استراتژی سياسی جمهوری اسلامی
سيامند
در بررسی و تحليل روند پرونده ی هسته ای جمهوری اسلامی و برخورد و روابط ميان اين جکومت و جهان، عموما کوشش در پاسخگويی به سئوال هايی از اين دست محور همه ی امور قرار می گيرد، آيا ايران مورد حمله ی نظامی امريکا و اسرائيل قرار خواهد گرفت يا نه ؟ آيا ارجاع پرونده ی ايران به شورای امنيت موجب اعمال تحريم های سياسی و اقتصادی خواهد شد ؟ اگر تحريم اعمال شود چگونه خواهد بود و به چه نتايجی خواهد انجاميد ؟ آيا تحريم و يا حمله ی نظامی امريکا، اسرائيل و متحدان به ايران سرنگونی جمهوری اسلامی را در پی خواهد داشت ؟ چنين حمله ی نظامی ای چگونه صورت خواهد گرفت ؟ و ...
از سويی می توان گفت با شناختی که جامعه ی جهانی از رفتار سياسی دو دولت امريکا و اسرائيل دارد، و کوشش و تلاش اين دو دولت به اعمال اراده ی خود به روش های زورمدارانه در سراسر جهان، طرح اين گونه سئوالات در ذهن افراد علاقمند به امور ايران و خاورميانه امری بسيار طبيعی و منطقی است. اما نکته ی ديگری که در عموم تحليل های سياسی منطقه ای همواره اذهان را به خود مشغول می کند، اين است که جامعه ی جهانی در مقابل رفتار و سياست های جمهوری اسلامی چگونه واکنشی نشان خواهد داد، بگذاريد مسئله را اين بار از جهت معکوس مورد بررسی قرار دهيم. چرا جمهوری اسلامی چنين رفتاری در صحنه ی بين المللی در پيش گرفته است ؟ مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی با « تروئيکای اتحاديه ی اروپا » و به اين واسطه با امريکا تنها منحصر به روزهای اخير و دوران رياست جمهوری آقای احمدی نژاد محدود نمی شود ؛ اين مذاکرات در دوران رياست جمهوری آقای خاتمی نيز در جريان بوده است، جامعه ی بين المللی به گمان من به درستی به گفتارهای سران و رهبران جمهوری اسلامی مبنی بر « صلح آميز» بودن تلاش های هسته ای آنان اعتماد نکرده و اين بی اعتمادی منحصر به دوران کنونی نيست، در دوران آقای خاتمی نيز جامعه ی بين المللی به کليت رژيم تهران اعتماد نداشت، اما طی مذاکرات دو جانبه راه هايی برای اجتناب دوسويه از گزيدن راههای چالش بار يافته شده بود ؛ چه اراده ای موجب شد که روند امور به اينجا برسد که امروزه ارجاع پرونده ی جمهوری اسلامی به شورای امنيت سازمان ملل متحد با رای 27 عضو از اعضای شورای حکام سازمان بين المللی انرژی اتمی در دستور کار قرار گيرد ؟ آيا می توان همه ی اين تحولات را تنها به « ندانم کاری » های هيئت مذاکره کننده ی ايرانی نسبت داد ؟ جمهوری اسلامی در تمام سال های حيات خود همواره کوشيده است که در اختلافات ميان شرق و غرب ( دوران جنگ سرد )، اروپا و امريکا ( دوران پس از فروپاشی شوروی ) و سپس روسيه، چين و امريکا فضايی حياتی برای خود بيايد، آيا استراتژی سياسی ای که امروزه موجب به هم پيوستن عمده ی اين کشورها عليه جمهوری اسلامی شده است، اتفاقی و براثر ندانم کاری و بی کفايتی استراتژهای جمهوری اسلامی است، يا اينکه مسئولين نظام دکترين جديدی درکار بسته اند ؟ شرايط جنگی چه « برکاتی » می تواند برای نظام جمهوری اسلامی داشته باشد ؟
پس از شکست و حذفِ « اصلاح طلبان حکومتی » در جريان انتخابات شورای شهر تهران، سپس در مجلس هفتم و در آخر در به عهده گيری مسئوليتِ نيروی مجريه در انتخابات دور نهم رياست جمهوری، طيف سياسيون حکومت جمهوری اسلامی جای خود را به نظاميان بازگشته از جبهه های جنگ ايران و عراق دادند. اگر سامانه ی اصلی دولت آقای خاتمی را مسئولين و گردانندگان سابق و حاضر وزارت اطلاعات تشکيل می دادند ؛ مقاماتِ دولتِ جانشين از کيان بازجويان و فرماندهان نظامی دست چين شدند، کسانی که ريشه در نهادهای نظامی، زندانهای کشور، نيروهای انتظامی، حراست و اطلاعات داشتند. از همان ابتدای دوره ی رياست جمهوری آقای خاتمی، نهادهای نظامی و بيت رهبری به قصد رقابت و خنثی سازی اطلاعاتی های گرد آمده در دولت، که با برخی راهکردهای جناح قدرتمند حکومتی مخالف خوانی هايی سرداده بودند، به سازماندهی اطلاعات موازی در چارچوبِ قوه ی قضائيه و نيروهای انتظامی دست زده و ابتکار عمل را بطور کامل از دولت خاتمی گرفته بودند. انتخابات شوراها و سپس مجلس هفتم، پست های حساس قانون گذاری و شورای شهر را نيز ميان نظاميان و مقامات پيشين زندانهای کشور تقسيم کرد. اين بار نظاميان عمده توجه خود را به تصرف آخرين منصبی که تا کنون در اختيار آنان قرار نگرفته بود، معطوف کردند. برای اين کار طبق گفته ی محمد باقر ذوالقدر قائم مقام فرمانده سپاه پاسداران، سازماندهی و طراحی های پيچيده ای صورت گرفت.
