اعلامیه کمیته مرکزی سازمان بمناسبت یادمان جانباختگان

 

                  

                       نه تنها مرده گان آنسال، بلکه مرده گان یک قرن جانفشانی برای آزادی،

                                                  عاشق ترین زندگان بودند  !

 

در طول تاریخ، هیچ مستبدی ، نتوانسته بدون قهر عریان، استبداد و بی حقی عمومی را تداوم بخشد و بدون مبارزه توده های لگد مال شده، و در غالب موارد ، بدون زور و قهر جنبش  مردمی، حاضر به ترک عرشه قدرت نبوده است. از اینرو اگر مردم در برابر قدر قدرتی شاهان و شیوخ و روسا، سر تعظیم فرود نیاورند و یا مهر سکوت بر لب نزنند و فراتر از آن خفقان  و حقارت را به چالش گیرند، لاجرم تازیانه ، سر نیزه ، حلقه دار و سرب داغ  در انتظارشان خواهد بود.

در ایران این واقعیت تلخ، همواره خود را نشان داده است، بویژه در یک سده اخیر که شاهد تلاشهای پی در پی مردم جویای رهائی و حقوق شهروندی برای لگام زدن بر شاهان و شیوخ بوده ایم .

از انقلاب مشروطه تا نهصت جنگل، از جنبش های ملی- دمکراتیک آذربایجان و کردستان تا نهصت ملی شدن صنعت نفت و قیام سی تیر، از جنبش 16 آذر تا جنبش سیاهکل ، از انقلاب بهمن تا جنبش سی خرداد ، از خیزش هیجده تیر تا قیام ققنوس وار مردم کردستان در هفته های اخیر ، همه و همه نشان میدهند که دو اردوی متخاصم استبداد و آزادی، چگونه در برابر یکدیگر صف آرایی کرده و از منافع خود دفاع نموده اند . در این مصاف نابرابر حداقل بیش از صد هزار نفر از شریف ترین انسانهای این مرز و بوم در صد ساله اخیر بخاک افتادند تا با " نه خونین" خویش، نهال مقاومت را آبیاری کنند و به حاکمان بفهمانند که : " مشتاق گل از سرزنش خار نترسد- جویای رخ یار زاغیار نترسد – عیار دلاور که کند ترک سر خویش- از خنجر خونین و سر دار نترسد".

اما در میان همه این جنایات هولناک، بی تردید فاجعه تابستان 67 دهشتناک ترین آنها بوده است . حکام اسلامی که از ادامه مقاومت زندانیان سیاسی، خشمگین بودند، بفرمان خمینی جنایتکار ، تصمیم گرفتند بعد از سلاخی های هولناک نیمه اول دهه 60 و نیز به تبعید فرستادن دهها هزار مبارز و مخالف سیاسی، با قتل عام " آخرین شعله های امید" در زندانها، مردم ایران را از هزاران کادر با تجربه و آرمانخواه خود محروم کنند، تا به خیال خام خود، پیکر استبداد را برای همیشه واکسینه نموده و آنرا از خطر خیزشها و مبارزات آزادیخواهانه و برابری طلبانه مصون نگه دارند. اما 17 سال پس از پرپر کردن چند هزار پرنده مشتاق پرواز در قفس های خود، شاهد آن است که در ازای هر مبارزی که در تابستان 67 بخاک افتاده ، چندین آزادیخواه جدید برخاسته اند تا ضمن خونخواهی آن عزیزان و پیگیری مطالبه بر حق محاکمه عامیل آن جنایات هولناک، با شعار آزادی کلیه زندانیان سیاسی و عقیده تی، بساط دیکتاتوری و فاشیسم را به لرزه در آورند .

پاسخ ارتجاع اما همچون همه مستبدین ایستاده بر لبه پرتگاه، همچنان تهدید و سرکوب و کشتار است . به روی کار آوردن احمدی نژاد جنایتکار و تروریست و معرفی یک کابینه تماماً " نظامی_ امنیتی" که جنایتکاران باسابقه ای چون اژه ای و نور محمدی در آن عضویت دارند و نیز کشتار دهها تن از مردم حق طلب کردستان در هفته های اخیر، و خیز مجدد برای دستیابی به سلاح اتمی برای واکسینه کردن حیات منحوس خود در برابر تهدیدات خارجی، همه و همه عزم حکام را برای تکیه بیشتر بر ابزارهای قهر نشان میدهد  مردم اما فارغ از افت و خیزهای موقت در مبارزات و جنبشهایشان، با علم بر نقطه ضعف های اساسی نظام و انزوای بیسابقه داخلی و بین الملی آن، دیگر نمی توانند و نمی خواهند در قرن 21 ننگ تداوم استبداد دینی را تحمل کنند، از اینرو بعید است که سرنیزه های خون جکان رژیم، خیمه های نظام را استوار نگه دارد. قلّت  و ذلّت رژیم، گسترده تر از آن است که در برابر کثرت و همت مردم جویای آزادی و برابری، توانایی برخورداری از یک  " طول عمر تضمین شده" را داشته باشند.

مردم کشورمان ، عزیزان بیشماری را از دست داده اند، اما برای اینکه عزیزان بیشتری را از دست ندهند، راهی جز کوبیدن شیشه عمر رژیم بر زمین ندارند. با امید به چنین روزی ، یاد همه جانباختگان راه آزادی را گرامی میداریم و دگر بار اعلام میکنیم که نخواهیم گذاشت شعله ای را که آنها برافروخته بودند تا ایران را از برهوت تاریکی بسوی جامعه ای آزاد و شاداب رهنمون گرداند ، خاموش شود !

 

                                 کمیته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ایران ( راه کارگر )

 

                                                  22 آگوست 2005 – 1 شهریور 1384