ونزوئلا : امیدها و تناقض ها

Gabriel Hetland

برگردان ناهید جعفرپور

در مرکز شهر کاراکاس نیروهای متضادی که در ونزوئلای امروزی کارائی دارند بخوبی در مرکز دید قرار دارند. با نگاهی  برآسمانخراش های نوی براقی که با پلاکات های عظیم با هم دررقابتشان برای تبلیغ بر رویشان نوشته شده است " ونزوئلا: رومبا ال سوسیالیسمو" می توان دقیقا این مسئله را مشاهده نمود.

عکس هائی از چگوارا و فیدل کاسترو بر دیوار ها و تیشرت های تمامی کشور نقش بسته است. هیچ روزی نیست که در آن رئیس جمهور هوگو چاوز در باره " سوسیالیسم قرن 21" با علاقه تبلیغ نکند.

اما پاساژ های بسیار خوب مجهز خرید و هتل های لوکس کاملا رزرو شده کاراکاس هم گواهی از این می دهند که تجارت سرمایه داری هنوز هم در هشتمین کشور بزرگ تولیدکننده ی نفت جهان بخوبی پیش می رود. ادوارد پرز هم که در شهرکوچک کوهستانی لارا طبابت می کند این مسئله را اینچنین می بیند . او به پشتیبانی از شبکه ملی ابتکاری چاوز در بهداری های مجانی کار می کند. این شبکه خود را " باریو آدنترو" نام نهاده است. پزشکان در این شبکه در گروه های مشترک از کوبائی ها و ونزوئلائی ها کار می کنند. پرز به خشکی می گوید" ونزوئلا کشوری سرمایه داریست". او اشاره می کند که در کوبا "حتی معالجات کاملا تخصصی پزشکی صددرصد مجانی می باشند". اما در ونزوئلا بیماران باید برای بسیاری از معالجات هنوز هم به بخش خصوصی پزشکی مراجعه نمایند. از این رو در ونزوئلا به هیچ وجه وضع از آنی که بوده است بهتر نشده است. سیاست اقتصادی و اجتماعی موثر دولت ونزوئلا که در فاصله 8 سال گذشته اجرا شده است ونزوئلا را بسیار از راه جدید فاصله گرفتن از مدل توسعه نئولیبرالی می راند".

از یک سوسیالیسم ونزوئلائی صحبت کردن هنوز زود خواهد بود. حداقل دکتر پرز این عقیده را دارد. وی می گوید:" سوسیالیسم تنها کلمه ای است که پریزیدنت از آن استفاده می کند".

 اما با این حال چاوز نقش دولت را در مقابل اقتصاد قوت داد و کنترل بر استخراج مجدد نفت و ارتباطات جمعی و بخش های الکترونیک را دولتی نمود.همچنین در بخش های آموزش و پیش گیری های درمانی و موادغذائی بنیانی سوبسیدی، بودجه دولتی افزایش یافت.

در این رابطه از اشتراک مساعی و اشکال دیگر" اقدامات کوچک سوسیالیستی" پشتیبانی می گردد. دکترپرز در ونزوئلا آینده ای را چون کوبا نمی بیند. با این وجود وی تحت تاثیر پیشرفت های اخیر پزشکی و بهداشت و سلامتی در ونزوئلاست و می گوید:" ونزوئلا خدمات درمانی اجتماعی اش را بهبود بخشیده است و امروز خیلی بهتر از 10 سال پیش است".

در ونزوئلا هیچ منطقه ای به اندازه کارورا ( شهر متوسطی در صحرای لارا است ) وجود ندارد که اینهمه روند سوسیالیسم در آن پیشرفت کرده باشد. کارورا بعنوان اولین شهر سوسیالیستی ونزوئلا معروف شده است.

