حقوق بشر
با کدام نیرو
؟
ح. ریاحی
امروزه
بازاردفاع
ازحقوق بشر
ودمکراسی بسیارگرم
است. کسانی که
خودرا درراس
این نیروها
قرارمیدهنداما
متفاوتند.
امپریالیسم
امریکا
بااعلان
مبارزه با
تروریسم
ودفاع
ازدمکراسی
وحقوق بشر
تلاش دارد سیاست
جنایت کارانه
وخانمان
براندازخود
را گسترش دهد
و سروری
منحصربه فرد
وبی رقیب خود
را
درسراسرجهان
باقلدری وجنگ
سالاری تحمیل
کند. آثار این
حقوق
بشرامروزه دیگربرای
همه کسانی که
پی آمدهای دل خراش
و اسفبارآنرا
دیده اند پوشیده
نیست: درعراق
تاکنون
ششصدوپنجاه
نه هزار کشته،
بیست ودوهزار
زخمی، بیش ازیک
میلیون سیسصدهزاربی
خانمان
وآواره
وهفته ای سه میلیارد
دلار هزینه،
اگرصحبتی
ازتخریب محیط
زیست درمیان
نباشد که خود
فاجعه ایست بسیاربزرگ برای
کره ی زمین.
اکنون عراق
وضعیتی بس وخیم
ترازدوره
حکومت صدام
دارد: کشوری
است ازهم گسیخته
که هرج ومرج
برآن حاکم است
( 1 ) وهرگوشه ای
ازآنرا
گروه،
سازمان ویا
کشوری بیگانه
اشغال و به
نابودی
کشانده است.
حالا دیگرمساله
فقط جنگ امریکا
علیه عراق
ونابودی یک
ملت نیست بلکه
جنگ بین
اقوام و مذاهب
نیزبه امری
روزمره تبدیل
شده
ودامنه آن به
کل خاورمیانه
گسترش یافته
است. دیگردرخاورمیانه
هیچ فرد مسیحی
درامان نیست
و هفته ای نیست
که درروزنامه
ها
خبرازکشتار
تعدادی
ازآنها نیامده
باشد.(2)
درافغانستان
نیز وضعیت
مردم بازمان
حاکمیت
طالبان تفاوت
چندانی
نکرده وحتی
درزمینه هایی
وخیم ترهم شده
و طالبان
همچنان بربیش
ازسه چهارم این
کشورسلطه
دارد. این همان طا
لبانی است که
امپریالیسم
امریکا
وشرکا
درگذشته آنرا
برای مبارزه
با شوروی سابق
تا دندان مسلح
کردند
وامروزه
سازمان های
مرتبط باآن برای
تامین هزینه
های جنگی خود
ازهر جنایتی
فروگذارنبوده
وحتی کودکان بین
شش تا دوازده
ساله
درمناطق
تحت کنترل
آنها درامان نیستند.
آنها را می
ربایند، وپس
ازبی هوش
کردنشان بامواد
کلروفرم
ارگانهای
بدنشان را
درآورده به فروش
میرسانند. ( 3 ) آنها
برای بازگشت
به حاکمیت پیشین
خود حتی پیشوایان
مذهبی را گوش
تا گوش سرمی
برند ( 4 ). قاچاق
مواد
مخدرهمچون
دوره های پیش
منبع اصلی
درآمد گروه های
بنیادگرایی
چون طالبان
وگروه های
هموند آنها را
تشکیل
می دهد وبااین
درآمدهاست که
طالبان
توانسته است
به حیات خود
ادامه دهد. ( 5 ). "
تا پیش ازحمله
امریکا به
افغانستان
ارزش هروئین
انبارشده
توسط این سازمان
درحدود دومیلیارد
دلار برآورد میشد."
( 6 ) نه امریکا،
نه نیروهای
ناتو یا
کشورهای دست
نشانده آنها هیچکدام
قادربه جلوگیری
ازآنها نیستند.
سهل است، از
رهگذر شرایط
جدید که خود
مسبب آن بوده
اند وبا گرم
نگهداشتن تنورجنگ
درکل خاورمیانه
به سودهای میلیاردی
دست پیداکرده
اند.
