توسعه بینش آلترناتیو، وقت می طلبد



 

به مناسبت روزجهانی کارگر

سخنرانی پاول استریت –  اول ماه مه 2007
در فوروم سازماندهی شده توسط کمیته ضد جنگ دانشگاه آیووا

 

ترجمه: پروین اشرفی
parvinashrafi@hotmail.com

 

 

چنانکه به گذشته بازگردید و به مبارزه کارگران برای زمان کار کوتاه تر نگاه دقیقی بیاندازید، به یک مسئله جالب میرسید. متوجه میشوید که کارگران زمان بیشتری میخواستند تا بتوانند در "دموکراسی" عظیمی که ایالات متحده مدعی آن بود، شرکت کنند. آنها میدانستند که وقت ، مقوله ای است از دموکراسی.

از دعوت شما برای سخنرانی تشکر میکنم.  چنانچه میدانستم که این همه دم و دستگاه صوتی در اینجا دارید، کیبوردم را با خود می آوردم و ترانه " اربابان جنگ " باب دیلان را برایتان اجرا میکردم.  ترانه ای که باب دیلان در آن می گوید:

شما اسلحه ها را پر می کنید
برای دیگران تا آتش بگشایند
کناری به تماشا می نشینید
در حالیکه تعداد مرگ بالاتر میرود
در قصرهای خود می نشینید
در حالیکه خون جوانان
از بدن هایشان سرازیر میشود
و در گل و لای چال میشود...
بگذارید بپرسم
آیا پول شما آنقدر اررش دارد؟
آیا برای شما بخشش می خرد؟
آیا فکر میکنید قادر به این کار است
هنگامیکه مرگ به سراغ شما می آید؟
همه آن پول هایی که بدست آورده اید
هرگز روح تان را باز نمی گرداند

( یک لحظه سکوت )

من چه میخواهم ؟ خروج ارتش
کی ؟ همین حالا
من چه میخواهم ؟ خروج بوش
کی ؟ همین حالا
ما چه میخواهیم ؟
(
مدعوین) خروج ارتش
کی ؟
(
مدعوین) همین حالا

از آنها بپرسید چرا و تا کجا ؟
وقتی افرادی همچون باراک اوباما، یا هیلاری کلینتون و یا حتی جان ادوارد به شما میگویند که برعلیه جنگ هستند، حتما از آنها بپرسید چرا؟ آیا آنها بر علیه جنگ هستند به خاطر اینکه غیر اخلاقی و تاریخا غیرقانونی است و این جنگ ، اشغال امپریالیستی گستاخانه ای است که بیش از 700 هزار عراقی و همچنین 3300 نفر آمریکایی را به کشتن داد و بخشی از یک نقشه بزرگتر ایالات متحده جهت غلبه بر جهان است؟ و یا آنها فکر می کنند که جنگ به خاطر این غلط است که راه به جایی نبرده است؟
همانطور که به پاسخ آنها گوش فرا میدهید از خود بپرسید آیا آنها هنوز هم فکر می کنند که سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا اصولا درست است و آیا آنها بطور کلی فقط در مورد تلفات ایالات متحده آمریکا می اندیشند؟ متأسفانه پاسخ به هر دوی این سئوال ها مثبت است.
هنگامیکه فردی مثل هیلاری کلینتون و یا باراک میگوید که مخالف جنگ بر علیه عراق است ، از آنان بپرسید تا کجا حاضرند پیش بروند و مخالفت خود را ابراز دارند. آیا حاضرند تأمین بودجه مالی این کشتار جمعی متداوم و جنگ جنایتکارانه و نژادپرستانه بخاطر نفت را همین حالا قطع نمایند؟  یا آنها فقط از مناسب نبودن زمان جنگ  صحبت می کنند و یا اینکه ممکن است فقط تعدادی از سربازان را پیش از انتخابات 2008 خارج سازند؟
آیا آنها حاضر هستند جورج دابلیو بوش را استیضاح کرده و وی و خداوندگار چینی را بخاطر جنایت بر علیه قوانین کشوری و بین المللی و از جمله بخاطر اینکه مردم را با جعل به یک جنگ غیرقانونی و تهاجم امپریالیستی کشاندند، از کار برکنار کنند؟ آیا آنها حاضر هستند جنایات آمریکا را بر علیه عراق تأیید نمایند و غرامت خرابی هایی را که در آن کشور به بار آوردیم بپردازند؟ کشوری که هرگز به ما صدمه نزده و ما را تهدید نکرد؟

