بر عليه اشغال و باند هاي تروريستي

ساختار هاي جنبش آزادي بخش عراق



Joachim Guilliard

برگردان ناهید جعفرپور

بخش یک

مقاومت غير نظامي و مقاومت مسلحانه
رسانه هاي غربي وگروه هاي کارشناسي تصوير ناموزوني از مناسبات نيروهاي عراق را به نمايش مي گذارند. تصويري که با نقشه هاي آمريکا همخواني دارد. نه تنها مقاومت مسلحانه در مجموع به عنوان ترور تعريف مي شود، بلکه اشغال عراق و روند سياسي اي که از سوي آمريکا به پيش مي رود، به عنوان تنها راه حل بدون آلترناتيو خوانده مي شود. اکثر عراقي ها در پشت اين روند سياسي به روشني نقشه هاي آمريکا را مي بينند. نقشه هائي که در نظر دارد به طور دائمي دولتي وابسته را بر سر کار داشته باشد و حضور نظامي ارتش آمريکا را تثبيت نمايد و دسترسي کنسرن هاي خارجي به نفت عراق را تضمين کند. اکثريتي قابل توجه از مردم عراق، همانطوري که همه پرسي ها نشان مي دهند، اين نقشه هاي آمريکا را رد نموده و تنها خواهان يک امر هستند و آن هم، خروج اشغالگران از عراق است.
همانطوري که گزارش ۳٠ گروه صلح و حقوق بشر تحت نام "جنگ و اشغال در عراق" ـ که رهبري آن را سازمان غير دولتي "گلوبال پليس فوروم" بعهده دارد ـ نشان مي دهد، اين روند سياسي به رژيمي وابسته از احزاب افراطي که در سايه اشغال، اهداف فرقه گرايانه/ اسلامي خويش را دنبال مي کنند، انجاميده است. شبه نظاميان اين احزاب، بخش بزرگي از نيروهاي امنيتي را تشکيل داده و مسئوليت بخش اعظم خشونت در اين کشوررا به عهده دارند.
اين رژيم که تحت آن فشار، دستگيري، شکنجه و مرگ چيزي روزمره است، خود اپوزيسيون بر عليه اشغال را به شدت قوت بخشيده است. قدرت اشغالگر براي اينکه اين اپوزيسون را در هم بشکند، به متد هاي وحشيانه مبارزه با مقاومت دست يازيده که طبيعتا اين مسئله باعث شده است تا بخش اعظم مردم، بيش از پيش به مقاومت فعال بپردازند. طبق همه پرسي هاي انستيتوهاي غربي، در ابتدا يک پنجم مردم عراق حملات مسلحانه به اشغالگران را ترجيح مي دادند در حاليکه در پائيز سال ۲٠٠٦ طبق همين تخمين ها، چيزي در حدود دو سوم مردم طرفدار حملات مسلحانه به اشغالگران شده اند. در ميان سني ها اين آمار حتي چيزي در حدود ۹١ درصد مي باشد. اشغالگران آنطور که معلوم است همواره در مقابل مقاومت دائمي مردم عراق قرار دارند.
اين مقاومت مسلما بدون يک پشتيباني گسترده به هيچ وجه ممکن نخواهد بود. عراق به هيچ وجه سرزمين مناسبي براي مبارزات چريکي نيست زيرا که در عراق کوه و يا جنگلي به آن صورت وجود ندارد. مخفي شدن از دشمني که هر متر مربع را با چشم هاي الکترونيکي بسيار پيشرفته اش زير نظر قرار داده است، تنها از طريق مردم امکان پذير است. مثل نمونه کشور هاي ديگر، دامنه اين مقامت به پهنه بزرگي از جامعه کشيده شده است. از جمله، برخي از نيروها که به ابزار غير قانوني متوصل مي شوند، بدون ملاحظه خشونت را به کار گرفته و يا در خشمي کور، به بيگناهان هم حمله ور مي شوند و اين مقاومت به آنها بهانه اي براي اجراي اميال تبهکارانه شان داده است.
البته هيچ دليلي وجود ندارد که جنبش مقاومت عراق را کمال مطلوب بدانيم و در باره آن خيالبافي کنيم و يا اينکه به طور کل از آن فاصله بگيريم. بلاخره همين حملات همواره موثر " المقاومه الشريفه" که در عراق به نام اقدامات گروه هاي تروريستي خوانده مي شود، توانست در فاصله چهار سال، قدرتمند ترين ارتش جهان را به حاشيه شکست بکشاند وتوازن قواي جهان را به روشني تغيير دهد. اگر کسي بخواهد در باره راه حلي رئاليستي بحث کند، به جائي نخواهد رسيد اگر خود را بدون پيشداوري، با جنبش مقاومتي چند جانبه و اهداف آن مشغول نسازد.

