اعلامیه شماره یک کمیته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ایران ( راه کارگر )

 

در باره " انتخابات " دوره نهم ریاست جمهوری اسلامی

 

به دلیل فقدان آزادی های سیاسی و آزادی احزاب؛ بخاطر شروط  و محدودیت های فاشیستی برای نامزد شدن؛ بخاطر رأی گیری از مردم برای نامزدهای انتصابی شورای نگهبان؛ به دلیل فقدان آزادی رأی دادن یا ندادن و مجبور کردن مردم به رآی دادن با توسل به تکلیف شرعی و ترساندن از شناسنامه بی مُهر؛ و بخاطر رأی سازی ها و تقلبات انتخاباتی، در جمهوری اسلامی انتخابات هرگز معنای حقیقی نداشته است.

 

رویگردانی از محمد خاتمی در دور دوم انتخاب وی؛ تحریم گسترده دوره دوم انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا و انتخابات مجلس هفتم اسلامی توسط اکثریت مردم، نشان داد که آنان به تجربه پی به بی معنا بودن انتخابات در این رژیم برده و در یافته اند که منفعتی از شرکت در انتخابات ندارند و رأی دادن انبوه شان در انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد 1376، در انتخابات دور اول شوراهای اسلامی شهر و روستا، و در انتخابات دوره ششم مجلس اسلامی، منشأ اثری در جهت خواست هایشان نبوده و رأی دادن به " بد " در برابر " بدتر " در هیچ انتخاباتی وضع آنان را بهتر نکرده است.

 

انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری اسلامی بنا به ارزیابی خود سران رژیم، در شرائط حساسی صورت می گیرد و با موجودیت جمهوری اسلامی گره خورده است : از یک طرف رژیم اسلامی با نفرت عمومی و فقدان مشروعیت در داخل رو به روست و اکثریت عظیم مردم ایران انگیزه و تمایلی به شرکت در انتخابات ندارند و عزم عمومی به تحریم این انتخابات چنان آشکار است که حتا بخش وسیعی از مشوقین همیشگی مردم به شرکت در انتخابات نمایشی نیز برای اولین بار در همرنگی فرصت طلبانه با جماعت، به اردوی تحریم پیوسته اند. از طرف دیگر، رژیم اسلامی از ناحیه سناریوهای موازی آمریکا، یکی تهدیدات و تدارکات نظامی و دیگری در اختیار گرفتن و کوک کردن دارو دسته های رنگارنگی از اپوزیسیون قابل خرید رژیم، در وضعیت بسیار شکننده و خطیری قرار گرفته است. در چنین شرائطی که رژیم اسلامی به یکی از تنگ ترین معبرهای بحران موجودیت اش رسیده است، انتخابات ریاست جمهوری بیش از آن که بعنوان یک انتخابات برای قدرت اجرائی معنا و اهمیت داشته باشد، از لحاظ شرائطی بحرانی که این انتخابات در آن برگزار می شود و نتایجی که انتخابات بر این شرائط می تواند بگذارد مورد توجه رژیم، بخشی از اپوزیسیون بورژوائی آن، و امپریالیست ها قرار گرفته است؛ و به این خاطر است که هریک در جهت اهداف خود، آن را " فرصتی استثنائی " به حساب می آورند.

وزیراطلاعات رژیم گفته است : " درشرایط فوق العاده حساسی قرار داریم که بطور کامل سرنوشت و مقدرات کشور به انتخابات گره خورده است. ما خواسته و ناخواسته انتخابات را حیثیتی کرده وتبدیل به یک رفراندوم نموده ایم بطوری که هیچ انتخاباتی تا این درجه مقدرات کشور را بدست نگرفته است ".

 

