نیروی سوم علیه جنگ،فقر،دزدی و رشوه خواری!

 

احمد بخردطبع

   bekhradtab@yahoo.fr  

 

 

   هر چه روزها از پس هم سپری میشوند و اریکه قدرت آقای بوش کوتاه تر و تنگ تر میگردد ، اشتهای سیری ناپذیر خشونت اوج بیشتری مییابد و تحریکات جنگی به عناوین مختلف علیه مردم ایران عیان تر میشود بطوریکه در روزهای قبل شاهد روند حادثاتی بودیم که در آن بعضی از دول امپریالیستی و نیز صهیونیست ها فعالیت های دیپلوماتیک و سفرها را شتاب بیشتری دادند که از میان آنها سفر سارکوزی به اسرائیل و مصاحبه ی اختصاصی "اهود باراک" وزیر دفاع کنونی اسرائیل با روزنامه "لوموند" بیش از همه در مورد سرنوشت خاورمیانه و تهدیدات جنگی قابل تأمل است. در عین حال از 5 سال تا بامروز 23 میلیارد دلار از صندوق مالی آمریکا در عراق دزدیده و مفقود شده است که این خود وضعیت را در رابطه ی دیگری مختل نموده و باتلاق جنگ عراق را برای دولت امپریالیستی بوش و شرکاء عمیق تر میسازد.

   ولی قبل از پرداختن بدانها ، ابتدا به تفسیر مسائلی میپردازیم که فکر میکنم در جنبه های خاص خویش بطریقی یعنی مستقیم و یا غیر مستقیم با طرف های متخاصم در ارتباط هستند و بمثابه دشمنانی سد راه مبارزات مردمی محسوب میگردند. طرفین متخاصم یکی امپریالیسم و صهیونیسم و دیگری جمهوری اسلامی است. در چنین مسیری نیروها و عناصری که به لحاظ تعلقات سیاسی ـ طبقاتی بدانها گرویده میشوند ، با تبلیغاتی بصورت پوشیده و یا آشکار بعنوان لابی و زائده ، آتش بیار معرکه میگردند.

   بعنوان نمونه سلطنت طلبان از آنجا که به دلیل سیاسی و نیز چشم اندازهای اقتصادی چون همیشه وابسته به امپریالیسم آمریکا و نیز دولت تجاوزگر اسرائیل بوده و میباشند ، در حقیقت امر از مداخله نظامی آنها خرسندند. سیاست "سازمان مجاهدین" نیز در همین زمره بطور واقعی شفافیت مییابد و متاسفانه با خط و مشی بغایت انحرافی خویش ، آتش بیار معرکه ی جنگی به نفع امپریالیسم و صهیونیسم شده و در برابر جنبش مردمی قرار میگیرد. سلطنت طلبان قصد دارند که در قدرت سیاسی آینده شریک شوند ، مسئله ای که عمیقن بحث انگیز است. البته نیروهائی چون "سازمان اکثریت" ، "اتحاد جمهوریخواهان" و بخشی از "جنبش جمهوریخواهان دموکرات و لائیک"و... که در خیانت و نیز مماشات طلبی گوی سبقت را از همه گرفته اند پشت سر آنها قرار میگیرند. "سازمان اکثریت"  بدلیل اینکه از قبل قیام و بعد از آن نیز جمهوری اسلامی را "ضد امپریالیست" میدانست و (میداند) ، در اتحاد با آن علیه منافع کارگران و زحمتکشان وارد عمل گردید و ضربه ی مهلک و کشنده ای به فعالیت های نیروهای انقلابی و جنبش مردمی وارد نمود. ساده اندیشی محض است اگر تصور شود که آنها مفاهیم سیاسی ـ اقتصادی امپریالیسم را درک نمی کنند ، بر عکس "سازمان اکثریت" و شرکاء مطابق با مواضع طبقاتی خویش که همان بورژوازی است به مفهوم "ضد امپریالیستی" رژیم دست مییازند. لذا همان سیاست طبقاتی که منجر به خیانت علیه جنبش مردمی گشت ، امروزه بار دیگر در چارچوب همان منافع طبقاتی با نام دموکراسی از سلطنت طلبان پشتیبانی مینمایند و قصد دارند اینگونه راه را برای آنها هموار سازند و خاک در چشمان نهادهای مترقی و انقلابی و در کل جنبش مردمی بپاشانند. در صورتیکه هر آزادیخواه واقعی بخوبی واقف است که دیگر سلطنت و بطریق اولی نظام پادشاهی جائی در ایران نخواهد داشت و یا بقول معروف: "آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت".

