"اسرار مگوی" دولت چاوز فاش شد!


 
الميرا مرادی
elmiramoradi@gmail.com
20065 دسامبر  

خبرگزاری ها و مطبوعات جهان، ظرف روزهای اخير گزارش هايی را از ونزوئلا و پيروزی مجدد هوگو چاوز به سراسر دنيا مخابره کردند. در لابلای اين گزارش ها ، مصاحبه هايی با مردم اين کشور، بعمل آمده بود که " اسرار مگوی دولت چاوز " را برملا کرد: " دولت چاوز برخلاف تبليغات دشمنان ، چيزی را از کسی نمی گيرد، بلکه به همه چيزهايی می دهد."
در زير مطلبی از نظرتان می گذرد که قسمت اول آن ترجمه بخشی از مطالب آسوشيتدپرس و اينديپندنت در زمينه انتخاب مجدد هوگو چاوز را در بر دارد و در بخش دوم ، که ذيلا درج شده است، تحليلی تحت عنوان:" روشنفکران و رهبران چپ آمريکای لاتين" نيز ضميمه گشته است .
گزارش اول: آسوشيتدپرس، دوشنبه 4 دسامبر ، 4.28 بعدازظهر:
Latin America takes leftward swing
آمريکای لاتين به سوی چپ چرخش پيدا می کند
کاراکاس : ,زگيلفردو تينو, ، شهروند ونزوئلايی روز يکشنبه به خبرنگار آسوشيتدپرس گفت که :" ما را از کمونيسم (کاسترويی) ترسانده بودند و گفتند که دولت همه چيز را می گيرد، در حاليکه آنها نه تنها هيچ چيز را از هيچ کس نگرفتند، بلکه برعکس، دولت خانه واگذار می کند، اعتبار و وام می دهد، وسيله نقليه می دهد. ما خيلی بيشتر از هر زمانی ديگر، آزادی و عدالت و برابری داريم." تينو يک برقکار 61 ساله است که مبلغ 1800 دلار به شکل وام دولتی و با نرخ بهره بسيار کم دريافت و در پی آن قادر شده است که برای شغل خود يک اتومبيل خريداری نمايد. امثال تينو که از قِبَل دولت چاوز ،که تلاش دارد برابری و عدالت را در سراسر اين کشور نفت خيز گسترش دهد و چنين امکاناتی نصيبشان شده است، فراوان است. در حاليکه مخالفان چاوز از قطع قراردادهای ]بزرگ[ و مشاغل خود شکايت دارند، ميليونها نفر ونزوئلايی از سوبسيد غذايي، بهداشت مجاني، آموزش و پرورش مجانی و وام های کم بهره برای شروع مشاغل و بيزنس ها، با خوشحالی استفاده می برند.
جمعيت بومی و سرخپوستان اين کشور و کشورهايی مانند اکوادور و يا بوليوی نيز که در به پيروزی رساندن اين دولت ها نقش بسزايی داشته اند، هم اکنون می روند که از منافع نفت و گاز سرزمين های خود بهره ور شوند. اين در حاليست که از هر چهار نفر ساکنين آمريکای لاتين، يک نفر با درآمدی کمتر از دو دلار در روز زندگی می کند. اين توضيح می تواند کمک کند تا درک شود که حتی با اينکه در پرو ، مکزيک و کلمبيا ، چپ ها انتخابات را باختند، اما با اين حال ثابت کردند که تا چه اندازه نيرويی قوی و مطرح می باشند.
آمريکای لاتين پس از , صحرای سفلی, در آفريقا، از لحاظ توزيع ثروت، نابرابرترين منطقه جهان است. بطوريکه بنا بر گزارش بانک جهاني، ثروتمندان که در حدود 10 درصد جمعيت اين منطقه را تشکيل می دهند، بالغ بر 48 درصد کل ثروت آمريکای لاتين را در اختيار دارند، اين در حاليست که فقرا و کم درآمدهای منطقه که اکثريت عظيم جمعيت را دارند، تنها 1.6 درصد از کل ثروت در اختيارشان هست.
