130_iran_us_flags_xeno_eng_تعلیق غنی سازی ؟!                                     

                                                                                                                                                                     رسول آرام
گرچه ظاهرا"پرونده  اتمی به پاشنه آشیل رژیم اسلامی تبدیل شده است ؛ اما همه اتفاقات چند روزه اخیر بر خلاف ظواهرشان نشانگر پافشاری رژیم بر افراشته نگاه داشتن پرچم احمدی نژاد مبنی بر ادامه غنی سازی اورانیوم و دیگر سیاستهای جهانی وی نمیباشند!
احمدی نژاد در آخرین سخنان خود ایراد کرده بود که ما نظریات کشورهای پنج باضافه یک را مثبت ارزیابی میکنیم.و ادامه داده بود که ما آن را مورد بررسی قرار میدهیم و به آن پاسخ خواهیم داد.او تاکید کرده بود  که ما هرگز در پی ساخت بمب اتمی نیستیم.او در زمانی که در شانگهای بسر میبرد نیز در مقابل نظاره گران سیاسی جهان  نشان داد که چگونه در صدد آن است که با نزدیک شدن به چین و روسیه ؛ توازن ارتباطی را با آمریکا و کشورهای غربی حفظ نماید.اگر چه احمدی نژاد جناح تندروی  ولایت فقیه را نمایندگی میکند و بدین جهت  صریحا از مواضع خود عقب نشینی نکرده و بنا بر شرایط جدید تنها   از شدت آنها کاسته است؛ اما از سوی دیگر نماینده اصلاح طلبان ولایت فقیه ؛  محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین ایران مواضع وی را مورد  نکوهش قرار داده و در سفر "کفر" آمیز  خود به آمریکا گردو خاک های اصلاح گرایانه  را به چشم هواداران منکران "هولوکاست" و هواداران "مرگ بر آمریکای ولایت فقیه " وارد کرد که این خود نیز موجب بروز موضع گیریهائی از جانب نزدیکان احمدی نژاد علیه خاتمی گردید.
همه میدانند که محمد خاتمی هیچگاه بر علیه  رهبری  ولایت فقیه موضع گیری نکرده و همواره وجود ولایت فقیه را لازمه حکومت اسلامی دانسته است . او در طول 8 سال حکومت  زیر سیطره ولایت فقیه خود؛ همواره از  ولایت فقیه  در ابعادی که خود ولایت فقیه انتظار آنرا داشته حمایت نموده است. اگر  با نگاهی سطحی به دوران ریاست جمهوری وی نظر افکنیم ؛ متوجه خواهیم شد که   کشتار مخالفان و دگر اندیشان در شیوه های مختلف بسیار  بوقوع پیوسته است و در مقابل  او هیچگاه برای بررسی این جنایات اقدامی جدی انجام نداداست. اکنون که رژیم اسلامی در بدترین شرایط سیاسی تمامی دوران 27 ساله حکومت ننگین خود بسر میبرد و خصوصا در یک چالش سهمگین جهانی قرار گرفته  که دیگر  شعار های قلابی احمدی نژاد قادر به  بزک کردن آن  نمیباشد و  از سوی دیگر تعارضات مردم در شکل  درخواستهای اقتصادی رو به افزایش نهاده ودر این راستا گسترش فقر و فلاکت؛ بیکاری ؛ مرگ و میر های ناشی از بی بضاعتی و گسترش سرسام آور بیکاری و اعتیاد؛ موجب شده اند که تمامی  حقه های ولایت فقیه که تصمیم داشت   در قالب احمدی نژاد  چند صباحی دیگر" حکومت الهی"  خود را ادامه دهد؛ بر ملا گردیده است . ولایت فقیه اکنون  مجبور شده است   