آيا دست يابي به انرژي اتمي ثبات جمهوري اسلامي را تضمين مي كند؟‌ 

 

                                         سعيد سلطانپور 

 

جمهوري اسلامي روز سه شنبه در مراسمي با شركت سفراي كشورهاي اسلامي از دست يافتن به دانش غني سازي هسته اي خبر داد. هر چند به گفته كارشناسان اتمي تا توليد بمب اتمي به 2 تا 3 سال زمان نياز دارد.

از سوي ديگر سيمون هرش خبرنگار هفته نامه نيويوركر خبر از حمله اتمي عليه تاسيسات اتمي ايران توسط آمريكا داد كه اين خبر به سرعت توسط كاخ سفيد، سپس جورج بوش و رامسفيلد با تاكيد بر اين كه ما منظورمان از جلوگيري، به كارگيري حداكثر نيرو از طريق ديپلماسي ست و نه نيروي نظامي، به نوعي تكذيب شد. در اين نوشته مختصر سعي مي كنم كه به باز شدن مطالب كمك كنم.

 

خط مذاكره با ايران

 

برژينسكي وزير امورخارجه آمريكا در دوران كارتر در سال 2003 مطالعاتي را منتشر كرد كه در آن موقع به دليل برتري نو محافظه كاران در آمريكا عمدا ناديده گرفته شد. به موجب آن نوشته ها، آن ها خواستار مذاكره آمريكا با ايران شدند. به موجب اين نوشته آمريكا مي بايست برتري ايران در منطقه خليج فارس را به رسميت بشناسد و بدين ترتيب آمريكا نيازي به همكاري اروپا و روسيه نخواهد داشت تا ايران را مهار كند.

اين خط توانسته موفقيتي نيز با خود داشته باشد. به طور مثال وزير امورخارجه قبلي آلمان يوشكا فيشر و وزير امور خارجه فعلي جداگانه با برژينسكي خواستار مذاكره آمريكا با ايران در زمينه هسته اي شدند.

 

چندين بار قبل از به بن بست رسيدن مذاكرات، ‌اروپائيان نيز خواستار پيوستن آمريكا به مذاكرات شدند كه آمريكا آن را رد كرد.

 

نياز آمريكا به جمهوري اسلامي در عراق

 

به موازات شكست سياست هاي نو محافظه كاران در عراق كه با برداشتن صدام حسين عملا بزرگترين خدمت را به جمهوري اسلامي كردند، جمهوري اسلامي توانست با استفاده از نفوذ مذهبي خود در بين شيعيان كه اكثريت را در عراق دارا هستند نفوذ خود را گسترش دهد. روابط جمهوري اسلامي با كردها و رهبران آن جلال طالباني (رئيس جمهور) و مسعود بارزاني (مسئول كردستان عراق) بسيار حسنه است. در عين حالي كه كردها از دوستي با آمريكا استفاده مي كنند ولي براي خنثي كردن تركيه نياز به دوستي جمهوري اسلامي دارند.

سفر كاندوليزا رايس و جك استرا در هفته گذشته كه به ظاهر براي تشكيل دولت عراق بود به نظر مي آيد كه موفقيت آميز نباشد، زيرا آمريكا بعد از شكست هاي سياسي پي در پي در عراق به دليل نفوذ مذهبي آيت الله سيستاني، مجبور شدند به انتخابات سراسري براي قانون اساسي و مجلس تن بدهند. انتخاب ابراهيم جعفري كه مورد تاييد جبهه شيعه منجمله مقتدا صدر است آمريكا را دچار مشكلاتي كرده است. زيرا آمريكا مايل نيست كه وزارت كشور كه مسئوليت نيروهاي امنيت كشور را به عهده خواهد داشت و نيز وزارت نفت را به دست كساني بسپارد كه طرفدار آمريكا نباشند.

علاوه بر اياد علاوي كه در راس جبهه شيعيان سكولار است، ‌كساني مانند شهرستاني از چهره هاي سرشناس با انتخاب جعفري به نخست وزيري مخالف هستند. از سوي ديگر عراق به سمت جنگ داخلي پيش ميرود و عقب افتادن تشكيل دولت به منزله درگير شدن كشور در يك جنگ قومي ست كه اتفاقا هيچ كدام از كشورهاي همسايه منجمله ايران با آن موافق نيستند زيرا مي تواند دامنه اش به كشورهاي منطقه كشيده شود كه در اين صورت عربستان به حمايت از سني ها و ‌تركيه درصدد سركوب كردها و جمهوري اسلامي به حمايت از شيعيان به طور علني وارد صحنه خواهند شد.