این لایحه ، لایحه ای ضد جنگ نیست
من  از طرح های گچی ای که شما شب گذشته در مورد 3300 تن سرباز کشته شده آمریکایی به نمایش گذاشتید، واقعا خوشم آمد.  اما فراموش نکنیم که بیش از 700 هزار عراقی توسط این جنگ جنایتکارانه به قتل رسیده اند.  دیشب یک کسی در زمین بازی با گچ نوشته بود " جورج بوش ، کی دیگر بس است؟" سئوال خوبی است. آری . کی دیگر کشتار بس است ، کی به اندازه کافی کشته خواهید داشت آقای رئیس جمهورستمگر غرق در خون؟
اما لازم است که همین سئوال نیز –  که چقدر کشته بخاطر این جنگ جنایتکارانه کافی است؟ - از نانسی پلوسی ، هری رید ، باراک اوباما ، هیلاری کلینتون و جان ادوارد ، از دیو لوئه سک  عضو کنگره  و همچنین سناتور دموکرات تام هارکین پرسیده شود.
بوش هر چه که دلش بخواهد میتواند بگوید و خواهد هم گفت. اما این لایحه ای که دموکرات ها برای او فرستادند ، همان لایحه ای که وی امروز آنرا وتو کرد، لایحه ای ضد جنگ نیست .
لایحه باصطلاح " ضد جنگ" دموکرات ها، کوک بودجه تأمین جنگ  تا 124 بیلیون دلار را ساز کرد، بودجه ای بیشتر از آنچه که حتی خود بوش تقاضا کرده بود. این لایحه هزاران تن از سربازان ارتش را برای یک دوره نا محدود در عراق اشغالی به جای میگذارد. پایگاه های عظیم نظامی ایالات متحده را هم برای دوره ای نامعین دست نخورده باقی میگذارد. ترور هوایی ایالات متحده را بر روی عراق همچنان برای دوره بیشتری حفظ می کند.  باقی ماندن نیروهای امپراطوری ایالات متحده در عراق را حتمی میسازد تا انتقال سودهای کلان حاصل از نفت عراق به شرکت های نفتی ایالات متحده  و بریتانیا تضمین گردد. این لایحه التزام اجرایی با خود ندارد و بهمین جهت فاقد هرگونه مکانیسمی است که واقعا بوش و چینی را به خروج ارتش ایالات متحده از عراق وادار سازد. حتی به بوش چراغ سبز نشان میدهد که بخاطر خدا هم که شده، بدون تأیید کنگره به ایران حمله نماید.
و البته این لایحه هیچ چیزی هم در مورد اینکه اکثر آمریکایی ها بوش و چینی را لایق چه میدانند، به آنها نمی گوید. چیزی در مورد استیضاح و برکناری آنها بخاطر جنایاتشان بر علیه مردم آمریکا، برعلیه بشریت، بر علیه قوانین بین المللی و کشوری  نمی گوید. هیچ چیزی راجع به اینکه بوش و چینی را باید به دادگاه بین المللی جنایات جنگی تسلیم کرد، نمی گوید.

دموکراسی وقت می طلبد
شایسته است که بخاطر داشته باشیم که امروز یعنی اول ماه مه ، روز طبقه کارگر است. این روز در اواخر قرن نوزدهم در اینجا، در ایالات متحده ، روز تظاهرات بخاطر 8 ساعت کار در روز بود. روز نبرد کارگران برای  داشتن زمانی دور از نظارت و کنترل کارفرماهایشان بود.
چنانکه به گذشته بازگردید و به مبارزه کارگران برای زمان کار کوتاه تر نگاه دقیقی بیاندازید، به یک مسئله جالب میرسید. متوجه میشوید که کارگران زمان بیشتری میخواستند تا بتوانند در "دموکراسی" عظیمی که ایالات متحده مدعی آن بود، شرکت کنند. آنها میدانستند که وقت ، مقوله ای است از دموکراسی.

دموکراسی وقت می طلبد. مطالعه مقولات، مندرجات ومفاهیم تاریخی  آن ، وقت می برد. رو کردن  دروغ های بی پایان مقامات در قدرت و خدمتگذاران آن، وقت لازم دارد. عبور از همه مزخرفات رؤسا، آموزگاران، خبرگزاران، نویسندگان، مبلغان، نامزدها، مشاوران سیاسی، بوروکرات ها، عبور از دروغ های پروفسورها و دست اندرکاران مشاغل دیگر و هماهنگ کننده های افکار، همه و همه زمان می طلبد.
اینکه درک کنیم واقعا چه دارد می گذرد و در باره اش چه باید بکنیم، وقت میخواهد. زمان لازم است تا نهادها ، ایده ها و فرهنگ مقاومت را بسازیم.  توسعه بینش آلترناتیو، وقت می طلبد.