برای پی بردن به عمق و جدیت بحران موجودیت رژیم اسلامی و اهمیت حیاتی و مماتی این انتخابات برای خود رژیم، کاندیدا شدن شخصی با مشخصات هاشمی رفسنجانی در این شرائط بعنوان تنها شانس نجات رژیم از بحران، گویاترین ملاک است. این گرگ روباه صفت که بیست و پنج سال است در مسئولیت های مختلف و از جمله در طی دو دوره ریاست جمهوری اسلامی به مردم ایران امتحان پس داده و عملکردش در برابر چشمان همگان رو شده است؛ این سردسته دزدان و ثروتمندترین پدر آقازاده های رانت خوارِ مولتی میلیاردر،  قرار است باز هم بیشتر نان مردم را ازسر سفره شان برباید و به حلقوم خود و دزدانی چون خود و آقازاده هایش بریزد . این " سردار " خصوصی سازی ها ( و بقول کارگران :  " خودمونی سازی ها ") و بیکار سازیهای چندین میلیونی، قرار است برای بیکاران اشتغال فراهم کند! این مسئول در اعدام های روزانه صد تا دویست نفره در سال شصت و قتل عام زندانیان سیاسی و عقیدتی در سال شصت و هفت؛ این عضو ارشد کمیسیون ترور مخالفان سیاسی و عقیدتی؛ این دشمن شناخته شده آزادی های سیاسی و - از جمله آزادی بیان حتا در محدوده اسلامی که به استعفای وزیر ارشاد مرتجع اش خاتمی منجر شد -  قرار است مبشر آزادی های سیاسی و ضامن امنیت مخالفان سیاسی و عقیدتی باشد! رفسنجانی، این جانی ی  با شهرت جهانی که در " دادگاه میکونوس " موقعیت و مسئولیت اش بعنوان  یکی از اصلی ترین ارکان تروریسم دولت اسلامی اثبات و به جهانیان معرفی شد؛ یکی از اصلی ترین متهمان جنایت علیه بشریت که باید در برابر چشم جهانیان در پشت میز محاکمه قرار بگیرد و به مجازات برسد، قرار است بعنوان رئیس جمهوری و  نماد و نماینده مردم ایران در جامعه بین المللی  ظاهر شود!!  رفسنجانی، چنین رسوای منفوری که در انتخابات دوره ششم مجلس اسلامی با شناختی که مردم از او داشتند با پوزه بر زمین کوبیده شد و علی رغم تقلبات و رأی سازی ها و رقم تراشی های شورای نگهبان، حتا نتوانست حداقل لازم برای عبور از در مجلس اسلامی را کسب کند، قرار است رای " حد اکثری " از مردم بعنوان ریاست جمهوری ایران دریافت کند!! رژیم اسلامی در آنچنان وضعیت وخیم داخلی و بین المللی و در چنان بن بستی گیر افتاده است که آخرین راه نجات آن به چنین دزد جنایتکار و تبهکار امتحان پس داده  رسوا و منفوری وابسته شده است!

 

برای استفاده از " فرصت استثنائی " انتخابات، در برابر  چنین وضعیت بحرانی و خطیری دو گرایش یا پلاتفرم کلی در درون رژیم - با سایه روشن کاندیداهای مختلف و بر بستر منافع اقتصادی و سیاسی گروه بندی های رقیب -  به زور آزمائی می پردازند. یکی برخورد تعرضی و تهاجمی با تهدیدات داخلی و بین المللی از طریق انحصار تمامی قدرت سیاسی و اقتصادی در دست یک جریان و بر محور ولایت مطلقه فقیه است؛ و دیگری کشیدن چاشنی انفجاری نارضائی داخلی با شعارهای عوامفریبانه و  وعده های دروغین تجربه شده در هر انتخاباتی، و تنش زدائی در مناسبات بین المللی با جلب اعتماد آمریکا، از طریق سازش و همدستی جناح ها در بالا.

 

آمریکا و کشورهای اروپائی هم هر یک این انتخابات را فرصتی برای ایراد فشار بر حکومت اسلامی در جهت سیاست های خودشان به حساب می آورند و مترصد جهت گیری حکومت به دنبال این انتخابات هستند، تا جائی که بنا به گفته وزیر اطلاعات رژیم اسلامی، " حتی روند قراردادهای بین المللی ومذاکرات (هسته ای) معلق شده و به این انتخابات گره خورده است ".

دولت آمریکا که با پروژه های موازی نظامی و سیاسی متعددی برای چنگ اندازی بر ایران در راستای استراتژی تغییر نقشه جهان و طرح امپریالیستی  " خاورمیانه بزرگ " نقشه می کشد، به این انتخابات نیز بعنوان فرصتی برای فشار بر رژیم اسلامی در همان چهارچوب می نگرد. آمریکا ضمن آن که رسما اعلام کرده است که سیاست نهائی خود در برابر بحران هسته ای را به پس ازانتخابات موکول کرده است، با دادن آموزش و حمایت سیاسی و مالی به عناصر قابل خرید در اپوزیسیون بورژوائی، می خواست شانس سازماندهی یک " انقلاب مخملی " در ایران را در جریان این انتخابات بیازماید.

 

جریاناتی در اپوزیسیون رژیم نیز با الگو برداری از گرجستان و اوکراین، این انتخابات را " فرصتی استثنائی " برای روی صحنه آوردن سناریوی " انقلاب  مخملی " با کارگردانی آمریکا در ایران به حساب می آوردند. اما تلاش آنان برای سرهم کردن  یک " آلترناتیو " مورد قبول آمریکا و معرفی یک کاندیدای مستقل، به دلیل فراهم نبودن شرائط ، به جائی نرسید.

