مصاحبه ماکس بوهنل از روزنامه " نویس دویچلند" با سیمور هرش

ترجمه: م. افسری

 

 

سیمور هرش روزنامه‌نگار آمریکائی با گزارش افشاگرانه دادگاه ویلیام کالی افسر فرماندهی  که مسئول شکنجه و کشتار پانصد غیرنظامی ویتنامی( معروف به کشتار "می لای" )بود  جایزه پولیستر را کسب کرد و به یکی از معروف‌ترین خبرنگاران آمریکا مبدل شد. هرش به معنای واقعی کلمه یک روزنامه‌نگار محقق  است که با کار پیگری تلاش می‌کند حقایق را در اختیار افکار عمومی قرار دهد.  در دهه هفتاد قرن بیستم او گزارشاتی برای " نیویورک تایمز" در باره عملیات مخفی "سیا" تهیه می‌کرد. او همچنین کتابهای تحقیقاتی و مستندی درباره بمباران مخفی کامبوج توسط هنری کی‌سینجر، کاخ سفید وحشی و بی‌منطق دوران جان کندی، پشت صحنه عملیات مخفی اسرائیل برای دست یابی به بمب اتمی و رفتار جنرال ماک کافی در جریان جنگ خلیج فارس منتشر کرده است. در سال ٢٠٠١‌ پنتاگون بخاطر گزارشات افشارگرانه‌اش در باره عملیات نظامی آمریکا در افغانستان او را بشدت مورد حمله قرار داد. در سال ٢٠٠٤‌او گزارشات شکنجه زندانیان عراقی در زندان ابوقریب را منتشرکرد و در آن‌ها مستند ساخت که برخلاف تلاش نظامیان برای انتساب شکنجه به خودسری سربازان دون‌پایه نظیر مری انگلند دستورات این شکنجه‌های وحشیانه توسط شخص رامسفلد وزیر دفاع صادر شده و بوش قبلا" در جریان آنها قرار داشته است. این افشاگری علیرغم تکذیب کاخ سفید بحران مهمی در سطوح بالای تصمیم‌گیری دولت آمریکا به وجود آورد. در اوت ٢٠٠٤‌ او کتاب " زنجیر فرماندهی: مسیر نهم سپتامبر تا ابوغریب" را منتشر کرد. هرش در مورد نقشه‌های جنگی دولت آمریکا علیه ایران مقالاتی نوشته است که انعکاس بین‌المللی بسیار وسیع داشته و کاخ سفید و پنتاگون را ناچار به عکس العمل ساخته است. اخیرا" او مقاله‌ای در روزنامه " نیویورکر" تحت عنوان " آخرین وضعیت ! مشکلات نظامیان با سیاست رئیس جمهور در مورد ایران" منتشر کرده است. ماکس بوهنل خبرنگار روزنامه "نویس دویچلند" مصاحبه‌ای با او انجام داده است که در زیر ترجمه آن را خواهید خواهند. 

 

 

 

درشماره جدید روزنامه "نیویورکر" شما مطرح کرده اید که در حکومت آمریکا اختلاف شدیدی در باره یک حمله احتمالی نظامی به ایران وجود دارد. خطوط تمایز این اختلاف نظرها در کجا قرار دارد؟

 

هرش.از ایران و درباره ایران اطلاعات امنیتی قابل اتکائی وجود ندارد. آمریکا و اسرائیل هیچ ردی از این که ایران به طور موازی در حال ساختن بمب اتمی است در دست ندارند. همچنین دولت‌های اروپائی که درگیر مذاکرات بسیار فشرده‌ای با ایران هستند آلمانی‌ها، فرانسوی‌ها و انگلیسی‌ها هیچ اطلاعاتی در این باره  دست ندارند. به بیان دیگر غربی‌ها نمی‌دانند که در ایران چه می‌گذرد. این که ایران با هر آن چه که در توان دارد در حال تلاش برای دست‌یابی به پلوتونیمی است که بتواند با آن سلاح اتمی درست کرده و زمانی به مثابه یک قدرت بزرگ اتمی در صحنه وارد شود تنها گمان زنی محض است. همین طور دستگاههای اطلاعاتی نمی‌دانند که اگر قرار باشد ایران بمباران شود کجا باید مورد هدف قرار گیرد. سایت‌هائی که اکنون مورد نظر هستند همانهائی می‌باشند که ایران خود اطلاعاتی درباره آنها به سازمان انرژی اتمی داده است. خوب اگر آدم نداند که کجا را باید بمباران کند چگونه می‌توان برای بمباران نقشه ریخت. در واشنگتن در این مورد مناقشه شدید درونی در جریان است.

 

چنین احساس می‌شود که علیرغم دادن امتیازات برای آرام‌سازی در هفته‌های اخیر جنگ به طور جدی در حال تدارک است؟

 

 

هرش. برای واشنگتن این کاملا" عادی است که همه سناریوهای موجود از جمله جنگ را روی میز داشته باشد. فرماندهی استراتژیک آمریکا در نبراسکا به همراه نیروی هوائی یک سلسله سناریوهای جنگ و یا حمله نظامی را طراحی کرده اند. به من گفته شده است که در همین رابطه چند هزار هدف در ایران گزین شده است. برداشت من این است که تدارک برای حملات هوائی ابعاد عظیمی به خود گرفته است. فرمانده کل نیروهای نظامی آمادگی خود را برای ارائه مشورت به کاخ سفید اعلام کرده است. اما او همزمان به ریاست جموری و معاونش درباره عواقب دهشتناک سیاسی و اقتصادی حمله به ایران هشدار داده است.