در دهه های 1980 و 1990 بيشتر رهبران کشورهای آمريکای لاتين، که خود قلبا نيز طرفدار آمريکا بودند، توسط اين کشور در فشار بودند که صنايع کشورهايشان را ,خصوصی, نمايند و موانع سر راه ,تجارت آزاد,
] با آمريکا[ را از ميان بردارند. بانک جهانی گزارش داده است که , توليد ناخالص ملی, در آمريکای لاتين و منطقه کارائيب، طی دهه ی 1980 ، سالانه کاهشی برابر با 0.7 درصد داشته و اين کاهش در سالهای دهه ی 1990 ، بيشتر شده و به 1.5 درصد رسيده است. بنابراين هيچ علامتی دال بر کاهش درجاتی از فقر در اين منطقه از جهان ديده نمی شود. بديهی است که گردانی از فقرا، پشت سرهم صف بکشند تا به افرادی چون چاوز و مورالس در بوليوی رای دهند.
هرناندو دو سوتو ، اقتصاددان اهل کشور پرو، می گويد صعود اين دو رهبر کاريزماييِ "ضد بازار آزاد" و " ضد کاپيتاليستی" به قدرت ، در اثر عدم محبوبيت (عظيمی) است که دولت پرزيدنت بوش در اين منطقه داراست. او اضافه می کند که :" از نقطه نظر من، اين اشتباه است که تلاش شود تا "چاوز" درک شود. چيزی را که شما می بايستی درک کنيد اينست که چرا " مدل اقتصاد بازار" از "مکزيکو" تا "تيرا دل فوئه گو" عمل نکرده است."
جوزف استيگ ليتز(
Joseph Stiglitz) برنده جايزه نوبل اقتصاد، چاوز و مورالس را برای امضای قراردادهای جديد ] تجديد نظر[ در زمينه معاملات " نفت و گاز" با کمپانی های فرامليتي، که باعث می گردد که ثروت ملی عادلانه تر تقسيم شود، مورد ستايش و تحسين قرار می دهد و می گويد:" اين کاريست که ,کوره آ, رئيس جمهور جديد اکوادور، کشوری که از هر جهار نفر، سه نفر بشدت فقيرند، نيز قول انجام آنرا داده است."
استيگ ليتز می افزايد:" اينکه آنها قادر باشند که بی وقفه به رشد ادامه دهند، تنها آينده می تواند آنرا نشان دهد. در عين حال رژيم های گذشته در اين منطقه آنچنان ورشکسته و وامانده بودند که ديگر بدتر از آنچه که انجام داده اند، انجام پذير نيست ."
گزارش دوم: اينديپندنت،
Andrew Buncombe ، سوم دسامبر :
Viva Chavez! Venezuelan president set for election victory
کاراکاس : ليليان ايبرا، زنی که سه فرزند و 9 نوه دارد، در حاليکه منتظر دريافت غذا می باشد، می گويد: "ما هر روز اينجا می آئيم. ما عمدتا برای گرفتن غذا برای کودکانمان شش روز در هفته به اينجا می آئيم. اين جدأ عاليست. ما قبلا غذا داشتيم ، اما اينک غذايمان خيلی بهتر شده است، همراه با ميوه و سبزيجات، چيزهايی که برای کودکان بسيار خوبند. و البته ما بهداشت و دکتر هم داريم. هر زمان که مريضيم، دکتر برايمان فراهم است. و اضافه می کند که "ما همگی چاوزيست هستيم."
ونزوئلا امروز رای می دهد، نظرخواهی هايی که تاکنون انجام شده است، مويد آنست که چاوز به راحتی در اين انتخابات با آوردن 20 امتياز بيشتر از رقيبش مانوئل روزالز، برای بار سوم انتخاب خواهد شد.
در محلات شلوغ و درهم برهمی چون
El Guarataro است که درآمد نفت، جهت کمک به غذا و آموزش و تحصيلات فقرا بکار گرفته می شود. خبرنگار اينديپندنت در روز يکشنبه بوسيله خانم ماريلا گاسمن ، يک فعال چاوزيست 53 ساله ، کسی که دو سال و نيم پيش، آشپزخانه ای را با کمک دولت به راه انداخته است و شش روز در هفته ، 150 نفر را غذا می دهد، همراهی شده و بازديدی از اين منطقه بعمل آورده است.
