هفت تپه، نبردی عظیم ، واکنشی ضعیف

فرهاد شعبانی

شنبه 6 اكتبر 2007, بوسيله ى اردوان

امروز شنبه ششم اکتبر، هفدهمین اعتراض کارگران شرکت نیشکر هفت تپه طی سال گذشته، با تجمع 3 هزار کارگر در مقابل دفتر مدیریت شرکت و افزدون خواست ایجاد تشکل مستقل کارگری به دیگر خواستهایشان، وارد هشتمین روز خود شد.

برای کسی که تنها چند سال را در یکی از کشورهای اروپای غربی که اتحادیه های کارگری دارای رهبری رفرمیست اما قدرتمند، سرنوشت بسیاری از اعتراضات کارگری را رقم می زنند، کارگر و فعال در این اتحادیه ها بوده باشد، عظمت حرکت کارگران هفت تپه را بروشنی درمی یابد.

عظمت حرکت کارگران نیشکر هفت تپه در این است که آنها در شرایطی دست به اعتراضاتی که 8 روز از آن می گذرد، زده اند که حق اعتراض و اعتصاب ندارند. صندوق اعتصاب ندارد، تشکل مستقل کارگری خود را ندارند، امنیت شغلی ندارند. حقوقهایشان ماههاست پرداخت نشده و بدتر از همه اینها با رژیمی درگیرند که آوازه جنایتکار بودنش در چهار گوشه دنیا شنیده شده و در قساوت و بیرحمی جفتش در دنیا یافت نمی شود. رژیمی که روز دهم اکتبر ، یعنی روز مبارزه جهانی با اعدام از دولتهائی است که نامش در لیست تمام گزارشات ارائه شده بعنوان یکی از بپا دارندگان چوبه اعدام خواهد آمد و ........

بدون تردید و مطابق انتظار، در چنین شرایطی اولین جریاناتی که میبایست در حمایت از این حرکت عظیم کارگری در خارج از مرزهای ایران به میدان می آمدند، و علاوه بر انعکاس وسیع اخبار اعتراضات و گزارشات مربوط به این اعتصاب و حرکت عظیم کارگری برای افکار عمومی،با کنار گذاشتن هر اولویت و دعوای دیگر ،دست به برگزاری آکسیونها و تظاهراتهای اعتراضی می زنند، جریانات چپ و کمونیست و تشکلهای مدافع جنبش کارگری ایران در خارج از مرزهای ایران می بودند.

اما متاسفانه حتی بدنبال حمله وحشیانه نیروهای گارد ویژه و دیگر نیروهای امنیتی به صف متحد کارگران در میدان بنیاد شهید شوش در روز پنجشنبه چهارم اکتبر و تقاضای یکی از کارگرانی که در گفتگو با رادیو برابری بدون توجه به عواقب و پیامدهای درخواستش، از تمام ایرانیان خارج از کشور خواست که در اعتراض به سرکوب کارگران در دست به اعتراض بزنند، و این اولین بار است که کارگری معترض در صحنه اعتراض چنین حمایتی را می طلبد، اما هنوز تحرکی در میان نیروهای چپ و کمونیست، کمیته ها، کانونها و انجمنهای مدافع کارگران ایران در خارج از کشور دیده نمی شود.

چرا چنین است و دلمشغولی و دغدغه های امروز ما چیست ؟ بماند. اما آیا فرصتی طلائی تر از این برای بیان اعتراضمان در حمایت جنبش کارگری وجود دارد؟ طبقه کارگر باید در کدام مقیاس به میدان بیاد که معیاری برای بسیج نیرو و به میدان آمدن ما در سطح ماکرو باشد؟ چرا جریاناتی که بدون تردید دارای ظرفیت بسیج و به میدان آوردن نیرو در خارج از مرزهای ایران هستند، اما در 8 روز گذشته تحرکی از خود نشان نداده و دست به سازماندهی یک اعتراض علنی نزده اند؟ همه اینها پرسشهائی است که کارگران هفت تپه و دیگر کارگرانی که درگیر نبردی روزانه و رودرو با یکی از هارترین رژیمهای این قرن هستند می توانند و باید با ما در میان بگذارند.

تا دیر نشده، باید با تمام قوا در حمایت از مبارزه شجاعانه، نه تنها شجاعانه بلکه حق طلبانه کارگران هفت تپه دست به کار سازماندهی اعتراض و آکسیون در خارج از مرزهای ایران شد.