ارثیه بربریت

ا. م. شیزلی

رژیم جمهوری اسلامی ایران، فرزند ناقص الخلقه انقلاب ملی- دموکراتیک مردم ایران، در بطن رژیم وابسته پهلوی پرورش یافـت. نوزادی که، از هنگام تولد، بیماری موروثی تحجر و بربریت اسلاف خود را همراه داشت، از همان ابتدای تولد، پستان مادر خویش، انقلاب را، بدندان کشید و بر صورتش چنگ زد. رژیم جمهوری اسلامی پدیده ای غریبی بود که، از اعماق تاریک تاریخ سر برآورد و در تولدش، حداقل هزار سال تأخیر داشت.

این رژیم دستاوردهای ارزشمند هزار ساله مردم را به تمسخر گرفـت و ارزشهای انسانی را لگـد کوب و در زیر نعلین خویش، پایمال کرد. جان انسان و حق حیات آن را به هیچ گـرفـت.

رژیم جمهوری اسلامی از تاریخانه های ادبیات بربری، کلماتی بیرون کشید و بر پیشانی هـر آنکس که  شباهتی با او نداشت، چسبانید و کشت. یاغی، باغی، طاغی، طاغوت، مفسد، محارب،ملحد، مفسد و ...از یافته هایش بود. با این انگ، مردمی را کشتار کرد که، فریب عبا و عمامه تحجر او را نخوردند.

دیه، سنگسار، شلاق زدن و اعدام در ملاءعام، از ارثیه های نامیمونش هستـند. طبق «قوانین خویش»، زنان را، مادران، خواهران و همسران را نیمه انسان می شمارد.  مردم ایران با اعجوبه ای سروکار پیدا کرده اند که، عجایب شیوه هائی را از افسانه های دینی و دوران بربریت برگرفته و آغازه هزاره سوم به کار می گـیرد.

این رژیم، از ریش خود «حبل المتینی ببافـت و جمیعا بر آن چنگ زد تا لاتفرق» به کشتار و تار ومار کردن مردم ادامه دهد. تا به تاراج منابع ملی، ثروتهای طبیعی و قـتل نخبگان انسانی بپردازد. شیوه فرمانروائی فاشیسم معاصر و دوران تحجر را در هم آمیخت وملغـمه ای بساخت تا به مصاف انسان و انسانیت برود، عشق و آزادی را منکـوب کـند ودر پس پرده گرد و خاک آن، همه آنچه را که نسلهای پیشین با خون خویش بدست آورده بودند، به پای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول بریزد. رژیم خلافت، زندگی مردم تیره روز را تباه تر ساخته، فقر، بیکاری، ناامنی، اعتیاد و فحشاء را همچون ارمغان «آسمانی» برای ملل ایران ارزانی داشت.   

کدامین جرم این رژیم را می توان بخشید؟ کشتارهای هزار- هزار سالهای ٦٠تا ٦۷ را؟ اجرای فرامین بانک جهانی را، شلاق زدنهایش را، ویا سنگسار کردن انسانها را، می توان بر آن  بخشید؟ اگر بسیاری از جرایم این رژیم، به «شرطی و شروطی »، قابـل گـذشت و چشم پوشی باشد، ولی، سنگسار کردن انسانها را نمیتوان بر او بخشید. چرا که، این "چموش" به این سادگی توانائی و استعداد رام شدن  ندارد.

روز پانزدهم  تيرماه سال جاری، مردی بنام جعفر کيانی زیر ضربات سنگ و کلوغ «قاضی» و پاسداران در تاکستان قزوین، زجرکـش شد. اینک، این شیوه قـتـل بربرصفـتـانه، زن تیره بختی را تهدید می کند که، گـویا «همجرم » وی بوده است.

مردم سیه روز ایران، همه احزاب، سازمانهای سیاسی، صنفی و اجتماعی و شخصیتهای آگاه و انساندوست ایران و جهان، برای نجات جان این زن به پا خیزیم. به حرمت انسان، به خاطر زنان، به پا خیزیم و خیره سریهای حکومت اسلامی را مهار کـنیم!