زنده باد اول ماه مه ، روز هم بستگی جهانی کارگران

 

امسال روز اول ماه مه ،  در شرائطی فرا می رسد که کارگران کشورما بیش از هر زمان دیگری به سنت رزمنده این روز ، به هم بستگی طبقاتی و  جهانی کارگران نیاز دارند. زیرا ماجراجویی های هسته ای جمهوری اسلامی و طرح های تجاوزکارانه و زورگویانه امپریالیسم امریکا و متحدان آن ، کشور و منطقه ما را به کام بحران بین المللی خطرناکی فرو برده است که مصیبت های آن را  اساساً کارگران و زحمتکشان ما بر دوش میکشند و خواهند کشید. هم اکنون ، با ظاهر شدن آثار اولیه بحران ، فلاکت فزاینده و نظامی شدن عملی فضای عمومی کشور زندگی را بر اکثریت زحمتکش و محروم تحمل ناپذیرتر کرده و شمار کسانی که به غرقاب فقر مطلق رانده میشوند ، با شتاب بی سابقه ای در حال گسترش است.

   مبارزات کارگری آشکارا دامنه بسیار وسیعی پیدا کرده و در شرایطی پیش می روند که پاسخ جمهوری اسلامی به آنها ، جز ادامه فساد حکومتی ، تاراج اموال عمومی ، تدارک برای جنگ احتمالی ، و سرکوب هر نوع تشکل مستقل و خفه کردن هر صدای معترض ، چیز دیگری نیست. ساختار اقتصاد کشور تا آن درجه درهم شکسته و به هم ریخته است که امکان یک زندگی کاملاً ساده  در خور انسانی را برای اکثریت بزرگ کارگران و زحمتکشان به رویایی دور دست تبدیل می کند و کمترین بهبود در شرایط کار و زندگی زحمتکشان را به دگرگونی های اساسی در کل اقتصاد و سیاست کشور مشروط می سازد. 

   نا گفته پیداست که در چنین شرایطی مبارزات کارگران و اکثریت محروم کشور حتی برای حق ساده زندگی کردن و زنده ماندن بدون سازمان یابی و هم پیوندی سراسری نخواهد توانست به نتایج ملموسی دست یابد. ما بیش از هر چیز و بیش از هر زمان دیگر به هم گرایی و هم پشتی مبارزات بخش های مختلف طبقه کارگر نیاز داریم ؛ از کارگران صنایع بزرگ گرفته تا میلیون ها کارگر واحدهای کوچک صنعتی ، خدماتی  و کشاورزی ؛ از معلمان وپرستاران گرفته تا میلیون ها جوان بیکار و نیمه بیکار و انبوه زنان زحمتکشی که در بخش گسترده " تولید خانگی " برای دستمزدی ناچیز جان می کنند. تنها جنبش معطوف به سازمان یابی سراسری است که می تواند اولاً بهبودی ملموس در شرایط اقتصادی کارگران را امکان پذیر سازد ، ثانیاً ( و مهم تر از همه ) نیرویی برای دگرگونی های ساختاری در اقتصاد و سیاست کشور به وجود بیاورد.

