یادداشت
نویسنده :
مقاله
زیر را ،
ابتداء برای
سایت "اخبار
روز " فرستادم
. از آن جا که
آقای ف ـ
تابان ( بنا به
دلایلی ، که
به شوخی
دردناک شباهت
داشت ) از درج
آن ( در اخبار
روز) امتناع
کرد ، آن را برای
دیگر رسانه
های خبری داخل
و خارج کشور
ارسال داشتم .
ک.
گودرزیان
۷ ژوئيه ۲۰۰٨
آقای ف ـ
تابان !
« انتقاد
از دیگری ،
مستلزم مدارا
با دیگری است »
درنگی بر
پاسخ ِ « اخبار
روز» ، به آقای
امیر جواهری
لنگرودی
کامبیز
گودرزیان
۵
ژوئيه ۲۰۰٨
زنده
یاد مختاری ، «
بازخوانی
فرهنگی»
را « یکی از ضرورت
های دوران ما »
و از
وظایف عاجل
روشنفکران و اندیشه
ورزان
می داند.
مختاری بر این
تأکید دارد که
، « بازخوانی ، همچنان
که
تمرین
انتقاد است ،
تمرین مدارا است » ؛ و «
انتقاد از
دیگری ، مستلزم
مدارا با
دیگری است » .
متأسفانه
، بسیاری از
فعالان سیاسی
ما ( در
بحث وگفتگو و
... ) نه
تنها طریق مدارا
پیش نمی گیرند
، بلکه تا حد
تخریب و حذف ِ
شخصیتی ِطرف
مقابل پیش می
روند .
نمونه
ی رفتاری این
گونه را، در
برخورد قلمی بین
آقای امیر
جواهری
لنگرودی و گردانندگان سامانه
ی « اخبار روز» می توان
دید.
مطلب
از این قرار
است :
نوشته
ای از آقای یوسف
عزیزی بنی طرف
( تحت ِ
عنوان ِ
موضوعی
ِ " مرکز و
پیرامون ، در
داستان نویسی
معاصر ایران"
) در « سایت
"روزنامه
کارگزاران"
شماره ۵۱۴ ، تاریخ
چهارشنبه ۲۲
خرداد ۸۷» درج می
شود. همان
مطلب ، با
اضافاتی چند و حذف
نام آقای
حسن حسام ( در
تاریخ ۵
تیر۷۸ ) در
سایت « اخبار
روز»
منعکس می شود
. غیبت نام
آقای « حسن
حسام» ( در نوشته
ی مندرج در
سایت « اخبار
روز » ) از
سوی آقای
امیر جواهری
لنگرودی ، به
اعمال «
سانسور»، از
سوی گردانندگان آن سایت تعبیر
می شود.
متعاقب آن (
آقای جواهری
لنگرودی ) طی
یادداشتی ( که در
چند سامانه
اینترنتی
خارج کشور
منعکس شده است)
گردانندگان
سایت اخبار
روز را ( با
زبانی تند) به
باد انتقاد می
گیرد.
واکنش
آقای جواهری
لنگرودی ( از
دو منظر) قابل
بررسی و ارزش
گذاری است :
۱ـ آن
جا که
در مقابل ِ «
حذف » نام آقای
حسن حسام ، هوشمندانه و
مسئولانه
واکنش نشان می
دهد ؛
به « چرا »
بر می خیزد ؛ « سانسور
» را محتمل می
بیند( و به جای
سکوت و بی
تفاوتی )
دست به
اعتراض می
زند، عمل
ایشان ، به عنوان
واکنش یک « وجدان
مسئول و بیدار
روشنفکری » ستایش
برانگیز است .
۲ــ
اما ، آن
جا که
زبان ستیز به
کار می گیرد ، البته
جای اعتراض و
انتقاد باقی
می گذارد .
با این
همه، روی سخن من ( به
دلایلی که عرض
خواهم کرد )
بیشتر متوجه
ی
مسئولین
سایت اخبار
روز ( به ویژه
آقای ف ـ
تابان ) است.
این که یک
سامانه
اینترنتی ِ مطرح
ومعتبر چپ (که می
کوشد
تا در عرصه ی کلان ،
بر سیاست و
فرهنگ ایران
اثر بگذارد )
در پاسخ یکی
از منتقدینش ،
آن چنان
برآشوبد که
اختیار
زبان از دست بدهد ، به
توهین متوسل
شود و ... تا حذف
شخصیتی طرف مقابل
پیش
رود ، مایه ی
سرافکندگی
است.