در سال 2004 در این شهر یولیو چاوز ملندزدر انتخابات ناحیه ای برنده شد. او کاندیدای حزب کوچک سیاسی " پاتریا پارا تودوس" بود. این حزب با پریزیدنت چاوز متحد است اما بطور مستقل سازماندهی می گردد. البته چاوز ملندز با هوگو چاوز خویشاوندی ندارد. طبق گفته ملندز شهر کورورا قبل از انتخابات از سوی سلسله الیگارشی ( حکومت اقلیت ثروتمند براکثریت)  حکومت می شد. کمی بعد از پیروزی ملندز او گفت:" عکسی با کله من در یک ماهیتابه در صحفه اول روزنامه محلی چاپ گردید. برای اینکه بر علیه ساختارهای قدرتی محلی که تشکیل شده از یک شبکه ایجاد شده ای از کلیسا، رسانه ها و رهبران اقتصادی حرکت نمود، شهردار جدید نشستی را در سطح منطقه فراخواند که درآن نشست روی قانون اساسی ناحیه ای کار شود. الگوی این روند نشست ملی قانون اساسی ای بود که هوگو چاوز در سال 1999 پیشنهاد نمود".

بعنوان حاصل نشست قانون اساسی ناحیه ای در کارورا بودجه شهر تغییر سازماندهی داده شد و روند تعیین بودجه هم با توجه به معیار های دمکراتیک از نو سازماندهی گردید. در این باره مخالفت هائی گردید حتی این مخالفت ها از سوی اطرافیان شهردار جدید هم شنیده می شد. ملندز می گوید:" آنها اعتقاد داشتند که من دیوانه ام زیرا که من به انسانها قدرت دادم". از آن تاریخ دیگر تنها شهردار و یا سایر سیاستمداران رسمی نبودند که می بایست در باره استفاده از ابزار ناحیه ای تصمیم بگیرند بلکه در این رابطه 362 کمیته ناحیه ای همه جا در شهر تاسیس گردید. ملندز می گوید :"بعد از اینکه یک کمیته بودجه ای را تعیین نمود دیگر حتی شهردار هم نمی تواند آنرا تغییر دهد".

در این رابطه 23 بانک محلی تاسیس گشت تا ساختار مالی منطقه را دمکراتیزه کند. این بانک ها ارقامی را در اختیار می گذارند که از سوی کمیته های ناحیه ای مقرر می گردند. بانک ها از سوی شهروندان عادی گردانده می شوند و نه از سوی متخصصین بانکداری. شهردار امیدوار است که این بانک ها بتوانند برای شهروندان کارورا روزی استقلال مالی از رهبران کونزرواتیو اقتصادی کارورا را بهمراه بیاورند. وام بانک ها باید کمک کند تا درآمد و نیروی تولید شهر بالا برده شود. البته در حال حاصر این روند به کندی پیش می رود.

این روند شهر کارورا که در حرکتش نهاد های سیاسی و اقتصادی از نو سازماندهی می گردند به ما کمک می کند تا بیشتر بفهمیم که با چه تغییراتی ونزوئلا در پهنه وسیعش روبروست و باید به آن عمل کند. اول اینکه این روند نشان می دهد که " انقلاب بولیوائی" چاوز ـ که برخی آنرا کلا از بالا نگاه می کنند در واقعییت به این وابسته است که در سطوح ناحیه ای چه می گذرد. دوم اینکه در این پروسه کارورا نشان داده شد که ملندز از همان  هم ردیفان خودش مورد حمله قرار گرفت: برخی از ادارات سیاسی نمی خواستند قدرت شخصی و امتیازات خود را با وجود  ابراز شفاهی قبول " انقلاب بولیویائی" هوگو چاوز از دست بدهند.

چاوز ملندز می گوید:" ما بر علیه ساختار های کهنه کشور  که هنوز پا بر جا هستند مبارزه می کنیم".

سوم اینکه پیشرفت های ناچیز تا کنونی در کارورا بر علیه نابرابری های اجتماعی نشان می دهند که ونزوئلا با مبارزه ای بزرگ رو در روست: اینکه نه تنها تهیدستان را در پهنه سیاسی  فعال نمود بلکه بطور واقعی ساختار های اقتصادی آلترناتیوی  را به وجود آورد.

با وجود تمامی این مبارزه طلبی ها ـ اما موفقیت کمیته های ناحیه ای در کارورا همه جا مورد توجه قرار گرفت حتی  در نزد هگوچاوز. وی در پیشنهاد اخیرش در باره رفرم در قانون اساسی ( ملی) در میان موضوعات مختلف همچنین خواهان کمیته های ناحیه ای برای سازماندهی جدید دمکراتیک  سیاست در سطوح محلی گشته است.( چاوز در کنار این خواسته  پیشنهاد جدید دیگری و همچنین طرحی بحث برانگیز را ارائه نموده است که در این طرح موضوع بر سر از بین بردن محدودیت برای دوره ریاست جمهوری است).

