هوشیاری بیشتر در مورد مسایل جنبش کارگری

علیرضا ثقفی

 

فوریه ٢٠٠٧- بهمن ١٣٨٥

 

 

در چند ماهه اخیر برخی نوشته ها در باره آسیب شناسی جنبش کارگری و خطر انحراف در آن نوشته شده است. هر چند نگرانی از به فساد کشیده شدن هر جریان اجتماعی همواره وجود دارد و نمی توان از آن غافل شد، اما آن چه که در برخی از این نوشته ها به چشم می خورد، چیزی بیش از نگرانی افراد دلسوزی است که واقعا دلشان برای کارگران ایران و جنبش کارگری می تپد. نگرانی هاو دشمن موهوم درست کردن برای جنبشی که پس از سه دهه تازه در حال پا گرفتن است، بیشتر از ناآشنایی کسانی است که از دور دستی برآتش دارند. در این ابراز نگرانی ها گاه جنبش کارگری ایران همسنگ جنبش لهستان جلوه داده می شود و گاه آن چنان از نفوذ سولیداریته امریکا و خطر فساد در جنبش کارگری صحبت می کنند که گویا در این جنبش عده ای ناآگاه از شرایط جهانی و منطقه ای فریب مشتی دلار و وعده های توخالی را می خورند و در این جهت آن چنان افراط می کنند که روی نیروهای امنیتی را سفید می کنند.

به عنوان فردی که در داخل ایران از نزدیک با احوال جنبش کارگری ایران آشنا هستم ،باید بگویم هر چندجنبش کارگری در این چند سال رشد کرده است اما این جنبش و فعالان آن در داخل محصول تنها این چند ساله نیستند و درتمام این سه د هه با تمام وجود به مبارزات خود ادامه داده و هر آن چه امروز شاهد آن هستیم ، را با سختی بسیار زیاد بدست آورده اند. سختی ای که شاید برای دوستان دور ، حتی قابل تصور هم نباشد.آن ها هم امریکا و سولیداریته را می شناسند وآن قدر شناخت دارند که کمک های جهت دار و افکار مختلف را تشخیص دهند و هم روش مبارزه ی مستقلانه را فراگرفته اند. و نشان داده اند که در افت و خیزها و فشارهای چند ده ساله می توانند که روی پای خود بایستند و راه بروند.

این افراد از این فرض غلط حرکت می کنند که : "جنبش کارگری به حمایت های مالی نیاز دارد" و به دنبال آن نفوذ منابع مالی امریکایی و در نتیجه افکار امپریالیستی را در جنبش فرض مسلم می گیرند. در این مساله بحثی نیست که هر حرکتی نیاز مالی دارد و کمک های مالی می تواند تاثیر گذار باشد.اما کمک مالی تعیین کننده نیست.کارگران و فعالان کارگری از کار اخراج می شوند، ماه ها بدون حقوق می مانند، اما دست نیاز به سوی کسی دراز نمی کنند. با دست فروشی، مسافرکشی، انجام کارهای ساختمانی و موقت و... زندگی خود و خانوده شان را می گذرانند و به دنبال گرفتن حق و حقوق خود هستند.در سرما و گرما تحصن می کنند . به سختی بسیار خود را به تهران می رسانند. در خیابان می خوابند. کتک می خورند . به زندان می روند . اما حق خودشان را از کارفرما و مسولان می خواهند و می گیرند. نمونه های آن را در این چند ساله بسیار دیده ایم. آخرینش هفته گذشته کارگران یخچال سازی بوژان بودند.عزت نفس کارگران و فعالان جنبش کارگری آن قدر زیاد است که هرگز دست نیاز به سوی کسی دراز نکرده اند و از هر کسی به راحتی کمک مالی دریافت نمی کنند.

شکی نیست که کسانی چه در داخل و چه در خارج ، با اصرار و افتخار کمک هایی را به صورت داوطلبانه و یا وام در اختیار افراد گرفتار قرار می دهند. اما این که تا به امروز جنبش کارگری ایران حتی یک ریال از منابع ناشناخته دریافت کرده باشد، قطعا نیاز به دلیل و مدرک دارد. در غیر این صورت طرح چنین مسایلی تنها بدنام کردن و آب به آسیاب دشمن ریختن است. دشمنی که منتظر است با کوچکترین بهانه ای با انگ وابسته بودن و کمک مالی گرفتن و ... هر حرکت کارگری را سرکوب کند. امیدوارم به آن جا نرسیم که این دعای معروف را بخوانیم که : "خداوندا مارا از شر دوستان حفظ کن، جواب دشمنان را خودمان خواهیم داد." هوشیاری و دوستی در ان است که اگر منبع ناشناخته ای وارد معرکه می شود، به سرعت آن را به شکل درست و منطقی و علمی افشا و اطلاع رسانی کرد. اما طرح چنین مسایلی بی دلیل ومدرک و بدون هیچ سابقه ای و تنها با حدس وگمان و اطمینان از این که نو لیبرالیسم از این شیوه ها می خواهد استفاده کند، تنها جنبش کارگری را در معرض آسیب قرار می دهد. چرا که جو بی اعتمادی و بدبینی را گسترش می دهد که خود یکی از آسیب های جدی در جهت تشکل یابی کارگران است.از سوی دیگر این دوستان نباید فراموش کنند که دست اندرکاران و فعالان کارگری در داخل بسیار بیشتر در این زمینه حساسیت دارند .نگاهی به رشد جنبش کارگری ایران بیانگر این مساله است که این جنبش توانسته است با سرعت خودر ا پالایش دهد، فرصت طلبان و موقعیت پرستان را از میان خود طرد کند. سرعت حرکت و فشارها به اندازه ای است که هر کسی تاب مقاومت در آن راندارد.