,داماری بيرچه نو,، خانم ديگري، که هر روز صبح از ساعت 6 صبح برای پخت و پز غذا به اينجا می آيد، راجع به کلاس های سوادآموزی برای بزرگسالان می گويد که خود در آن شرکت کرده است- رسالت ديگری که دولت چاوز در کنار 20 ماموريت ديگر از ا نواع متفاوت بعهده گرفته است. اعمالی که باعث کاهش فقر، افزايش دسترسی به بهداشت مجانی و سوبسيد های غذايی و کمک به 1.5 ميليون بزرگسال برای سوادآموزی می شود. يونسکو از تلاش های ونزوئلا در زمينه سوادآموزی تقدير بعمل آورده است و تخمين زده است که نرخ سواد آموزی بزرگسالان در ونزوئلا به 93 درصد رسيده است.] برای اطلاع بيشتر در مورد برنامه ,سوادآموزی بزرگسالان, و ,مبارزه با گرسنگی و فقر, دولت ونزوئلا به لينک شماره يک در پانويس مراجعه فرمائيد.[.
مايک وايزبرات (
Mark Weisbrot) مدير Centre for Economic and Policy Research، مستقردر واشنگتن ، مرکزی که اطلاعات - دتا(data) برای دولت ايالات متحده آمريکا جمع آوری می نمايد، پيش بينی کرد که :" چاوز می رود که انتخابات را برنده شود، چرا که او بسياری از قول هايی را که برای واگذار کردن درآمد و ثروت نفتی کشور در ميان مردم فقير و کم درآمد، يعنی اکثريت جمعيت کشور داده بود، برآورده کرده است. تلاش های او برای فقرزدايی مطمئنا از هر جای ديگر در نيمکره غربی عظيم تر است."
اما مخالفين چاوز که بيشتر از طبقه ميانه ] مرفه[ هستند، معتقدند که او تمايل دارد ونزوئلا را به سوی کوبا چرخش دهد و اموال خصوصی را مصادره کند. از جمله اتهامات ديگر مخالفين به دولت چاوز اينست که او استبداد را افزايش می دهد و از اموال عمومی برای مبارزات خود استفاده می کند.
در هفته های اخير، تلويزيون دولتی از شروع کار برخی پروژه های عمومی و منجمله سيستم قطار زيرزميني، پل جديد و کارخانجات جديد خبر می داد. مخالفان می گويند اعلام شروع اين اقدامات در هفته های اخير برای بهره گيری و تاثير بر انجام انتخابات رياست جمهوری است.
دو سال پيش چاوز رفراندومی را که بوسيله گروههای مخالف دولت تحميل شده بود، برنده شد .برخی از مخالفين از انستيتوی آمريکايی ,
National Endowment for Democracy, ] يکی از معروفترين انستيتوهای تينک تانک [ که به کنگره ايالات متحده آمريکا نزديک است، جهت ,برپايی دمکراسی, پول دريافت کرده بودند، اعمالی که منتقدين دولت آمريکا می گويند دخالتی در سياست داخلی ديگر کشورها برای به قدرت رسيدن کانديدای مورد نظر ]آمريکا[ می باشد.
در سال 2002، يک کودتای نظامی نافرجام بر عليه چاوز صورت گرفت که از سوی ايالات متحده آمريکا، حمايت و پشتيبانی می شد و قرار بود که در صورت موفقيت، پدرو کارمونا (
Pedro Carmona) به رياست جمهوری منصوب شود.
رقيب کنونی چاوز، مانوئل روزالز، که هم اکنون فرماندار ايالتی است، در ميان کسانی بود که ميثاق کودتا بر عليه چاوز و به قدرت رساندن ,کارمونا , را امضا کرده بود، عملی که بعدا اظهار داشت که اشتباه بوده است.
