کار خانگی

آزاده ارفع

 

کارخانگی یکی ازموضوعاتی است که در سال گذشته در آلمان در سطح عمومی مورد بحث بوده است . جالب آن است که احزابی مثل حزب سوسیال میسیحی و سوسیال دموکراتها هم خواهان پرداخت حقوق به مادران  برای نگهداری فرزندان  تا 3 سالگی شدند. البته قرار است که این قانون از سال 2013 به اجرا در آید. قابل توجه است که این پیشنهاد  قبلا از طرف حزب چپ مطرح شده بود ولی حالا احزاب بورژوازی این شعار را از آن خود کرده اند. به این شکل  کارخانگی از صورت مباحثات تئوریک در میان سوسیالیست ها و فمنیست ها به صورت یک رفورم اجتماعی در آمده است. برای آگاهی بیشتر در باره کار خانگی و درخواست های زنان فمینیست  نگاهی گذرا به تاریخچه کارخانگی بر اساس مقاله " مومیایی کردن زنان خانه دار"( کریستینا فیشر) می  اندازیم.

 

در دهه هفتاد ماریا روزا دالا کوستای ایتالیایی در سال 1972 اولین سازمان فمینیستی را بعنوان اپوزیسیون فراپارلمانی (لوتا فمینیستا  ) تحت عنوان"زنان و سقوط جامعه" پایه گذاری کرده و بحث کار خانگی را به وسط کشید . وی تلاش کرد ثابت کند  که کار خانگی به مثابه یکی از اجزاء اساسی تولید سرمایه دای منشا ایجاد ارزش اضافی است و بنابراین باید به آن دستمزد تعلق گیرد. دالا کوستا در صدد بود که از این طریق زنان خانه دار را به طبقه کارگر و مبارزات انقلابی پیوند دهد. وی به شورش و اعتصاب زنان خانه دار بعنوان یک عامل تعیین کننده برای سرنگونی نظام سرمایه داری نگاه میکرد. عقاید خیال پردازانه ای که در میان جنبش زنان مورد انتقاد قرار گرفت.

 

کریستینا دلفی جامعه شناس فرانسوی پایه گذار سازمان "جنبش رهایی زنان" و نشریه "مسائل جدید فمینیستی" در  سال1970 درکتابش تحت نام "دشمن اصلی" مواضع اش را در مورد فمینسم مطرح ساخت. از نظر او در تحلیل اقتصادی سرمایه داری به کار خانگی زنان توجه کافی مبذول نشده است. در سال 2004 وی در لوموند دیپلماتیک مقاله ایی در باره نابرابری  زنان و مردان در بازار کارنوشت و در آن دلیل اصلی این نابرابری  را استثمار زنان در کار خانگی  دانست که 90 در صد آن به دوش زنان سنگینی می کند. دلفی  می گوید که  این استثمار بخشی از ساختار نظام اجتماعی همچون تقسیم جامعه بر طبقات است. وی در مقاله اش نوشت که اینطور وانمود میکنند که کار خانگی توافقی است بین زوجین برای تقسیم کار اما در پس کارخانگی، سازمان پدرسالار جامعه پنهان شده است.  

 

 

در  آلمان پروفسور جامعه شناس ماریا میس که امروزه عضو آتاک آلمان است  در اواخر دهه 70 مفهوم" خانگی سازی" زنان را مورد بحث قرار میدهد . وی ارزش زدایی کار زنان در سرمایه داری و همچنین سیاست استعماری و نو استعماری در جهان سوم را بهم ارتباط  میدهد.

 

 نقطه نظرات تئوریکی که از مارکس ملهم هستند در آثاری مانند " فرهنگ تاریخی _ انتقادی فمینیستی "  فریگا هاگ مطرح شده اند. هاگ در اثر خود به مفاهیمی مانند  کار خانگی، زن خانه دار و خانگی کردن زنان می پردازد .مفاهیمی که بخشهای گسترده ای از فرهنگ منتشره توسط او به آن اختصاص یافته است.هاگ نقظه عزیمت تئوریک خود را تئوری تولید وبازتولید مارکس قرار می دهد. او بر آن است که رابطه جنسیت توسط روابط تولیدی تعیین میشود.

