وابستگی، شئون جنگ بی شگون

 

احمد زاهدی لنگرودی

ahmadzahedi@gmail.com

 

آنچه که از انحصارطلبی سرمایه و نظام سرمایه داری کنونی تحت عنوان امپریالیسم می شناسیم، اینک با گسترش سرمایه داری مالی به اوج خود رسیده است. و همانطور که لنین نیز اشاره کرده بود، سرمایه مالی خطرناک ترین و مهار نشدنی ترین شکل کاپیتالیسم است. این شکل از سرمایه داری که تنها بر کاغذبازی و بورس سهام استوار است، برخلاف سرمایه داری صنعتی هیچ تولیدی نداشته و فقط و فقط بر پایه استثمار ثروت ها و منابع ملی کشورهای در حال توسعه به چپاولگری مشغول است. لیبرالیزه کردن بازار در دوران موسوم به اقتصاد پسا مدرن یا پسا صنعتی و گسترش طرح هایی مانند مناطق آزاد تجاری و امثالهم که جنوب شرق آسیا را به زباله دانی کشورهای غربی مبدل ساخته و امثالهم، سنگ بناهای چنین سیاست هایی بودند. سیاست هایی ارتجاعی و امپریالیستی که بر پایه چپاول اقتصادی کشورهای ضعیف بنا نهاده شده است.

هدف اصلی امپریالیسم ، ایجاد زمینه گسترده برای تسریع و افزایش وابستگی است. جنگ زمینه گسترده ای برای رشد و تسریع وابستگی به وجود می آورد. و تمام ذخایر و منابع و پس اندازهای ملل درگیر را بر بادمی دهد. در نتیجه حل مسائل اساسی در زمینه آزادی های سیاسی و حقوق اجتماعی، گرانی، بیکاری، کمبود مایحتاج عمومی، مسکن و مشکلات فرهنگی و مسائل مربوط به مدارس و دانشگاه ها را دست کم برای کوتاه مدت به عقب می اندازد و مهمتر از این ها نیاز به تامین تسلیحات، سازمان هایی را تقویت می کند که نزدیک ترین وابستگی را به امپریالیسم دارند، که هم خود قادرند در نهایت به ابزاری برای دخالت آتی در صحنه سیاسی و حمایت از نیروهایی مبدل شوند که راه را برای استقرار حکومتی ضد مردمی و غیر دمکراتیک فراهم می سازند.

در چنین شرایطی است که از استقلال اقتصادی در حرف نیز نمی توان یاد کرد. وابستگی پدید می آید و این وابستگی، نتیجه دلخواه امپریالیسم از جنگ است.

با این که فجیع ترین خسارات یک جنگ تلفات جانی و آسیب های انسانی است، اما رسانه های گروهی کمتر در این باره سخن می گویند. ارقام تلفات مبهم است، اما رشد و سقوط سهام بورس نیویورک را دقیقاً بررسی می کنند تا حساب شرکت های چند ملیتی و صاحبان سرمایه ها و سودهای جهانی از دست سرمایه سالاران در نرود.

جنگ برای شرکت های بزرگ نظامی_نفتی، صنعتی، مصرفی و امروزه و مهتر از همه اعتباری و مالی و وابستگان مستقیم و غیر مستقیم آن ها، پر خیر و برکت بوده است. اسلحه سازی های غرب، دوباره آهنگ تولیدی شتابان گرفته اند، سرمایه سالاران نظامی، بیشتر از گذشته برای بهبود تولید خود، کارشناسان را به گردهم آیی فرا می خوانند. چرا که بازار پر رونق و آزمایشگاه مساعد خاورمیانه برای فروش و آزمایش سلاح های مرگبار آن ها مهیاست.

رهبران سیاسی نئولیبرالیسم، فرصت یافته اند با شعارهای تازه ای مردم کشورهای خود را سرگرم کنند. رهبران آمریکا به عنوان نمونه اکنون قاطع تر از گذشته ادعا می کنند که می توانند اشتغال کامل ایجاد کرده و میلیون ها نفر بیکا را به کار برگردانند و هم به خارجی هایی که مجوز کار و اقامت ندارند، مجوز اقامت و کار دهند و ...

جنگ های مطبوع سرمایه داری مالی در دوره اخیر، مستقیماً به ارزش سهام و اوضاع اقتصادی سرمایه داری غرب و بازار جنوب شرق آسیا و منابع طبیعی خاور میانه مربوط است.

این جنگ ها از سوی انحصارات نظامی با استقبال روبه رو می شوند به نحوی که امروزه خود در آن ها دخالت مستقیم دارند؛ در نقش نیروهای حافظ صلح و... شریک دزد و رفیق قافله هستند.

منافع جنگ اما، صرفاً در دست انحصارات نظامی نیست، کارتل ها و تراست های مالی، صنعتی و مصرفی نیز امیدوارند که بعد از اشباع بازارهای جنگی از وسایل نابود کننده، دوره رونق دوباره آنان فرا برسد.

بدین ترتیب جنگی که در نهائی ترین تحلیل به عنوان یک بحران زاده مناسبات سرمایه داری جهانی است، در کوتاه مدت به عنوان مسکنی برای دردهای لاعلاج سرمایه داری جهانی نیز عمل می کند و در نهایت گاو صندوق های انحصارات مالی و اعتباری را سرشار می کند از ثروت ملی ممالک محروم.     

 

http://Leebar.blogspot.com