بدون
بشيريه
نوشته:
احمد زاهدي
لنگرودي
ahmadzahedi@gmail.com
محمود احمدي
نژاد گفته بود
كه: دانشجو
بايد امروز
در دانشگاه بر
سر رييسجمهوري
فرياد بزند که
چرا استاد
ليبرال
و سکولار در
دانشگاه ها
حضور دارد، و
تنها مدتي
کوتاه
زمان لازم
بود تا موجي
از صدور احکام
اخراج و
بازنشستگي
براي بسياري از اساتيد
برجسته کشور آغاز شود.
اين
برخوردهاي
گاهاً توهين
آميز و تحقير
آميز روز به
روز ابعاد بيشرمانهتري
به خود ميگيرند.
خبر
كوتاهي كه
دربارهي
استاد حسين
بشيريه(1) در
برخي سايتهاي
اينترنتي
منتشر شده
است، حكايتي
دردناك از
تكرار تاريخ
نخبهكشي
جامعهي ماست.
هنوز خلاء
حاصل از خانه
نشيني و سپس
درگذشت
اميرحسن
آريانپور(2)
شديداً احساس
ميشود كه ميشنويم:
«زاهدی، وزیر
علوم، تاکید
کرده که این اساتید،
بشیریه و
شاهنده، به هیچ
وجه حق تدریس
در دانشگاه را
ندارند» و با
اين حكم شخصي
و فراقانوني
وزير علوم
دولت احمدينژاد،
دکتر حسین
بشیریه که به
درخواست گروه
علوم سیاسی
دانشکده حقوق
و علوم سیاسی
دانشگاه
تهران به
منظور تدریس و
شرکت در کلاس
درس به این
دانشکده
مراجعه کرده
بود از سوی مسئولین
دانشگاه
تهران از حضور
در کلاس درس
منع شد. چندي
پيش روزنامهي
شرق نوشته
بود: در پى
موج جديد
مهاجرت
نخبگان از
كشور، بشيريه
نيز قصد سفر
دارد(3) و
اينك ماجراي
دستور تعطيلي
كلاس درس دكتر
بشيريه توسط
وزير علوم،
اين احتمال را
قوت خواهد
بخشيد. سوآل
اين است: «دانشگاهي
كه مهترين و
برجستهترين
اساتيداش را
اخراج ميكنند
به چه كار ميآيد؟»
ويز علوم يا
نميداند
دانشگاه چيست
و يا نميداند
علم يعني چه!
گفته ميشود
حسين
بشيريه طى دو
دهه اخير با
تاليف و ترجمه
بيش از صد
عنوان كتاب و
مقاله
جايگاهى عميق
و موثر در
تغيير انديشه
سياسى نخبگان
و جريان
روشنفكرى و
همچنين ترويج
دموكراسى و
مفاهيم
مدرنيته
داشته است.
در حالي كه
دليل اخراج وي
از دانشگاه، با
رای اولیه
کمیته
انضباطی
اساتید به
خاطر آن چه که
این کمیته
«غیبت طولانی
مدت و
غیرموجه» نامیده
است، عنوان ميشود.
بهانهاي كه
در ماههاي
اخير بسياري
ديگر از
اساتيد را با
تحت فشار قرار
دادن، مجبور
به تقاضاي
بازنشستگي و
خانه نشيني
كرده.
دکتر حسين
بشيريه را پدر
جامعه شناسي
سياسي ايران
مي خوانند، كه
نه تنها
فضاي آکادميک
ايران در
سالهاي اخير
تحت تاثير انديشه
و آثار ايشان بوده که
بسياري جريان
دوم خرداد
را محصول
انديشه هاي
اين استاد
علوم سياسي ميدانند.
چه اينک
بسياري از
اساتيد علوم
سياسي و نيز
تئوري
پردازان
سياسي
ايران
زماني
شاگردان او بودهاند.