زندانهای
متعدد سیا در
کشورهای آسیا،
اروپای شرقی
وخاورمیانه،
ربودن
شهروندان
کشورهای دیگر
بدون هیچ
مجوزقانونی
وبا توافق
محرمانه ی همین
دولت های به
اصطلاح دمکرا
تیک غرب
( 7 )
زندانی
وشکنجه کردن
آنها تاسرحد
مرگ ودیوانگی،
شانه خالی کردن
ازهرگونه
پاسخ گویی ی
رئیس
جمهورامریکا
ودهن کجی اوحتی
به قوانین
حقوقی وجزایی
بین المللی ( 8 )
وکشورخود ( 9 )،
جنایت هایی که
درزندان های
گوانتانامو،
ابوغریب ودیگرکشورها
مرتکب شدند (10 )،
سوء استفاده
ازقرارومدارهای
ناتو
ودرمجموع
هزارودویست
وچهل وپنج پروازغیر
قانونی وسیستماتیک
برفرازکشورهای
اروپا یی،
پروازهایی
که باسکوت
برگزار وحتی
درمواردی تایید
شده، همگی
گوشه های
تاکنون
شناخته شده ی
حقوق بشر
ودمکراسی
دول امپریالیستی
بخصوص
نومحافظه
کاران
وکارورزان
جهان گستری
سرمایه است. این البته سیاست
تازه ایی نیست.
تئوریسین های
اصلی آن فردریک
فن هایک و میلتن
فریدمن اند
وتاچر وریگان
پیش برندگان
اولیه ی
آن: به
حد اقل رساندن
دولت رفاه و
هرکجا که
بتوانند نابودی
کامل آن ،
برداشتن
هرگونه قید و
بند از بازار،
مخصوصا
بازارهای
کشورهای پیرامونی،
جائی
که تولیدات
اضافی کشورهای
متروپل باید
به آنها سرازیرشودو
به حد اقل
رساندن نقش
دولت، دولت باید فقط
نقش
کنترل
کننده ی تورم
را داشته باشد
و مبارزه با
اتحادیه های
کارگری
مدافع حقوق
کارگران ازجمله
اقداماتی بود
که
تاچردرانگلیس
پیاده کرد. این
برنامه
اقتصادی
بعدها نام " نئولیبرالیسم"
گرفت. تاچریک
دهه کامل
درنابودی
دستآوردهای
سوسیا ل
دمکراسی کوشید
و مالیات
سرانه به یکسان
برای همه ( پال
تکس) وسیاست
مستعمراتی
اودرمورد
اسکاتلند زمینه
سازبرانگیختگی آنان
شد.
سیاست نئولیبرالی
جهانی سازی
ابتدا درشیلی
وسپس
درانگلستان پیاده
شدو پس ازآن بود که
دول امپریالیستی
درراستای
ادامه تلاشهای
خود درجهت
فائق آمدن
بربحران دهه های
هفتاد وهشتاد
قرن گذشته ازبن
بست سیاسی
واقتصادی
دوره زمامداری
گورباچف که
بااصلاحاتی
معطوف به
اقتصاد
بازارودمکراسی
برآن بود تا
شوروی
راازتلاشی
برهاند،
استفاده کردند
وهمین سیاست
را به کمک یلسین
درروسیه تحقق
بخشیدند. این سیاست
نوین جهانی
سازی
سرمایه تحت
عنوان "
بازارآزاد،
دمکراسی
وحقوق بشر"
ازآن پس
سراسراروپای
شرقی را
درنوردید
ودامنه آن به
آسیای مرکزی
وخاورمیانه
کشیده شد.
حکومت های دیکتاتوری
وپوسیده
اروپای شرقی
وحکومت های دیکتاتوری،
ناکارآمد وبی
نهایت مرتجع خاورمیانه
وآسیای مرکزی
جای خود را به
حکومت های
دلخواه مذهبی
، مرتجع
وفاسدی که
ازنظرامپریالیسم
بین المللی
بهتر میتوانستند
دستورات بانک
جهانی،
سازمان تجارت
جهانی، پیمان
ناتو
وکنسرنهای
فراملییتی را
عملی سازند
سپردند. اولیگارشیهای
دولت- حزبی
فاسد به
خودکامگان
سرمایه
دارتبدیل
ودربازارآزاد
غسل تعمیدداده
شدند تا ردای
دمکراسی
وحقوق بشر به
تن کنند واین
بارهمان دیکتاتوری
های غیر قابل
قبول ازنظرامپریالیسم
را به سبک
استبدادهای
شرقی
وباکمک مافیاهای
گوناگون
خانگی به پیش
برند. حالا دیگرکسی برای
قتل
وکشتارروشنفکران
ودگراندیشان دراین
کشورهای تازه به
راه راست
بازارآزاد
هدایت شده مرثیه
سرنمی دهد.