   در این راستا ، جنبش کارگری ایران در سال گذشته با تمرکز بر ضرورت عاجل سازماندهی اتحادیه ها و تشکل های مستقل کارگری ، گام تعیین کننده ای برداشت. و توانست بعد از دهه ها جنگ و گریز و مبارزه  با استبداد های سلطنتی و مذهبی ، برای نخستین بار موجی از تجمعات رزمنده برای ایجاد اتحادیه ها و تشکل های مستقل کارگری را شکل بدهد و موجودیت عملی آنها را بر یکی از سرکوب گرترین رژیم های تاریخ معاصر ایران تحمیل کند. بی تردید ، این پیروزی بزرگ بدون فراتر رفتن مبارزات کارگری از محدوده کارخانه ها  و واحدهای اقتصادی ناممکن بود. حقیقت این است که بحران کنونی علی رغم همه فلاکت ها و مصیبت هایی که به بار آورده ، در فراتر بردن مبارزات کارگران از محدوده کارخانه ها و محل های کار نقش مهمی داشته است. در سال گذشته ٨٠ در صد حرکت های کارگری به شکل تظاهرات ، راه پیمایی ، راه بندان ، و تجمع و تحصن در برابر ادارات و نهادهای دولتی و مجلس شورای اسلامی صورت گرفته است. و بیش از ١٠٠٠ حرکت بزرگِ مزد و حقوق بگیران عملاً هر روزه بسیاری از نهادهای دولتی ، ساختمان ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی را در محاصره داشته اند و به سران رژیم نشان داده اند که عوام فریبی های  ناسیونالیستی و مستضعف پناهانه نه تنها کمترین تأثیری در آرام کردن طبقه کارگر نداشته ، بلکه مبارزات کارگری در مقایسه با دوره پیش از غلبه جناح نظامی – فاشیستی رژیم و روی کار آمدن دولت احمدی نژاد ، حدود دو برابر افزایش یافته است. این مبارزات کارگری ، مخصوصاً با اشکال  بارز اعتراضی و اعتصابی در شرایطی صورت گرفتند که خامنه ای ، رهبر رژیم ، به بهانه وضعیت اضطراری برای نظام ، اعتصاب را حرام اعلام کرده بود.  سرانجام ِ این مبارزات در شرایط دشوار کنونی هر چه باشد، در این نتیجه گیری تردیدی نمی توان داشت که تا این جا  طبقه کارگر ایران به جای حمایت از بسیج عمومی برای انرژی هسته ای ، یعنی رانده شدن در مسیر فاجعه بار جنگ ، کشتار و فلاکت عمومی ، تجاوز امپریالیستی و تجزیه کشور ، راه مبارزه برای زندگی  بهتر و سازمان یابی برای تشکل مستقل را برگزیده است. البته این مبارزه تا رسیدن به نتیجه ای روشن راه درازی در پیش دارد ، زیرا سران رژیم در تلاشند با توسل به سرکوب تجمعات و تشکل های مستقل و با تحمیل فضای خفقان شبه نظامی با این انتخاب روشن طبقه کارگر مقابله کنند و امپریالیسم امریکا نیز در نوعی ائتلاف منفی با رژیم ، تشدید سرکوب و خفقان سیاسی را زمینه خوبی برای توجیه و پیشبرد طرح های تجاوزگرانه خود می بیند.

   در کنار رزمندگی و آگاهی امید بخشی که جنبش کارگری در سال کذشته از خود نشان داد ، این حقیقت تلخ را نمی توان نادیده گرفت که روند نزولی در سطح زندگی و تشدید بی حقی کارگران هم چنان ادامه دارد. آمار موجود و حتی اعترافات عده ای از مقامات خود رژیم نشان میدهد که اکنون زندگی با در آمدهای کمتر از ٤٠٠ هزار تومان در ماه در زیر خط فقر قرار دارد. بنابراین حداقل دستمزد رسمی تعیین شده ( یعنی ١٨٣ هزار تومان در ماه ) حتی نیمی از هزینه های زندگی حداقل را نمی پوشاند. بعلاوه ، خواستِ پرداخت به موقع دستمزد ، هرچه بیشتر به یک خواستِ ظاهراً دست نیافتنی تبدیل می شود. و این در حالی است که به گفته دبیر کل کنفدراسیون صنعتی ایران ، حدود ١٠ میلیون نفر ، یعنی تقریباً یک سوم نیروی کار فعال کشور از هر نوع اشتغالی برای تأمین زندگی شان محروم شده اند. و آمار واقعی بیکاران در بعضی مناطق حتی از این حد هم فراتر می رود. مثلاً به گفته علی دهقان کیا ، نماینده کارگران شهرستان کرج ، نزدیک به ٥٠ در صد کارخانه های شهرک های صنعتی کرج تعطیل شده اند و بسیاری از کارگران ناگزیرند با دستمزدهایی بسیار پایین تر از حداقل رسمی دستمزد کار کنند. و در اکثر موارد حتی همین دستمزدهای ناچیز نیز  گاهی تا دو سال تمام پرداخت نشده اند و کافرمایان و نهادهای دولتی تنها زمانی به پرداخت دستمزدهای معوقه تن می دهند که کارگران  به تحصن یا حتی اعتصاب غذای خشک دست می زنند. فراموش نکنیم که در سال گذشته نه تنها از شمار بیکاران کاسته نشد ، بلکه حدود ١٢٠ هزار نفر از کارگران بزرگ به علت بحران مزمن اقتصادی و رکود تولید از کار اخراج شدند و به ارتش بیکاران فلاکت زده کشور پیوستند. مسلم است که مجموعه این شرایط به صورتی بی امان ، پایه های مادی مقاومت کارگران را ضعیف تر می سازد و هر لحظه بر سازمان یابی طبقاتی آنان اثراتی بسیار منفی می گذارد.

