طبقه كارگر در بوته آزمايشي ديگر!

كارگران شركت واحد خود سخن ميگويند!

اعتصاب شكوهمند و مبارزات شرافتمندانه و انساني كارگران شركت واحد با پيچ و خم و فراز و نشيبهاي دشواري روبرو شده است. و اين از قبل قابل پيش بيني بود. كارگران شركت واحد واقفند كه با رژيمي روبرو اند كه شمشير را از جلو بسته و  كمر به نابودي انسانيت و آزادي  ودستاوردهاي مردم بسته است. در مقابل آنها در تلاشهاي انسانيشان، به تشكل و اتحادشان پشت بسته و روي حمايت  كل طيقه همسرنوشت خود و مردم تهران و حمايتهاي طبقه كارگر بين المللي حساب باز كرده اند.

دشمنان كارگران با تمام قوا در مقابل اين انسانهاي حق طلب قد علم كرده اند. اين جانوران حكومتي براي سركوب كارگران حتي به كودكان 2 ساله شان هم رحم نكرده اند. رژيم اسلامي ضد كارگر نيروي عظيمي  را براي به شكست كشانيدن اعتصاب و مبارزه كارگران به ميدان آورده است. از دستگاهاهاي امنيتي و نظامي تا دادگاه انقلاب و زندان اوين و شهرداري و مجلس وخانه كارگر و دولت و همه اعوان و انصار سرمايه را به خدمت گرفته اند تا تلاش حق طلبانه و آزاديخواهانه اي را شكست دهند و پيشروي يك حركت بزرگ اجتماعي و انساني را سد كنند.

كارگران شركت واحد بهمراه  خانواده هايشان و همگام با رهبران و فعالن اتحاديه شان با چنگ و دندان از اتحاد و تشكلشان دفاع ميكنند و قاطعانه بر خواستهاي خود مبني بر افزايش حقوقها و انعقاد قراردادهاي دستجمعي و آزادي دبير سنديكا و ديگر فعالين و كارگران دستگير شده پاي ميفشارند.

 اين مبارزه را نبايد تنها گذاشت. در  رابطه با اين اعتصاب و  حقخواهي كارگران شركت واحد، كل طبقه كارگر ما در بوته يك آزمايش ديگر است. اگر اين طبقه به حمايت موثر عملي بر نخيزد پيروزي كارگران شركت واحد تضمين شده نيست. نبايد گذاشت طبقه ما را به يك عقب نشيني ديگر وادارند.

كارگران خود سخن ميگويند. بايد به نداي فعالين كارگران شركت واحد و خانواده هايشان گوش كرد و به پشنيباني بيدريغشان اقدام نمود. طبقه كارگر به يك اقدام سراسري و حركت انساني فراخوانده شده است. اين يك نياز تاريخي و چه بسا سرنوشت ساز است. در اين دوره و در اين مبارزه نه تنها كارگران شركت واحد بلكه  منفعت و پيشروي كل طبقه ما در يك رويارويي و نبرد طبقاتي در بوته آزمايش قرار گرفته است.

سخنان، نامه ها و خطابيه هاي خود كارگران شركت واحد و نمايندگان و سخنگويان و خانواده هايشان گوياي اين حقيقت است. بايد به آنها گوش كرد، به استقبالش رفت و به آن پاسخ مثبت  و فوري داد.   

به گوشه هايي از نامه غلامرضا ميرزائی سخنگوی سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران خطاب به کارگران شرکت واحد و خانواده های آنها توجه كنيد:

"نزديک به هزار نفر يا حتی بيشتر از همكاران ما اسير شده اند. اسير شده اند تا دستمزد بيشتری که با آن بتوانند فرزندان و همسرانشان را از هر نظر تامين کنند نخواهند. اسير شده اند تا ديگر حرف از سنديکا و متشکل شدن نزنند و پراکنده بمانند. اسير شده اند که حرف از اتحاد، حرف از اعتصاب، حرف از حقيقت و دنيائی که شايسته آنها است نزنند. عليه اجحافات و ظلمی که به آنها ميشود دم در نياورند و ساکت باشند."