یک کار تمام وقت
بخصوص زمانی که دولت، 24 ساعته و 7 روز هفته با کمک رسانه های جنگ، مشغول فریب مردم است، فهمیدن اینکه چه اتفاقی دارد می افتد زمان می برد.
بیایید در رابطه با جنگ عراق صادق باشیم : دنبال کردن همه دروغ ها سخت است. همین که فقط بکوشیم پا بپای همه خدعه های آن ها پیش برویم و آنها را خنثی کنیم، خود یک کار تمام وقت است.
اول از همه مسئله سلاح های کشتار جمعی را داشتیم. ما حتی این دروغ را داشتیم که صدام با القاعده و مسئله 11 سپتامبر ارتباط داشت. همانطوریکه همه ما میدانیم، همه این ها مزخرف بودند.
بعد دروغ " مأموریت انجام شد"  را در همین روز، یعنی اول ماه مه چهارسال پیش داشتیم. باز هم مهملات بیشتر.
همچنانکه معلوم میشد عراق سلاح های کشتار جمعی ندارد ( امری که ما چپ ها از اول هم میدانستیم) ما با دروغ دیگری که من آن را دروغ " اشتباه صادقانه" و "اطلاعات بد" مینامم ، روبرو شدیم. در واقع گفته شد که دولت بوش در مورد عراق مطابق با اطلاعات غلط صادقانه عمل کرد!
این هم کاملا یاوه سرایی ای بیش نبود. آنها مطابق با اطلاعات حساب شده عمل کردند – با اطلاعات پخته شده و طراحی شده از پیش از جنگ عمل کردند، تا اشغالی را که قبلا در مورد آن تصمیم گرفته شده بود، توجیه نمایند.
ما همچنین دروغ بزرگ ارتقاء و گسترش دموکراسی را داشتیم مبنی بر اینکه دلیل واقعی اشغال عراق گسترش آزادی و دموکراسی بود. این یک افسانه سرایی کامل است. تنها چیزی که سیاستمداران ایالات متحده نمیخواهند در عراق ببینند، آزادی واقعی و دموکراسی و استقلال است . آنها نمیخواهند آزادی این کشور را در هر گونه تجارت با هر کسی که دلشان میخواهد، در رابطه با منابع نفتی آن کشور ببینند.
"خوب ، اتفاق می افتد" ، دروغ دیگری بود که تحویل ما دادند و به غلط ادعا کردند ایالات متحده نمیدانست که بعد از سرنگون کردن دولت صدام ، عراق به جهنم تبدیل میشود.
دروغ  مربوط به جسیکا لینچ و پت تایلمن را داشتیم که همین هفته پیش بار دیگر در اخبار نشان داده شد. یک مشت چیزهای خوب در مورد پروژه های ساخت مدرسه و بیمارستان و مانند آن به ما گفنه شد. نیویورک تایمز در هفته گذشته برخی از واقعیت ها را در مورد این پروژه ها، با نشان دادن اینکه بسیاری از این ساختمان ها دست به نقد در حال فروریختن هستند و یا اصلا استفاده نشده اند، رو کرد.
در مورد شکنجه عراقی ها در ابوغریب و دیگر زندان ها به ما دروغ بزرگ گفته شد و اینکه این شکنجه ها ناشی از اداره غلط و منفرد چند تن از اعضاء ارتش بود. حالا اینکه امر شکنجه، یک سیاست آشکار سرتاسری دولت بوش و پنتاگون در داخل و خارج از عراق است، بماند.

و اکنون ما این دروغ بزرگ را داریم که کنگره یک لایحه ضد جنگ را تحویل بوش داده است.

سئولاتی از دنبال کنندگان رأی
من برای همه ایده ها و توصیه های خود راجع به اینکه نیاز به انجام چه کاری داریم، وقت ندارم. اما اکنون که داریم به طرف کمپین بزرگ انتخابات ریاست جمهوری پیش میرویم،  یک چیز را که اهمیت دارد، با شما در میان می گذارم. ما هر هفته این دنبال کنندگان آراء مردم را، که میخواهند رئیس جمهور بشوند، می بینیم که به شهرها و استان های ما می آیند.  خوب ، ما برخی مواضع استراتژیک در مورد جنگ داریم که باید شنیده شوند. از موقعیت استفاده کنیم و برخی از واقعیت ها را به اطرافیان برسانیم. از موقعیت استفاده کنیم و به نامزد ها بگوییم که ما قول های صلح طلبانه و پوپولیستی آنها را جدی نمی گیریم مگر اینکه :
1 –
آنها از عدم تأمین مالی فوری جنگ حمایت نمایند
2 –
آنها از استیضاح و برکناری بوش حمایت کنند

ما و بقیه مردم دنیا نمیتوانیم تحمل کنیم که تحت حکومت ترور بوش تا 27 ژانویه 2009 زندگی کنیم.
ما چه میخواهیم ؟
خروج ارتش
کی ؟
همین حالا

متشکرم.  همه قدرت بدست مردم.

هفتم مه 2007