 

مذاكره آمريكا و ايران

با اعلام خبر مذاكره بين جمهوري اسلامي و آمريكا در عراق كه همزمان با تشديد مناقشات هسته اي و مهلت شوراي امنيت بود،‌ سفر رايس و شكاف در جبهه شيعه مي توانست به آمريكا دست پرتري در سر ميز مذاكره بدهد، زيرا آمريكا در عراق نياز به همكاري جمهوري اسلامي دارد. نكته قابل توجه در اين است كه طرفين سعي كردند كه اين مسئله را بي اهميت جلوه بدهند. مثلا رايس اعلام كرد علت مذاكره اين است كه ما مي خواهيم به ايران بگوئيم كه در امور عراق دخالت نكند و نمي خواهيم تنها از طريق رسانه ها باشد. يا اينكه ايران اعلام كرد چون حكيم از ما تقاضا كرده ما اين مذاكره را پذيرفتيم. البته هميشه به طور پنهاني رابطه بوده است. نمونه اخير ‌آن اظهارات رفسنجاني در سفر خود به كويت در روز 10 آپريل برابر با 21 فروردين است كه اعلام كرد «‌اين مذاكرات چيز جديدي نيست و قبل از آن نيز مذاكراتي ميان دو كشور زمان جنگ آمريكا عليه افغانستان و عراق نيز وجود داشته است. وي همچنين فاش كرد: ‌زماني كه آمريكا افغانستان را تحت اشغال خود درآورد، تماس‌هاي بين طرفين ايراني و آمريكايي در اين خصوص انجام شد به گونه‌ اي كه سفيران دو كشور در افغانستان براي بررسي اوضاع و آخرين تحولات افغانستان با يكديگر ديدار مي‌كردند. بعد از ورود نيروهاي آمريكايي به عراق در سال 2003 نشستي ميان مسئولان ايراني و نمايندگان دولت آمريكا در خصوص تحولات عراق برگزار شد. اين مذاكرات تا همين حد به پايان رسيد. اخيرا نيز آمريكايي‌ها از سرگيري نشست‌هاي دو طرف را خواستار شده‌اند.»

ايسنا، 22 فروردين 1385

از سوي ديگر خامنه اي با تائيد مذاكره اعلام كرد كه ما به آمريكا اعتمادي نداريم بايد آن را ادامه بدهيم زيرا هر كاري كه ما بكنيم (‌انرژي هسته اي) آمريكا بهانه ديگري خواهد آورد. اسفند 84، مشهد

 

موانع بازدارنده آمريكا

 

1ــ بالا رفتن قيمت نفت

با اعلام خبر غني سازي، قيمت نفت به بالاترين رقم در 7 سال اخير و به هر بشكه بالاي 71 دلار رسيد. تمامي ناظران اقتصادي معتقدند هر گونه درگيري در منطقه مي تواند قيمت نفت را به بالاي 100 دلار برساند كه در كوتاه مدت مي تواند تاثير منفي بر اقتصاد اروپا و چين و هند و ژاپن و در درازمدت بر روي اقتصاد آمريكا و بالطبع كل جهان داشته باشد. تحريم نفتي ايران به شدت در عرضه بازار نفت تاثير خواهد گذاشت، زيرا در حال حاضر عراق نتوانسته به توليداتي كه آمريكائيان پيش بيني كرده بودند برسد.

اتفاقا مانور دريائي اخير رژيم و نمايش اژدرهاي ضد زير دريائي و هواپيماهاي غير قابل رديابي و موشك هاي زمين به درياي «‌ماهي» كه به هدف واقعي در تنگه هرمز شليك شد، پيام روشني به آمريكا و ديگر كشورهاي جنوبي خليج است كه در اثر حمله احتمالي كه به منظور تغيير رژيم بينجامد، جمهوري اسلامي سياست سرزمين سوخته را براي همه اجرا خواهد كرد. در ماه بهمن وزير اقتصاد در يك تهديد اقتصادي گفت در صورت تحريم، نفت را بشكه اي 8 دلار مي فروشيم. اين تهديدي است براي كشورهاي خليج فارس تا جلوي جنگ را بگيرند، زيرا ممكن است با وضعيتي مشابه زمان جنگ ايران و عراق كه ايران نفت را بشكه اي 8 دلار پيش فروش كرد و در نتيجه بازار جهاني نفت به 22 دلار رسيد، مواجه شوند كه اين امر فشار شديد اقتصادي بر روي كشورهاي عربستان، ‌كويت و عراق و امارات وارد خواهد كرد و اقتصاد آنان را آسيب جدي خواهد زد. نبايد اين موضوع را فراموش كرد كه هم عربستان و هم كويت بر عكس 1991 كه مازاد درآمد داشتند، در حال حاضر بدهي دارند. دولت عربستان هم در وضعيت سياسي مناسبي به دليل فعاليت افراطيون مسلمان نيست.