وی می گوید این کمیته های ناحیه ای اختیار تام تصمیم گیری مستقیم در باره محل های خود را از پشتیبانان خود می گیرند. از این طریق می توان بوروکراتی سیاسی محلی را دور زد.

وی همچنین می گوید که نقشه ایجاد کمیته های ناحیه ای در تمامی کشور بیان گر این است که من نمی خواهم که قدرت متمرکز باشد بلکه باید تقسیم شود.  

منتقدین وی دلیل می آورند که کمیته ها جدید ترین تلاش چاوز می باشند که توسط آن کنترل اش را بر پائین ترین سطوح جامعه  گسترش دهد.

 روزنامه نیویورک تایمز در یک مقاله اش در 22 اوت  امسال اخطار می دهد که کمیته های ناحیه ای چاوز " توازن دمکراتیک  را همواره کمتر خواهند نمود به این صورت که آنها قدرت را ازدولت کشوری و دولت های ناحیه ای  ـ جائی که احزاب اپوزیسیون هنوز مقداری قدرت دارند ـ می گیرند و آنرا به کسانی می دهند که وابسته به دولت مرکزی می باشند".

لیزا سولیوان از ویرجینیا مسیونر اسبق سازمان مریکنول است. وی از 20 سال پیش در ونزوئلا زندگی می کند. زمانی که وی اتهامات به چاوز را می شنود از این خسته نمی شود که اشاره به بسیاری از امکانات آموزشی نماید که در زمان ریاست جمهوری چاوز به وجود آمده است. وی می گوید:"کمون ها همه جا در کشور امروزه دوره های آموزشی مجانی را برقرار نموده اند: برنامه های آموزشی برای بزرگسالان بیسواد، که با پایان نامه دبیرستان برابری می کند و یا آموزش های تخصصی در دانشگاه ها. در سال 2005 سازمان یونسکو از پیشرفت های ونزوئلا در مبارزه بر علیه بیسوادی تقدیر نمود و به چاوز جایزه بین المللی " جوزه مارتی"  را اعطا نمود. سولیوان می پرسد:" چه دیکتاتوری حاضر است این همه آموزش را در کشور برقرار کند؟

وی می گوید:"در شهر کوچک باریوس ونزوئلا امروز هم هنوز بارها در هفته گروه های کوچکی از کسانی که آموزش می بینند دور هم جمع می شوند. اکثر آنان میان سال یا مسن می باشند. حال می خواهند آموزش ببینند. آموزشی که در جوانی به آن دسترسی نداشتند. من در ملاقاتم از یکی از این کلاس های آموزشی شهر کوچک مونته کارملو در ایالت لارا غرور زنان میان سال را مستقیم حس کردم.این گروه در حال حاضر پایان نامه دبیرستانی خود را تدارک می بیند. آنها در باره خوشحالی که خواندن و نوشتن برایشان آورده صحبت می کردند. اینکه حال می توانند از این طریق مسائل سیاسی را درک کنند. لیدیا گونزالس یکی از آموزشگران می گفت که:" این پریزیدنت تنها کسی است که ما را جدی گرفت". یکی دیگر از آنها بنام جوزفین رویس می گفت:" زمانی که سابقا یکی از فرزندانم در باره تکالیف مدرسه شان از من سئوالی می نمود من نمی توانستم به آنها کمک کنم اما حالا می توانم". ماریا رودریگرز یکی دیگر از شاگردان می گوید که بسیار تحت تاثیر قرار گرفته است که این ایده همواره بیشتر و بیشتر در ونزوئلا گسترش می یابد آنهم در میان تهیدستان. زمانی که انسان حرفهای ماریا را می شنود اصلا نمی تواند قبول کند که این اتفاقات در ونزوئلا این چنین استثنائی می باشند. ماریا می گوید:"من سابقا هم به این اعتقاد داشتم که نمی توان به یک پرنده پیر صدائی جدید یاد داد اما امروز من می توانم آواز بخوانم".