راست و ضدیت با حمله امریکا

تغییر سیاست یا سرگیجه و  تناقض؟

آذر مدرسی                                                                azar.modaresi@gmail.com

 

بالا گرفتن خطر حمله امریکا، تب جنگ و فضای جنگی، صفبندی نیروهای سیاسی و مواضع آنها را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. بخشی زیادی از اپوزیسیون، چپ و راست، سناریوی امریکا را پذیرفته و خواهان متوقف کردن تحقیقات در این زمینه برای "جلب  اعتماد جامعه بين المللی" و یایان دادن به بحران هستند.

اپوزیسیون راست ناسیونالیست پرو غرب و مدرن از رضا پهلوی گرفته تا بخش لیبرال ترشان جمهوری خواهان از جریاناتی هستند که ظاهرا سیاستشان تغییر کرده است. این نیروها برای خلاصی از رژیم اسلامی، نه به دخالت مردم بلکه به دخالت آمریکا، سیاسی یا نظامی یا اقتصادی، چشم امید دوخته اند. چرا که جز این شکاف و دخالت افق و دورنمای کسب قدرت سیاسی برای خود و جنبش شان غیر ممکن است. متوجه هستند که مردمی که حکومت اسلامی را به نیروی آگاه و متحد و متشکل خود به زیر بکشند، شانس آنها را برای نزدیک شدن به قدرت کور میکنند. برای اینها فرشته نجات، هئیت حاکمه آمریکا، باید راه و روش درست تر و معقول تری را انتخاب کند. و هنگامی که این "فرشته" به اصطلاح افراطی عمل میکند، اینها به سرگیجه میافتند. از امروز تا فردا موضع تغییر میدهند و بدور خود میچرخند. این چرخش ها و سرگیجه ها بی تردید فیصله خواهد یافت و نیروهای سیاسی ناچارا  انتخاب خواهند کرد و در  تحولات آتی جای قطعی خود را خواهند یافت. انشقاقها و صف بندی ها در حال تغییر است و سرعت تحولات آن را بیش از پیش تغییر خواهد داد.

امروز به جز جریانات باند سیاهی که فقط در لجنزار جنگ و بر متن از هم پاشیدن جامعه و استیصال و قتل و کشتار و به سیاهی کشیدن زندگی مردم شانسی برای ایفای نقش ندارند همه جریانات سیاسی دیگر علیه حمله نظامی امریکا صف بسته اند. اپوزیسیون راست ناسیونالیست که اساسا برای به قدرت رسیدن چشم به دخالت نظامی امریکا بسته بود امروز علیه حمله نطامی امریکا صف بسته اند. مدافعین دیروز محاصره اقتصادی امروز از لطمات انسانی محاصره حرف میزنند. طرفداران تا دیروز حمله امریکا به ایران، جریاناتی که در مقابل تباهی که در عراق به یمن حمله امریکا و متحدینش بوجود آمده شانه بالا می انداختند و شعار میدانند بعد ازعراق نوبت ایران است و در تلاش بودند که دراین پروسه جائی برای خودشان دست وپا کنند امروز یکباره مخالف سرسخت حمله به ایران از آب در آمده اند.  قطعنامه پشت قطعنامه صادر میکنند که مخالف "دخالت نظامی دولتهای بیگانه" (صرفا مخالف دخالت نظامی هستند) به خاک میهنشان هستند. نگرانند که با حمله نظامی تمامیت ارضی و صد البته "پروسه رسیدن به دمکراسی" در ایران به خطر بیفتد. یک باره امروز تغییر موضع میدهند و با نشان دادن جهنم عراق اعلام میکنند که نگران اند که "میهن" به این روز بیفتد. به درگاه بوش نامه مینویسند که جریانات قومی و فدرالیستچی و مجاهدین، که در این بازار مکاره دارند جائی برای خودشان پیدا میکنند، دوستان واقعی امریکا نیستند و نباید از آنها حمایت کرد.

آیا واقعا تغییری در سیاست اپوزیسیون راست ایجاد شده؟ آیا اپوزیسیون راست در رابطه اش با مردم تغییری داده و به چپ چرخیده؟ آیا همانطور که ادعا میکنند مسئله شان دفاع از جنبش مردم برای سرنگون کردن رژیم اسلامی و به دست گرفتن سرنوشتشان است؟ تاملی کوتاه در مواضع این جریانات به راحتی نشان میدهد جواب منفی است.

بالا گرفتن تب بحران هسته ای، و امکان حمله نظامی آمریکا، تمرکز حواس و سناریوی این بخش از اپوزیسیون را کلا به هم زده است. یکی به این دلیل که اینها هم از دستیابی ایران به انرژی اتمی احساس افتخار و قدرت میکنند و در این بخش از صورت مسئله با دولت احمدی نژاد هم جهت هستند. و دیگر اینکه با حمله آمریکا به ایران شانس آنها برای گرفتن کرسی قدرت سیاسی که قرار است آمریکا به نزدیک ترین متحد اش اعطا کند، کم میشود و به اصطلاح سرشان بی کلاه میماند.

