نیل تا فرات، از افسانه تا واقعیت!

افسانه سرزمین بزرگ قوم یهود در اراضی حدفاصل رود نیل تا فرات، در پی اجرای مفاد معاهده بالفور، گام به گام تحقق می یابد.

معاهده ١٩١۷بالفور، متعاقب جنگ اول جهانی،  حاصل ایده خبیثانه سیاستگزاران امپریالیسم، یعنی تغییر تاکـتیک استعمار انگلیس و حفظ پایگاههای خود در مستعمرات، بمنظور مقابله با رشد فزاینده مبارزات ملی، طرح و اجراء شد. بر اساس این معاهده منفور، یهودیان کشورهای مختلف جهان را به سرزمینهای اعراب فلسطین کوچاندند. تجهیز و تسلیح کردند و بدین سان، دومین فاجعه بزرگ بشری، بعد از اشغال سرزمینهای آمریکای شمالی، قتل عام مردم آن و تشکیل دولت مهاجرین امریکا را مرتکب شدند.

مهاجرین صهیونیست، در سال ١۹٢٨، در اولین تهاجم مسلحانه خود، ٣٨۵ فـلسطینی را کشتند. در پی تشکیل دولت صهیونیست د ر سال ١۹٩٤٨، موج کشتار و بیرون راندن اعراب، به اوج خود رسید. میلیونها فلسطینی یا کشته شدند و یا از خاک خویش رانده شدند. به اعتراف کمیسون امور پناهندگان سازمان ملل متحد، این بزرگترین فاجعه تاریخ بشری بود.

در جنگ ژوئن سال ١٩٦٧، دولت صهیونیستی اسرائیل، با حمایت پدرانش، با اشغال شبه جزیره سینا، بلندیهای جولان و ساحل غربی رود اردن، وسعت اراضی تحت اشغال خود را تا سه برابر افزایش داد. کشور اسرائیل به عنوان بخش مشترک خاک آمریکا و انگلیس، تا کنون فاقد مرزهای مشخص بین المللی است.

بدنبال تغییر توازن قوای بین المللی به سود ارتجاع و امپریالیسم  در آخرین دهه قرن گذشته، تهاجمات برتری طلبانه و جهان گشایانه نئوفاشیسم و نئولیبرالیسم، با شدت به اجرا در آمد. بویژه، طی سالهای اخیر، با مشاهده گرایشات ضد استعماری ترقیخواهانه در آمریکای لاتین، بیداری ملل آفریقا، آسیا و حتی اروپا، این تهاجمات در خاورمیانه، حدت و شدت بی سابقه ای بخود گرفت.

امپریالیسم در ادامه شکست نظامی – سیاسی د ر افغانستان، عراق و دیگر مناطق جنگی، رسوائی طرح خاور میانه ای خود، به رذیل ترین و منفور ترین شیوه ها و تاکتیکها متوسل شد. تحلیلگران بسیاری، انفجارات انتحاری در مراکز و اماکن تشیع و تسنن را از منفور ترین تاکتیکهای استعمارگران برای ایجاد در گیری های مذهبی بمنظور تقسیم کامل عراق ارزیابی می کـنند که بوسیله انتحاریون ارتش مزدور آمریکا به اجرا در می آید و امروزعملا، عراق، به سه کشورتقسیم شده است.

ترور رفیق حریری، هیاهوی پیرامون آن و متهم ساختن سوریه در این قـتل، استقرار نیروهای حافظ صلح در جنوب لبنان بدنبال شکست تهاجم گسترده اسرائیل(آمریکا و انگلیس) به این کشور، بمبارانهای سنگـین اردوگاههای آوارگان فلسطینی بعد از چهل سال بوسیله ارتش لبنان و ارسال کمکهای نظامی سریع آمریکا به این ارتش، ارتشی که، در حملات سال گذشته اسرائیل، یک تیر هوائی در نکرد و در نهایت، روند حوادث امروزی فلسطین، همه و همه نشان از اجرای سیاست «خاورمیانه بزرگ» امپریالسم دارد.

استعمارگران امپریالیسم، بعد از به قدرت رسیدن جنبش حماس در انتخابات، در حالیکه، با محاصره و قطع کمکها، به مردم  فلسطین گرسنگی می دهند، برای تسلیح جنبش فتح، مبالغ هنگفتی اختصاص دادند. تنها دولت صهیونیست اسرائیل، دشمن دیرین فلسطینیان، یک صد میلیون دلار برای تجهیز و تسلیح نیروهای امنیتی جنبش فتح، در اختیار محمود عباس گذاشت و در سایه همین کمکها، حوادث امروزی فلسطین روی داد که، به جرأت می توان مرحله تکامل در ادامه همان جنایات بیش از ۹٠ساله بر علیه اعراب این سرزمین ارزیابی کرد. بدین ترتیب، سرزمینهای خود گردان فلسطین نیز، در واقع به دو بخش کاملا مجزا و متخاصم تحت کـنترل فتح و حماس تقسیم شده است. و همه این حوادث، تقسیم و تجزیه عراق،فلسطین، حوادث لبنان، زمینه سازی برای دخالت نظامی در سوریه و ایران، نمی تواند مفهومی جز اجرای  سیاست کهنه « تفرقه بیانداز و حکومت کن» امپریالیسم، برای واقعیت بخشیدن به رؤیای از نیل تا فرات صهیونیسم باشد.

ا. م. شیزلی٢۷ ⁄ ٣ ⁄١٣٨٦