"القاعده" در عراق
تا کنون رسانه هاي غربي غالبا خواسته اند که در مقاومت مسلحانه عراق تنها مجموعه اي از طرفداران فناتيک صدام و تروريست هاي اسلامي را ببينند و اينچنين به نظر مي رسد که ارتش آمريکا هم طبق گزارش هاي جديد از عراق تنها از "القاعده" سخن مي گويد.
گروهي که خود را سازمان القاعده مي خواند به واقع هم وجود دارد و همانطور که از نامش بر مي آيد سازماني ايدئولوژيک است و به هيچ وجه از خارج هدايت نمي شود. در مجموع، تعداد جنگجويان خارجي _ همانطوري که تعداد زندانيان خارجي نشان مي دهد _ در عراق زياد نيست. طبق گزارش لوس آنجلس تايمز ١۵ ژوئيه ۲٠٠۷، از ١۹هزار زنداني اعلام شده که از جنبش مقاومت دستگير شده اند و در زندانهاي آمريکائي ها به سر مي برند، تنها ١۳۷ نفر از خارج مي باشند.
القاعده با گروه هاي تروريستي همطراز خودش متحد شده و در پائيز سال گذشته يک " امارات اسلامي" را در عراق اعلام نمودند. اين گروه ها نه تنها متحدا بر عليه لشکر هاي غربي مي جنگند، بلکه همچنين بر عليه تمامي کساني که به اسلام راديکال نمي پيوندند هم مي جنگند. بخصوص آنها شيعيان را به عنوان ملحد خوانده و آنان را به خاطر حضور لشکر غربي ها در منطقه مقصر مي دانند. اين ها، يعني تکفيري ها (کساني که ساير مسلمانان را ملحد مي دانند) راديکال هاي سني هستند و مسئوليت بخش اعظمي ازحملات به غير نظاميان شيعه به حساب آنها نوشته مي شود.
حتي اگر هم اين گروه ها خود را جزء جنبش مقاومت بدانند (البته اکثريت عراقي ها اين گروه ها را جزء جنبش مقاومت نمي دانند)، در اين صورت آنها به خوبي در تصويري که غرب از جنبش مقاومت ساخته است جاي مي گيرند: البته فراموش نشود که آنها آنچنان قوي هم نيستند و در باره قدرت آنها اکثرا غلو مي شود. تعداد حملات به اشغالگران که از سوي اين گروه ها انجام گرفته است کاملا کم است و بايد دانست که حمله به غير نظاميان و اهداف بدون حفاظ، با وجود اينکه قرباني زياد مي دهد، اما احتياج به نيروي نظامي قوي ندارد.
خود ارتش آمريکا القاعده و گروه هاي زير نفوذ القاعده را براي ١۵ درصد تمامي حملات به ارتش آمريکا و ٨٠ تا ۹٠ درصد حمله به غيرنظاميان مسئول دانسته است. طبق ارقامي که خود آمريکائي ها هم داده اند و همچنين طبق آمارهاي ديگران، در عراق تنها ٦ تا ٨ درصد حملات آمريکائي ها به اهداف غيرنظامي است و بنابراين، القاعده و جنبش مقاومت دو مسئله کاملا متفاوت مي باشند. حملات جنبش مقاومت واقعي مجموعا بر اشغالگران متمرکز است.
جنبش مقاومت ملي عراق قبل از همه داراي يک هدف است: اشغالگران را از عراق بيرون کند و براي اين منظور به پشتيباني وسيع مردم عراق و نه انشعاب ميان مردم محتاج است. اکثر گروه هاي مقاومت به اين لحاظ از آکسيون هاي تروريستي و آکسيون هاي فرقه گرانه دوري مي جويند و از دوسال پيش با سازمانهائي مبارزه مي کنند که براي اين آکسيون ها مسئول و فعال مي باشند. (براي اطلاعات بيشتر، به مقاله مندرج در روزنامه "يونگه ولت" _ ۳ مارس ۲٠٠٦ _ صحفه ١٠ رجوع شود).
اين هم واقعيت دارد که بسياري از مردم، در ابتداي اشغال عراق، از اسلامي هاي راديکال به عنوان جنگجوياني که بر عليه ارتش بيگانه مبارزه مي کنند استقبال نمودند. اما به زودي نيروهاي محلي و گروه هاي چريکي به اين نتيجه رسيدند که اين مذهبيون مخالف اشغال، ازصحنه جنگ عراق در راه اهداف خود سوء استفاده نموده و به ابزاري متوصل مي شوند که به شدت به جنبش مقاومت آسيب مي رساند.
بنابراين مخالفين اشغال مي بايست در دوجبهه به جنگند: اول بر عليه اشغالگران و ديوانسالاري دولتي دست پرورده آنان ودوم، بر عليه باند هاي تروريستي، از طريق کار روشنگرانه در باره شخصيت واقعي گروه هاي مسلحي که به نام مذهب و مقاومت، مردم را مي کشند.
در اواسط ماه آوريل امسال، مهمترين سازمانهاي مسلح از جمله نماينده ۹ گروه بزرگ چون "بريگاد انقلاب ١۹۲٠" و "جبهه اسلامي مقاومت عراق" به اين نتيجه رسيدند که در آينده متحدا بر عليه افراط گرايان سني حرکت نمايند. به اين منظور آنان در خارج از عراق همديگر را ملاقات نمودند و "دفتر هماهنگي مقاوت ملي و اسلامي عراق" را بنيان گذاري نمودند. بزرگترين سازمان چريکي عراق که " ارتش اسلامي عراق" نام دارد، در اين ملاقات حضور نيافت اما تائيد خود را براي همکاري اعلام نمود.

ادامه دارد.........