2ــ هلال شيعي از بحرين تا زنگبار در شمال آفريقا مي تواند به گسترش ناامني در منطقه بيفزايد. حسني مبارك رئيس جمهوري مصر مي گويد «شيعيان در كشورهاي عربي به ايران بيشتر از كشور خودشان تمايل دارند.»

3ــ مخالفت جدي در آمريكا

پر رنگ شدن خط برژينسكي، پائين آمدن محبوبيت بوش ،‌ 72% نيروي ارتش آمريكا در عراق خواهان بازگشت به آمريكا هستند. استعفاي 2 تن از جمهوري خواهان مانند تام دلي رهبر آنان در كنگره به دليل مسائل مالي،‌ حوادث اخير مانند ليبي، حرف هاي معاون ديك چيني كه بوش را به دادن اطلاعات در مورد هويت «مامور سيا» متهم كرد، ‌لو رفتن طرح هاي عملياتي كاخ سفيد يا پنتاگون كه سيمون هرش مطرح كرده به بيرون درز كرده است همه نشان از يك مخالفت قوي با درگيري نظامي با ايران است. تنها يك سال به انتخابات رياست جمهوري آمريكا مانده و جمهوري خواهان تا تكليف عراق روشن نشود نمي توانند به ايران بپردازند.

4ــ مخالفت متحدان آمريكا

شوروي، چين و انگليس و اتحاديه اروپا خواهان شروع هيچ جنگي در منطقه نيستند. كشورهاي عربي منطقه آمريكا را بر حذر داشته اند. تركيه شديدا درصدد است كه جمهوري اسلامي را با خطرات بحران آشنا كند، زيرا در صورت درگيري آنها بايد در كنار امريكا باشند ولي مردم تركيه اكثرا عليه آمريكا موضع خواهند داشت.

5 ــ عدم تهديد نظامي آمريكا توسط جمهوري اسلامي

عليرغم تمامي تبليغات هيچ گاه مقامات ايراني، ‌آمريكا را تهديد نكرده اند. حتي خامنه اي در سخنان خود گفت: «ما قصد حمله به اسرائيل را نداريم» و به اين ترتيب سخنان احمدي نژاد را تصحيح كرد. يعني نقطه اي كه اخيرا بوش سعي داشت تا با اتكاي به آن كه «ما با تمام قوا از متحدمان (‌اسرائيل ) دفاع مي كنيم» ‌به نوعي افكار عمومي آمريكا را براي حمله تاكتيكي آماده تر بكند.

در همين رابطه مي توان خارج نشدن جمهوري اسلامي از معاهده «ان. پي .تي» عليرغم سعي آمريكا براي خروج ايران و نيز موافقت با كار بازرسان،‌ دست آمريكا را براي عمليات بعدي بسته است.

 

دانش هسته اي نقطه قوت يا ضعف

 

جمهوري اسلامي با هزينه كردن ميلياردها دلار توانست به دانش هسته اي دست يابد و به قول خودشان هشتمين كشور باشگاه اتمي شدند. شكي نيست كه حداقل جناحي از آنها توانسته است با برنامه دراز مدت، اصلاح طلبان دولتي را كنار بزند و در عين حال كل رژيم توانست در سياست خارجي زمان كافي براي رسيدن به اين نقطه را كه به قول خودش تضمين حفظ نظام است، به دست آورد. زيرا آنها معتقدند كه دانش اتمي،‌ آمريكا را از تغيير رژيم منصرف خواهد كرد. عقب نشيني هاي لفظي كاخ سفيد هم دلالت بر اين دارد كه آنها مجبور خواهند شد تا طرح برژينسكي را دنبال كنند.