"اين خواستها خواست ١٧٠٠٠ کارگر شرکت واحد و خواست چند ده هزار اعضای خانواده آنها است و همه ما وظيفه داريم بخاطر بچه هايمان، بخاطر آينده مان، بخاطر خودمان، برای بدست آوردن تک تک اين مطالبات بجنگيم. دليل اينهمه مخالفت با سنديکای شرکت واحد نيز همين است، بخاطر مبارزه آن برای همين خواست هاست."

" ايمان دارم که تلاش های ما، هرچند به قيمتی زياد اما نتايج بسيار مهمی داشته است، تجارب زيادی اندوخته ايم، ياد گرفته ايم چگونه متحد و متشکل شويم، خواستهائی که پرچمش را بلند کرديم امروز به خواست همه اين خانواده بزرگ کارگری تبديل شده است. امروز کارگران شرکت واحد با کوله باری از تجارب گرانبها و با صدها و شايد به جرات بتوانم بگويم با هزاران فعال که از اين پس به ميدان خواهند آمد، به مبارزه متشکل و متحدانه خود ادامه خواهند داد. ايمان دارم که همه شما قدر اتحادتان را ميدانيد. همه شما قدر رهبران مبارزه تان را ميدانيد. همه شما ارزش تشکل داشتن را اگر تا يک ماه قبل نميدانستيد امروز با گوشت و پوست لمس کرده ايد. ممکن است ما را هم بگيرند اما اين اعتقادات را که در قلب هزاران نفر ريشه دوانده است نميتوانند بگيرند."

"مبارزه ما پيروز خواهد شد، همه ما بايد به آن ايمان داشته باشيم. رمز پيروزی ما داشتن تشکل و اتحاد ما است. "

 

و همسران كارگران دستگير شده در خطابيه اي  به سازمان عفو بين الملل ، سازمانهای مدافع حقوق بشر و همه سازمانهای کارگری و همه وجدانهای بيدار در دنيا چنين ميگويند:

"حتما از اعتصاب کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران در روز شنبه ٨ بهمن (٢٨ ژانويه) و سرکوب آنها خبر داريد. حتما خبر داريد که بيش از ٥٠٠ نفر از همسران ما به جرم حق خواهي، به جرم اعتصاب، به جرم درست کردن سنديکا که از حقوقشان دفاع کند در زندان بسر ميبرند. حتما خبر داريد که حتی همسران و کودکان کارگران را هم گرفتند و کتک زدند. همسران ما جرمی نکرده اند. آنها ميگويند با حقوقی که سه بار زير خط فقر اعلام شده است نميتوانيم زندگی کنيم و حقوق بيشتری ميخواهيم. جرم را کسانی مرتکب شدند که همسران ما را زدند و به زندان انداختند. جرم را کسانی مرتکب شده اند که کوچکترين حق و حقوقی برای ما قائل نيستند.

همسران ما ميگويند احتياج به تشکل داريم که از پراکندگی نجات پيدا کنيم و متحدانه بتوانيم عليه فقر و محروميتی که به ما تحميل شده مبارزه کنيم.

همسران ما ميگويند احتياج به قرارداد دسته جمعی داريم که در مقابل کارفرما و دولت دسته جمعی ظاهر شويم و دسته جمعی قرارداد ببنديم و دسته جمعی پای مذاکره و اعتصاب برای دستمزدهايمان برويم. و دسته جمعی درمورد ساعت کار طولانی و ناامنی کارمان بحث کنيم.

همسران ما بحق تصميم به اعتصاب گرفتند چون به هيچکدام از خواستهای آنها جواب داده نشد. آنها تصميم به اعتصاب گرفتند تا رهبر سنديکا، آقای منصور اسانلو را که با وضعيت جسمی بسيار وخيمی در زندان بسر ميبرد آزاد کنند. شايد شما اين حق و حقوق را در کشورتان داريد ما در اينجا نداريم.