   مگر در اروپا سلطنت پس از فروپاشی خود در فرانسه ، آلمان و ایتالیا بر سر کار آمد که بخواهد در ایران قد علم کند و بعنوان بدیل سیاسی جایگزین گردد! آنها در کشورهای یاد شده و در چارچوب جمهوری ، اجازه فعالیت بعنوان یک آلترناتیو حکومتی را نداشتند. ایتالیا خانواده "ایمانوئل" را به یک شرط در خاک خود پذیرفت که فعالیت سیاسی اتخاذ نکنند و آنرا امضا نمایند. آنها به اصول یاد شده توافق نموده و آنرا امضا کردند. بینش نظام پادشاهی ایران بجز سرسپرده گی حرفه دیگری نخواهد داشت و دقیقن به همین علت است که علیه جنبش مردمی آتش بیار معرکه ارتجاع بین المللی میگردند و کسانی که از آن دفاع کنند به تحولات مترقیانه و جنبش انقلابی ایران آسیب جبران ناپذیری وارد خواهند ساخت.

   ولی در بخش دیگر علاوه بر لابی های وابسته به رژیم ، نیروهائی قرار دارند که از مبارزات مردمی دم میزنند و علیه جنگ امپریالیستی موضع سیاسی دارند ولی جمهوری اسلامی را با انتقاداتی از تیر رس جنبش مردمی مبرا میسازند و لذا دفاع میهنی اختیار میکنند. این طیف تا آنجا در تضاد و تناقضات غوطه ورند که شعار ضد جنگ بیکباره در دفاع از میهن ، به جنگ روی میآورند و در یک کلام از موضع ضد جنگ به مرحله ی پذیرش جنگ در می غلطند. ولی ما نیروهائی که با شعار "نه جنگ امپریالیستی و نه جمهوری اسلامی" بینش و ماهیت فعالیت خود را شفافیت می بخشیم ، قادر نیستیم با سیاست دیگری وارد میدان گردیم. چرا که ما بطور واقعی طرف و نیروی سومی را تشکیل میدهیم که از آتش بیاران معرکه بدوریم و مواضع جنبش مستقل مردمی را در اندیشه و عمل حفظ نموده ایم.

                                  مصاحبه "اهود باراک" با روزنامه "لوموند"

   اهود باراک در مصاحبه ای با روزنامه لوموند اعلام میدارد که "ایران خطری جدی برای تمام جهان است ، اگر نتوانیم سدی در مقابل این تهدید ایجاد کنیم ، ده سال دیگر تمام گروههای تروریستی صاحب بم هسته ای خواهند گشت".  

   اهود باراک این صهیونیست شناخته شده و وزیر دفاع کنونی اسرائیل فراموش میکند که کشورش بطور غیر قانونی بیش از 200 کلاهک اتمی دارد و ما نیروهای ضد جنگ خواهان نابودی همه ی سلاح های اتمی هستیم. اگر ایران نیز چنین سلاحی را در اختیار گیرد ما بر ضد او نیز مبارزه خواهیم کرد.

   اهود باراک فراموش میکند که اسرائیل بیش از 60 سال است که سرزمین های فلسطین را اشغال نموده و هم اکنون برای ایجاد صلح و امنیت و برسمیت شناختن دولت فلسطینی و رها نمودن اورشلیم شرقی و برگشتن به مرزهای قبل از ژوئن 1967 هیچ گام موثری برنمیدارد و بر عکس اشغال را گسترش هر چه بیشتری داده و پی در پی به خانه سازی در مرز و بوم کنونی فلسطینی میپردازد و با کشتن کودکان ، زنان ، مردان و جوانان به جنایات همیشگی خود ادامه میدهد.