«سردار ذوالقدر كه در همايش فرماندهان بسيج ادارى و كارگرى سراسر كشور سخن مى گفت با بيان اين مطلب كه بسيج ادارى كارگرى، جزء اولين نهادهاى تشكيلات بسيج است، حضور سازمان يافته بسيجيان را در ادارات تداوم بخش حيات انقلابى در اداره كشور برشمرد و … اظهار داشت: انتخابات نهمين دوره رياست جمهورى در نوع خود بى نظير بود و با وجود تلاش گسترده دشمنان و بدخواهان به بهترين نحو ممكن برگزار شد و با عنايت الهى و به مدد آگاهى و احساس مسئوليت مردم هم حضور حداكثرى كه راهبرد تضمين شده از سوى مقام معظم رهبرى بود تحقق يافت و هم فرد صالح و شايسته اى از مجموعه اصولگرايان اصلاح طلب به توفيق خدمتگزارى در اين عرصه دست يافت. وى با تخطئه كسانى كه نيروهاى اصولگرا را در جريان انتخابات به بى برنامگى، اختلافات، قدرت طلبى و عدم تفاهم بر سر كانديداى واحد متهم مى كردند گفت: در شرايط پيچيده سياسى كه قدرت هاى خارجى و جريان هاى فزون خواه در داخل از مدت ها قبل مترصد بوده و برنامه ريزى كرده بودند كه نتيجه انتخابات را به نفع خود تغيير دهند و از شكل گيرى يك دولت كارآمد اصولگرا جلوگيرى نمايند، بايد پيچيده عمل مى شد و نيروهاى اصولگرا بحمدالله با طراحى درست و چند لايه توانستند در يك رقابت واقعى و تنگاتنگ، حمايت اكثريت مردم را به خدمتگزارى بيشتر و موثرتر به آنها جلب نمايند. جانشين فرمانده كل سپاه در پايان ضمن تبريك به احمدى نژاد به عنوان رئيس جمهور منتخب وى را نماد اصولگرايى، دين باورى، انقلابى گرى و عدالت ورزى دانست.» ( روزنامه ی شرق- دوشنبه 20 تير 1384 )
بدين سان طی اين « طراحی درست و چند لايه » آخرين نهاد حکومتی، يعنی قوه ی مجريه نيز به نحوی قانونی و با رای توده ای به نظاميان سپرده شد ( 1 ). از اين پس استراتژی سياست بين المللی رژيم توسط نظاميان تعيين می شد، امری که آقای ذوالقدر و همکاران برای آن نيز « طراحی درست و چند لايه » در کار گرفته بودند.
آقای احمدی نژاد به محض جلوس بر کرسی رياست جمهوری در گفتگو با نمايندگانِ مجلس خبرگان اشاره کرده بود که توافقات ميان تروئيکای اروپايی و هيئت مذاکره کننده ی دولت خاتمی را به رسميت نشناخته و آنها را همانند معاهده ی ترکمانچای ارزيابی می کند، و به اين نحو نارضايتی چهره هايی که در عروج احمدی نژاد به مقام رياست جمهوری تلاش و تقلای زيادی کرده بودند را از روند پيشين مذاکرات و همينطور استراتژی گزيده شده توسط تيم مذاکره ی حسن روحانی را آشکار کرد. استراتژی گروه جديد به فاصله ی کوتاهی در سرمقاله های روزنامه ی کيهان درج و طرح شد. اما اين امر را می بايست به دقت بيشتری مورد بررسی قرار داد. مدت کوتاهی پيش از انتخابات رياست جمهوری، فردی به نام « مهدی محمدی » به جمع سرمقاله نويسان کيهان افزوده شد. سرمقاله های ايشان از همان ابتدا متوجه پرداختن به استراتژی و تاکتيک های جمهوری اسلامی در جريان مذاکرات هسته ای با غرب بود. با مراجعه به آرشيو روزنامه ی کيهان می بينيم که جايگزين کردن اين فرد در گروه تحريريه ی کيهان نيز بخشی از همان « طراحی درست و چند لايه » توسط ذوالقدر و شرکاست. استراتژی تعيين شده توسط اين فرد در سرمقاله های کيهان استراتژی مورد نظر فرماندهان سپاه و گردانندگان اصلی حکومت در ايران است. اين فرد از همان ابتدای حضور در سرمقالات کيهان، خواستار تغيير روند مذاکرات شد « از اين پس صحنه بازي دگرگون خواهد شد و آينده مذاكرات ايران و اروپا كمتر شبيه گذشته آن خواهد بود» ( کيهان – بازی از اول- چهارشنبه 28 ارديبهشت 1384، مهدی محمدی ) اين فرد به فاصله ی چند هفته پس از انتخاب احمدی نژاد به رياست جمهوری در سوم تيرماه، سياست جديد جمهوری اسلامی در چالش هسته ای با جامعه ی بين المللی را طی مطلب زير اعلام کرد.
« ... با ارجاع احتمالي پرونده ايران به شوراي امنيت سازمان ملل تنها اتفاقي كه روي خواهد داد اين است كه همه راه هاي پيش پاي غرب براي حل و فصل مسالمت آميز موضوع پرونده هسته اي ايران، به يك راه تقليل يابد؛ آن هم راهي كه خواهيم ديد از هم اكنون بن بست است. ... به علاوه مي توان پرسيد در شوراي امنيت چه خبر است؟ آيا ما بايد از شوراي امنيت بترسيم؟ اگر بحراني دربگيرد، چه كسي دست بالا را دارد؟ راديكال ترين گزينه هايي كه شايد در نگاه اول به نظر برسد در شوراي امنيت در اختيار غربيان است، محدود است به حمله نظامي و تحريم. اما نگاهي دقيق تر نشان خواهد داد اين دو گزينه هم عملا منتفي هستند و دست اروپا و آمريكا در شوراي امنيت نهايتا پاك خالي است.
اجازه بدهيد از حمله نظامي شروع كنيم. 10دليل زير نشان مي دهد حتي فكر حمله نظامي به ايران نيز مضحك است:
1-نيروهاي آمريكا و همه متحدان غربي اش در دو جبهه عراق و افغانستان به معني واقعي كلمه گرفتار و زمينگيرند. غرب همه توان بسيج گري اش را براي اعزام نيرو به اين دو منطقه فعال كرد اما نتيجه آشكار، جز اين نيست كه اين نيروها در مقابل مردماني خسته و بي بهره از هرگونه امكانات دفاعي مستاصل شده اند و پس از تحمل تلفات بسيار چاره اي جز عقب نشيني پيش روي خود نمي بينند.
2-جنگ در
افغانستان و
عراق همه
ظرفيت هاي
نظامي غرب-
خصوصا آمريكا-
را به خود
مشغول كرده و
كيفي ترين نيروهاي
نظامي غربي را
تا سرحد از
كارافتادگي
فرسوده ساخته
است. اين ضعف
تا به حدي است
كه توماس
فريدمن-
سرمقاله نويس
نيويورك
تايمز- عقيده دارد
ارتش آمريكا و
متحدانش ديگر
به اين زودي ها
حتي قدرت حمله
به
بوركينافاسو
را هم نخواهند
داشت!
3-غربي ها
درباره
تاسيسات هسته
اي، توان
نظامي
بازدارنده و
امكانات
بالقوه دفاعي
ايران تقريبا
هيچ چيز نمي
دانند. در ماه
هاي گذشته ضعف
اطلاعاتي
شديد آمريكا
در مقابل
ايران موضوع
بسياري از
گزارشات و
ابراز نگراني
هاي محرمانه
از جانب
نهادها و
مراكز متعدد
در اين كشور و
برانگيزاننده
جدال هاي فراواني
در سنا و
كنگره بوده
است.