اليزو فرمين، يکی از استراتژيست های کمپين مبارزاتی روزالز می گويد که :" اسقف کليسای کاتوليک، به آقای روزالز توصيه کرده بود که ميثاق کودتا برعليه چاوز را امضا نمايد. اسقف گفته بود که بهتر است از يک رئيس جمهور جديد حمايت بعمل آيد."
بزرگترين چالش برای هر رهبری در اين منطقه، افزايش نرخ رشد شاغلين است. نرخ رسمی بيکاری در ونزوئلا، عليرغم شکوفايی اقتصادي، 9 درصد است، که البته دو درصد کمتر از نرخ بيکاری 11 درصدی در سال 1998، زمانيکه اولين بار چاوز به رياست جمهوری انتخاب شد، می باشد.
برخی استنتاج ها از دو گزارش فوق
گزارشات فوق از خبرگزاری آسوشيتدپرس و روزنامه اينديپندنت چاپ انگليس بود. اين دو نمونه از دهها گزارشی بود که طی روزهای گذشته در پی انتخابات رياست جمهوری ونزوئلا ، در رسانه های جهان انعکاس يافتند. نکاتی که در اين گزارشات برجسته بودند، به قرار زير است:
1- ,فقر, و ,گرسنگی, در کشورهای نيمکره غربي، شامل آمريکای لاتين و منطقه دريای کارائيب، بيداد می کند (گزارش بانک جهانی)
2- مدل ,بازار آزاد, ، , تجارت آزاد, و سياست های اقتصادی دولت های طرفدار آمريکا، در گذشته، در به روز سياه نشاندن مردم اين منطقه از جهان تاثيرات نهايی داشته است.( اظهارات دو اقتصاددان کارآمد)
3- اقدامات اوليه و ابتدايی دولتهای چپگرا، از جمله دولت چاوز، در تخصيص بخشی از ثروت ملی برای مبارزه با گرسنگي، بی سوادي، و فراهم آوردن بهداشت و سرپناه برای عموم، بسيار موثر هستند و از حمايت اکثريت مردم برخوردار است. بلندگوهای رسانه ای راست در غرب و بويژه ايالات متحده آمريکا، از اين رهبران بدليل انجام اقدامات فوق، بعنوان ,پوپوليست, نام می برند.
4- تخصيص کمک های دولتی برای ايجاد مشاغل در جهت کاهش نرخ بيکاري، که در اين مناطق بسيار بالا است، چالش عمده ايست که اين دولت ها با آن رويرو می باشند.
5- مفهوم اتهام , مستبد, بودن دولت چاوز، که از سوی مخالفين او زده می شود، بهيچوجه مشخص نيست. آنچه که اين گزارشات و گزارشات ديگر بر آن تاکيد دارند، حضور اپوزيسيون قوی و متمکنی است که بيشتر رسانه های قدرتمند خبری اين کشور و چندين اتحاديه کارگری ونزوئلا را در دست دارند. در همين گزارش اينديپندنت در فوق آمده است که مورالز- رقيب انتخاباتی چاوز- جزو يکی از امضا کنندگان کودتا برعليه چاوز در سال 2002 بوده است. مورالز نه تنها در پی شکست کودتای آن سال، دستگير و محاکمه نشد، بلکه در پناه دموکراسی موجود، به فعاليت های سابق خود ، ادامه می دهد. روزالز فرماندار ايالت نفت خيز و ثروتمند , زوليک, است و قادر شده است که در اين ايالت يک اپوزيسيون قوی طرفدار آمريکا بوجود آورد.
