اول ماه مه امسال  - ويژه گى ها

 

شروين رها ارديبهشت 86

 

     اول ماه مه،روز جهانى كارگر در حالى فرا ميرسد كه همزمان مهلت يكماهه اعضاى شوراى امنيت  به دولت احمدى نژاد در ايران در رابطه با توقف غنى سازى اورانيوم به سر ميرسد ،درعين حال اما،اول ماه مه امسال،باز شدن دريچه اى برافق مبارزات كارگرى ،هم درسطح بين المللى وهم درايران است .

    طى يكسال گذشته  مبارزات كارگرى در كشورهاى غربى اعتراض‏ آشكار خود را بر عليه تصويب قوانين بورژوازى تحت سياست نئوليبراليسم شدت بخشيد . در فرانسه خالق حكومت كمونارها،كارگران به اتفاق دانشجويان و حقوق بگيران جامعه با نمايشى از همبستگى،دولت بورژوازى رادر به اجرا درآوردن قوانين ضد كارگرى نا كام و به عقب نشينى وا داشت و نشان داد ندكه بر خلاف ياوه گويى هاى بورژوازى و ايدئولوگهايش‏ كه پايان تاريخ رااعلام كرده و بر بسترى از تعرض‏ همه جانبه به دستاوردهاى مبارزه كارگران در قرن بيستم سرمست شدند، مبارزه طبقاتى ادامه دارد.آنچه در هفته هاى اخير در خيابانهاى پاريس‏ به حركت در آمد نمايشى از آغاز دوباره كارگران به عرصه هاى اجتماعى و اين بار در آغاز قرن 21 است .

   مبارزه كارگران در ايران كه در چند سال اخير به اشكال مختلف در سطح جامعه خود را آشكار كرد با حركت كارگران و كاركنان شركت واحد اتوبوس‏ رانى تهران و حومه و اقدام به اعتصاب به منظور رسميت بخشيدن به تشكل خويش‏ وارد دوره نوينى شد . اگر چه كارگران بهاى سنگينى پرداختند و رژيم اسلامى سرمايه بنا بر ماهيت ضد كارگرى اش‏ با تمام توان به سركوب  آن اقدام ورزيد ، معهذا عزم كارگران واحد در ايجاد تشكل و انتخاب نماينده گانش‏ بمراتب راسختر و اعتماد به نيروى متشكلش‏ افزايش‏ يافت.  با كارگران واحد حتى در مجامع بين المللى  و نزد اتحاديه هاى كارگرى اعلام همبستگى شد و جمهورى اسلامى بخاطر ضرب و شتم كارگران و خانواده هايشان و دستگيرى  فعالين كارگرى از سوى آنان به شدت محكوم گرديد .در فا صله بين دو اول ماه مه كارگران در جريان مبارزات خويش‏ تجارب پربارى را اندوختند و دريافتند كه براى رسيدن به مطالبات بر حق شان اولا نياز به تشكل دارند و ثانيا آن را با نيروى متحد خويش‏ و از پايين ميبايست بسازند ، اين آن حقيقتى است كه در اعتصاب واحد نزد كارگران عينيت يافت و اندوخته اى است كه  در اول ماه مه امسال كل طبقه كارگر در ايران ميتواند با خود حمل كند و تجلى تشكلهاى توده اى و سراسرى كارگران در همه واحدهاى توليدى ، كارخانجات و مراكز كارى  باشد .اين آن ويژه گى است كه ميتواند جهت حركت فوتى كارگران در جريان مبارزات اجتماعى و سياسى خويش‏   در جامعه باشد كه بى شك براى سرنوشت جامعه زحمتكشان در ايران امرى حياتى خواهد بود .

     اما ويژه گى ديگر اول ماه مه امسال ، مترادف بودن آن با التيمايوم جمع اعضاى اصلى شوراى امنيت به دولت محمود احمدى نژاد بر سر مسائل اتمى است.  اگر چه غنى سازى اورانيوم ، خود به مثا به وسيله اى است كه دو طرف درگير در آن از حريف قصد امتيازگيرى دارند ولى براى دولتهاى غربى چيزى بيش‏ از امتيازگيرى ، به مصداق« نئوليبراليسم بيخ ريش‏ هر دولتى است» ، سياستى جهانى سازى را در بر دارد و اين بار نوبت ايران است كه با تغيير در خط مشى سياسى ،دولتش‏ عضو سرمايه گلوبال شود.  نا گفته نماند كه  اگر چه عضوگيرى براى بازار جهانى با شعار دموكراسى و حقوق بشر است  ، ولى معناى واقعى آن نه تنها در ايران ، عراق و افغانستان نظامى شده ،  فلسطين ديوار بدور كشيده و يا كشورهاى مشابه ديگر ، به معناى آزاديهاى سياسى و اجتماعى ، آزادى تشكل و اعتصاب و غيره  براى كارگران و اكثريت جامعه نيست  بلكه حتى آنچيزى هم كه در خود كشورهاى غرب بود و كارگران در قرن بيست با مبارزه به دولتهاى سرمايه تحميل كرده بودند ، با اين دموكراسى نو دارد از كف ميرود . با اين مختصر ،كارگران در ايران  اگر بخواهند گامى به سوى دريچه آزادى در ايران بگشايند ، طلبهاى خود را از دولت و كارفرماها وصول كنند و خود و جامعه را از شر رژيم ارتجاعى و ضد بشرى جمهورى اسلامى نجات دهند ، مسلما يك راه بيشتر جلو رو ندارند كه همانا متشكل شدن ، دخالتگرى در سرنوشت خويش‏  و انتخاب نماينده گانشان بر اساس‏ در نظر داشتن منافع اكثريب جامعه است .

