از بلاهت احمدي نژاد تا صداي شوم فاشيسم از سيدني 

 

حسن زرهی – سردبیر هفته نامه شهروند

 

در همان روزهاي اول رياست جمهوري احمدي نژاد  ، نوشتم او دارد از ملاحسني پيشي ميگيرد. نوشتم او به مرزي از بلاهت گام نهاده است كه از زور ناداني به شيريني تن ميزند.

هر روز هم بليه تر و شيرين تر و شيرتر ميشود در صدمه اي كه به حرمت و حيثيت ايران و ايرانيان وارد ميكند.

دخالت او در امور سياسي بيشتر به مضحكه ميماند تا فهم و درك اين امور. لحظه اي مثل ديوانه ها و نديد بديدها از اينكه اتفاقي در عربستان افتاده و پادشاه عربستان به او نزديك شده و حال و احوال كرده و دوربين ها كه تا آن زمان به او و همراهانش محل نمي نهاده اند متوجه آنها ميشوند و به ميمنت حضور پادشاه او و هيات همراهش را نشان ميدهند كيف ميكند و از معجزه خبر ميدهد، و لحظه اي ديگر مدعي ميشود كه اسرائيل بايد به كانادا، اروپا، آمريكا و آلاسكا منتقل شود، و كشتار يهوديان در جنگ دوم جهاني را افسانه ميخواند. و بعد روزي روزهاي ديگر از هاله ي دور سر خويش خبر ميدهد، و خود را قديس و نظر كرده و حرفهايش را وحي وارده به خويش ميپندارد.

اين همه حكايت از يك بدبياري ديگر و تاريخي و تلخ تر از خود جمهوري اسلامي براي ما ايرانيان درون و بيرون ايران دارد.

احمدي نژاد نماينده و سخنگو و معيار سنجش حتي ايرانيان طرفدار جمهوري اسلامي هم نيست تا چه برسد به كل ايرانيان كه در واقع مخالفان حكومت كنوني هستند. اين كه رهبر جمهوري اسلامي هم مشغول تكرار و تاييد پرت و پلاهاي احمدي نژاد است، به دليل آن است كه "خودكرده را چاره نيست".

آدمي به بي خردي احمدي نژاد جز اينكه باعث سرافكندگي همه ي ما ايرانيان باشد كه هست، تاكنون هيچ عمل و اقدام انساني و درستي در راستاي منافع ملي آن مردم و ميهن انجام نداده و نشاني هم از قابليت او براي اين مهم ديده نميشود.

 

صداي شوم فاشيسم از سيدني ميآيد

استراليا ششمين كشور بزرگ جهان است. كشوري كه يك قاره به شمار ميرود.

در همين كشور بزرگ مهاجرپذير حوادثي رخ داده است كه ترسناك و طرفه است.

دنيا انگار نه تنها نميخواهد از آشوب هاي فرانسه درس بگيرد، كه فاجعه ي استراليا نشان داد بدآموزي هم ميكند.

من در دهه نود و به هنگام برگزاري سميناري به همت "بنياد فرهنگ ايران در استراليا" چند روزي در آن كشور و در شهر زيباي سيدني بوده ام. در همان هنگام كه شهروند هم در آنجا منتشر ميشد. و بارها استراليا را يكي از دو سه كشور مهاجرپذير و مناسب براي زندگي مهاجران و تبعيديان دانسته ام. كانادا و كشورهاي اسكانديناوي را از زمره ي ديگر كشورها در همين ارتباط ميدانم.

حالا اما يكي از همين چند كشور انگشت شمار دنيا دارد درگير مصيبت و ماجرايي ميشود كه باور كردنش آسان نيست.

ظاهرا يك گروه جوان نژادپرست كه مدعي اند اهالي خاورميانه به به ساحل روندگان سيدني نظر بد دارند، به هر كسي كه شكل و شمايل خاورميانه اي دارد حمله ميبرند و به قصد كشت كتك ميزنند. در يكي از عكسهاي اين عمل فاشيستي، گروهي جوان سفيدپوست خشمگين با مشت و چماق و هر چه دم دستشان است افتاده اند به جان جوان ديگري كه سيماي خاورميانه اي و لابد مسلمانانه دارد. اينها ظاهرا آتش تمهيد ديده شده اي است كه در غرب زير خاكستر حرفهاي خوب و آرزوهاي بد نسبت به مهاجران و بويژه مسلمانان پنهان است.

در كانادا و آمريكا و اروپا و باقي جهان اول نيز مسلمان و خاورميانه اي و ايراني و عرب متهم است مگر خلاف آن ثابت شود. چند روز پيش دختر من سحر زرهي براي شركت در يك كنفرانس مربوط به مهاجران به اسپانيا دعوت شده و در آن جا سخنراني كرده بود، به هنگام بازگشت در فرودگاه تورنتو، مامور مرزبان از او ميپرسد‌ كه آيا جوان مسلمان ديگري را كه در هواپيما بوده مي شناسد؟ و وقتي سحر پاسخ منفي ميدهد او نه تنها قانع نميشود كه به پرس و جوي بيشتر ميپردازد!

در سفر رحمان حسين زاده به تورنتو هم همين ماجرا رخ ميدهد. او تعريف ميكرد كه او و دو ايراني ديگر را كه از آمريكا به كانادا آمده اند محاكمه كرده اند و مدعي بوده اند كه آيا همديگر را ميشناسند و اگر ميشناسند چه رابطه اي با هم دارند. در حالي كه حسين زاده از سوئد به كانادا آمده بود و آن دو ايراني ديگر از آمريكا و هيچكدام ديگري را نمي شناختند. ظاهرا تنها نشانه مجرميت اين سه آن بود كه يكي از آنها كه گمان ميكرده ديگري ايراني است به او سلام كرده است.

اينها و دهها و صدها نمونه ي ديگر نشانه هاي همان بي اعتمادي و نفرت پراكني و كينه ايجاد كردني است كه از يك سو به ماجراي نژادپرستانه و فاشيستي سيدني ميانجامد و از سوي ديگر آتش خشمي را موجب ميشود كه نمونه اش را همه در فرانسه ديديم.

اگر هوشياري همه ما به فريادمان نرسد، بلاهت هاي كساني چون احمدي نژاد و ندانم كاريهاي همه روزه در جهان آزاد هر دو جهنمي را به ارمغان خواهند آورد‌ كه نيك و بد نخواهد شناخت و از همه ي ما اروپايي و آمريكايي و جهان سومي و خاورميانه اي و مسيحي و مسلمان و بودايي و بي دين قرباني خواهد گرفت. در كوره ي قهر و نفرت و ناديده گيري ندميم كه پايان خوشي براي هيچكس نخواهد داشت.