هاشمي رفسنجاني گفت: نياز جدي در تعاملات منطقه و موقعيت استراتژيك ايران، كشور ما را به قدرت بلامنازع منطقه تبديل كرده است. به گزارش ايسنا، وي با بيان اين مطلب «كه آمريكا دنبال نفع خود است و ما هم بايد منافع خود را در نظر بگيريم» تصريح كرد: بايد با تدبير و درايت، شرايط موجود منطقه و جهان را به يك فرصت تبديل كرد و موازنه را به نفع جمهوري اسلامي تغيير داد.

اردبيل، 1 فوريه 2006.

لاريجاني «ايران قدرت منطقه اي نجيبي است كه آزارش به همسايگانش نمي‌رسد و اين ديگران هستند كه با سفر به منطقه زمينه‌هاي جنگ عليه ايران را فراهم مي‌سازند.» 7 مارس 2006

محسن رضائي: ‌دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام، با بيان اينكه «نقطه‌ي نهايي چالش ميان ايران و آمريكا نه در مرزها و نه در بيرون مرزها تعيين خواهد شد بلكه در داخل كشور تعيين مي‌شود»، اظهار داشت: صحنه‌ي اصلي مبارزه داخل كشور است. دولت جمهوري اسلامي ايران بايد بتواند كشور و جامعه را با اقتدار اداره كند، از مساله‌ي معيشت و مسائل ديگر گرفته تا خنثي كردن برنامه‌ ريزي‌هايي كه عده‌ اي آن را دنبال مي‌كنند كه مثلا ناامني‌هايي در چند استان ايران ايجاد كنند. همچنين ايران بايد به نظم و اقتصاد در داخل توجه كند. اگر ما بتوانيم اين دو عنصر را حفظ كنيم از اين حادثه عبور مي‌كنيم، 22 اسفند 84

از سوي ديگر تضادهاي داخل نظام بين جناح احمدي نژاد ــ مصباح از يك سو با خامنه اي كه منجر به همسوئي با رفسنجاني و رفسنجاني با خاتمي شده است بخصوص براي تصرف مجلس خبرگان در حال ازدياد است. لغو سفر احمدي نژاد به اهواز به دليل طرح ترور وي نشان از دست داشتن «خودي ها» ي حكومت كه منافع اقتصادي شان به خطر افتاده، دارد. در صورت يك دست نشدن سيستم و آرام بودن اوضاع سياسي اين تضادها به شدت عمل خواهد كرد.

 

جوانان بيكار، بمب اتمي حكومت

 

مسير سياسي و اقتصادي جمهوري اسلامي سرخوردگي جوانان را از جريان احمدي نژاد كه عدم مديريت و انحصار طلبي از شاخص هاي آن است به دنبال خواهد داشت. زيرا اصولا جريان هاي انحصارگر امكان برآورده كردن خواست ها و مطالبات اوليه مردم مانند آموزش، ‌بهداشت، معضل بيكاري و فقر و رفاه اجتماعي را ندارد.

اساسا آن ها بوروكرات هاي غير سياسي را كه در دوران خاتمي جذب سيستم شده بودند هم از خود دور كرده اند و كمتر كسي مايل است كه در بخش دولتي كار كند. اين مشكل مانند اوايل انقلاب اثرات تخريبي در سيستم اداري و اقتصادي كشور خواهد داشت. تقريبا بسياري از طرح هاي اقتصادي به دليل جلوگيري از فساد مالي و رشوه خواري به حالت تعليق درآمده است. هزينه هاي سرسام آور طرحهاي نظامي منجمله دانش هسته اي به منزله فقيرتر شدن و بيكارتر شدن بيشتر جوانان خواهد شد كه نقطه ضعفي براي رژيم خواهد بود.

اين سرخوردگي انفجار اتمي خودجوشي را به دنبال خواهد داشت كه اگر اپوزيسيون مستقل براي آن برنامه ريزي داشته باشد و آن را به سمت درست هدايت كند، اين اعتراضات به منزله انفجار بمب اتمي براي استبداد ولايت مطلقه فقيه خواهد بود. فراموش نكنيم كه هميشه قدرتمندترين نظام هاي تاريخ هم بر اثر استبداد متلاشي شده اند و ديكتاتورها سرانجام جايي اشتباه خواهند كرد و استبداد ترك برخواهد داشت.