ازمرگ آیت الله منتظری متاسفم ونه عزادار!

 

یوسف لنگرودی – گوتنبرگ

۲۱ دسامبر۲۰۰۹

 

    یادداشت کوتاه آقای شالگونی درخصوص درگذشت منتظری واکنش هایی به همراه داشته ومخصوصا ازجانب برخی ازچپ های کشورمان موردانتقاد شدیدی قرارگرفته است .اساس انتقادشان هم این است که دراین یادداشت،صف مبارزه طبقاتی وسوسیالیسم ومذهب وقاطعیت کمونیستی درهم ریخته شده وچنین چیزی قابل پذیرش نیست .

دراین رابطه لازم است تاکید کنم ؛که نگرانی هریک ازاین افراددراین خصوص کاملا بیمایه است و منطقی با خود ندارد. به آنان توصیه می کنم که بدون پیشداوری،ابتداء یکباردیگربه دقت آن یادداشت کوتاه را بخوانند – هرچند آن متن چنان ازوضوخ و شفافیت برخورداراست که برای فهم آن نیازی به بازخوانی وصرف انرژی دیگرباره نمی باشد – اما خوب است چنین کنند تا دریابند که دراین باره عجولانه ویکسره اشتباه قضاوت می کنند.واگرهم بخواهیم قدری عادلانه درموردآقای شالگونی وروش اودربرخوردبامذهب اندیشه کرده باشیم، باید به این مطلب اشاره کنم که نامبرده درطول تاریخ کشورمان ومخصوصا درمیان تئوریسین های مارکسیست ایرانی، کسی به اندازه اوبه تحقیق ومبارزه همه جانبه برعلیه مذهب دست نزده واگرروشنگری های اودراین خصوص بدرستی درک شودودرکارزارمبارزه برای سوسیالیسم ودمکراسی مورد توجه قرارگیرد، صفوف مبارزه طبقاتی کارگران وهمه زنان ومردان زحمتکش کشورمان رابرعلیه سرمایه داری وارتجاع مدهبی هرچه بیشتر نیرومند ترخواهد نمود.*

آنانی که تصورمی کنند با ناسزاگویی دائمی به مذهب، بویژه مذهب اسلام ازهمه کمونیست ترند،باید بدانند که به بیراه می روند وتنها شکل گیری متحد ونیرومند جبهبه کارگران وهمه لگد مال شده گان را تضعیف می کنند.اما درمورد شخص منتظری آقای شالگونی هرگزدچار توهم و خوش خیالی نبوده و ازاوبعنوان یکی از بنیانگذاران نظام قرون وسطایی جهموری اسلامی وازنظریه پردازان اصلی ولایت فقیه نام می برد و حتی روشن می کند حقوق بشری که مورد نظرشخص منتظری بوده نه یک حقوق بشرمدرن ودمکراتیک بلکه ازآن نوعی ایست که نگاه به عقب داردودارای باری ارتجاعی است . به نظرمن؛ نه رها کردن قدرت توسط منتظری ونه فاصله گرفتن اوازرژیم سرکوبگرولایت فقیه درجریان کشتارهای سال ۶۷ونه مقابله دائمی وتعطیل ناپذیراودرهمه این سالها دربرابررژیم وبالاترازهمه حتی حفظ حساسیت ها ی انسانی که اوبرای آن بهای سنگینی پرداخته نیزباعث آن نخواهد شد که پرچم داران آزادی و سوسیالیسم درمرگ او به عزاداری بنشینند.

درهمه این سالهای پُرازآتش وخون، شمارزیادی ازمبارزان راه آزادی – چه با نام ونشان وچه بی نام نشان- به خاک وخون افتاده اند که باید درسوگ مرگ آنان به عزا نشست؛برای آنانی باید ازته دل به عزا نشست که سیاوش وارزیسته اند وجان برسرآزادی نهاده اند.

آقای منتظری حتی درچهارچوب روحانیون موسوم به "الهیات رهایبخش" که درپاره ای ازجنبش های دمکراتیک درکنارمردم آزادیخواه علیه دیکتاتوری وتسلط امپریالیسم،بخصوص درآمریکای لاتین، مبارزه کرده اند، نمی گنجد.صرف مبارزه با استبداد دلیلی برحقانیت کسی نمی  تواند باشد. همانطوری که خمینی درمبارزه با استبداد سلطنتی، همیشه مظهرارتجاع بوده است.البته دراینجا به هیچ وجه قصد مقایسه قراردادن منتظری وخمینی نیست.بهرحال به نظرمی رسد که با مرگ آیت الله منتظری یک منتقد با نفوذ وخستگی ناپذیر،علیه حکومت ولایت فقیه درمقابل این رژیم حذف گردید و این جمهوری اسلامی را که دراوج بحران ودرهم ریختگی به سرمی برد،درتهاجمات اش علیه مردم گستاخ ترخواهد کرد. و قبل ازهرچیزدرست به همین دلیل وسپس به خاطرآنکه منتظری مخصوصا دراین سالها ازگذشته سیاه خود فاصله گرفته بود وهمچنین به خاطر لطمات سنگینی که به خانواده و بستگانش به دلیل انتقاد ازرژیم برای اوبوجود آمده وسالهای زیاد رادرمحدودیت فراوان وحبس خانگی بسربرده است،من بعنوان یک کمونیست ازمرگ اومتاسفم وتصورمی کنم که مبارزان دمکرات نیز،ازمرگ او متاسف خواهند بود وخانواده وبستگانشن رادربرابرحملات انتقام جویانه ودرنده خویی رژیم تنها نخواهند گذارد وازحق آزادی بیان آنان وحق شهروندی شان با اشتیاق دفاع خواهند نمود .

 

*البته همه می دانند که؛محمد رضا شالگونی با کاروتلاش فراوان درزمینه های دیگری نظیر:"دمکراسی ومسائل ملی درایران"،" "پیرامون بحران سوسیالیزم موجود"،" نقش چپ درمبارزه بااسلام گرایی"،رویارویی سوسیالیسم ومذهب ازکجابرمی خیزد؟ "همچنین دفاع خستگی ناپذیرازآزادی های بی قیدوشرط سیاسی، بررسی موقعیت ووضعیت جهانی سرمایه داری، بحث های نوو اثرگذاری را،درسطح فعالان جنبش کمونیستی ایران باقی گذاشت وبه سهم خود توانایی ها ونقاط ضعف این جنبش راآشکارساخته است.