 

رژیم اسلامی برای بهره گرفتن از " فرصت استثنائی "ی این انتخابات در جهت دفع فشارهای داخلی و بین الملی و خریدن فرجه برای تجدید قوا و ریشه کن کردن جنبش های حق طلبانه مردم – صرفنظر از این که کدام کاندیدا و کدام خط پیروز شود -  به میزان هر چه گسترده تری از شرکت مردم در انتخابات احتیاج دارد تا از آن بعنوان گواه مشروعیت و محبوبیت نظام اسلامی، برای خفه کردن اعتراضات و سرکوب قاطع حرکات مردم در داخل، و افزایش قدرت چانه زنی و باج خواهی در مذاکرات و معاملات بین المللی استفاده کند.

به خاطر این نیاز حیاتی به رای مردم است که در شرائطی که عزم عمومی به تحریم این انتخابات در هوا موج می زند، خامنه ای سال جدید را " سال وحدت و همبستگی"  نامیده وخواهان " مشارکت حداکثری" شده است. برای جلب مردم به رأی دادن، همه وسائل را به خدمت گرفته اند : از عوامفریبی و وعده های دروغین کاندیداها گرفته تا تشدید بگیر و ببند گسترده و خفه کردن مبلغینِ تحریم انتخابات. برای مرعوب کردن طرفداران تحریم، وزیر اطلاعات خاتمی تحریم انتخابات را " نوعی براندازی"  نامیده و دبیر شورای نگهبان، مخالفان را به اعدام تهدید كرده است!

 

اما برای اکثریت مردم ایران که نه به دنبال نجات این رژیم جهنمی از نابودی اند؛ نه در پیروزی این یا آن دسته از دزدان و آدمکشان حاکم بر ایران نفعی دارند؛ و نه حاضر اند دزدان و آدمکشان  آمریکائی را بر کشور و بر سرنوشت خود حاکم کنند، این انتخابات فقط فرصت و بهانه ای می تواند باشد برای به نمایش گذاشتن هرچه گسترده تر نفرت و انزجارشان از این رژیم. درست در چنین شرائطی که تظاهر به مشروعیت، برای رژیم به نیازی حیاتی برای سرکوب جنبش های داخلی و دریافت حمایت و کمک از امپریالیست ها تبدیل شده است، باید به شکل هر چه نمایان تری و در ابعاد هر چه گسترده تری فقدان مشروعیت این رژیم را به نمایش گذاشت و تلاش مذبوحانه اش برای جان به در بردن از مهلکه را با شکست مواجه ساخت.

شکی نیست که در هر صورت یکی از کاندیداها ي مورد تائید شورای نگهبان ، رئیس جمهور خواهد شد؛ و شکی هم نیست که رژیم برای بالا نشان دادن مشارکت مردم و بالا بردن آرای رئیس جمهور، به هر نوع دستکاری و رقم سازی و تقلبی دست خواهد زد. ولی به هر اندازه که ابعاد تحریم و عدم مشارکت، گسترده تر و حوزه های انتخاباتی رژیم خلوت تر باشند، به همان اندازه دروغگوئی و تقلبات رژیم رسواتر و آشکارتر خواهد بود.

 

اما دعوت به تحریم ، کافی نیست. بسیاری از احزاب و تشکل ها صحبت از تحریم فعال کرده اند. قصد برخی از آنان که اساساً از اقدامات مستقل و به خیابان آمدن مردم هراسناک اند، به خیابان کشیدن مردم در روز انتخابات و فقط در رابطه با انتخابات، جهت زمینه سازی برای مداخله خارجی و بخصوص آمریکا و راه انداختن یک " انقلاب مخملی" با شعار " رفراندم " یا " آزادی انتخابات " است. منظور برخی نیز از تحریم فعال، مشارکت، ولی رای سفید دادن است. اولی کاری عبث در شرائط جمهوری اسلامی و خلاف استقلال کشور و دموکراسی است؛ و دومی تنها به " مشارکت حد اکثری "ی مورد نظر رژیم در برابر دوربین های خبرگزاری ها کمک خواهد کرد.

 

ما، در طرح تحریم فعال، تنها به فعال شدن در روز انتخابات و فقط بر سر انتخابات نظر نداریم. ممکن است بخش هائی از مردم با دست زدن به ابتکاراتی در روز انتخابات، تحریم را به این یا آن شکل به نمایش بگذارند. اما از نظر ما تحریم فعال، هم به معنای سازماندهی فعال تحریم در دوره پیش از انتخابات است؛ و هم به معنای فعالیت هائی که بعد از تحریم انتخابات  در برابر نظام حاکم لازم اند. اکثریت عظیم مردم ایران، نه با رأی دادن به هر یک از کاندیداهای رژیم به مطالبات خود خواهند رسید؛ و نه صرفاً با تحریم انتخابات، موازنه نیرو به زیان رژیم و به سود مردم تغییر خواهد کرد . تحریم فعال برای ما راهکاری است هم برای هرچه فراخ تر کردن شعاع تحریم؛ و هم در خدمت برآمدن جنبش های نیرومند سیاسی و اجتماعی در دوره بعد از انتخابات، برای به شکست کشاندن رژیم در اهداف خود، و تدارک سرنگونی آن توسط مردم.