   اهود باراک شرم نمیکند که یکی از دلایل متعدد آتش افروزی در منطقه ی خاورمیانه ، گسترش سیاست جنایتکارانه آنهاست که میخواهد تنها قدرت منطقه باشد و دیگران را چون بره ای سربزیر در مقابل خود یابد و اینگونه نقش ژاندارمی خود را برای امپریالیسم آمریکا به ساده ترین شکلی ایفا نماید. او به لوموند میگوید که باید تحریم اقتصادی علیه ایران شدت هر چه بیشتری یابد زیرا تا کنون فشار ها و تحریم های متفاوت آنچنان کار ساز نبوده است. او از نفوذ ایران در جنوب عراق و در لبنان و سوریه صحبت میکند و همه را به دلیل نیروی مذهبی شیعه (که آنرا موز شیعوی میخواند) به بررسی میکشاند. او معترف است که ایران حتا حماس را که شیعه نیست تحت حمایت و نفوذ سیاسی خود گرفته است. او معتقد است که میتوان تمام این حلقه هایی را که به تهران متصل اند ، از یکدیگر جدا نمود و در این راه از پشتیبانی بیدریغ آمریکا و کشورهای اروپائی یاد میکند. وی معتقد است که 5 حالت پر اهمیتی برای سوریه موجود است که باید بدانها پاسخ مثبت داد. اول اینکه خانواده "ال اسد" را برسمیت شناخت و بشار ال اسد بازمانده همین خانواده را تقویت نمود. دومین مسئله اینست که دادگاه حریری نخست وزیر سابق لبنان که در فوریه 2005 به قتل رسیده است را باید ملغا نمود. زیرا ترس سوریه احتمالن در این است که پای خانواده "ال اسد" در ماجرای قتل حریری به میان آید. سوم میبایست به سنن و قوانین درونی لبنان و مبادلات اقتصادی آن احترام گذاشت. چهارمین مسئله در مورد کمکهای اقتصادی است که بر اساس آن سالهاست که سوریه شاهد است که آمریکا میلیاردها دلار کمک های بلاعوض به مصر میکند. این کمک ها میتواند شامل حال سوریه نیز قرار گیرد.

   ولی پنجمین و آخرین موضوع مهم ، "جولان" است. واقعیت اینست که اسرائیلی ها به جولان علاقه وافری دارند و برای تصرف آن مبارزه کرده اند. ما همراه جولان از قدرت و امنیت ممتازی برخورداریم. ولی اگر لازم باشد و ضرورت آن فرا رسد ، با وجودی که چنین تصمیمی برایمان سخت و گران خواهد بود ، آنرا رها خواهیم کرد.(1).

   قابل به تذکر است که دولت اسرائیل به لبنان پیشنهاد مذاکره میدهد و زمانیکه این مصاحبه از طرف خبرنگار لوموند صورت میگرفت در همان روز ، لبنان پیشنهاد اسرائیل را رد می نماید و متذکر میشود که ما زمانی با دولت اسرائیل وارد مذاکره میشویم که آنها به صلح واقعی و همه جانبه روی آورند و تمام سرزمین های اشغالی از فلسطین ، سوریه و لبنان را رها سازند و به مرزهای قبل از 1967 باز گردند و اورشلیم شرقی را بعنوان پایتخت فلسطینی ها در اختیار آنان قرار دهند و مشکلات پناهنده گان را حل نمایند.(2).

   آیا اسرائیل قادر است در رابطه با صلح و علیه تجاوزاتی که انجام داده است در برابر فلسطین ، سوریه و لبنان عقب نشینی نماید و اجازه دهد که همه از جمله اسرائیلی ها در صلح و صفا زندگی نمایند. عملکرد شصت ساله شان عکس آنرا ثابت میکند. دولت تجاوزکار اسرائیل در رابطه با صلح با دروغ پردازیهای خود مردم جهان را به بازی گرفته است. آنها در شیادی استاد زبردستی هستند. اکنون قصد دارند شعله آتش را علیه مردم سرزمین ما به ایران بکشانند و جلادان دولت بوش در کنار آنها پشت سنگر غنوده اند و برای فرصت مناسبی روزشماری میکنند.