برخی روشنفکران و رهبران چپ آمريکای لاتين
1-
الف: اخيرا خوانديم که برخی روشنفکران به سخنرانی ماه سپتامبر چاوز در , مجمع عمومی , سازمان ملل (2) برای رعايت نکردن آنچه که آنرا "ادبيات چپ" ناميدند و همچنين مورد خطاب قرار دادن بوش بعنوان "شيطان" ( يک لفظ مذهبی ) خرده گرفتند.(3)(6)
مايکل آلبرت، اقتصاددان معاصر ,چپ , و واضع تئوری ,اقتصاد مشارکتی,، در مقاله ای در برخورد به "چپ" ها و سخنرانی چاوز در مجمع عمومی سال 2006 ، چنين می نويسد:"....من حدس می زنم که "برخی چپ ها ، خوشحال تر می شدند اگرچاوز کمتر به مذهب و بيشتر به بوش و نهادهای آمريکايی می پرداخت" و شواهدی در اين زمينه ارائه می داد که چگونه نخبگان و نهادهای کليدی آمريکا، در آمريکای لاتين تا آسيا و ماورا آن، مانعی بر سر راه موجودات زنده، عشق و مهربانی و حتی بقا می باشند. شايد او می توانست بگويد که جرج دبليو بوش، بعنوان سرکرده موثر اغلب خشونت های جاری هدايت شده توسط آمريکا، فرزند خلف يک سيستم شيطانی و در واقع عامل شيطان است. و من حدس می زنم که بسياری از چپ ها احتمالا بسيار خوشحال تر می شدند، که چاوز منبع و مآخذی به بيانات خود اضافه می نمود، اگر چه من بر اين تصورم که محدوديت زمان مانع از اين کار می شد....شايد او می توانست بوش را "آقای خطر" بنامد، چيزی که قبلا گفته بود ...شايد او می توانست ..... اما، هي، ما هميشه نمی توانيم همه چيزهايی را که می خواهيم بدست آوريم. علاوه براين آن فرمول بندی شورانگيز"بوی سولفور" که چاوز بکار گرفت، همفکری و همدلی ميليونها بيننده و خواننده از اقشار مختلف را به خود جذب کرد. صاحب نظران می خواستند که با بکارگيری کلمات چاوز، او را بی اعتبار نمايند، و برای اين کار ، ادعای او را در مقابل ميليونها مردم قرار دادند. در حاليکه شايد بدون اين فرمول بندی پرشور، ما تقريبا هيچ چيزی نمی شنيديم. من حدس می زنم که چاوز با اين اجلاس طوری برخورد کرد که در بقيه نبردهای خود برخورد می کند. چيزی را گفت که به آن فکر کرده است. او لحن خود را با يک حرارت هنری و شوخ طبعی ارائه داد." (4)
ب: علاوه بر اين اساتيد ما بايد بخوبی بياد بياورند که مارکس و انگلس، تا چه مقدار از واژه ,شيطان, در آثار خود استفاده کرده اند. کلمه شيطان چه به صورت نقل قول از شاهکار دانته: ,فاوست, (
Marx, Capital, pub.1894, IP, Vol.3,) مورد استفاده مارکس قرار می گيرد، چه در , ايدئولوژی آلمانی, او و ,خانواده مقدس , انگلس ، چه نامه های آنان به ديگران ( انگلس به فردريش گرابر)، چه در نامه های مختلف بيکديگر: نامه انگلس به مارکس ( اکتبر 1846) ، نامه مارکس به انگلس ( اکتبر 1851 که بازهم از ,شيطان, دانته نقل قول می کند:(...when the father of all lies [i.e., the Devil ? Dante] brought) و دهها و شايد صدها نمونه ديگر در آثار آنان بکار گرفته شده است.