 

برای هرچه فراخ تر کردن شعاع تحریم،

 

اولا،ً به راه افتادن یک جنبش فعال تبلیغ و سازماندهی تحریم از طریق کمیته های نامرئی تحریم، سازماندهی فراخوان های جمعی، و صدور قطعنامه ها، دیوار نویسی و پخش تراکت و دیگر ابتکارات  توده ای نه فقط در تهران بلکه در سراسر کشور و بخصوص در شهرستان ها و روستاها ضرورت دارد .

 

ثانیاً، کار توضیحی و آگاهگرانه خستگی ناپذیری لازم است برای متقاعد کردنِ نفر به نفرِ کسانی که یا فریب شعار های عوامفریبانه  و وعده های دروغین و تجربه شده  کاندیدا ها را می خورند؛ یا گمان می کنند که از سازش رژیم با آمریکا، نان و آزادی نصیب مردم ایران خواهد شد؛ یا هنوز از تجربه این درس را نگرفته اند که با رأی دادن به کاندیدای بد در برابر کاندیدای بدتر، وضع زندگی شان بهتر نخواهد شد.

 

ثالثاً، دست کم نگرفتن و خنثی کردن مستدل همه توجیهات و تبلیغات طرفداران شرکت در انتخابات ضرورت دارد.

 

رابعاً، خنثی کردن همه تدابیر و حیله های مذهبی، پلیسی، و تطمیعی رژیم برای کشاندن اقشاری از مردم به حوزه های رأی گیری اهمیت بسیار دارد.

 

برای آنکه اثر تحریم، تنها به نمایش عدم مشروعیت رژیم و به روز انتخابات و به موضوع انتخابات محدود نشود و برآمدن جنبشی توده ای برای سرنگونی رژیم ضد مردمی را به دنبال داشته باشد، لازم است که جنبش های کارگران، بیکاران، زنان، ملیت ها، معلمان، پرستاران، بازنشستگان، جوانان و غیره، هم در تبلیغ و سازماندهی تحریم، فعالانه شرکت ورزند ؛ و هم تحریم انتخابات را با طرح مطالبات اخص و مطالبات مشترک و عمومی شان ترکیب کنند؛ و پس از انتخابات نیز با پی گیری این مطالبات و متشکل شدن حول آنها و همبستگی و همراهی با یکدیگر، آلترناتیوی رادیکال و برابری طلب و برآمده از درون جنبش های توده ای در برابر رژیم جمهوری اسلامی و رقبای نا دموکرات و مرتجع  آن به وجود بیاورند.

 

البته در اینکه مردم کشورمان در آستانه انتخابات و یا در روز خیمه شب بازی رژیم ، دقیقا چه تاکتیک و شیوه ای را برای مبارزه در پیش خواهند گرفت ، هنوز مشخص نیست و نمیتواند هم باشد . چرا که این مسئله به توازن قوا ، درجه آمادگی مردم و نحوه واکنش رژیم بستگی دارد .مثلا در جریان انتخابات مجلس هفتم شاهد بودیم که مردم ضمن تحریم انتخابات ، در برخی مناطق دست به تظاهرات و درگیری با مامورین رژیم زدند ، در حالیکه در بخش وسیعی از کشور ، مردم از طریق خلوت کردن خیابانها ، " نه " با شکوه خود را بازتاب دادند. البته انتخابات 27 خرداد در وضعیت سیاسی و بین المللی بمراتب حساس تری صورت میگیرد ، از اینرو پیش بینی دقیق نحوه واکنش مردم و لذا نسخه پیچی برای یک شکل معین مبارزه ، امکان ناپذیر و اشتباه میباشد . مبارزین و پیشروان جنبش در داخل کشور ، باید بسته به شرایط محیط کار و زندگی خود و میزان توانایی مردم ، شکل مناسب مبارزه را تعیین کنند ، بطوریکه اتخاذ چنان تاکتیکی سبب رشد جنبش آنها شود نه اینکه آنها را چندین گام به عقب براند . هدف به نمایش گذاشتن عزم مردم کشورمان برای نه گفتن به کلیت رژیم و برای دستیابی به آزادی و برابری است .

با تمام نیرو برای چنین تحریم فعالی بسیج شویم !

 

سرنگون باد جمهوری اسلامی !

زنده باد آزادی ، زنده باد سوسیالیسم !

 

 

کمیته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ایران ( راه کارگر )

 

25 مه 2005  -  4 خرداد 1384