تفاوت چپ واقعی با احمدی نژاد

مسعود اسکندری
چند وقتی است که به اصطلاح نقد هایی که بهتر است نام انگ بر آن بگذاریم بر فعالین چپ و سوسیالیست در جامعه ما وارد می شود. که حول محور این موضوع می گردد که مواضع و شعار های آنان با شعار های « البته تو خالی و دروغین » احمدی نژاد و دولت جدید ایشان شباهت و هم خوانی دارد. البته خاستگاه اصلی این نسبت ناروا از جانب نیروهایی است که منافع شان به وسیله ی نقد های عملی و رادیکال نیروهای چپ در خطر می باشد و منافع طبقاتی شان در تضاد با منافع اکثریت جامعه است. بدین منظور هم سعی بر این دارند که این شائبه ناروا را دامن زنند تا بر عملکرد نیروهای مترقی و چپ خدشه وارد سازند.
در اینجا نمی خواهیم به تفصیل دلایل گرایش جامعه به معنای اعم و فعالین جنبش های اجتماعی از قبیل کارگری زنان دانشجویی قومیت ها و حقوق بشر و ... به معنای اخص به چپ و سوسیالیسم را مورد بررسی قرار دهیم. تنها ذکر چند نکته کوتاه در مورد اختلافات و تفاوت های بنیانین بین فعالین چپ با شعار های توخالی دولت احمدی نژاد را برا تنویر بیشتر افکار عمومی لازم می دانیم:
1- فعالین چپ خواهان حقوق برابر بین زنان و مردان هستند در حالی که عملکرد همین چند وقت اخیر دولت احمدی نژاد نشان داده که آنان اندک حقوقی برای نیمی از جامعه یعنی زنان قائل نیستند.

2- فعالین چپ شدیدا غیر مذهبی و مخالف هرگونه تفکر ارتجاعی و توهمات متافیزیکی هستند در حالی که دولت کنونی با هر وسیله ای به شدت در پی تقویت این امور پوسیده و ارتجاعی دارد.

3- فعالین چپ درپی تغییر بنیادین مناسبات اقتصادی مبتنی بر تغییر شیوه ی تولید و تزیع درست ثروت دارند . در حالی که احمدی نژاد و تیم اقتصادی اش با حفظ همان شیوه ی تولید نابرابر و استثمارگر و غیر انسانی تنها سعی در بزک کردن جریان به وسیله ی کارهای عوام فریبانه و مقطعی دارند. از لحاظ اقتصادی ایشان از ارتجاعی ترین نیروهای جبهه ی سرمایه داری هستند.

۴- چپ ها عمده ترین نیروی مخالف امپریالیسم آمریکا هستند در عین حال بیشترین ضربه را هم از همین زاویه خورده اند. در حالی که اسلام گرایان خود دست پرورده ی آمریکایند. مولود ناخلف ایشان که اکنون اندکی از حرف پدر عزیزشان تخطی کرده اندذ که با یک گوشمالی دوباره به صراط مستقیم آمریکایی شان باز می گردند. این توهم که جمهوری اسلامی با آمریکا تضاد بنیادین دارد دیگر دود شده و به هوا رفته است. دعوای اینان یک دعوای خانوادگی است.

5- دولت احمدی نژاد در عملکرد چند ماهه خود نشان داد که عمده ترین نیروی مخالف خود را نیروهای چپ جامعه می داند. نمونه هایش هم سرکوب وحشیانه کارگران سندیکای شرکت واحدئ و برخورد با فعالین کارگری و دانشجویی و روشنفکران چپ و برخورد با فعالین زن که اکثرا گرایشان چپ داشتند در 8 مارس دانست.

۶- از زمان روی کار آمدن اینان در قدرت احکام و زندان های فراوانی برای فعالین کارگری پدی آمده از کارگران سقز گرفته تا سندیکای اتوبوس انی تا کارگران رشت و ایران خودرو و.....

۷- چپ های کنونی با درس گرفتن از گذشته هم مسلکانشان در جامعه ما دیگر اشتباه دهه 50 و 60 را مرتکب نمی شوند و هیچگاه در دامان خونین و سیاه نیروهای مرتجع مذهبی و راست نمی افتند . هرچند که آنان گلوی خود را از شعار های به ظاهر چپ پاره کنند.

8- دموکراسی واقعی و نهادینه شده و مردمی و مشارکتی « نه مدل های پوشالی و کاریکاتوری لیبرالیش » از عمده ترین خواست های نیروهای مترقی چپ است. این هم یک شکاف عمده ی دیگر بین اینان با تمام گرایشات اسلام گرا به خصوص گرایشی که احمدی نژاد به آن تعلق دارد به وجود می آورد.

۹- آینده نزدیک به وضوح نشان دهنده ی کشمکش های عمده بین نیروهای چپ و مترقی و سوسیالیست و دموکراتیک با دولت ارتجاعی و فاشیستی احمدی نژاد خواهد بود. در خط مقدم تمامی جنبش های اجتماعی موجود در جامعه به خصوص جنبش های کارگری  زنان دانشجویان و قومیت ها  نیرو های چپ و مترقی قرار دارند که تیغ تیز حمله ی دولت ارتجاعی احمدی نژاد با همپیمانان راستش که خود را به هر شکلی بزک کرده اند به سوی اینان است. آینده آبستن نبردهای سرنوشت سازی است.