در اينجا قصد نيست که چاوز را در جايگاه مارکس و انگلس بنشانيم، چرا که چنين تشبيهی بسيار خلاف است،، بلکه برعکس قصد اينست که جايگاه واقعی چاوز را درک کرد. شايد ذکر اين نکته هم بد نباشد که بکارگيری چنين واژه ها ، استعاره ها و يا حتی استناد به روايات مذهبی از قول انجيل ، تورات، قرآن و حتی خدايان يونان باستان، که بسياری از نويسندگان چپ آنرا بکار گرفته اند، نه تنها امری عجيب نبوده بلکه بسيار رايج نيز می باشد. در عين حال بد نيست گفته شود که چاوز، عليرغم احترام بسياری که برای کمونيست ها قائل است، و عليرغم اعتقاد خود به , اصول اقتصادی سوسياليسم, ، خود را يک کمونيست نمی داند. به اين گزارش توجه فرمائيد:
به گزارش خبرگزاری رسمی ونزوئلا( آ.ب.ان) در دوازدهمين کنگره حزب کمونيست ونزوئلا که در سال جاری برگزار شد، ،,خوزه ويسنته رانگل,، معاون رئيس جمهور به نمايندگی از هوگو چاوز در اين نشست شرکت کرد. نکته ای که رانگل پس از قرائت پيام چاوز به آن تاکيد کرد اين بود که, با اينکه خود وی و رييس‌جمهور کمونيست نيستند، لکن به حزب کمونيست ونزوئلا اعتماد کامل دارند.,(5)
علاوه بر اين چاوز در مصاحبه ای که دکتر آليدا چه گوارا، در کتاب خود در معرفی انقلاب بوليواری ونزوئلا با او بعمل آورده است، به سادگی به ايشان می گويد که" من يک کاتوليک هستم." طبيعتا چاوز خود را منتسب به آن بخش از ,الهيات رهايبخش, آمريکا ی لاتين می داند و نه "کليسای ارتجاعی " که اسقف آن جهت همراهی با "کودتای آمريکايی" ، به ديگران توصيه می کند که "ميثاق کودتا برعليه چاوز" را امضا نمايند.
2-
شايد لازم باشد که بار ديگر گفته شود که منطقه آمريکای لاتين، تا چه اندازه در انقياد و بردگی بسر برده است. مکانی که ايالات متحده آمريکا از يک قرن پيش، با بکارگيری قانون ,مونروئه, آنرا بعنوان ,حيات خلوت, محسوب و عملا به خود ضميمه کرده است، و از اينرو شايد بيش از هر نقطه ديگری در جهان مورد تهاجم امپرياليسم آمريکا قرار داشته است.
آنچه را که رهبران تيزهوش و مردمی چون چاوز و مورالس دريافته اند، اينست که با زنده کردن اصول ارزشمند انقلاب ضد استعماری قرن 19نوزدهم به رهبری ژنرال ,سيمون دو بوليوار, و تکيه بر آن ، مردم نيمکره غربی را بيدار نموده و با يادآوری تاريخی از رهنمودهای اين قهرمان, استقلال و وحدت آمريکای لاتين ,که موجب قطع دست استعمارگران اسپانيايی شد، اين بار برای بيرون کردن امپرياليسم آمريکا از منطقه آنها را با يکديگر متحد سازند.
رهبران با فراست، برای کسب اصول انقلاب ارزشمند بوليواري، بدرستی مبارزه با امپرياليسم را در اولويت قرار داده اند. در همين کنگره اخير حزب کمونيست ونزوئلا، ,رانگل, ، معاون رئيس جمهور که از ده‌ها سال پيش به مثابه يک شخصيت ممتاز جنبش چپ در ونزوئلا شناخته شده چنين می گويد:" ,برخی به خاطر اين‌که مرا در محضور قرار دهند از من سؤوال مي‌کنند چه چيز مشخصه سوسياليسم قرن ۲١ است؟ من جواب مي‌دهم: ضدامپرياليست بودن. اين پايه و اساس تعريف است. اين تعيين‌کننده است., (5)