 

آنجلا دیویس مبارز حقوق مدنی آمریکایی موضع دیگری را در این عرصه نمایندگی میکند. او بخش 13 و آخر کتاب خودمنتشره در 1981 " زن ، نژاد و طبقه " را بکار خانگی اختصاص میدهد. از نظر دیویس کار خانگی کاری  منفعت زا نیست، اغلب به اشکال بسیار ابتدائی انجام می شود، در سرمایه داری کاری کم ارزش تلقی می شود که توسط زنان انجام می گیرد. وی با پیشنهاد پرداخت مزد و حقوق به زنان برای کار خانگی مخالفت میورزد.  زیرا از سویی سرمایه داری بکار خانگی وابسته نیست و از سوی دیگر با پرداخت مزد و حقوق نمیتوان خصلت تحت سلطگی و کهتری زنان را جبران کرد.

کار خانگی باید توسط یک اقتصاد صنعتی انجام شود که متشکل است از تیم های آموزش دیده ای که خانه به خانه کار را انجام داده و حقوق خوبی در ازای کارشان دریافت می کنند. برای این کار بودجه دولتی قابل ملاحظه ای لازم است. و در نهایت او اجتماعی کردن کار خانگی را تنها در سوسیالیسم امکان پذیر میداند." قدم های قابل ملاحظه برای پایان دادن به بردگی خانگی تنها  در کشورهای سوسیالیستی می تواند جامه عمل بپوشد."

 

فمینیستها ی مارکسیست همیشه انتقال کار خانگی به  بخش خدمات عمومی جامعه را مطرح کرده اند یعنی آن چه  که آگوست ببل در"زن و سوسیالیسم" مطرح کرد  و پس از او نیز  لنین و آلکساندر گولنتای آن را پی گرفتند.

سیستم حرارت مرکزی، مراکز شستشو ، آشپزخانه های مرکزی ، استفاده از برق در کار خانگی _ تقریبا همه آن چیزهایی را که آگوست ببل در قرن 19 آنها را طرح کرده بود و بسیاری دست آوردهای تکنیکی که او حتی نمیتوانست در باره آنها تصوری داشته باشد امروزه در کشورهای غربی به استاندارد مبدل شده است بدون آنکه فشار کار خانگی  بر روی زنان کاهش یافته باشد.

 

بتی فریدان آمریکایی با مطالعه  برروی وضعیت زنان آمریکا در پس از جنگ جهانی دوم به این نتیجه رسیده است که پیشرفت های تکنیکی نه فقط به پایان دادن بردگی خانگی زنان منجر نمیشود بلکه  پدیده بردگی خانگی را تلطیف میکند. زنان خانه دار موضوع تمرکز فروشندگان و بازاریابان حرفه ای هستند که زنان را  بعنوان متخصصین کار خانگی سوژه بازاریابی خود قرار داده وبا  توسل به انواع ترفندها تمایل به خرید ابزار و وسائل کاری خانگی ، مواد شستشو دهنده و کالاهای مصرفی را در آنها بر می انگیزند.( بتی فریدان،  شیدایی زنانگی 1963)

 

تجربیات تاریخی نشان داده اند که در سوسیالیسم آلمان شرقی کار خانگی همچنان به عنوان وظیفه زنان باقی مانده بود اگر چه در طول چنددهه بهبودهایی در آن بوجود آمده بود. مسئله فشار مضاعف بر زنان  در آلمان شرقی همواره مورد بحث بوده و بویژه این مسئله در کتاب مارلیس آلندورف که در سال 1975،  سال بین المللی زنان منتشر شد، نیز بازتاب یافته است.

 

چندی پیش در مطالعه منتشره توسط" مرکز تحقیقات  اقتصادی آلمان"  مطرح شده است که در آلمان نیز مانند گذشته زنان بیش از مردان ناچار به انجام کار خانگی هستند. امری که موانع زیادی بر سر موقعیت های شغلی آنها به وجود میاورد.این تقسیم ناعادلانه کار خانگی انگیزه ای است برای مبارزات فمینیستی زنان.

 

همانطور که ببل گفته است تکامل زندگی اجتماعی تنها در صورتی ممکن است که زنان از حلقه تنگ خانواده خارج شده و مشارکت کامل در زندگی اجتماعی و وظایف فرهنگی انسانی را بعهده گیرند.

 

 منبع: مومیایی کردن زنان خانه دار    کریستینا فیشر