که رئیس جمهور افراطی خود یعنی  احمدی نژاد را با  شعار پول نفت بر سر سفره های مردم؛ وارد میدان کرده بود را در موقعیتی قرار دهد که راههای دیگری را برای اجرای مانورهای دیگر جویا شود. احمدی نژاد نیز خود بر آن  واقف بود   که  نه تنها قادر نیست  "عدالتی" را که به مردم دهد؛ بلکه تمامی شعارهای "هیستریک" او در  عرصه سیاستهای خارجی   نیز یکی پس از دیگری مورد تردید اکثریت مطلق مردم قرار گرفته و بیشتر پایه های حکومت "الهی " را سست نموده و از سوی دیگر گرچه در کوتاه مدت موجب جمع آوری نیروهای عقب مانده و خارج از قدرت  در کشورهای مسلمان شده است ؛ اما همین جمع آوری ناراضیانی که اگربر پایه های مترقی و پیشرفته استوار باشند میتوانستند در تمامی کشور های مورد بحث الترناتیو های قدرتمندی را در مقابل حکومت های سلطه گر سازمان دهند ؛اما این نیروها نه تنها پایه های مترقی و پیشرفتگی ندارند بلکه از نیروئی حمایت میکنند که   نه تنها تمامی خصوصیات منفی این قشر را در خود دارد بلکه ؛ گسترش این نیروها در کشورهای مورد بحث؛ گرچه خود نیز بر عقب ماندگی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آنان حکومت میکنند؛  موجب دردسر و ناتوانی این رژیمها میگردند و این خود موجب میگردد که در دراز مدت خصوصا زمانی که ایران تحت تحریم اقتصادی مجبور باشد از آنان کمک بطلبد بمراتب مضر تر از آن خواهند بود از اینکه شعار های تو خالی کنونی دستآویز رژیم اسلامی باشد.از این روست که ادامه روش قبلی رژیم را     نا توان از ادامه تمامی شعار های قبلی  میکند.
از اینروست که اعلام مواضع ضد آنچه که احمدی نژاد هموار تاکید بر آنها را    سر لوحه  تبلیغات سیاسی خود قرار داده بود   از زبان کسی  که داعیه "اصلاح طلبی" راهم یدک میکشد بی شک بسیار برای سیاستمداران غربی قابل  توجه تر از  اعلام مواضع احمدی نژاد در مورد محو نقشه اسرائیل از روی زمین میباشد.   وی  بعنوان  رئیس جمهوری "   22 میلیونی" جمهوری اسلامی نه تنها در صحنه داخلی بلکه در حوزه سیاست های خارجی از اعتبار ویژه ای بر خوردار میباشد.از اینروست که وی  میتواند بعنوان یک وزنه سنگینتری برای خامنه ای در عرصه داخلی و خارجی  وظائف خود را انجام دهد.خاتمی   در مصاحبه با روزنامه آمریکایی يو اس ای تودی، گفته است تا زمانی که دولت کنونی عراق بتواند کنترل خود بر کشور را برقرار کند، نیروهای آمريکايی بايد در عراق بمانند. وی نه تنها این موضع بلکه مواضع ارزشی دیگر جمهوری اسلامی  را نیز به زیر کشیده است .همزمانی  اعلام این مواضع از سوی خاتمی ؛ ملاقات مشترک رفسنجانی نماینده قدرتمند جناح "اصلاح طلبان" در رژیم با مصباح یزدی نماینده جناح اصول گرای حکومت که در چند ماه قبل با سازماندهی وی سخنرانی رفسنجانی در قم را به افتضاح کشید؛ و اعلام موضع مصباح یزدی مبی بر اینکه وی حتی خود را کاندید مجلس خبرگان نمیکند مگر آنکه" بزرگان "از او بخواهند نشانگر وضعیت بغایت وخیم رژیم و دستپاچگی وی در مقابله با تحریم میباشد.