رانگل در ادامه می افزايد:" ,هدف مهم پيشنهاد سوسياليسم قرن ٢١، قرار دادن تم سوسياليسم در مرکز توجه و عنايت گفتمان سياسی است. برای ما امروز تعريف سوسياليستی دارای مفهوم اساسی است که اگر آن را به طور کامل نپذيريم دچار اين مخاطره خواهيم شد که اين روند ضربه‌پذير گردد و دچار اشکال شود و اين قابل پذيرش نيست. هسته اصلی پيشنهاد سوسياليسم قرن ٢١ در اصل، تعميق طرح‌های اساسی نهفته در قانون اساسی ۱٩٩٩ است., وقت آن رسيده که انقلاب در ونزوئلا تعميق گردد. ,نبايد اجازه دهيم که روند انقلابی دچار سکنا شود و لذا بايد نيروها را افزايش دهيم، آن نيروهای خلاقی را که قادر به تجزيه و تحليل هستند. به همين دليل نشست‌هايی مثل اين (کنگره) دارای مفهوم حياتی است., او در جايی ديگر از سخنانش می گويد:" ,ما به نقطه عطفی خواهيم رسيد که يا ما امپرياليسم را تضعيف خواهيم کرد و يا امپرياليسم انقلاب ونزوئلا را شکست خواهد داد. جنبش بوليواری و امکان سوسياليستی در حال حاضر در ونزوئلا روزبروز بيش‌تر مورد پشتيبانی قرار مي‌گيرد. ما به بخش‌هايی از مردم دسترسی يافته ايم که در گذشته به آن‌ها دسترسی نداشتيم...,(همانجا)
 
-3
در دو جلسه مجمع عمومی سازمان ملل ، در سال گذشته و سال جاري، چاوز با بيان نظرات بی باکانه خود در مورد آمريکا و شخص بوش؛ که از نظر مناسبات رسمی و متعارف، عادی نبود، باعث شد که بسياری از حضار (رهبران ملل) در سالن با تشويق های ممتد خود ، جرئتی بيابند. حتی تاثير اين شيوه سخنرانی در برخی سخنرانان بعد از چاوز ديده شد. اين قضييه بهيچوجه از نظر تحليلگران سياسی دور نماند، در برخی از گزارشاتی که در اين مورد نوشته شد، به اين نکته توجه داشتند که سخنرانی تهيجی چاوز در مجمع سران، باعث بهم ريختگی بعضی معادلات در عرصه بين المللی گشته است و اين وضعيت را با سالهای گذشته که سخنرانی ها در سکوت کامل برگزار می شد، مقايسه می کردند. مايکل آلبرت در همان نوشته (بالا) در مورد سخنرانی چاوز، در بخشی ديگر می نويسد:" ... او عقيده و نظر ديگران را نيز بيان کرد، حتی کسانيکه در آن سالن در سازمان ملل حاضر بودند، کسانی که اين چيزها را می دانستند، اما در مورد آن سکوت کرده بودند. من چنين می پندارم که او اميدوار بود که ديگران از بيانات او قوت بگيرند و درباره احتياجات و شناختهای خود به صدا در آيند."(4)
در پايان تاکيد می شود که با توجه به فقر و تنگدستی وسيعی که در اين منطقه وجود دارد، رهبران برگزيده مردمی ماداميکه قادر باشند به مشکلات مردم بپردازند ، می توانند مسير انقلابات را بازگشت ناپذير نمايند. تنها در گرو قدمهای سنجيده برداشتن در مسير همين جاده است که می توان افق شفاف , سوسياليسم, را در دوردست ها مشاهده کرد.
چاوز يکشنبه شب پس از قطعی شدن انتخابش، در برابر مردم شادمان ونزوئلا، از همه بخش ها و گروهها برای " ساختن ونزوئلای سوسياليست" دعوت کرد. چاوز گفت:" هيچکسی از سوسياليسم نمی هراسد، سوسياليسمی که انسانی است. سوسياليسمی که عشق است."
پانويس:
http://www.donyayema.info/articles_detail.php?aid=177- 1
2- متن کامل سخنرانی هوگو چاوز در مجمع عمومی سازمان ملل ، سپتامبر 06
http://www.edalat.net/lire/artikeln/right/chavezuno.html
3- برای مطالعه کامل به لينک زير مراجعه فرمائيد:
http://asre-nou.net/1385/mehr/3/m-chavez.html
4-
Zmag Chavez, the Devil, Chomsky, and Us,By Michael Albert
5- گزارشی از دوازدهمين کنگره حزب کمونيست ونزوئلا
http://www.edalat.net/lire/artikeln/right/pcv.html
6- دکتر فريبرز رئيس دانا:".... زرافشان نظرش اين بود که اتفاقا چاوز سوسياليست نيست چون اصل و هدف در سوسياليسم مردم هستند و زمانی که فراموش شوند چيزی از يک دولت سوسياليست نمی ماند."
http://elenazi.blogfa.com/post-60.aspx