کیش ومات شدن شورای امنیت توسط روسیه وچین!

عباس رضایی

"بحران هسته ای" ایران و به توافق نرسیدن امریکا و متحدانش با روسیه و چین احتمال حمله یک جانبه توسط امریکا به ایران را افزایش داده است.

قرار نیست نظم نوین جهانی که امریکا کلانتر خود گمارده آن است توسط حق وتوی روسیه و چین بهم بخورد! سیاست مداران کاخ سفید این را تحمل نخواهند کرد.

 بعد از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی ، امریکا قرار بود حرف آخر را بزند. این تصمیمی است که عقب نشینی از آن برای دولتمردان امریکا به مثابه یک شکست است. و یقینا امریکا به این سادگی این شکست را نخواهد پذیرفت. عقب نشینی تاکتیکی ایران و سیاست یک بام دو هوای روسیه و چین در مورد ایران، امریکا را بر سر دو راهی حمله یا پذیرش ایران اتمی کرده است. ایران اتمی برای امریکا غیر قابل قبول است. 

دولت امریکا بعد از 11ستامبر خود را صاحب دنیا می داند. به طوری که انگار دولت حاکم بر کاخ سفید، دولت منتخب دنیا است و این حق را دارد که در همه جای دنیا دخالت کند و بسته شدن دست امریکا در شورای امنیت و کیش و مات شدن آنها در این نقشه توسط روسیه و چین بهانه ای به دست تند روان جنگ طلب در امریکا داده است که حمله نظامی یک طرفه خود را تدارک ببینند.

به چند دلیل به احتمال زیاد ممکن است امریکا یک طرفه و یا با پشتیبانی اسرائیل و هم پیمانان غربیش به ایران حمله کند.

1: ایران می تواند با این سیاستی که در پیش گرفته است مدتها جامعه جهانی را در انتظار بگذارد و خود همچنان به تحقیقات هسته ایش ادامه دهد.

2: سیاست مداران امریکا می دانند که با توجه به تجربه عراق، حکومت اسلامی ایران به هیچ نحوی زیر بار خلع سلاح شدن نخواهد رفت! و تمام سعی خود را خواهد کرد تا برای مقابله با حمله احتمالی امریکا سریعا به بمبهای هسته ای دست پیدا کند، زیرا در شرایط کنونی برای ایران این تعرض بهترین دفاع است.

3: روسیه و چین ترجیح می دهند حکومت ایران هم چنان سر کار باشد، حتی اگر به قدرت هسته ای دست یابد! به دو دلیل:الف. برای روسیه و چین این حکومت منافع اقتصادی سرشاری دارد. صادرات و واردات ایران به اروپا و امریکا بسیار کم است و ایران اجبارا به بازاری برای کالاهای چین و روسیه تبدیل شده است.

ب. با وجود دو قدرت هسته ای دیگر(هند و پاکستان) هم مرز یا نزدیک به ایران و در مجاورت مرزهای چین و همکاری بسیار نزدیک این دو قدرت هسته ای تازه با امریکا، برای روسیه و چین نا مطلوب نیست، که یک قدرت هسته ای هم پیمان با آنها و مخالف امریکا در خاورمیانه وجود داشته باشد. با توجه به اینکه ایران نیمه هسته ای برای روسیه از لحاظ  اقتصادی بسیار مهم است.

4: سیاست در ایران در اختیار عده ای غیر سیاسی مذهبی است. که هر لحظه اخوندی یا رئیس جمهوری ممکن است  خود را مهدی موعود بنامد و در صدد نابودی " کفر" در اسرائیل بر آید.

5: حذف حکومت اسلامی ایران در منطقه، شاید تنها راه حل امریکا برای خروج از باتلاقی باشد که در عراق و افغانستان در آن فرو رفته است.

 دلایل بالا می تواند برگ برنده سیاست مدران طرفدار بوش در سنای امریکا باشد. اما سوال اینجا است، آیا امریکا توانای ورود به یک جنگ دیگر را دارد؟ شانس پیروزی امریکا چقدر است؟ آیا ایران نمی تواند ویتنام دیگری برای امریکا شود؟ می توان سوالات زیادی از خود کرد که همه واقعی و قابل بحث هستند. اما به نظر من امریکا قصد حمله زمینی به ایران را در کوتاه مدت ندارد. و تنها انترناتیو امریکا برای حمله به ایران حمله هوای است.

 در ارتفاعات ده ها هزار متری بمبهایی بسوی هدفهای مشخصی پرت خواهند شد، اماکن نظامی و مسکونی با هم نابود خواهند شد. در آنسوی اقیانوسها از زیردریایی های امریکا موشکهایی بسوی تاسیسات اتمی ایران پرتاب خواهد گردید. معلوم نیست این حمله چقدر گسترده می تواند باشد، اما هر چه باشد فاجعه ای به بار خواهد آورد که تراژدی انسانی کنونی، که اکنون در عراق به وجود آمده است، تنها گوشه ای از آن می تواند باشد. انفجار اماکنی که ممکن است در آنها اورانیم نیمه غنی شده وجود داشته باشد، می تواند تا شعاع هزاران متری خود، هر نشانی از زندگی را پاک کند. اما این مسئله ، مشغله سیاست مداران کاخ سفید نیست! مهم این است که امریکا پیروز شود و مهم این است که چند نفر از سربازان امریکایی کشته می شوند!

این سناریو سیاه در چند قدمی ما است، چکار باید کرد؟

حلقه های این سناریو سیاه در کنار هم بافته شده اند. باید این زنجیر را دو تکه کرد.

حلقه ای که می تواند این روند را از هم بپاشد جمهوری اسلامی ایران است. این حلقه را ما مردم قبل از حمله امریکا باید بشکنیم. سالها مبارزات سردر گم واعتراضات رادیکال، اما بی تشکل ما را سرکوب کردند. اکنون زمانی است که تشخیص و درایت تک، تک ایرانیان می تواند این اوضاع را تغییر دهد. زمان انتخاب سیاسی، برای همه کسانی که می توانند تشخیص دهند چنین فاجعه ای در راه است، فرا رسیده است. بی توجه بودن به سیاست و منتظر ماندن هر ایرانی به منزله قبول این کشتار است ، کسی که نمی خواهد در این شرایط کاری بکند! انگار منتظر قربانی شدن خود و دیگران است. شرایط را دریابیم و برای جلوگیری از این فاجعه انسانی و برای یک دنیایی آزاد و برابر  متشکل شویم و قیام برای سرنگونی را سازمان دهیم. این تصمیم را امروز باید گرفت فردا شاید دیر شود.