در جمهوری اسلامی

کارتون خوابان میمیرند ؛ چه  در سرما  و هم در گرما !

رسول آرام

 

روزنامه کیهان در تاریخ 2.شهریور نوشت " مرگ خاموش يا مرگ معتادان در شهرستان آبادان ادامه دارد و در 5 ماهه اول امسال سي نفر معتاد ولگرد جان خود را در كنار خرابه ها و خيابان ها از دست داده اند."
اعلام این خبر نشانگر رشد 50 درصدی مرگ  "کارتن خوابان" در شهر آبادان که  بر اثر گرما و شرجی  جان باخته اند میباشد.این آمار   در سال گذشته در شهر آبادان 20 نفر در 5 ماهه اول سال بوده  و اکنون این میزان به 30 نفر در زمان مشابه افزایش یافته است. رشد فقر و آوارگی مردم مختص شهر آبادان و یا تهران نیست. این رشد در عرصه های مختلف اجتماعی آنچنان طوفان زا پیش میرود که هیچگونه آماری حتی نا دقیق؛ از تعداد این قشر محروم در دست نیمباشد.یکی تعداد  آنان را با عددی در حدود 6 هزار و دیگری با عدی مثل  60 هزار  اعلام میدارد.این در حالی است که اگر نگاهی سطحی بوضعیت معاشی مردم آبادان بیاندازیم ؛ متوجه رشد فقر و آوارگی آنان خواهیم شد دست اندرکاران رژیم اسلامی میزان حاشیه نشینان آبادان را رقمی حدود 30 هزار نفر اعلام نموده اند.آنان در حالی  که بر روی دلار های سیاه نفت  سر برزمین مرگ میگذارند ؛ هرگز نمیتوانند امیدی برای فرزندان خود در سیستم انگلی جمهوری اسلامی ترسیم نمایند.  حاشیه نشینان شهر های مختلف ایران که بلحاظ تامین معاش زندگی و زیستن و خوابیدن در درجات بالاتری از کارتن خوابان  قرار ندارند؛ به "زندگی"خود  در گوشه و کنار  شهر ها ادامه میدهند؛ در حالی که  سرنوشتی بهتر از مرگ و بیماری بر اثر سوء تغذیه ؛ نداشتن سرپناه ؛ نداشتن دارو؛......  در انتظارشان نمانده است.

 روی کار آمدن جمهوری اسلامی و گسترش هرچه بیش از پیش وابستگی اقتصادی ایران به صنایع مونتاژ و  سرمایه انگلی و رشد بیش از پیش  دلالی که توسط  هزاران وابسته همین رژیم و سیاستمداران آن سازماندهی میشوند؛ موجب   بروز مهاجرت های دسته جمعی روستاييان به شهرها گردیده است. حاشيه نشيني که  از دهه  30 در ايران آغاز شد اکنون ابعاد بسیار وحشتناکی بخود گرفته است. درگذشته به این افراد  واژه هايي چون گودنشيني، زاغه نشيني، آلونک نشيني و غيره  تعلق میگرفت و اکنون بر اثر گسترش بیسابقه آن در شهر های تهران واژه کارتن خواب بهترین عنوانی میباشد که به این خیل جمعیت ایران تعلق میگیرد.  کارتن خوابها بدانجهت به این نام خوانده میشوند که در شبها هیچگونه  رواند از و یا  زیر اندازی   ندارند.این  افراد  کساني هستند که  در خيابان ها زیر پلها؛ خرابه ها؛ ساختمانهای نیمه کاره بر روي کارتن ها و کاغذ روزنامه شب را به روز مي آورند. دولت جمهوری اسلامی نه تنها قادر نیست برای بهبود شرایط زندگی  آنان برنامه ای تدوین نماید بلکه آنان را با نامهائی چون معتادان و  ولگردان مورد سرکوب و آزار قرار میدهد.

تنها اقدامی که جمهوری اسلامی بیشرمانه  در این رابطه کرده است تاسیس" انجمن اسلامی کارتن خوابان" در سال 83 بوده است که با صدور بیانیه ای موجودیت آن را بدین شرح اعلام نموده بود: "انجمن اسلامی کارتن‌خوابان،  ضمن اعلام موجودیت فوری ........، با قدردانی از تمامی دردمندان - اعم از در چارچوب نظام، دولت خدمت‌گزار فعلی، دولت کریمه‌ی آینده، مجلس شورای اسلامی، شورای هماهنگی نیروهاي انقلاب اسلامی، اصناف بازار و نیز شهرداری تهران – شماره‌ی حساب جاری ۱۷۱۸ .........". رژیم نه تنها با گشایش این حساب سفره  گدائی خود را باز کرد؛ بلکه با نام "انجمن اسلامی کارتن خوابان" کارتن خوابها را که در رژیم جمهوری اسلامی هزاران برابر شده اند را به گونه ای معرفی نمود که گویا آنان نیز  به دسته های طرفدار رژیم اسلامی متعلق میباشند.

 این "انجمن نه تنها هیچ بیلانی از دریافتهای خود تا کنون ارائه نکرده است بلکه هیچگاه مردن  آنان را در کنار خیابانها به عنوان  یک امر غیر عادی و غیر انسانی بررسی ننموده است .

بر اثر بیکاری و بی خانمانی این قشر از مردم و وجود فقر در خانواده هایشان ؛ تمام آینده کودکان آنان نیز مورد  چپاول فقر قرار میگیرد. این مردم  بدرستی میدانند که نیازشان به پرشدن شکم های خود و کودکانشان بسیار بیشتر از نیازشان به اورانیوم غنی شده میباشد.بیش از  10 میلیون نفری که در ایران  زیر خط فقر زندگی میکنند نه تنها به کار ؛ مسکن  بلکه به  خروج از این مرحله تحقیر آمیز زندگی نیازمند میباشند.این کاریست که از عهده رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی ساخته نیست. بر این اساس است که تمامی  انسان دوستان میباید  برای حمایت از کودکانی که جز زحمت ؛ تن فروشی؛ گدائی؛ دزدی؛ مورد استفاده قرار نمیگیرند؛ دست در دست هم داده و با تمامی قوا برای هدایت و حمایت آنان و تمامی کودکان ایرانی   که بر اثر فقر و فلاکت خانواده  یا مردن یا کشته شدن والدینشان در این رژیم غیر انسانی ؛ فاقد تامین کننده معاش خانواده میباشند را شناسائی و تحت حمایت مالی و معنوی  قرار دهند..

 

 

144930.jpg

 

 سرمایه یک کار مرده است که فقط مثل دراکولا از

 مکیدن خون کارهای جان دار به زندگی ادامه میدهد

و تا زمانی که بیشتر خون میمکد بیشتر به این زندگی

 ادامه میدهد.

کارل مارکس