4-حتي آن
مقدار از توان
نظامي ايران
كه بر غربي ها
آشكار است نيز
خواب راحت از
چشمان آنها
ربوده است.
وضعيت نيرويي
و تسليحاتي
ايران در بخش
هاي دفاع
موشكي، توان
زرهي،
نيروهاي
زميني و هوايي
و جنگ هاي
نامتقارن كه
مستقيما نقاط
ضعف دشمن را
هدف مي گيرد،
فاصله اي
پرناشدني
ميان نيروهاي
نظامي ايران و
هر نيروي
نظامي ديگري در
غرب آسيا به
وجود آورده
است.
5-موقعيت
ژئوپلتيكي
ايران در
منطقه، وضعيت
جغرافيايي
داخل ايران و
تركيب جمعيتي
ويژه اين كشور،
دشواري هاي
درگيري با
ايران را تا
حد غيرقابل
تحملي افزايش
داده است.
6-ايران
تواني محاسبه
ناپذير براي
بي ثبات سازي
تمام منطقه
خاورميانه
دارد. اين بي
ثبات سازي مي
تواند به
تناسب
موقعيت، طيفي
از اقدامات از
درگيري هاي
نطقه اي گرفته
تا فرو رفتن
تمام منطقه در
آشوب و درگيري
را شامل شود.
7-اقداماتي كه
ايران در صورت
مواجهه با
هرگونه تهديد
نظامي در
منطقه حساس
خليج فارس و
تنگه هرمز
انجام خواهد
داد، مي تواند
ماشين جنگي
غرب را به
سرعت از هم
بپاشد.
8-افكار جامعه جهاني قطعا به گونه اي باورناپذير در مقابل حمله نظامي به ايران خواهد ايستاد.
9-ايمان
ديني و
انقلابي مردم
ايران، پيوند
عميق مردم و
حاكمان و
سابقه تاريخي ديرين
ايرانيان در
دفاع متحد و
همه جانبه از
خاك و ناموس
خويش، تصور
هرگونه
درگيري با
ايران را بدل
به احمقانه
ترين
ماجراجويي
طرف هاي درگير
با ايران
خواهد ساخت.
10-اساسا
استراتژي غرب
درگيري نظامي
با ايران نيست.
آنچه مشخصا
آمريكا در پي
آن است ورود
به فاز جنگ نرم
با ايران و در
پيش گرفتن
استراتژي
درگيري هاي
مخملين است.
به همين دليل
«كميته خطر
جاري» اولين
قدم براي
رويارويي
موثر با ايران
را ورود سفير
آمريكا به اين
كشور مي داند.
گزينه تحريم نيز با موانع گذرناپذيري روبه روست:
1-ايالات
متحده آمريكا
مطابق قانون
«داماتو» در 1996
هرچه تحريم در
چنته داشته
عليه ايران
اعمال كرده
است. جرج بوش
خود اخيرا به
صراحت اعلام كرد
آمريكا توان
يا ظرفيت
اعمال هيچ
تحريم جديدي
عليه ايران
ندارد.
2-در وضعيت
تحريم اين فقط
كشور تحريم
شونده نيست كه
ضرر مي كند،
گاه هست كه
تحريم
كنندگان خود
ضررهاي
بزرگتري را
متحمل مي شوند
. چرا كه
بازاري بزرگ
براي فروش
محصولاتشان
را به دست خود
از دست مي
دهند. اكنون
فرياد شركت
هاي آمريكايي
بر سر
حاكمانشان
بلند است كه
چرا بازاري به
وسعت ايران را
دو دستي تقديم
رقبا كرده
اند.
3-اعمال تحريم در سال هاي گذشته ايران را از حيث تامين بسياري از كالاهاي ضروري به خودكفايي رسانده است و اعمال تحريم جز تسريع روند خودكفايي ايران در ديگر كالاها پيامدي نخواهد داشت.
4-تحريم فروش «كالا» به ايران نه ممكن است نه مطلوب. ممكن نيست چرا كه گستردگي بازارهاي جهاني و تعدد فروشندگان، توان هرگونه برخورد دستوري با بازار جهاني را از غرب ستانده است. منطق بازار، منطق سود است. در وضعيتي كه براي گشودن بازارهاي جديد، رقابتي سخت ميان توليدكنندگان عمده جهاني درگرفته است، چگونه بازار به وانهادن مشتري بزرگي چون ايران تن درخواهد داد؟ در وضع تحريم آنچه اتفاق مي افتد فقط نشستن فروشندگان مختلف به جاي يكديگر است والا فرايند «خريد- فروش» هرگز متوقف نخواهد شد.
5-تنها تحريم قابل اعمال عليه ايران تحريم نفتي است. اما اين اقدام چيزي حتي فراتر از يك جنون كامل است. اكنون كه بازار جهاني نفت تقريبا در حالت ثبات قرار دارد، نفت 60دلاري دنيا را عاجز كرده است. اگر نفت ايران از ورود به بازار منع شود، دنيا بايد به نفت بالاي 100دلار و متعاقب آن يك تورم جهاني فراگير و كاهش شديد نرخ رشد اقتصادي كشورهاي بزرگ خريدار نفت فكر كند.
6-هيچ اجماع
جهاني براي
تحريم ايران
شكل نخواهد
گرفت. چين قراردادهايي
بزرگ در حوزه
انرژي و ديگر
زمينه ها با
ايران دارد.
روسيه به
ايران به
مثابه يك شريك
اقتصادي
استراتژي مي
نگرد و اروپا
با تحريم
ايران نه تنها
بازاري بزرگ
براي
توليداتش بلكه
يك تامين
كننده بزرگ
انرژي در منطقه
اي كه همه
گلوگاه ها و
منابع آن در
اشغال آمريكاست
را نيز از دست
خواهد داد.
بنابراين
باكي نيست اگر
پرونده هسته
اي ما را به
شوراي امنيت
ببرند! آنجا
خبري نيست.
تنها اتفاقي
كه خواهد
افتاد اين است
كه مي توانيم
كارهاي
برزمين مانده
مان را از سر
بگيريم و به سرعت
به نتيجه
برسانيم.
شوراي امنيت
راه هاي فراخي
پيش پاي ما مي
گشايد. اما از
اروپا همين يك
راه را هم كه
پيش رو دارد،
دريغ خواهد
كرد.اروپايي
ها تا
درغلطيدن در
اين افتضاح
بزرگ چند روزي
وقت دارند.
