بيانيه سياسي كميته مركزي سازمان كارگران انقلابي ايران - راه كارگر درمورد انتخابات شوراها

 

انتخابات شوراها:" نه" پرطنين به كليت نظام جمهورى اسلامي و تبلور عزم قاطع مردم ايران براى تغييرات بنيادى

 

انتخابات شوراهاي شهر و روستا  همچنان كه انتظار مي رفت به يك" نه" پرشكوه مردم به كليت نظام جمهوري اسلامي و همه جناح ها و گروههاي دروني و حاشيه آن تبديل شد. بيش از 80 درصد مردم در كلانشهرها از راي دادن خودداري كردند. براي درك اهميت معناي اين "نه" پرطنين و شكلي كه در آن بيان شد، بايد به ياد داشت كه اولا: در انتخاباتي مانند انتخابات شوراها  به خاطر رابطه نزديكش با ساماندهي اجرائيات عمومي روزمره مردم  و خصلت كمتر سياسي داشتن نسبت به انتخاباتي چون مجلس و رياست جمهوري بنا به قاعده ميزان شركت مردم بالاتر مي رود. ثانيا رژيم جمهوري اسلامي يك رژيم ايدئولوژيك است با انبوهي از نهادهاي لشكري و كشوري و مذهبي و براي گرفتن جواز مشروعيت از مردم در انتخابات ها از صرف پول و بهره برداري از وابستگي هاي افراد به نهادهاي مربوطه و هزينه كردن از كيسه مذهب و شرع  حداكثر استفاده را به عمل مي آورد. در نظر داشت همين دو عامل كافي است تا معلوم شود كه  تحريم انتخابات شوراها از سوي اكثريت بالاي 80 درصد دارندگان حق راي  در حقيقت  يك زمين لرزه سياسي جديد است.

در اين انتخابات مردم نه فقط با تحريم گسترده و پرصدا به گونه رهبر سيلي نواختند كه پاسخ محمد خاتمي و اصلاح طلبان حكومتي را نيز با كشيده اي جانانه دادند. پيام مردم در اين انتخابات روشن بود: ما اين حكومت را نمي خواهيم! اين نظام با همه دارودسته ها و جناح هايش بايد گور خود را گم كند. تحريم انتخابات شوراها به معناي آن بود كه مردم ديگر از طريق شركت كردن در انتخابات نمي توانند "نه" خود را به نظام بيان كنند؛  چنين روشي را كارا نمي دانند و  ديگر فرق مهمي بين جناح هاي حكومت و اهميت چنداني براي اختلافات دروني حكومتگران  قائل نمي شوند.

در خلا ناشي از فقدان يك جايگزين مردمي و مورد اعتماد مردم، بسياري از گروههايي كه مشخصه شان سازشكاري و ناپيگيري در تعيين جايگاه خود در حاشيه نظام و يا قرار گرفتن در  اپوزيسيون است، سعي كردند مردم را به بازي در بساط حكومت بكشانند و فراخوان شركت در انتخابات دادند. "نه" پرشكوه مردم اما نشان داد كه مردم اصولا ديگر ميداني براي بازي سياسي هيچ فرد، جناح و گروهي در حاشيه نظام براي حفظ نظام  قائل نيستند. تحريم پرطنين مردم نشان داد كه نه حفظ نظام، و نه بازي در چهارچوب آن، بلكه  فراتر رفتن از بحران مشروعيت نظام به بحران كنترل با اتكا به نافرماني مدني و اقدامات فراقانوني اهميت مركزي يافته است.

اين انتخابات در عين حال گوشمالي بسيار سختي  بود  براي همه آنها كه در شرايط شكل نايافتگي يك جايگزين مورد اعتماد مردم، سعي كردند مردم را مورد استفاده ابزاري قرار دهند. اصلاح طلبان حكومتي كه مجري اصلي اين انتخابات بودند با تاييد صلاحيت تعدادي از افراد حاشيه  نظام تلاش كردند  تنور انتخاباتي را گرم كنند و با وعده و وعيد مردم را به پاي صندوق ها بكشانند، اما مردم با دست رد  زدن به آنان نشان دادند كه به هيچ گروه و جناحي چك سفيد و  كارت اعتباري نداده اند و اسير بازي هاي جناحي نمي شوند.

 قضاوت درخشان انبوه دهها ميليوني مردم ايران در مورد همه شركت كنندگان و مدافعان شركت در انتخابات شوراها  معناي ديگري هم داشت: مردم اگر چه از فشار استبداد و ديكتاتوري، و از نيرنگ بازي هاي گروههاي تشنه قدرت خسته و منزجرند، اما معيار داوري شان نه حرف است، نه ادعا و به اين گونه فراخواني غالبا به ديده اعتماد نمي نگرند. تحريم تقريبا يكپارچه انتخابات بازتاب  نيروي شگرف منفي توده هاي اعماق بود، و اين نيرو عالي ترين گوهر خرد تجربي اكثريت عظيم ملت هوشمند ايران است كه "نه" آنان را به شعله اي فروزان در قعر تباهي هاي نظام جنايتكار جمهوري اسلامي تبديل مي كند.

اين بي اعتمادي اميدبخش به قيم سالاران و مدعيان رنگارنگ، زماني خواهد باليد و بلوغ خواهد يافت كه  بتواند بدون ايجاد وقفه در پيكار مردم عليه استبداد، هر  طرح و نقشه اي، هر راهبرد و هر راهكاري را نيز در درون و بيرون حكومت دربرگيرد  كه از درون خواست ها و مطالبات همين اكثريت عظيم مردم برنخاسته باشد و سخنگويانشان، نمايندگان معتمد و برخاسته از درون پيكار روزمره قشرهاي مختلف مردم با استبداد حاكم نباشند . اين بي اعتمادي مردم به موج سواران و مستبدين قالب و مغلوب، هنگامي مي تواند شكوفه دهد كه  ترجمان اثباتي اش سنگربندي توده اي حول خواست ها و مطالبات خود مردم باشد و به مبارزات فراقانوني مردم براي عبور از بحران مشروعيت به بحران كنترل حكومت شتاب دهد.

تحريم پرشكوه انتخابات شوراها  نشان داده است كه، ايجاد ابزارهاي  فراگير ارتباطي براي پيوند اعتراضات جنبش هاي مختلف آزاديخواهي و بركشيدن صداي سازمانگران و فعالين برخاسته از درون اين جنبش ها، عاجل ترين، فوري ترين و حياتي ترين وظيفه همه نيروهاي مردمي و آزاديخواه است. تنها از اين طريق است كه نيروي شگرف "نه" قاطع و پرطنين توده هاي دهها ميليوني مردم ايران فرصت مي يابد تا اراده خود را در قالبي كه مناسب شان و توان حضور مستقل اش در تعيين سرنوشتش باشد، متجلي و متبلور كند.

 

 

 

دوشنبه 12 اسفند 1381 و 3 مارس ‏2003