لهستان
مجازاست پس
ازبیش ازنیم
قرن که اعدام
درآن کشورملغی
بود آنرا
دوباره
درقانون اساسی
بگنجاند
وآقای پوتین
مجازاست بیش
ازصدوبیست
روشنفکر، نویسنده،
هنرمند
وروزنامه
نگاررا بقتل
برساند. دراین
کشوردرهرچهل
دقیقه یک زن
دراثرخشونت
وتجاوزمی میرد
یا به قتل میرسد
ودرگیری های سیاسی
باکلاشینکف
پاسخ داده میشود.(11
) زندانهای
رمانی
ومجارستان
برای شکنجه
واعتراف
گرفتن اکنون
برای امپریالیسم
امریکا قانونی
است وبی
اشکال! آیااین
همان
بازارآزاد،
دمکراسی
وحقوق بشری نبود که
دول امپریالیستی
برای
اردوگاه " سوسیالیسم
واقعا موجود"
سابق طرح ریزی
کرده بودند؟
انقلابات
مخملی و..که دول غربی
درکشورهای
تازه آزاد شده
ی شرق
به راه
انداختند نشان
داد که حقوق
بشر و دمکراسی
ای که غرب
برای هرکشوری
به ارمغان میآورد
همه جا بدون
استثنا یکسان
است :
1-
وادارکردن همه این
کشورها به ایجاد
مناطق آزاد
واردات کالا و
مناطق آزاد
تجاری
2- رواج بردگی
کار به
ناانسانی ترین
شیوه. اگردر"
سا ل 1970 در25
کشورمناطق
آزاد تجاری
وجود داشت
امروزه در116
کشورحدود چهل
و دو میلیون
انسان در ذلت
و نا انسانی
ترین شرایط به
کارمشغولند."(
12 ) شش و نیم میلیون
کودک بین شش
تاده ساله
درخانه ها و
رستورانها کار
می کنند و" تا
سن ده سالگی
بجای دستمزد
تنها سه وعده
غذا به آنها
داده میشود."
(13 ) هفده ساعت
کار در روز با
ماهی شصت یورو
برای
کارگران چینی.(14)
این کار برده
وار مرز جغرافیایی
نمی شناسد.
مثلا در
منطقه خلیج
فارس و
امارات،
کارگران
ساختمانی
روزانه از شارجه
به مدت سه
ساعت در راه
اند تا دوازده
ساعت کارکنند
و روزانه
دوازده دلار
دستمزد دریافت
کنند. آنها
مجبورند در
ساختمانهایی
شبیه
سربازخانه
زندگی کنند و
هرکدام دو سال
یکبار حق
دارند به
خانواده های
خود سربزنند.
وقتی یک
خبرنگارخارجی
در دوبی
ازرونالد کک
مدیرعامل
کنسرن
استراباگ پرسید
که این پول
ها از کجا می آید
( منظورپولهایی
که در این
کشور برای
ساختن
بزرگترین برج
جهان به
ارتفاع هشت
صدو هشت متر
سرمایه گذاری
میشود) پاسخ
داده بود که
کسی نمیداند
و کسی نه مالیاتی
مطالبه می
کند نه
دستورالعملی
برای رعایت محیط
زیست درکار
است و سپس
اضافه کرده بودکه
"رمز بر پا شدن
قارچ گونه آسمان
خراش ها در همین قضایا
نهفته است." هم
اکنون دوبی به
بزرگترین
کشور برده داری
کار روزانه
تبدیل شده است
و بیش از پنج
برابر جمعیت یک
میلیون و سیصد
هزار نفری آن
کارگرروزمزد
دارد .