حال خود مي
دانند.» ( کيهان –
چهارشنبه 29
تير 1384، ما را از
شورای امنيت
نترسانيد –
مهدی محمدی )
در زمينه ی تعيين سياست و استراتژی هسته ای بر خلاف آنچه که به نظر می رسد، حسين شريعتمداری به پشت صحنه فراخوانده شد و عملا در سايه ی « مهدی محمدی » به اين امر پرداخت. به فاصله ی کوتاهی پس از اين آناليز و پس از اينکه اروپا و امريکا در پی اجماع بين المللی اعلام کردند که در نشست ماه سپتامبر طرح ارجاع پرونده ی ايران به شورای امنيت را پيگيری نکرده و تنها ضرب الاجل تعيين خواهند کرد، حسين شريعتمداری راهکار آغاز غنی سازی و قرار دادن جامعه ی بين المللی و آژانس بين المللی انرژی اتمی در مقابل عمل انجام شده را ارائه داد.
« ... تنها راهكار موثر و البته قانوني، آن است كه ايران نيز براي آمريكا و اتحاديه اروپا ضرب الاجل تعيين كرده و با صراحت اعلام كند اگر شوراي حكام حداكثر تا چند ماه -مثلا 3ماه- ديگر پرونده هسته اي كشورمان را در حالت بلاتكليفي نگهداشته و به فرصت سوزي ادامه دهد، غني سازي اورانيوم را كه داوطلبانه به حالت تعليق درآورده ايم، از سر خواهيم گرفت. » ( کيهان – يکشنبه 27 شهريور 1384، اين بار ما ضرب الاجل تعيين کنيم – حسين شريعتمداری )
سياست گذاران جمهوری اسلامی به سرعت هم از نبوغ خود بر سر شوق آمدند، سرمقاله نويس کيهان به فاصله ی کوتاهی با شور و شوق از شکست و ناکامی اروپا و امريکا و در يک کلام غرب سخن گفت :
« وين براي غربي هاي معارض با ايران از اين پس شهر كابوس ها خواهد بود. كابوس شكست و ناكامي. ايران در قلب اروپا هر روز بيش از روز پيش مجال بيشتري براي قدرت نمايي مي يابد. اجلاس ماه سپتامبر شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي در وين -كه هم اكنون در حال برگزاري است- كاملا به بن بست رسيده است و خبرها حاكي از آن است كه به موازات تقويت جبهه كشورهاي حامي ايران، در ميان متحدان اروپايي شكاف هاي جديدي رخ نموده و غربي ها ديگر حتي بر سر كليات نحوه مواجهه با ايران نيز قادر به جلب موافقت يكديگر نيستند....» ( کيهان – چهارشنبه 30 شهريور 1384، مکانيسم ماشه – مهدی محمدی ) ( 2 )
پس از اين ارزيابی آقای « محمدی» به ارائه ی طريق پرداخت و راه حلی را که امروزه جمهوری اسلامی در پيش گرفته است را ارائه داد.
« كيهان پيش از اين بارها پيشنهاد داده است كه نمايندگان مجلس با تصويب طرحي سه فوريتي دولت را موظف نمايند كه در صورت ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت فوراً از معاهده خارج و از ورود بازرسان آژانس به كشور جلوگيري كند. اكنون مي توان اين نكته را هم افزود كه اولا اين طرح بايد هرچه زودتر -پيش از پايان نشست فعلي شوراي حكام- تدوين و ارائه شود و ثانياً آنچه نمايندگان محترم مجلس تصويب مي كنند، حتما بايد در يكي از بندهاي خود مجهز به نوعي مكانيسم ماشه باشد. اين مكانيسم ماشه نوعي قابليت اتوماتيك به اين طرح خواهد داد. به اين معنا كه دولت موظف مي شود در صورت ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت بدون نياز به هرگونه بررسي مجدد يا رايزني اضافي و بي درنگ خروج ايران از NPT را عملياتي سازد. ... » ( همانجا )
حضور فرماندهان نظامی در عرصه ی سياست ملزومات سمبليک خود را نيز به همراه آورد. از جمله کوشيدند از شکست و ناکامی های خود پيروزی بسازند، به همان روشی که افتضاحات و شکست های بيشمار خود در جبهه های جنگ را با بوق و کرنا پيروزی اعلام می کردند، اين بار نيز کوشيدند لااقل به طريقی سمبليک بزرگترين شکست نظامی تاريخ خود را با از سرگيری فعاليت های UCF اصفهان جبران کنند. روز 17 مرداد در هفدهمين سالگرد شکست شرمسارانه در جنگ و نوشيدن جام زهر، اقدام به بازگشايی اين پايگاه کردند، شايد به اين طريق التيامی بر شکست فضاحت بار خود در جنگی بی پايان بيابند. تا آنجا که می توانستند در مورد اين پيروزی تاريخی خود و « کابوس شکست و ناکامی غرب » داستانسرايی کردند، هر روز بيش از روز پيش بر طبل جنگ طلبی کوبيدند و متحدان خود در عرصه ی جهان را به رخ کشيدند. گاهی از روسيه، گاهی چين و زمانی هم هند و کشورهای وابسته به جنبش غيرمتعهدها را حاميان و متحدان خود معرفی کردند.
چند روزی بعد آقای لاريجانی دبير شورای عالی امنيت ملی در دولت احمدی نژاد و فردی که مذاکرات هسته ای رژيم با آژانس بين المللی را هماهنگ کرده و پيش می برد در ارزيابی های سياسی خود، مجددا بر عدم توانايی جامعه ی جهانی به مقابله با بلندپروازی های هسته ای جمهوری اسلامی پرداخت. لاريجانی در جريان سفر احمدی نژاد به نيويورک و شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در ملاقات با ايرانيان مقيم کوشيد سياستی نوين را القا کرده و با همتراز نمودن ملی شدن نفت با دستيابی جمهوری اسلامی به توان هسته ای بلندپروازی های اتمی جمهوری اسلامی را زير چتر حمايت مردم کوچه و خيابان قرار دهد، اما اين سياست اقبالی نداشت و تنها در حد تبليغات حکومتی باقی ماند، لاريجانی در نشستی تحت همين عنوان در دانشگاه اميرکبير مجددا برداشت ها و آناليز عمومی استراتژهای جمهوری اسلامی را بيان کرد.