چند روز است همسران ما در زندانند. موقع دستگيری آنها را مورد ضرب و شتم زياد قرار دادند. همسر و دو دختر کوچک يعقوب سليمي، از فعالين سنديکايمان را کتک زدند. ميتوانيد تصور کنيد که احتمالا با همسران ما در زندان چه کرده اند. نه ملاقاتی داده اند و نه شرکت واحد حقوقی پرداخت کرده است که بتوانيم زندگی مان را اداره کنيم. فرزندان ما پدران خود را ميخواهند. انتظار داريم تمام دنيا به حمايت از ما بلند شود  و فشار آورد که همسران ما فورا آزاد شوند و کارشان را شروع کنند."

 

بله ، يك خانواده بزرگ كارگري با خواستهاي شرافتمندانه و انساني پا به ميدان گذاشته اند. و اين هنوز يك گوشه كوچك از خانواده چند ده ميليوني طبقه كارگر يك كشور است كه  جايش در اين صحنه با شكوه و انساني خالي است.

رژيم  اسلامي در هراس از اين تحرك شكو همند، خانواده و كودكان كارگران را گروگان گرفت. رهبران و نمايندگان اتحاديه كارگران شركت واحد را به اسارت در آورده است. نزديك به هزار كارگر اعتصابي را روانه زندان كرده است. منصور اسانلو رئيس هيئت مديره سنديکاي شرکت واحد از اول دي ماه تا کنون در زندان نگه داشته است. همراه رانندگاني كه به زور به كار وادار شده اند نيروي انتظامي گمارده است تا هر گونه تحرك آنها و مردم را تحت كنترل در آورند. همه مكالمات تلفني كارگران را كنترل ميكنند. تعدادي از دستگير شدگان با امضاي "تعهد نامه" آزاد شده اند. به تعدادي از كارگران بن كارگري رشوه دادند و سكوتشان را خريده اند، كارگران دستگير شده را تهديد به اخراج كرده اند و روزنامه نگاران را به بايكوت خبري كشانده اند.

اما اين رژيم ضد كارگر  تا كنون نتوانسته است اين خانواده بزرگ كارگري را به تسليم وادار كند.

از احمدي نژاد تا رفسنجاني و قاليباف و محجوب و خانه كارگرش چماق سركوب و تهديد را بر بالاي سر كارگران نگه داشته اند تا سنديكاي كارگران شركت واحد را بر سرشان خراب كنند.

 
يکي از فعالان سنديکاي شرکت واحد ميگويد:

 "آقايان از هر گونه تشکل مستقل کارگري وحشت دارند. آنها براي نابودي سنديکا کمر بسته اند و ما به حفظ آن. تجربه نشان داده است که اگر متحد و متشکل نباشيم حتي نان شب فرزندان مان را نيز از ما ميگيرند و به کارفرما ميدهند. آنها هميشه "محجوب هايي" دارند. تکه اي از ناني را که از ما گرفته به جلوي اين "محجوب ها" پرت ميکنند و اينها تمام شرف کارگري را به آن تکه نان ميفروشند."


و بالاخره ليبرالهاي در حاشيه جامعه و  همسو با دشمن كارگران فرياد ميزنند كه به خواست و مبارزه و اعتصاب كارگران رنگ سياسي نزنيد. اينها يا غافلند و يا چشمان خود را بر  اين حقيقت ميپوشانند كه  مبارزه و اعتصاب کارکنان شرکت واحد بر متن تناقضات موجود ميان ادعاهاي رژيم با عملکرد واقعي ضد كارگريش و بر متن يك بحران اقتصادي و سياسي لاعلاج داراي بار سياسي بي چون و چرا است. اين حركت بخشي از يك اعتراض عمومي نسبت يه  شرايط كنوني جامعه است. هر گام پيروزي در اين جدال عمومي براي آزادي و برابري توازن قوا را به نفع طبقه كارگر و مردم و به نفع آزادي تغيير ميدهد.

تا همين لحظه و اگر چه هنوز پيروزي كارگران شركت واحد مسجل نشده است، اين مبارزه و اعتصاب بزرگ، تجارب گرانبهايي را به مبارزات طبقه كارگر افزوده است. از جمله و در حالي كه بسياری از اعضای هيئت مديره در زندان هستند، رهبران جديدي جاي انها را پر كرده و مبارزه كارگران را زنده نگه داشته اند. با وجود دستگيری فعالين سنديکا تعداد بيشتری قدم جلو گذاشته اند تا جای آنها را پر کنند. همه كارگران ميدانند كه بايد قدر اتحاد و تشکل شان را بدانند. اين تجربه براي كل طبقه كارگر بار ديگر نقش و اهميت تشكل را خاطر نشان كرده و عملا آموخته است.