                                              سفر سارکوزی به اسرائیل

   در شرایطی که تهدیدات جنگی علیه منافع مردم ایران دامنه وسیعی بخود گرفته است ، "عالیجناب" سارکوزی در روز 21 ژوئن(یونی) به اسرائیل سفر کرده و در آنجا اعلام میدارد که اسرائیل در برابر خطرات هسته ای ایران تنها نخواهد ماند زیرا فرانسه نیز در کنارش قرار خواهد داشت(3). با این سخنان ؛ "عالیجناب" میخواهد در آتش تهدیدات جنگی مستقیمن فرانسه را دخالت دهد. البته در گذشته بارها آنرا مطرح نموده بود.

   از طرف دیگر در مورد صلح با فلسطینی ها انتقاد خود را نسبت به خانه سازی های بی رویه اعلام میدارد و بازگشت به مرزهای قبل از ژوئن (یونی) 1967 و از جمله رها کردن اورشلیم شرقی و سپردن آن بدست فلسطینی ها را عنوان میسازد که مطمئنن مورد خوشایند صهیونیست ها نخواهد بود. او در این رابطه برای اولین بار خود را به سیاست ، فرهنگ و سنن فرانسوی نزدیک نمود و بی شک نمیتواند از انتقادات شخصیت های برجسته سیاسی فرانسه جدا باشد زیرا به کرات در سابق و در موارد مختلف در چارچوب فرهنگ سیاسی فرانسوی از طریق راههای ارتباط جمعی نظیر مطبوعات و مصاحبات رادیو و تلویزیونی به وی گوشزد گردیده بود. به هر صورت باید در این مورد مشخص با احتیاط عمل نمود و توجه کافی را مبذول داشت ، زیرا احتمالن میتواند نمودی از فرصت طلبی سیاسی باشد و از آنجا که برای تهاجم علیه ایران در کنار آمریکا و اسرائیل قرار دارد ، با طرح نیاز های واقعی صلح ، قصد دارد همسایگان اسرائیل را خشنود سازد و تهاجم خود را به ایران نزد آنها مشروعیت بخشیده و در این زمینه انگیزه های سیاسی خود را در منطقه خاورمیانه باصطلاح پیروزمند جلوه دهد.

   بویژه اینکه تقویت هر چه بیشتر نیروی نظامی فرانسه در افغانستان و قرار گرفتن در پیمان ناتو جای تأمل دارد. یه هر صورت آنچه که در مورد صلح اعراب و اسرائیل مطرح میشود ، سخنان "عالیجناب" را فراموش نکرده و قضاوت آنرا به آینده موکول میکنیم. هنگام بازگشت سارکوزی از فرودگاه تل آویو و در فاصله 150 متری آن چندین شلیک شنیده شده است که اسرائیلی ها آنرا خودکشی یک نظامی تلقی کرده اند!!! سناریوئی که عمیقن قابل تأمل است و شاید در آینده بطور شفاف تری در مورد آن صحبت گردد.

                                 دزدی و رشوه خواری جنگ طلبان در عراق

   اکنون در مسیر بحث دیگری قرار میگیریم که عمیقن و مستقیمن به بحران خاورمیانه گره خورده است و آن کشور اشغال شده ی عراق است. دولت امپریالیستی بوش و شرکاء با طرح اکاذیب و دروغ ، عراق را سرزمین آزادی و امنیت معرفی میکنند. در صورتیکه واقعیت امر به نحو دیگری متظاهر میگردد و در این رابطه سازمان "Transparency International" اعلام داشته است که طبق تحقیقات مستمر و همه جانبه بین 180 کشور ، عراق سومین کشوری است که دزدی و رشوه خواری به شدیدترین شکلی در آن جریان دارد. مقام اول و دوم جهانی به ترتیب به "بیرمانی" و سپس به "سومالی" تعلق دارد.

