خلخالی مرد اما خواست محاکمه سران رژيم اسلامی همچنان در دستور کار است

خلخالی چهره عريان قضاوت در جمهوری اسلامی مرد. او نماد ترس،  وحشت و اعدام بود.  نام او همچون يک جنايتکار عليه بشريت درتاريخ ثبت خواهد شد. با مرگ او اين فرصت از دست مردم رفت که در فردای آزادی و در تريبون دادگاه مردمی آنچه را که اين جانی حرفه ای به اسم دفاع از انقلاب اسلامی در گوشه و کنار ايران بر مردم روا داشته بود، بر ملا ء شود.

 

صادق خلخالی  پايه گذار قضاوت عملی در رژيم جمهوری اسلامی و جوهر عدالت رژيم بود. اعدام های سريع و بدون دادگاه، از دوران  قاضی القضاتی او در تاريخ معاصر ايران پديد آمد. لبه تيز شمشيری بود که تيزيش را برای حفظ قدرت روحانيت بکار می برد.  خلخالى هويدا ها، ناجی ها و رحيمی ها تا توماج و يارانش را در ترکمن صحرا به جوخه اعدام سپرد. خلخالى در سقزو بانه حمام خون برپا کرد و رهبران مردمی جنوب کشورمان را شبانه ازدم تيغ گذراند؛ معيار عدالت برای اين جانور خون آشام ماندن امام امت و رژيم ولايت در قدرت  بود.

 

دوره حکومت خلخالی بر مسند قاضی القضات خمينی از بهمن 57 تا سال 60 بود. در اين مدت فرهنگ خشونت آن چنان جا افتادگی پيدا کرد که شاگردان و جانشينان  خلخالی همچنان آسياب اعدام و شکنجه را با خون آزادگان به گردش در آوردند. او برای ساختن مدنيته النبی خمينی از هيچ جنايتی رو گردان نبود. و زمانی که رژيم اسلامی در برابر اعتراضات داخلی و خارجی قرار گرفت خمينی به ناچار اورا به سلاخی ديگر تير بختتان امر داد؛ مبارزه با مواد مخدر! در آن مکان ديگر هيچ صدائی فرياد رس نبود؛ آنچه بود اعدام و رشوه و بی عدالتی بود.  جنون اعدام کردن از او شخصيتی  ساخته بود که تنها در اين شخصيت می توانست ابراز وجود کند. به گفته خودش هزاران نفر را اعدام کرده است  و هيچ پشمان نيست و عذاب وجدان هم ندارد و تازه افسوس می خورد که  کم کشته است.

 پايه های رژيم خمينی با اين نيرو ها استوار گرديد و با اين شيوه ها هم می تواند دوام بياورد. اگر خلخالی می رود يزدی ، رازينی، فلاحيان، قاضی مرتضوی که هستند. خلخالی هائی که با فتوای شرعی قتلعام شهريور67 را برپا کنند قتلهای زنجيره ای را سازمان دهند و شکنجه ، سرکوب و زندان را به عملکرد روزمره رژيم اسلامی مبدل سازند.

 

او را به مجلس بردند تا قانون بنويسد و چون به رياستش نگماشتند گله مند شد و به اصلاح طلبان پيوست. به حوزه نشست تا آموخته هايش را تدوين کند و به ديگران بياموزاند؛ تا بی جانشين نباشد. خلخالی مرد اما ميراث او  يعنی اعدام، دادگاه های  چند دقيقه ای وشکنجه و زندان همچنان حکومت می کند، و اما اينبار برای مردمانی  که سر به شورش بر ميدارند تا عدالت و برابری را بر پا سازند. آنگاه است که  تهديد به تشکيل دادگاه ها دوران خلخالی را ميشنوند. ايت اله خلخالی نماد چهره عريان جمهوری اسلامی و روی عمل آن با خيزش های مردمی است. او مرد اما روح غير انسانيش در تار و پود رژيم ولايت همچنان مانع از پيدايش خورشيد آزادی است.

 

مرگ او فرصتی است که در آستانه روز جهانی حقوق بشر ترازنامه رژيم آدم خوار اسلامی در عرصه حقوق بشر را بار ديگر برای جهانيان باز گو کرده و دادخواستمان را برای محاکمه سران رژيم اسلامی به عنوان سازمانگران جنايت عليه بشريت ( پرورش دهنده صدها خلخالی بزرگ و کوچک) تکرار کنيم!

سازمان کارگران انقلابی ايران ( راه کارگر)

8 آذر ماه 82