« ... اين فعاليتها نشانهاي بود به ايران مبني بر اينكه پرونده ايران را به شوراي امنيت ارجاع ميكند خوب حالا فرض كنيد ارجاع شد چه اتفاقي مي افتد؟... لاريجاني اضافه كرد: امروز نقش فن آوري هسته اي در توسعه كاملا مشخص است و اراده آمريكايي ها براي محروم كردن ايران از دستيابي به فناوري هسته اي نيز روشن است، ترديد ندارم كه ما به فناوري هسته اي دست پيدا مي كنيم، اما ممكن است دير و زود شود.... ما به مذاكره معتقديم اما اگر طرف مقابل قصدداشت ما را در داخل دالان مذاكرات نگه دارد بايد راه ديگري پيدا كنيم و در عالم ديپلماسي هم راه بسيار زياد است. وي با اشاره به تهديدات غرب گفت: جنگي در بساط نيست، آنها تلاش دارند كه ما از ترس جنگ خود كشي كنيم، آمريكايي ها خودشان را دم تيغ نمي دهند....آمريكايي ها ظرفيت جنگيدن در دو جبهه را ندارند.» ( نشست"ملي شدن انرژي هسته اي رجعت تاريخي به ملي شدن صنعت نفت" در دانشگاه صنعتي امير كبير- خبرگزاری کار ايران – ايلنا – 9 آبان 1384 )
مسئولين حکومتی با استدلال اينکه « امريکايی ها خودشان را دم تيغ نمی دهند » بر طبل جنگ کوبيدند. در اين زمينه به تحريک غرب هم پرداختند. اين بار در غرب به دنبال متحدين جديد برآمدند. نگاه خود را به راست فاشيستی اروپا و جريانات تجديدنظرطلب تاريخی دوختند. عمده ی توان و انرژی تبليغاتی خود را متوجه نفی کوره های آدم سوزی هيتلر و کوبيدن بر طبل ضديت کور با يهوديان کردند. گويی به هر دليلی می کوشيدند اسرائيل و غرب را به واکنش وادارند. احمدی نژاد در سفر به زاهدان و طی سخنرانی برای ساکنان محل به طرح موضوع پرداخت.
« دكتر محمود احمدينژاد صبح روز چهارشنيه در ورزشگاه هفده شهريور زاهدان در ميان مردم اين شهر ... گفت:... تمام كساني كه اعتقاد داشتند عقل بشري و توانمنديهاي آن ميتواند تمام مشكلات را حل كند در حال حاضر به بنبست رسيدهاند و نظامهاي الحادي به صورت كامل فرو پاشيده است. امروز سرتاسر جهان مملو از ظلم، بيعدالتي و فقر و محروميت است. امروز آرامش، صلح و عدالت از جهان رخت بر بسته است.... احمدينژاد افزود: اين افراد كشتار يهوديان را جوري جلوه ميدهند كه گويي اين موضوع از خدا و پيامبر نيز بالاتر است. در اين كشورها اگر كسي خدا و يا پيامبران را تكذيب كند، كاري به او ندارند ولي وقتي مسالهي كشتار يهوديان را كسي زير سوال ميبرد، او را مجازات ميكنند. اين افراد حنجرههاي خود را باز كرده و عليه آن فرد فرياد ميزنند.» ( ايسنا – چهارشنبه 23 آذر 1384 – احمدی نژاد در زاهدان: كشتار يهوديان را جوري جلوه ميدهند كه گويي اين موضوع از خدا و پيامبر نيز بالاتر است»
به اين هم بسنده نکردند، کنفرانس هولوکاست برگزار کردند، نئونازی های اروپايی را به ايران فراخواندند و آن را در بوق و کرنا هم گذاشتند. فرماندهان سپاه پاسداران اطلاعيه دادند و خبر از نابودی اسرائيل در آينده ای نزديک دادند.
« سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در بيانيهاي كه به مناسبت فرا رسيدن سالروز واقعه 13 آبان صادر كرده است با اشاره به اقدامات اخير رسانه هاي غربي در واكنش به سخنان احمدي نژاد آورده:«بدون ترديد قهر و انتفاضه مردم فلسطين چيزی جز نابودی کامل اسرائيل را در پی نداشته و ديری نخواهد پائيد که جهان شاهد دنيايی بدون رژيم غير قانونی اسرائيل خواهد بود.» ( شرق آنلاين – سه شنبه 10 آبان 1384 )
استراتژی نوين جمهوری اسلامی بر استقبال از جنگ افروزی و از ميدان به در کردن جامعه ی بين المللی با ايجاد هراس از جنگ مستقر شده است. مسئولين حکومتی جمهوری اسلامی به دلايل و در موقعيت های مختلف بر طبل جنگ طلبی می کوبند و حريف را به سخره می گيرند. به نظر می رسد جناح های ديگر حکومتی نيز به تمکين واداشته شده و يا اينکه اين استراتژی را پذيرفته اند. آيت اله خامنه ای که به نظر می رسد در توازن قوای جديد به شدت تضعيف شده و تنها از طريق تائيد اقدامات رئيس جمهور و گروه نظاميان در قدرت توانا به حفظ جايگاه خود است، در آستانه ی سالگرد انقلاب بهمن به تائيد اقدامات انجام شده توسط نظاميان پرداخت و شعارهای نظاميان و استراتژهای سپاه پاسداران را تکرار کرد.
« حضرت آيتالله خامنهاي با تاكيد بر اينكه امروز دوران پيش از انقلاب اسلامي و اجراي دستورهاي سفراي آمريكا و انگليس گذشته است، تصريح كردند: امروز مسوولان، مظهر خواست و اراده و اقتدار ملت هستند و دستور رييسجمهور محترم به سازمان انرژي اتمي و بيانيه ايشان، درست همان چيزي بود كه بايد متناسب با عزت و اقتدار اين ملت باشد. ايشان تصميمات اخيرمسؤولان كشور را صحيح و مبتني بر كار كارشناسانه و عقبهاي دورانديش و خبره در مسائل سياسي بينالمللي و فني دانستند و افزودند: قدرتهاي سلطهگر ابزار زيادي در اختيار ندارند و مهمترين ابزار آنان تشر و اخم است كه اگر مسلمانان و ديگر ملتها قدر قدرت خود را بدانند، اين ابزار ناكارآمد خواهد شد و ملت ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي قدر توانايي خود را دانسته است و هيچ قدرتي نبايد اقتدار ملي اين كشور و ملت را دست كم بگيرد.» ( خبرگزاری کار ايران – 18 بهمن 1384 – مقام معظم رهبری: ملت ايران در مقابل هيچ تهديدی از خود ضعف نشان نخواهد داد)
تنها به نظر می رسد هاشمی رفسنجانی به خطير بودن شرايط واقف است و می کوشيد در فضای ساخته شده توسط نظاميان و شرکا برای خروج از بن بست و جلوگيری از وخيم تر شدن شرايط راهی بيابد. به رغم اينکه کيهان روز پنجشنبه 13 بهمن در جريان سخنرانی رفسنجانی در محل دفن آيت اله خمينی کوشيد با تيترهای مهيج وانمود کند که رفسنجانی نيز به سياست و استراتژی ساخته و پرداخته شده توسط اين گروه تمکين کرده و از زبان رفسنجانی نوشت « مزاحمت غرب را با مزاحمت پاسخ می دهيم » اما رفسنجانی در نماز جمعه ی روز بعد لحن و گفتاری کاملا متفاوت با تيتر برگزيده کيهان برگزيد.