   به جلو صحنه راندن غنى سازى اورانيوم ، چه از طرف رژيم ارتجاعى جمهورى اسلامى ( رژيم دست ساز سرمايه جهانى در موقع خودش‏ بر عليه پيشروى كارگران و شوراهاى كارگرى در مقطع انقلاب سال 57 )كه اكنون توسط دولت نظامى احمدى نژاد با عنوان حق ملى ايران پيش برده ميشود و چه سياست تنبيهى سرمايه جهانى بنام جامعه بين الملل، با عنوان رعايت مقررات جهانى واستقرار دموكراسى در ايران در مقابل آن ، به عبارت ديگر درگيريهاى دولت ايران و غرب با هر ادعايى ، نه تنها ربطى به منافع كارگران و زحمتكشان در ايران ندارد بلكه حتى دو روى يك سكه در جهت گرد پاشيدن به چشم آنان است . در صورت برداشتن موانع گلوبال شدن سرمايه در ايران و تغييرات در سيستم سياسى ادراى رژيم جمهورى اسلامى با برداشتن حتى دولت  محمود احمدى نژاد  ، در صورت مقابله نظامى و تحميل جنگ به جامعه و در صورت مقابله شديد سياسى و تحريم اقتصادى ايران كه همه صورت مسئله اهداف واحدى هستند ، فضايى ايجاد ميشود كه در آن همه چيز ميتواند به كارگران و زحمتكشان تحميل ميشود .

   در چنين شرايط حساسى، ظاهر شدن به مثابه يك نيرويى اجتماعى ،  نيرويى كه اكثريت قريب به اتفاق جامعه را شامل ميشود، ميتواند صورت مسئله را عوض‏ كند و فضايى آكنده از آرا عمومى جامعه را به سوى آزادى و اراده جمعى رهنمون شود و حمايت كارگران در سطح جهانى را جلب كند. وقوف به درك شرايط كنونى ، سازماندهى تشكلهاى كارگرى  و توده اى با پلاتفرم واحد طبقاتى ، پيوند ارگانيك جنبشهاى غير كارگرى با آن شبيه آنچه در جنبش‏ زنان ، دانشجويان و كردستان  در يكى دو ساله اخيرسراغ داريم ، و جلب همبستگى جنبش‏  بين المللى ضد جنگ ، اين آن چيزى است كه ميتواند دافع نگرانيهاى موجود باشد ، چرا كه بدون وجود اين شرايط ، شعار نه  به جنگ  و نظاميگرى، نه به تحريم  اقتصادى ، نه به جمهورى اسلامى ، در صورتى كه از سر نگرانى براى مردم زحمتكش‏ ايران هم باشد  ، در بهترين حالت طلب  دادخواهى از حافظان  دموكراسى خواه سرمايه ، آن نيرويى است كه براى  مردم ايران اشك تمساح ميريزند .

   كارگران در اول ماه مه امسال ، با وجود ويژه گيهاى  آن ، در صورت تشكيل صفى واحد و سراسرى ، در صورت اعلام روشن خواستهايش‏ ، ميتواند در جامعه ظاهر شود و با صداى رسا اعلام كند كه چراغ آزادى و دموكراسى در دست ماست و پايه آن وجود تشكلهاى دست ساز كارگرى است .لازمه اين اظهار وجود فراخوان دادن به كليه كارگران ، سازمان دادن حركتهاى يكدست با قطعنامه هاى يكسان به منظور ارتباط دادن تمامى بخشهاى كارگرى ، حول اهداف مشتركى ميباشد .كارگران در اجتماعات خويش‏ ميبايست بر برسميت بخشيدن به حق تشكل هاى توده اى خويش‏ انگشت گذاشته ، نماينده هاى واقعى خود را برگزينند و از اين طريق نه تنها پيگير خواستهايشان باشند بلكه در صورت هر تغييراتى در جامعه ، بتوانند  با آمادگى از حقوق خود ،كه حقوق اكثريت جامعه است دفاع كنند .اول ماه مه امسال ميتواند، به مثابه ياد آور سنت تاريخى كارگرى ، نمايشى از همبستگى كليه بخشهاى كارگرى در امر تشكلهاى سراسرى ، آزادى بدون قيد و شرط كليه دستگيرشده گان خويش‏ ، و لغو احكام زندان و تبعيد و اخراج براى كليه فعالين كارگرى در ايران باشد.