 

 آیا بمباران اتمی همچنان در دست بررسی است؟

 

هرش.حمله با سلاح اتمی قبلا" بر روی میز قرار داشت اما دوباره به کشو برگشته است. کاخ سفید به نظامیان دستور داده بود که نقشه حملات نظامی و از جمله حمله اتمی را طراحی کنند. فرمانده کل قوای نظامی در این مورد مداخله کرده و می‌گوید حمله اتمی دیوانگی بوده  و توصیه می‌کند که حمله اتمی از مجموعه نقشه‌های حملات جنگی بیرون کشیده شود. کاخ سفید به مقابله برخواسته و اطلاع می‌دهد که " نه، ما همچنان این گزین را نگه خواهیم داشت". تنها دو ماه قبل کاخ سفید به فرماندهی نظامی دستور می‌دهد که حمله اتمی را از مجموعه نقشه‌های جنگی حذف کنند.

 

کدام اختلافات در درون نظامیان و میان نظامیان و غیرنظامیان برای شما روشن است؟

 

هرش.فرماندهی نیروی هوائی می‌خواهد بدون بروبرگرد ایران را بمباران کند زیرا این ها برای این کار آموزش دیده و پول دریافت می‌کنند. نیروی‌ هوائی‌چی‌ها از دیر باز بر آن بوده‌اند که بمباران‌های هوائی فشرده و گسترده حلال مشکلات خواهد بود. دیگر نظامیان اما بر آن هستند که در ایران اهداف مشخص برای بمباران در دست نیست. به عنوان یک " راه وسط" این ایده مطرح شده است که باید تاسیساتی را پیدا کرد که در آن اورانیوم غنی شده با درصدی بیش از آن چه تهران ادعا می‌کند وجود داشته باشد. استراتژی نظامی این خواهد بود که چنین تاسیساتی توسط نیروهای نظامی قبضه شده و آن گاه در برابر دوربین‌ها نشان داده شود که تهران چگونه افکار عمومی  جهان را بازی می‌‌دهد. چندین بار برای من گفته شده است که تنش میان رامسفلد رئیس پنتاگون که در همکاری تنگاتنگ با چینی معاون رئیس جمهور قرار دارد و ژنرال‌ها و بویژه " پیس" که در راس آنها قرار دارد تشدید شده است." پیس" کسی است که به بوش درباره عواقب حمله نظامی به ایران هشدار داده است. ژنرال‌ها در وهله اول از رامسفلد که حاضر نیست مسئولیت فاجعه عراق را به عهده گرفته و اختلاف عقیده در این عرصه را به عنوان عدم وفاداری مورد مجازات قرار می‌دهد، ناراضی هستند.

 

آیا شما در تحقیقات‌تان به کسانی برخورده‌اید که معتقدند باید در صورت یک حمله نظامی عکس‌العمل‌ طرف مقابل را نیز به حساب آورد؟

 

 

هرش.در این زمنیه نگرانی‌های زیادی وجود دارد و از جمله نگرانی از آن دسته عکس‌العمل‌هائی است که در اصطلاح فنی به آن  "عکس‌العمل‌های غیرمتقارن" گفته می‌شود. برنامه‌ریزان نظامی معتقدند که قوای نظامی آمریکا مستقیما" مورد حمله قرار نخواهد گرفت بلکه حملات متوجه خلیج فارس، علیه منافع نفتی آمریکا، صعود قیمت نفت به بشکه‌ای حداقل ٢٠٠ دلار خواهد بود.کم نیستند نظامیانی که معتقدند حمله به ایران عواقب بسیار گسترده‌ای بر روی عراق خواهد داشت. نفوذ ایران در عراق به شکل قابل ملاحضه‌ای افزایش یافته است؛ از پول و مشاور نظامی تا اسلحه و مامواران دستگاهای مخفی اطلاعاتی. در صورت حمله آمریکا به ایران  قطعی است که عکس‌العمل متقابل در عراق از جمله هدف قرار دادن سربازان آمریکائی در مناطق شیعه‌نشین افزایش یابد.

علاوه بر آن، باید در نظر گرفت در چنین صورتی منطقه سبز در بغداد برای آمریکائی‌ها و نیز متحدان آنها از آن چه که اکنون هست خطرناکتر خواهد شد. نیروی دریائی آمریکا نگران است که نتواند از تانکرهای نفتی در خلیج فارس به حد کافی محافظت کند. پاسداران ایران نیز در خلیج فارس صدها پایگاه کوچک و اغلب ناشناخته دارند که می‌توانند از آنها برای قایق‌های تندروی عملیات انتهاری استفاده کنند. ایرانی‌ها تا هم اکنون چنین مانورهائی را اجرا نهاده اند.