در
عنوان ِ پاسخ «
اخبار روز» ( به
آقای جواهری
لنگرودی ) از« شرم ، به
عنوان احساسی انقلابی
» سخن رفته است :
[آقای
امیر جواهری
شرم احساسی
انقلابی است!
]
من
نمی دانم « احساس
انقلابی » ،
چگونه احساسی
است . ربط « شرم »
، با «
انقلاب» هم بر
من معلوم نیست.
( وامدار و
ممنون
نویسنده ی
پاسخ « اخبار روز
» خواهم بود،
که مرا ـ در
این مورد ـ از
نادانی بیرون
آورد ) . اما ( با
درک ودریافتی
که از واژه ی
شرم دارم ) عنوان
ِ پاسخ ِ
«اخبار روز» را بیشتر در
خور نویسنده ی
آن « پاسخ» می
دانم، نه
آقای جواهری
لنگرودی.
من،
هم با
منش و
هم با شیوه ی نوشتاری
آقای ف ـ
تابان آشنا
هستم
و حدس
می زنم که آن
پاسخ سخیف
را،
نباید ایشان قلمی کرده
باشند . دو
دیگر آن که ، روش و
منش « اخبار
روز» هم ( در
پاسخ به
منتقدانش) تاکنون
این گونه هتاک
و کینه توزانه نبوده
است.
به هر حال ،
از آن جا که « پاسخ ِ»
مندرج در «اخبار
روز» ، امضای «
اخبار روز» را
با خود دارد (
مستقل از آن
که از سوی چه
کسی قلمی شده
باشد ) مسئولیتش
با
گردانندگان
این سامانه ی اینترنتی
است . درست به
همین دلیل ،
روی سخن من هم با
اقای ف ـ
تابان و
همکارانش است
.
در پاسخ «
اخبار روز » ،
به آقای
جواهری
لنگرودی می خوانیم
:
« اخبار
روز نشریه ای
است که هماره
کوشیده است رزمنده
عرصه ی راستی،
آزاداندیشی،
فرهنگ و دمکراسی
باشد. از این
رو خود را
ملزم می داند
همراه این
توضیح، مطلب
ارسالی آقای
امیر جواهری لنگرودی
را در نشریه
درج کند، تا
ناظران و پیکارگران
عرصه ی آزادی
و فرهنگ خود
بیندیشند و در
صفوف آزاد
اندیشی و
فرهنگ پژوهی
سره را از
ناسره باز
شناسند.» .
در
این که « اخبار
روز عرصه آزاد
اندیشی ، فرهنگ
و دموکراسی
است» ، لابد ، نباید
شک کرد .اما
از مسئولین « اخبار
روز » می
پرسم :
۱ـ
واژگانی مثل «
نانجیب» ، « بی
آزرم » ، « بچه
مرشد » و ...
چه سنخیتی با « آزاداندیشی،
فرهنگ و
دمکراسی » دارند ؟ باید « دم
خروس»
را باور
کرد ، یا « قسم
حضرت عباس» را ؟!
۲ ـ اگر
قرار است که « ناظران
و پیکارگران
عرصه ی آزادی
و فرهنگ خود
بیندیشند و ...
سره را از
ناسره باز
شناسند » ، چه
نیازی به پرونده
سازی ، ردیف
کردن تهمت و
ناسزا و ترور
شخصیتی آقای
جواهری
لنگرودی است ؟
نویسنده
ی « پاسخ» ( که
گویا با آقای
حسن حسام هم
مسئله دارد)
گرچه در
یک جا (
به اجبار ِ
مصلحت )
به درستی ، مقام
و موقع آقای
حسن حسام را
به جا می آورد :
« فردی
با نام
امیرجواهری
لنگرودی ... ما
را در امر درج
مطلب آقای بنی
طرف، به سانسور
نام "حسن
حسام" شاعر و
مبارز نام
آشنا متهم کرده
بود »
اما ، به «
اقتضای طبیعت»
، طاقت از دست
می دهد و « نیش » اش
را به آقای حسن
حسام هم می
زند و او را ، تا حد «
مرشد » پایین
می آورد :
« ... قافله
ای که با ریا و
ناراستی و "مچ
گیری" و
تخریب، با
ساربانی ی بچه
مرشدی سر به
هوا، قصد عبور
از بیابان بی
فرهنگی و عقب
ماندگی
تاریخی را
دارد، هرگز به
واحه آزادی رسیدن
نتواند و رطب
شیرین
انسانیت را
چشیدن نشاید.» .
