بايد
راديکال
باشيم،
راديکال انقلابی،
انساندوست،
و ميهندوست نسبت
به سرزمين
بزرگمان،
متعهد به
زندگی و تودهها.
با توجه به
اينکه در
نتيجه مدل سرمايهداری
نوليبرالی هر
روز شاهد فقر
و گرسنگی بيشتری
هستيم، مدلی
که بیرحمانه تودهها را
مجازات میکند،
انتخاب ديگری
به غير از
راديکال بودن نداريم.»
امپراتوری
ناکام خواهد
بود
رييسجمهور
ونزوئلا يک
بار ديگر
پنتاگون را به
داشتن نقشههای
نظامی برای
حمله به کشورش
متهم کرد و
گفت اين نشانه
درماندگی
امپراتوری
است که مانند
يک ببر اسير
رفتار میکند؛
اما ببری که
از آن
ترسی نبايد
داشت؛ در طول
تاريخ تودهها
سرانجام همه
امپراتوریها
را سرنگون
کرده اند.
او گفت،
چند سالی است
که دولت
آمريکا در صدد
يکسره کردن
کار انقلاب بوليواری
است، اما
آمريکا همانطور
که در نابود
کردن انقلاب
کوبا شکست
خورد، در مورد
ونزوئلا هم
با ناکامی
روبرو خواهد
شد. چاوز
افزود: «به قول
يک ضربالمثل معروف، هر
خوکی سرانجام
به پايان راه
خواهد رسيد، و
هر امپراتوری
هم، نهايتاً
پايان راه
را خواهد ديد؛
ولی من نمیگويم
که به آنجا
رسيده ايم،
اما به آن
خيلی نزديک هستيم.» چاوز
از نسلهای
امروز خواست
هدف خود را
ناپديد کردن
امپرياليسم
آمريکا، يا حداقل مبدل
کردن آن به يک
ببر کاغذی،
تعيين کنند،
زيرا تودهها
مانند ببرهای فولادين
آماده دفاع از
زندگی خود
هستند.
هوای سرد
و باران مداوم
مانع آن نشد
که شرکت
کنندگان، از
سحرگاه خود را
برای شرکت در
راهپيمايی
«ميهن بزرگ ما» آماده
نکنند. کلمات
پايانی چاوز
جمعيت مشتاق را
به وجد آورد،
زمانی که او
با شور بسيار
خطاب به جمعيت
گفت: «من صحبتم
را، از اعماق
روحم، با
کلمات مارتی،
به پايان میبرم:
"لحظه موعود
برای استقلال
دوم تودههای
قاره آمريکا
فرارسيده
است." من به نشست میروم
تا در آنجا
صدای شما باشم.»