افتخارملی مسلح شدن به انرژی و سلاح هسته ای نقطه اشتراک راست پروغرب با  رژیم اسلامی و احمدی نژاد است. هردو از حق مسلم ایران دفاع میکنند. احمدی نژاد و ایدئولوگهای رژیم هم به خوبی میدانند که باید روی این نقطه اشتراک حساب باز کرد و دامنه آن را گسترش داد. این نقطه اشتراک ایدئولوژیک وسیاسی، اپوزیسیون راست را در مخمصه بدی انداخته است. از طرفی هنوز هرگونه دخالت امریکا (تحت عنوان دنیای متمدن)، نظامی یا سیاسی،  تنها ابزار و امکان به قدرت رسیدن این جریانات است و از طرف دیگر حمله نظامی که به عرق ملی ایرانی و دفاع از حق مسلم برای دستیابی به انرژی اتمی دامن میزند. این سناریوی مطلوب آنها برای رسیدن به قدرت نیست.

اما مطالبه اصلی همه آنها این است که امریکا باید به جای حمله نظامی با فشار سیاسی و حمایت از اپوزیسیونی که نماینده "مردم" و البته نماینده منافع امریکا است رژیم اسلامی را سرنگون کند. خواهان این هستند که امریکا به جای مذاکره با رژیم اسلامی به آنها سر میز مذاکره بنشیند و به جای حمله نطامی با آنها بر سر چگونگی سرنگونی"متمدنانه" رژیم ( بدون دخالت مردم) با آنها مذاکره کند.

اینها از طرفی امیتاز داشتن سلاح هسته ای قلقلکشان میدهد اما در عین حال میدانند در پروسه حمله امریکا به ایران آنها نیستند که انتخاب اول امریکا باشند و آنها نیستند که بیشترین امکان را برای ایفای نقش پیدا میکنند بلکه جریانات قومی و مذهبی و طرفدران فدرالیسم هستند که میدان بازی بیشتری خواهند داشت و اینرا به خوبی بو کشیده اند که امروز امریکا برای سناریوی خود اساسا به جریانات قومی و مذهبی و جریاناتی مانند مجاهد دارد حساب باز میکند.

در این میان مسئله جالب تلاش اینها برای کسب اطلاعات در مورد ذخایر اتمی است. در همه پیامها، قطعنامه های این جریانات قویا خواستار آنند که "اطلاعات مربوط به پیشرفتهای جمهوری اسلامی در زمینه انرژی هسته ای باید به اطلاع همه برسد" و از همه منظورشان خودشان و جنبش شان است. در این دعوا به نحو شنیعی از تقابل رژیم اسلامی با آمریکا بر سر ذخایر "ملی" احساس قدرت میکنند! احساسات عظمت طلبانه ایرانی شان تحریک میشود. همین پاشنه آشیل نزدیکی شان به  رژیم است. در واقع کسب اطلاع از "دخایر اتمی ملی" را به بهانه افکار عمومی برای خودشان میخواهند.

قطعا با نزدیک شدن خطر جنگ و شروع آن همه جریانات راست از رضا پهلوی گرفته تا اکثریتی ها باید تعیین تکلیف کنند. اینها ناگزیرند رهبری احمدی نژاد را بعنوان قهرمان ملی و مصدق دوم بپذیرند. احمدی نژاد نماینده و سخنگوی عظمت طلبی و "حق مسلم ایران بر دخایر ملی کشور" خواهد شد. با نزدیک شدن خطر جنگ قطعا شاهد نزدیکی بیشتر اپوزیسیون راست به جمهوری اسلامی و ضدیت با جنگ از سر دفاع از حق مسلم برای دستیابی به انرژی هسته ای و سلاح هسته ای و دفاع از تمامیت ارضی خواهیم بود. مهم نیست چه هارت وپورتی میکنند و چه رنگ و لعاب رادیکالی که به ضدیتش با جنگ میزند.

ضدیت اپوزیسیون راست با حمله امریکا نه تغییری در ماهیت و سیاست آنها بوجود آورده و نه تغییری در رابطه این جریانات با مردم و جنبش رادیکال و عدالتخواه برای سرنگونی جمهوری اسلامی داده. صورت مسئله کماکان همان است که بود. راه و پروسه به قدرت رسیدن راست از کانال مبارزه متحدانه و متشکل مردم برای رسیدن به آزادی و خوشبختی شان نگذشته و نمیگذرد بر عکس به قدرت رسیدن راست ناسیونالیست در تقابل با تمام آمال انسانی و آزادیخواهانه مردم است مهم نیست امروز تا چه اندازه موافق یا مخالف حمله امریکا هستند.