آن چه مسلم است مهم تر از همه شناخت آن خط فکری است که می تواند زمینه نفوذ سولیداریته ها باشد. همه ی دوستان جنبش کارگری ایران باید تلاش کنند تا چنین زمنیه تفکری را بیشتر شناخته و در باره آن و صدمه هایی تحقیق کنند که از جانب این طرز تفکر به جنبش وارد آمده و خواهد آمد، بی شک زمینه نفوذ چنین طرز تفکری در جنبش کارگری از میان خواهد رفت و خود بخود جنبش کارگری ایران در برابر این شیوه های نولیبرالیسم برای به انحراف کشاندن آن ، واکسینه خواهد شد.

این زمینه فکری، نولیبرالیسم را تبلیغ می کند و سرمایه داری اروپا ونظرات لرد گیدنز را سرلوحه عمل خود قرار می دهد و یا امپریالیسم را فقط در یک صورت امریکایی و آن هم از نوع نئوکان ها می بیند. این زمینه فکری است که زمینه نفوذ برای سولیداریته امریکایی و یانهادهای دیگری مانند خانه آزادی و ...خواهد بود. ( زیرا همان گونه که دوستان می دانند نهادهایی مانند سولیداریته تحت نفوذ دموکرات های امریکاست.) البته باید گفت که گرایش دموکراسی امریکایی و طرفداران آن هر چند ممکن است وجود داشته باشد و این امری منحصر به کشورما نیست. ، اما چنین گرایشاتی در جنبش کارگری ایران بسیار ضعیف است. فعالان کارگری در داخل گرایشات مختلف را می شناسند و قطعا نهادهایی مانند سولیداریته و غیره هیچ گاه سراغ فعالان آگاه و دارای نظرات مشخص نمی روند. بلکه سراغ دلال هایی را می گیرند که آن ها را می شناسند و زمینه های نفوذ را در آنان به روشنی می بینند. و جالب است که این افراد به دلیل خصوصیات خاصشان این کمک ها را به جنبش کارگری نمی رسانند .بلکه صرف هزینه های شخصی و دلالی و ... می کنند.این افراد نمی توانند اعتماد کارگران و فعالان کارگری را جلب کنند و در کوتاه ترین مدت افشا می شوند.

کاری که فعالان داخلی بیشتر روی آن تاکید دارند، افشا چنین شیوه تفکری است و دوستان کم و بیش شاهد فعالیت های فرهنگی فعالان داخلی در این جهت هستند . به نظر می رسد که فعالان خارج از کشور و حامیان جنبش کارگری به اصل برخورد نظری با نئولیبرالیسم کمتر بها می دهند. فعالان داخلی از مدت ها قبل متوجه نفوذ چنین زمینه ی فکری شده و لزوم مقابله با آن را درک کرده اند. و به همین جهت دامن زدن به بحث های نظری در جهت نه فقط اطلاع رسانی ، که آگاهی بخشی را در اولویت قرار داده اند . این آگاهی است که جلوی نفوذ اندیشه های غیرکارگری و وابسته را به جنبش می گیرد.

چنین شیوه هایی برای نفوذ در ان جی او ها، جنبش دانش جویی و زنان و... نیز صورت گرفته و می گیرد وتمام فعالان داخلی تلاش خود را در جهت افشای همه ی آنها به کار برده اند و قطعا باز هم ادامه خواهند داد.

و این همه در صورتی است که جلوی گسترش تخریب و بدبینی و بی اعتمادی گرفته شود. بدبینی و بی اعتمادی سبب تخریب جنبش ها از درون می شود وسبب می شود که از دشمن اصلی و خطر قریب الوقوع غافل شویم.دوستان خطر را نمی بینید؟ آیا نمی توانیم دست به دست هم داده و در جلوگیری از جنگی قدم برداریم که کارگران و مردم ایران را تهدید می کند ؟ ودرجریان همین مبارزات شیوه های نئو لیبرالیستی و نفوذ در جنبش کارگری را افشا کنیم؟امیدوارم دوستان به این مسائل بیشتر توجه کرده واز کارهای اضافی که بی جهت ما را از مسیر اصلی منحرف می کند ونیروی مارا پراکنده می کند پر هیزکنند.

http://www.workertoday.com/maqale/saghafi.htm برگرفته از : سایت کارگر امروز