اين تجارب بار ديگر نشان داد كه همواره و در جريان مبارزه صف  جديدی از کارگران در مقام رهبری مبارزه  قرار خواهند گر فت و اين در مبارزه و اعتصاب كارگران شركت واحد اتفاق افتاد. كارگراني كه  در سخنگوئی و رساندن صدای اعتراض ١٧٠٠٠ کارگر واحد و اعضای خانواده آنها نقش ايفا ميکنند.

اكنون طبقه كارگر در بوته يك آزمايش ديگر قرار گرفته است.

مسوول سنديكاي شركت واحد و  بهمراه اعضاي هيئت مديره  و بيش از 500 كارگر اين شركت به زندان افتاده اند. همسران و كودكان تعدادي از نمايندگان كارگران مورد ضرب و شتم و بي حرمتي قرار گرفته اند. كارگران معترض بيشتري تحت تعقيب و پيگرد قرار دارند. بسيجيهاي مزدور را به جاي كارگران اعتصابي به كار گمارده اند و نيروي انتظامي را براي مجبور كردن كارگران به سكوت وارد اتوبوسها كرده اند، رژيم با تمام  قدرت تصميم به شكست اعتصاب و مبارزه كارگران شركت واحد، منحل كردن سنديكا و باز گردانندگان كارگران به كار با همان شرايط غيرانساني گرفته است. با گرسنه نگه داشتن كارگران و خانواده هايشان ميخواهند آنها را  به تسليم بكشانند. 

مبارزه كارگران شركت واحد نبايد تنها بماند. نبابد گذاشت اين تلاشهاي عظيم و انساني را  شكست بدهند. شكست كارگران شركت واحد شكست كل طبقه ماست و يك گام ما را به عقب مينشاند. نبايد گذاشت كمر اين كارگران را خم كنند. پيروزي اين مبارزه در گرو يك تحرك سراسري و اعلام حمايت عملي كل طبقه ما از كارگران نفت و ذوب آهن و ماشين سازيها و بيمارستانها و پالايشگاهها و نساجي ها و غيره است. اعتصابات حمايتي در همه جا ميتواند شكل بگيرد. از چند دقيقه  دست از كار كشيدن سمبليك تا اعتصاب طولاني مدت تر هشداري، پشتوانه بزرگي براي پيروزي اين مبارزه است. برگزاري مجامع عمومي در كارخانه ها و مراكز بزرگ كارگري و صدور بيانيه  حمايتي، اعزام نمايندگان كارگري به ميان كارگران شركت واحد و بالاخره همكاري و حمايت مردم تهران از كارگران شركت واحد پيروزي انسانيت بر زور و ارعاب را تضمين ميكند. بايد از همه كارخانه ها و خيابانها و محلات شهر كمكهاي مالي به خانواده هاي كارگران اعتصابي و زنداني سرازير شود. فعالين كارگري و دانشچويي و نهادها و انسانهاي آزاديخواه  و برابري طلب در ميان زنان و مردان و جوانان ميتوانند و بايد اين كمكها را سازمان دهند. اين كمكها را ميتوان از طريق نمايندگان كارگران كه هنوز دستگير نشده اند به خانواده هاي كارگران رساند.

در اين شرايط دشوار، اين حقيقت بي برو برگرد را براي يك لحظه هم از جلو چشم دور نكنيم كه  پيروزي كارگران شركت واحد نه تنها پيروزي بزرگي براي كل طبقه كارگر، بلكه  پيروزي بزرگي براي كل جنبش آزاديخواهانه مردم، زنان ، دانشجويان ، جوانان و فرهنگيان و كارمندان و ديگر اقشار مردم است. اين گام بزرگ و انساني را بايد ستود و تقويت كرد، حمايتش كرد و به پيروزي رساند.

مظفر محمدي

14 بهمن 84 (3 فوريه 2006)