اين
روزها در
سكوتي كه در
آن غبار مرگ
پاشيده شده،
در دانشگاههاي
ايران
استادان
اخراج ميشوند،
دانشجويان
حكم تعليق ميگيرند
و ستارهباران
و مابقي هم
همچنان ميروند
و ميآيند و
جزوه كپي ميكنند
و امتحان ميدهند
و مدرك ميگيرند
و همچنان كوچكترين
شكافي در عرصه
نمادين ظاهر
نميشود.(4)
شايد
لازم به
يادآوري نيست
كه در شرايط
كنوني
دانشگاهها
بيش از پيش
عقيم و سترون
شده و
دانشجويان و اساتيد
با محدوديتهاي
سياسي بسياري
روبهرو
هستند، نياز
به حضور
اساتيد با
سابقه و با تجربهاي
كه با
جريانسازي
نيروي نخبهي
آيندهي اين
سرزمين را
بپرورند بيش
از پيش احساس
ميشود.
اين
روزها
دانشگاههاي
خالي از
اساتيد با
دانشجويان
سهميهاي و بي
انگيزه و اغلب
بياستعدادي
كه از انواع
گزينشهاي
ايدئولوژيك
با هزار دروغ
و تظاهر عبور
كردهاند،
هيچ جايگاهي
در توليد و
اقتصاد و
خدمات ايران
ندارند. نگاهي
به آمار فارغالتحصيلان
بيكار
دانشگاهها
مبين اين نكته
است.
آقاي
وزير محترم
علوم، زاهدي
بهتر است به
جاي خردهفرمايشات
در بارهي
اخراج
اساتيدي كه
اعتبار و
آبروي
دانشگاههاي
ايران در جهان
به شمار ميآيند،
به وضعيت اسفبار
فضاهاي و
امكانات
آموزشي
دانشگاهها
توجه كنيد. كمي
مطالعه هم بد
نيست. پيشنهاد
ميكنم در جمع
هيات دولت
كتاب "آموزش
دانش سياسي"
استاد بشيريه
را جمع خواني
كنيدف تا اينچنين
با حيثيت مردم
يك جامعه بازي
نكنيد. پيامبر
اسلام، معلمي
را شغل انبيا
ناميده است،
پيغمبران را
هم اخراج ميكنيد؟
آقاي وزير
علوم، زاهدي،
در غياب رسانههاي
پرسشگر و بدون
وجود فضايي
دمكراتيك،
پاياپاي با
ساير وزراي
كابينهي
دولت نهم،
تيشه به ريشهي
فرهنگ و
اقتصاد مملكت
زدهايد و
زيربناهاي
كشور را به
نابودي ميكشانيد.
بدانيد كه
دانشگاه بدون
بشريه، استادي
جهاني كه هرجا
رود بر خلاف
شما و رئيس
جمهور شما كه
تحقير ميشيد،
قدر بيند و در
صدر نشيند.
وظيفهي وزير
علوم حمايت از
چنين افرادي
است و نه حذف
آنها.
آينده
نشان خواهد
داد كه چه
كساني را
تاريخ حذف ميكند
و چه افرادي
در قلبها و
حافظهي
تاريخي يك ملت
تا ابد باقي
ميمانند.
پانويسها
(1) دکتر حسین
بشیریه (متولد
۱۳۳۲)،استاد
علم سیاسی
دانشگاه
تهران،تحصیلات
خود را در
دانشگاههای
لیورپول و
اسکس در انگلستان
به اتمام
رسانیده و
رشته تخصصی وی
جامعه شناسی
سیاسی است.وی
از سال ۱۳۶۲
تا تابستان ۱۳۸۶،عضو
هیأت علمی
دانشکدهٔ
حقوق و علوم
سیاسی
دانشگاه
تهران بود.
(2) امير حسين
آريان پور،
جامعه شناس
برجسته (متولد
1303) چهت اطلاعات
بيشتر رجوع
شود به: http://www.aryanpour.info
(3) روزنامه
شرق / پنجشنبه 14
مهر 1384
(4) اشاره به
مقالهاي از
رحمان بوذري
در همين
رابطه: http://www.rokhdaad.com/yaddasht-d.php?id=180
اين
مقاله براي
بار نخست در
نشريهي
الكترونيكي
فرهنگ و توسعه
به نشاني: 'http://www.farhangetowsee.com/109/109-6.htm'
منتشر شده است