   همانطور که میدانیم صندوق های مالی عراق مستقیمن بدست آمریکائی ها نهفته است و آنها در تمام موارد حتا در پرداخت حقوق کارکنان و کارمندان دخالت دارند. بعضی از آژانس های آمریکائی غیر دولتی که بودجه های مالی را کنترل و تحت نظر دارند همراه سازمان بین المللی یادشده در فوق اعلام کرده اند که حداقل از 5 سال تا به امروز 23 میلیارد مستقیمن از صندوق آمریکائی ربوده و یا گم گشته است. در واقع حضور 151 هزار سرباز و نیز 163 هزار دیگر از آمریکائی ها که در زمینه ی باصطلاح سازنده گی کشور ، نفت ، دادگستری و پلیس فعالیت دارند ، هزینه هائی را برای دولت آمریکا شامل میشوند. مثلن سربازها هر روزه به آب معدنی ، سرویس هائی در زمینه مسائل مختلف ، هامبورگر یا سیب زمینی پخته ، سالاد ، میوه ، شیر ، شکلات ، اسلحه ، مهمات و بسیاری چیزهای دیگر نیاز دارند. از نظر B.B.C. رشوه خواری و دزدی در فاکتورها مشاهده شده است . فاکتورهای زیادی پرداخت شده اند بدون اینکه کالائی صادر کرده باشند و از همه مهمتر هیچ مقامی در مورد آن بازرسی و کنترل نکرده است.

   با وضعیت یاد شده در فوق هفتاد شرکت آمریکائی در سوء ظن مالی و اختلاس عظیم سرمایه گذاریهای کلان قرار گرفته اند که از جمله "گروپ هالیبورتون" (Groupe Halliburton) یکی از آنان است. شرکت مذکور بوسیله "دیک شنی" (Dick Cheney) رهبری میشده است و از سال 2000 که به معاونت ریاست جمهوری بوش انتخاب میگردد از پست خویش در شرکت یاد شده کناره گیری می نماید. B.B.C. ادامه میدهد: ولی "گروپ هالیبورتون" یکی از شرکت های آمریکائی است که برای بازسازی عراق بزرگترین امتیاز و قرار داد را منعقد نموده است. ولی نه B.B.C. و نه هیچ رسانه دیگری قادر نیستند که تحقیقات پروسه و دادگاه را که از طرف قضات در آینده تشکیل میگردد ، منتشر و یا گویا سازند زیرا بخش اداری دولت بوش همه را به سکوت مجبور ساخته است.

   مجله "پانوراما" (Panorama) حقیقت یاد شده را عنوان ساخته و افزوده است که نمیگذارند در باره آنها قضاوت شود.(4).

   آنچه مشحص است دزدان حرفه ای داخل حکومت امپریالیستی بوش و شرکاء از کشورهای دیگر حضور دارند که بطور مشخص مزدوران عراقی خود را در این راه بسیج می نمایند و سپس با بیشرمی هر چه تمامتر از آزادی های اجتماعی و امنیت صحبت میکنند. امپریالیست ها و صهیونیست ها بدانند که خاورمیانه را ، خاورمیانه ای ها آباد خواهند کرد ، لذا دزدان حرفه ای میباید به خانه برگردند!

   منابع:

   1ـ لوموند ، جمعه 20 ژوئن (یونی) 2008 ـ Le Monde Vendredi 20 Juin 2008  

   2ـ همانجا

   3ـ لوموند ، سه شنبه 24 ژوئن (یونی) 2008 ـ  Le Monde Mardi 24 Juin 2008

   4ـ لوموند ، چهارشنبه 18 ژوئن (یونی) 2008 ـ  Le Monde Mercredi 18 Juin 2008

   نقل قولها مختصرن نقل به معنی شده اند.

 

                     8 تیر 1386 ـ 28 ژوئن(یونی) 2008