در این رابطه روشن بود که اروپا بدون اجرای توقف غنی سازی توسط جمهوری اسلامی از گفتگو با این رژیم خود داری خواهد کرد ولی  پافشاری لاریجانی به  گفتگو با خاویر سولانا نشانگر عقب نشینی هائ رژیم اسلامی در مقابل  شرایط اروپا بود. از سر گیری مذاکره با جمهوری اسلامی  از سوی خاویر سولانا بر این اساس است که طرفهای غربی یکی بعد از دیگری مواضع نرمتری را در مقابل رژیم اسلامی اتخاذ مینمایند.   آلمان، فرانسه، انگليس، آمريكا، روسيه و چين در  16 خرداد سال جاري مجموعه پيشنهادي را به تهران عرضه كردند و خواستار دريافت پاسخ تهران شدند. جمهوری اسلام در تاريخ 31 مرداد به آن مجموعه پاسخ داد و براي از سرگيري مذاكرات اعلام آمادگي كرده بود.گرچه این پاسخ بصورت علنی به بیرون از محافل دولتی طرفهای درگیر خارج نشد اما بر خوردها و نشانه هائی وجود داشت که نشان از موضع نرمتر رژیم در مقابل این کشور ها بود. تمامی موضع گیریهای رژیم در مقابل این درخواستها و مذاکرات لاریجانی با خاویر سولانا و همزمانی همه این ها با سفر خاتمی به آمریکا بروز مواضع نرمتری از سول محافل سیاسی غربی و حکومتهای وابسته به آنها را مشاهده کردیم و کار تا آنجا پیش رفت که خاتمی از  گروگانگیری سفارت آمریکا در سال 57 اظهار تاسف نمود و در راستای همه اینها  جورج بوش رئيس جمهور آمريکا در مصاحبه ای با روزنامه وال استريت ژورنال ابراز علاقه کرده که درباره حکومت ايران بيشتر بداند و گفته است: "علاقه دارم بدانم افراد درون حکومت ايران چطور فکر می کنند".وی میافزاید که برای فعال کردن ديپلماسی جهت حل مسئله اتمی ايران، بايد از ايران صداهايی غير از سخنان محمود احمدی نژاد، رئيس جمهور ايران را هم شنيد. دراین حال  خاویر سولانا، پیش از مذاکرات خود با علی لاریجانی، با کاندولیزا رایس، وزیر خارجه آمریکا گفتگو کرده و هماهنگی لازم را برای تحکیم برنامه های سیاسی خود در بر خورد با رژیم اسلامی اتخاذ کرده بودند.نشانه های رضایت طرف اروپائی از نتیجه مذاکرات بین خود و نماینده جمهوری اسلامی بدلیل پذیرش شرط اول کشور های ذیربط یعنی توقف غنی سازی توسط رژیم اسلام بمدت دو ماه را  مشاهده کردیم.خاویر سولانا تاکید کرد که در  اين نشست  پيشرفت حاصل كرده‌ايم و مي‌خواهيم اين مسير را ادامه دهيم و قصد داريم هفته‌ي آينده با يكديگر ديدار كنيم. طبق گزارش‌هاي خبرگزاري‌هاي غربي برخي مقامات اروپايي كه خواستند نام‌شان فاش نشود گفته‌اند كه دست كم برخي از شش كشور حاضرند به حرف‌هاي ايران گوش كنند درصورتي كه اين كشور خود را به تعليق غني‌سازي بلافاصله پس از سرگيري مذاكرات متعهد كند. اين مقامات از ارايه جزييات بيشتر خودداري كردند. اما چنين اعلام آمادگي ضربه‌اي براي تلاش‌هاي تحت امر آمريكا براي تسريع تعليق در ايران و انجام آن به عنوان پيش‌شرط مذاكرات و در غير اين صورت روبروشدن با تحريم‌هاست.
اما همه سیاست های کنونی رژیم بر اساس "کلاهت را با دست نگه دار که باد آن را نبرد" میباشد . این رژیم قادر است اکنون دست به مانورهای مختلفی بزند که از کنار آن بتواند ادامه حکومت خود را تحکیم بخشد.اکنون زمان آن رسیده است که تمامی تحکیم های خارجی را بپذیرد و در مقابل زنجیر فشار کارگران و روشنفکرانی که اکنون ارتباط نزدیکتری بین آنان برای فشار بر رژیم قهقرائی بوجود آمده است را در هم شکند.از اینروست که پیشرفت مذاکرات بین کشور های اروپائی و رژیم سلامی حلقه محاصره رژیم را بدور مردم تنگتر خواهد کرد و این حلقه منجر به سرکوب های هرچه بیشتر مردم خواهد گردید.