« هاشمى با تاكيد بر اينكه اين روز ها همه چشم ها به وين دوخته شده كه چه تصميمى خواهند گرفت، به پيش نويس كشور هاى اروپايى درخصوص ارجاع پرونده ايران به شوراى امنيت پرداخت و تاكيد كرد: «اگر آن چيزى كه اروپايى ها پيشنهاد داده اند تصويب كنند و راه پرونده ما را حتى به صورت گزارش به شوراى امنيت باز كنند، حقيقتاً اشتباه بزرگى مرتكب شده اند.... هاشمى كه در خطبه دوم نماز جمعه تهران سخن مى گفت، افزود: ما در شرايط فعلى مزاحمتى براى كسى نداريم، دانشى را به دست آورده ايم و مى خواهيم در بهتر كردن زندگى خود از آن استفاده كنيم اما اگر اين گونه رفتار كنند مسايل شكل ديگرى به خود مى گيرد. ما انتظار داريم در فرصت باقى مانده اين رويه را تغيير دهند. نمايندگان ما تلاش خود را مى كنند و توضيحات لازم را مى دهند، من هم به عنوان كسى كه ملت ايران و تاريخ و منطقه را مى شناسم به آنها مى گويم اين اشتباه را نكنيد. امام جمعه موقت تهران گفت: «شما اگر واقعاً صادق بوده و نگران هستيد كه ايران ممكن است به سلاح هسته اى دست پيدا كند راه هاى بهترى براى اطمينان پيدا كردن وجود دارد.» هاشمى رفسنجانى با تاكيد بر اينكه ايران همكارى هاى خوبى حتى بيش از وظيفه خود با آژانس داشته است، خاطرنشان كرد: من فكر مى كنم انسان هاى عاقلى در اين فضا باشند كه آينده را بهتر ببينند و چنين صفحه سياهى در تاريخ ثبت نكنند. ... صميمانه نصيحت مى كنيم كه اين ظلم تاريخى را مرتكب نشوند و اگر شدند، خيال نكنند كه آنها بهره آن را مى برند، زيرا خداوند اين ملت را تنها نخواهد گذاشت. » ( شرق – شنبه 15 بهمن 1384- هاشمی: راه های بهتری برای اطمينان از ايران وجود دارد )
اما به نظر نمی رسد که شمار زيادی از سردمدارانِ حکومتی با هاشمی رفسنجانی همدلی کنند، يا لااقل اگر نظر مخالفی با روند در پيش گرفته شده در ميان سردمداران حکومتی هم وجود داشته باشد، جرئت ابراز و بيان نيافته است. سفر رفسنجانی به قم و ديدار با آيت اله های وابسته به ديدگاه ها و جناح های مختلف کوششی جهت بيان خطير بودن اوضاع بود. اما به نظر می رسد که تاثير چندانی نداشت، تبليغات جنگ طلبانه ی جمهوری اسلامی همچنان ادامه يافت. جنتی در نماز جمعه ی روز 28 بهمن 1384 همه ی مقدمات و تمهيداتی را که رفسنجانی در هفته ی قبل به قصد دلجويی و سرعقل آوردن اروپائيان به کار برده بود را يک جا به هم ريخت و به همان روال سابق بازگشت.
« احمد جنتي، دبير شوراي نگهبان و خطيب نماز جمعه امروز تهران... خطاب به ملت ايران گفت: بالاخره هر آدمي كه خربزه ميخورد، پاي لرزش هم مينشيند. شما گفتيد ما انقلاب كرديم، استقلال ميخواهيم، آزادي ميخواهيم، گفتيد هيهات منالذله، پس پاي همه چيزش ايستاديد. الان هم ايستادهايد. بالاخره يا آنها (اروپاييان) سر عقل ميآيند يا اگر ديوانگي كردند، بدانند كه بيشتر ضرر خواهند برد. مردم ما در راهپيمايي 22 بهمن امسال نشان دادند كه تبعات استفاده صلحآميز از انرژي هستهاي را قبول كردهاند. اگر احياناً كار به آنجا رسيد كه بخواهند كارهاي آنجوري انجام دهند، مردم ما مقابل آنها خواهند ايستاد. ... خطيب نماز جمعه اين هفته تهران با تأكيد بر اينكه دنيا بداند كه انرژي هستهاي خط قرمز كشور ماست، گفت: مردم ما همواره روي اين خط ايستادهاند و خواهند ايستاد. دنيا بداند كه هرچه بيشتر ما را تهديد كند و به ما تشر بزند، دودش به چشم خودش خواهد رفت. جنتي خطاب به اروپاييان و آمريكا، گفت: شما مگر ميتوانيد كاري بيشتر از راهاندازي هشت سال جنگ عليه ملت ايران انجام دهيد، مگر از هشت سال بمباران ايران چه نفعي برديد كه اين بار بخواهيد ببريد. ما به عكس شما، بهرههاي زيادي از جنگ برديم. ... خطيب نماز جمعه تهران خطاب به مردم ايران، گفت: خيال نكنيد كه اگر امروز ما در مسأله استفاده صلحآميز از انرژي هستهاي كوتاه بياييم، غرب سكوت ميكند و كاري با ما ندارد، خير، اينگونه نيست، امروز ما اگر كوتاه بياييم، فردا مسأله حقوق بشر و به رسميت شناختن رژيم اسرائيل و هزاران مسأله ديگر را پيش ميكشند. بالاخره اين مترسك و گيوتين (شوراي امنيت سازمان ملل) بالاي سر ماست. » ( خبرگزاری کار ايران- جمعه 28 بهمن 1384 – خطبه های نماز جمعه تهران )
آقای جنتی حرف تازه ای نزد، پيش از او لاريجانی دبير شورای عالی امنيت ملی در دولت احمدی نژاد در جامعه ی مدرسين حوزه ی علميه ی قم برايشان سخنرانی کرده بود و به آنها توضيح داده بود که با غرب وارد بازی خطرناکی شده اند. لاريجانی پيش از اين اشاره کرده بود که آنها وارد دوری شده اند که هر قدم پس نشستن از آن به معنای از دست دادنِ امتيازاتی حياتی برای رژيم جمهوری اسلامی خواهد بود. جمهوری اسلامی به دليل جوهر و ماهيت ضددمکراتيک خود شايد بتواند با در مقابل بسياری مسائل نرمش نشان دهد, اما قادر به رعايت حقوق بشر، دمکراسی و حقوق شهروندی نيست. اين مقولات در ساختار اين حکومت نمی گنجند، از همين رو آقايان جنتی و همينطور لاريجانی با علم به توانايی های حکومتی که در اختيار دارند، از خطرات و مضرات گردن نهادن به اين امور سخن می گويند.