بررسی مبارزات کارگری سال گذشته نشان می دهد که این مبارزات عمدتاً در صنایع بزرگ محدود مانده اند ، و مهم تر از آن ، علی رغم آگاهی و سازمان یافتگی نسبی شان و خواست های غالباً واحد شان ، هنوز هم به صورت پراکنده صورت می گیرند و از ارتباطات سراسری لازم برای رسیدن به خواست های شان محرومند. باید توجه داشت که در شرایط کنونی بخش اعظم مشکلات کارگران ایران ریشه در مسائل کلان اقتصادی دارد .  به عبارت دیگر ، کارگران ایران بیش از هر چیز دیگر از سیاست های نئولیبرالی کل نظام ، از خصوصی سازی ها یا به قولی ، از "خودمانی سازی  های"  دارایی های عمومی گرفته تا سیاست های مالی و پولی و صادراتی و وارداتی رژیم ، صدمه می بینند. و بنابراین برای مقابله با اراده عمومی طبقه حاکم برکشور ، به هم بستگی طبقاتی و هم پشتی همه بخش های مزد و حقوق بگیران نیاز دارند و صرفاً با حرکت های پراکنده هر چند کاملاً سازمان یافته نمی توانند به مقابله مؤثر با سیاست های  ویران گر رژیم برخیزند. در کشوری که ٩٠ در صد کل کارگران ، یعنی همه کارگران کارگاه های زیر ده نفر رسماً از هر نوع حمایت قانونی محروم شده اند ، تردیدی نباید داشت که مبارزه طبقاتی بدون تمرکز روی خواست ها ونیازهای این قربانیان قانون جنگل نمی تواند به نتایج قابل توجهی دست یابد.  

جنبش کارگری ایران ناگزیر است ضمن تحکیم دست آوردهای گران بهای اش  در مبارزه برای ایجاد تشکل های مستقل کارگری ، نیروی خود را برای برداشتن گام های بزرگ بعدی متمرکز سازد و:

١-  با تمام نیرو  به جنبش سازماندهی کارگران کارگاه های کوچک که بیش از ٩٥ در صد کارگاه های کشور را تشکیل میدهند ، دامن بزند ؛

٢- هم گرایی  و هم آهنگی مبارزات کارگران بخش های صنعت و خدمات و کشاورزی را تقویت کند؛  

٣-  سازماندهی مبارزات کارگران تازه بیکارشده و بیکاران و نیمه بیکارانی را که نیمی از جمعیت فعال و جوان ما را تشکیل میدهند ، از اولویت های حیاتی خود بشمارد ؛

٤- در پیوند با جنبش زنان ، برای سازماندهی زنانی که به کار برده وار در " تولید خانگی " و در بازار غیررسمی کار کشانده شده اند و در حال حاضر سرپرستی حدود یک سوم خانوارهای کشور را برعهده دارند ، به تلاش برخیزد؛

٥- خواست حد اقل تأمین اجتماعی لازم برای دفاع از حقوق حیاتی همه محرومان کشور را در شمار مطالبات اساسی خود قرار بدهد.

بدون تمرکز نیرو برای برداشتن این گام های حیاتی ، هم بستگی طبقاتی کارگران هدفی دست نیافتنی خواهد ماند و بهبود چشم گیر و پایدار در شرایط زندگی اکثریت مردم کشور ناممکن . خیزهای امید بخش جنبش کارگری ما در یکی – دو سال گذشته جای تردیدی باقی نمی گذارد که طبقه کارگر ایران با داشتن افق های هرچه گسترده تر و جسارت مبارزاتی هر چه بیشتر می تواند پیش برود و نه با محاسبات کوچک و خواست های محدود در واحدهای پراکنده.

سنت اول ماه مه سنت هم بستگی طبقاتی گسترده و افق های مبارزاتی جسورانه است. با برافراشتن پرچم اول ماه ، از این سنت پرافتخار و جهانی  طبقه کارگر پاسداری کنیم.  

     

 

زنده باد اول ماه مه ، روز هم بستگی جهانی کارگران!

زنده باد آزادی ، زنده باد سوسیالیسم!

مرگ بر جمهوری اسلامی ، مرگ بر امپریالیسم!

کمیته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ایران ( راه کارگر )

٦ اردیبهشت ١٣٨٦/ ٢٦ آوریل ٢٠٠٧