آقای «
پاسخ نویس» ( که زیادی
« زرنگ !»
تشریف دارد ) به
منظور تحمیق
خواننده ، (
گاه ) ژست
دموکرات به خود
می گیرد :
« باید
اذعان کنیم که
باور داریم انکار
حقیقت از جانب
آقای جواهری
از سر تبه کاری
نیست، و بی
گمان از سر بی
خبری و داوری
مغرضانه است » .
عجب ! می
پرسم ، پس
تکلیف ما، با آن همه بد و بیراه
و ناسزا ( که
جناب « پاسخ
نویس » ، حواله
ی آقای
امیر جواهری
لنگرودی کرده
است ) چیست و
مسئولیت ِ
پاسخگویی اش
با کیست ؟
به
علاوه ،
انتقاد ِ(
هرچند تند و
تیز ) امیر
جواهری
لنگرودی ، از
یک رسانه ی
خبری و
اینترنتی ، چه
ربطی به « تبه
کاری»
دارد ؟
این
گونه نیست که
واژگان مألوف آقای «
پاسخ نویس » (
تبه کار ،
نانجیب ، بی
آزرم و... ) بازتاب «
درون »
و
نمایشگر ویژگی
های شخصیتی
جناب ایشان
است ؟
همان
گونه که پیشتر
گفتم ، روی
سخن این نوشته
با مسئولین « اخبار
روز » ( به ویژه
آقای ف ـ
تابان ) است.
رسانه
ی خبری و تحلیلی
( همچون اخبار
روز) که خود را
نماینده ( یا
یکی از شاخص
ترین
نمایندگان )
چپ نوین ایران
وانمود می کند
، لابد
می داند که
خشونت ، تنها
در ربط با
ابزار قتاله (
همچون توپ
، تانک ، مسلسل و
...) معنی نمی
یابد . « زبان
ستیز » ، در
عرصه فرهنگ (
از آن رو که می
تواند خشونت
را در جامعه
نهادینه کند) چه بسا مخرب تر
از آلات قتاله
ی متعارف است . از این
رو است که ،
مسئولیت
رسانه های
همگانی ، از
محدوده
اخلاقی فراتر
می رود و وارد
حوزه حقوقی و
قضایی می شود .
مورد
مهمتر، سوء
استفاده از امکاناتی
است که رسانه
های همگانی (
به عنوان
ابزار قدرت)
در اختیار
صاحبانشان قرارمی
دهند. گرچه در غرب سرمایه
داری ، ساز و
کارهای حقوقی
، بر
عملکرد رسانه
های همگانی
نظارت دارند و
ارباب « Media» ( به خصوص
آن جا که سر و
کارشان
با دیگر
صاحبان قدرت
می افتد ) سخت
هشیار و مراقب
اند ، تا
موازین
حقوقی را مرعی
دارند . اما ،
در همین غرب
قانونمدار ، بسیاری
از رسانه های همگانی
فارسی زبان ( به رغم
هیاهوی بسیار
علیه جباریت و
قلم
فرسایی های
فراوان بر سر
آزاد اندیشی ،
جامعه
مدنی ، حقوق
فردی و به صف
کردن واژگان
شیک و اطو
کشیده و «
آلامد» ی
از این دست )
با همان منطق
و معیار مألوف
ِ «استبداد ِ»
کهن عمل می
کنند ؛
صحبت
از این نیست
که ( دست کم ، در
غرب ) می توان
این « ارباب
بی مروت
مطبوعات » را (
به جرم تخلف از
موازین« حقوق
رسانه ها » ) به
دادگاه کشاند
. بحث بر سر ضرورت
پایبندی عملی
به دموکراسی
و میثاق های
حقوق بشر و
نهادینه شدن
رفتار
دموکراتیک،
در ما است. چگونه
می توان ( به
عنوان اهل
قلم،
روشنفکر،
فعال سیاسی ،
مدیر یک نشریه
، صاحب امتیاز
یک سامانه ی
اینترنتی و ...) نظام
های تمامیت خواه
را ، به جرمِ ِ سوء
استفاد از
قدرت ، بی
وقفه ملامت
کرد و خود( حتی
، در متن ساده
ترین روابط
اجتماعی ) همان
منطق را جاری ساخت
؟
...
دوستان «
اخبار روز» !
اگر
با ضوابط و اخلاقیات
جوامع مدرن همسو
نشده ایم ،
دست کم ، « مروت »
و «
مدارا»
را فراموش
نکنیم .