« لاريجاني ... تصريح كرد : هدف غرب و بخصوص آمريكا اين است كه در دنيا يك نظام ارباب و رعيتي ايجاد كنند تا به موجب آن بتوانند نبض اداره دنيا را در دست داشته باشند . ... مشكل آمريكا با ما فقط مسائل اتمي نيست، بلكه اين يك جنگ است كه اگر امروز به آن گردن نهيم، فردا حقوق بشر، روز ديگر حزبالله، دموكراسي و مسائل ديگر را بهانه ميكنند.» ( سايت خبری تحليلی انتخاب- پنجشنبه 7 مهر ماه 1384 )
به نظر می رسد با توجه به اين تحليل ها جمهوری اسلامی به گمان خود وارد بازی برنده – برنده شده است. رژيم يقين دارد، با توجه به فقدان آلترناتيو در فضای سياسی ايران، جنگی به قصد سرنگونی جمهوری اسلامی صورت نخواهد گرفت، تجربه ی عراق و فقدان آلترناتيوی صاحب اعتبار اجتماعی، امريکا و اروپا را در شرايطی قرار داده که می دانند در صورت توسل به اقدام نظامی برای سرنگونی جمهوری اسلامی، ساختار و شيرازه ی جامعه بطور کامل از ميان خواهد رفت، و هيچ نيروی جايگزينی که صاحب اعتبار اجتماعی بوده و توانايی تسلط بر امور را داشته باشد در فضای کنونی جامعه ی ايران موجود نيست. بی دليل نيست که جمهوری اسلامی در تبليغات و حتی معاملات سياسی خود با دولت های اروپايی و روابط غيرمستقيم با دولت امريکا، به رغم بی اعتباری اجتماعی اين گروه، همواره بر سرکوب و نابودی مجاهدين خلق اصرار می ورزد، چرا که خود به خوبی می داند، مجاهدين خلق در شرايط کنونی ايران تنها جريانی اند که شيرازه و نظم سازمانی اش باقی مانده و نيرويی متشکل در اختيار دارد، و در صورت فترت رژيم از معدود نيروهايی است که بالقوه توانايی جايگزينی را دارد.
پس جمهوری اسلامی بر مبنای تحليل های کارشناسان و استراتژهای سپاه پاسداران يقين دارد که مورد تهاجم نظامی، به قصد سرنگونی قرار نخواهد گرفت، اما در بدترين حالت از حمله ی محدود نظامی امريکا، اسرائيل و اروپا استقبال نيز می کند، حمله ای موشکی به قصد نابودی تاسيسات هسته ای اعلام شده در اصفهان، نطنز و احتمالا ديگر پايگاه های شناخته شده. جمهوری اسلامی از مدتی قبل خود را برای اين گزينه آماده کرده است. رژيم که با بحران جدی مشروعيت و اعتبار روبروست، به جلب و جذب جوانان روی آورده است و می کوشد اين کار را با تحريک احساسات ناسيوناليستی اين گروه اجتماعی به انجام رساند. از ماهها قبل و از زمان انتخابات رياست جمهوری شهرهای خوزستان و بخصوص اهواز شاهد انفجار بمب های مختلف در شهر و هربار مرگ شماری از ساکنين و عابرين بودند. بمب گذاری های مصور و سپس تظاهرات مسلحانه در بيشه های حاشيه ی اهواز، فيلمبرداری از عمليات و توزيع فيلم با هدف جريحه دار کردن احساسات ناسيوناليستی ايرانيان صورت پذيرفت. در همين زمان به سرعت شايع شد که دست هايی در کار است که خوزستان را از ايران تجزيه کنند، راديو و تلويزيون حکومتی به مناسبت سالگرد قيام بهمن به پخش سرودهای ميهنی و بخصوص سرود « ای ايران » که سال های طولانی در حوزه ی ممنوعه ها مانده بود پرداختند، برای جلب بيشتر جوانان به اهداف جنگ طلبانه ی خود به هرکاری دست زدند، از جمله چنين کليپ های جنگ طلبانه ای تهيه و توزيع کردند. واژه های ملی به ادبيات و کلام شان بازگشت.
« اين خادم كوچك از مردم شريف تقاضا دارد تا در ايام عزاي حسيني در محافل و مجالس ذكر آن حضرت و بويژه در يوم الله بيست و دوم بهمن نظر خود را در مورد حق ملي برخورداري از انرژي هسته اي كه كمتر از حق ملي شدن صنعت نفت نيست با صداي بلند و رساي خود ابراز داريد. . .» ( احمدی نژاد سخنرانی 16 بهمن 1384 )
در صورت حمله ی نظامی محدود به قصد نابودی تاسيسات هسته ای آشکار، جمهوری اسلامی بيشترين بهره ی سياسی را خواهد برد. آنان خواهند کوشيد با تشويق و تشجيع احساسات ناسيوناليستی توده های اجتماعی فضای حرکتی نوينی برای خود در داخل کشور پديد آورده و بقای خود را برای سالهايی طولانی تر تضمين کنند، با استفاده از اين فضا به سرکوب سنگين هر اعتراض مدنی و اجتماعی در داخل کشور بپردازند و سکوت گورستانی را همانند دهه ی 1360 مجددا مستقر کنند. تجربه ی جنگ بی پايان با عراق و ياری رسانی اين جنگ به استقرار پايه های لرزان حکومت جمهوری اسلامی، فرماندهان نظامی و استراتژهای جمهوری اسلامی را به فکر تکرار اين فاجعه انداخته است. از همين روست که احمد جنتی امام جمعه ی تهران در نماز جمعه به صراحت اعلام می کند :
« شما مگر ميتوانيد كاري بيشتر از راهاندازي هشت سال جنگ عليه ملت ايران انجام دهيد، مگر از هشت سال بمباران ايران چه نفعي برديد كه اين بار بخواهيد ببريد. ما به عكس شما، بهرههاي زيادي از جنگ برديم» (خبرگزاری کار ايران- جمعه 28 بهمن 1384 – خطبه های نماز جمعه تهران)
آنچه که به يقين می توان مورد تاکيد قرار داد اين است که مسئله ی اصلی و « اوجب واجبات » همه ی مسئولين جمهوری اسلامی در درجه ی اول متوجه « حفظ نظام » به هر قيمت است. در اين ميانه آنچه که از اهميت چندانی برخوردار نشده و جايگاهی در ذهن اين مسئولين به خود اختصاص نخواهد داد، همانا « منافع ملی » است. افراد و آحاد انسانی تا زمانی که در جهت « حفظ نظام » کارآيی داشته باشند، مورد استفاده بوده و به کار گرفته خواهند شد، اما اگر تهديدی متوجه مفهوم « حفظ نظام » شود، هرکدام از اين افراد و آحاد انسانی ارزش خود را به سرعت از کف خواهند داد، شايد نمونه های سعيد امامی و قاضی مقدس که قربانی خدمات بی وقفه ی خود به نظام شدند، مثالی گويا در اين زمينه باشد.
در اين بازی برد – برد، محور اصلی تعيين رفتار و سياستِ مسئولين جمهوری اسلامی سياست اتخاذ شده ی جامعه ی بين المللی و در درجه ی اول اتحاديه ی اروپا و امريکاست. گردانندگان اصلی حکومت در اين روند در تلاش خريد وقت برای پيشبرد طرح های خود برای دستيابی به سلاح هسته ای اند. در صورت تهاجم و حمله ی محدود نظامی به ايران، يقينا جمهوری اسلامی بيشترين بهره را از اين امر خواهد برد و در صورت تداوم روند مذاکرات رژيم دير يا زود موفق به توليد سلاح هسته ای و تامين سلاحی برای تضمين تداوم حکومت دست خواهد يافت.
« معاون امنيت بين الملل شوراي عالي امنيت ملي گفت: آنچه غربي ها بايد به آن توجه كنند نمايش اراده و اقتدار ايرانيان در روز 22 بهمن بود و اميدواريم با توجه به مسير برد- برد، حل موضوع هسته اي ايران را از روش هاي سازنده و معقول دنبال كنند تا هم ايرانيان به حقوق خود دست يابند و هم فرمولي براي اعتمادسازي براي اروپا بدست آيد. به گزارش «مهر» جواد وعيدي معاون امنيت بين الملل شوراي عالي امنيت ملي در همايش دانش آموزي «دانش هسته اي تدبير امروز نياز فردا» كه به همت اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانش آموزان تهران برگزار شد، تاكيد كرد: امروز محور اساسي سياست كشور در پيگيري فعاليت هاي صلح آميز هسته اي دقيقا منطبق با حفظ استقلال و حقوق ملي ايران و ايرانيان است.... وعيدي مسير طي شده از سوي ايران را در راستاي بازي برد- برد خواند و گفت: متاسفانه در پي همه همكاري هاي ايران، سه كشور اروپايي در پيشنهاد 5 آگوست 2005 ميلادي به ايران گفتند كه براي اعتمادسازي ايران بايد كلا برنامه چرخه سوخت را كنار بگذارد و اين به معناي بازي برد- باخت بود.» ( کيهان- چهارشنبه 26 بهمن 1384 - معاون امنيت بين الملل شورای عالی امنيت ملی: راه مقابله با تهديدها را می دانيم )
در پايان نمی توان از نقش حاميان بين المللی جمهوری اسلامی در اين کارزار چشم پوشی کرد. طی رای گيری شورای حکام آژانس بين المللی انرژی اتمی در دور اول ونزوئلا تنها کشوری بود که به نفع جمهوری اسلامی رای خود را به صندق ريخت، با تغيير ترکيب اعضای شورای حکام و افزوده شدن سوريه و کوبا به جمع سی و پنج کشور عضو شورای حکام، در دور دوم رای گيری برای ارجاع پرونده ی هسته ای جمهوری اسلامی اين بار سوريه و کوبا نيز به ونزوئلا پيوستند و رای خود را به نفع جمهوری اسلامی به صندوق رای گيری ريختند. حزب کمونيست هند دولت را تهديد کرد که در صورت رای به ضرر جمهوری اسلامی، ائتلاف دولتی را ترک کرده و دولت را از اکثريت محروم خواهد کرد، فيدل کاسترو که رياست دوره ای حنبش غيرمتعهدها را به عهده گرفته از احمدی نژاد برای شرکت در اجلاس اين گروه در هاوانا دعوت ويژه کرد، هوگو چاوز هم که در سفر به تهران چفيه ی بسيجی به دوش انداخت تا ارزش های بسيجی را پاس بدارد. جديدا هم در جريان سفر غلامعلی حداد عادل به ونزوئلا حمايت خود از جمهوری اسلامی را مجددا مورد تاکيد قرار داد.
« چاوس در ديدار روز پنجشنبه با حدادعادل گفت: درخصوص فعاليت هاى هسته اى حق با ايران است و ما هيچ راهى جز حمايت از اين كشور نداريم. وى از موضع محمود احمدى نژاد رئيس جمهور ايران در برابر آمريكا تشكر كرد و گفت: استوارى رئيس جمهورى اسلامى ايران و ملت براى دفاع از حق و استقلال، الگويى براى تمام جهان است و ما در اين راه از آنها حمايت مى كنيم. وى سپس صريح ترين پيام حمايت ونزوئلا از ايران را بيان كرد و گفت: دولت ونزوئلا هيچ گاه از حمايت ايران دست نخواهد كشيد و در اين راه هر روز بيش از پيش مصمم تر خواهد بود... » ( شرق- شنبه 29 بهمن 1384 – ايرج جمشيدی، تشکيل اتحاد بزرگ برادران لاتين و ايران، استراتژی نگاه به جنوب )
آقای حداد عادل در ادامه ی سفر خود به کوبا نيز رفت و در هاوانا مورد استقبال رئيس مجلس کوبا قرار گرفت که با اين جملات به استقبال ايشان شتافت.
« ... آلارکن رئيس مجلس کوبا ... گفت : ما دو کشور در خط مقدم مبارزه با امپرياليسم امريکا هستيم و بايد با پشتيبانی دوجانبه از يکديگر برای تداوم تلاش برای شکست آن ادامه دهيم. روسای مجالس دو کشور در عين حال در مذاکرات دوجانبه خود بر حق ملت ها برای دستيابی به فناوری هسته ای تاکيد کردند.» ( همانجا )
... چون نيک نظر کرد پر خويش در آن ديد
گفتا ز که ناليم که از ماست که بر ماست ( ! )
سيامند
29 بهمن 1384 – 18 فوريه 2006
توضيحات:
( 1 ) در اين زمينه مراجعه کنيد به « النصربالرعب » از همين نگارنده.
( 2 ) نکته ی مورد توجه در رابطه با نويسندگان کيهان، استفاده ی شمار بسياری از اينان از اسامی مستعار است. جالب است که مسئولين و گردانندگانِ حکومتی که نزديک به سه دهه از استقرار آن می گذرد، هنوز با اسامی مستعار حيات اجتماعی خود را پيش می برند. می توان حدس زد که دليل اصلی اين امر احتمالا يا سرشناس بودن فرد نويسنده و يا وابستگی ايشان به دستگاه اطلاعاتی حکومت است.