3- گسترش شکاف
طبقاتی . پال
کندی ، مورخ
انگلیسی
واستاد
دانشگاه ییل امریکا
در مصاحبه ای
با مجله اطریشی
پروفیل گفت :
"حدود چهل
وپنج میلیون
امریکایی زیرخط
فقر زندگی می
کنند،
همزمان هم ما
بزرگترین
مجموعه افراد
میلیاردر در
سطح
جهان را داریم.!"
(15 )
وبالاخره:4-
مداخله
واشغال نظامی
کشورهای دیگر
و
سرکار آوردن
دولت های دست
نشانده مرتجع
مذهبی، نظامی یا
ناسیونالیست
افراطی.
کاربرد این سیاست
ها با پایه ای
ترین
مفاد حقوق
بشرکه همین
دول همگی آنرا
امضا کرده اند
مغایرت دارد.
نگاهی به ماده
ی 23 اعلامیه
جهانی حقوق
بشرمی افکنیم
درآنجا آمده
است:
1)"همه حق
دارند که بی هیچ
تبعیضی
درمقابل
کارمساوی مزد
مساوی بگیرند."
2)
" هرکسی که
کارمی کند حق
دارد مزد
منصفانه ورضایت
بخشی دریافت
دارد که زندگی
اووخانواده
اش را موافق حیثیت
وکرامت انسانی
تامین کند
ودرصورت لزوم
بادیگروسایل
حمایت اجتماعی
کامل شود."
3)
" هرشخصی حق
دارد که برای
دفاع ازمنافع
خود با دیگران
اتحادیه تشکیل
دهد ویابه
اتحادیه های
موجود بپیوندد."
(16) تنها کافیست
همین چند
ماده را
درنظربگیریم
وسوال کنیم
کدام دولتی
درجهان
امروزخودرا
موظف به رعایت
این مواد میداندو
آنرارعایت می
کند؟ درامریکا،
بزرگترین
غول صنعتی
ومالی جهان،
چهل ویک میلیون
امریکایی ازبیمه
درمانی
محرومند
وطبق تحقیقات انستیتوی
پزشگی آکادمی
های ملی امریکا
درصد مرگ ومیرکسانیکه
ازبیمه درمانی
محرومند بیست
وپنج درصد
ازبیمه
شدگان بیشتراست،
که سالانه رقمی
حدود هیجده
هزار مرگ زود
رس معنی میدهد،
ودرایالت میشیگان
که ازجمله ایالاتی
است که سطح بیکاری
درآن بسیاربالاست،
دولت محلی سه
برنامه برای
قطع کامل
خدمات بیمه
درمانی تهییه
کرده است. ( 17)
چه
دراین کشورهای
دارای دمکراسی
بورژوایی وچه
درکشورما که
حکومت
تمامیت
خواهی برآن
حاکم است
مساله آزادی
ونان بایکدیگر
گره خورده
اند وحمله به
یکی بمعنی ازبین
بردن دیگری
است. بوش
قانون ملی وبین
المللی را
دورمیزند تا
اولا بتواند
آزادی های
مدون درقانون
اساسی کشورخود
ودیگرکشورها
رازیرپابگذارد
وثانیا
درداخل و
درخدمت به
کنسرن های
سرمایه داری به بیکارسازی
های میلیونی
دست بزند ومزد
وحقوق بگیران
را ازنان خود
محروم کند.
درکشورما حق ایجاد
تشکل مستقل
داده نمی شود
تا بتوان دهه
ها حقوق معوقه
کارکران، معلمین
و... را دزدید
وبه کیسه گل
وگشاد
آقازاده ها
وسرمایه
داران
رنگارنگ ریخت
وهرصدای حق
طلبانه را تحت
نام " مخالفت
بانظام" ، یا "
اقدام علیه
امنیت کشور"
درگلوخفه
کرد.
تصادفی
نیست که این
رابطه
تنگاتنگ بین
نان وآزادی را
ازهمه
زودترنهادهای
مستقل
رادیکال
مردمی،افراد
ونیروهای
مترقی، برابری
طلب و سوسیالیست
درک کردند وعلیه
آن به
پاخواستند.
ازاین جمله
بودند پال
کاک شات ،الین
کات رل و الک
نوو سه نفراز
سوسیالیست های
انگلیسی که در همان
دوران تاخت و
تاز تاچر به
دستآوردهای
طبقه کارگر،
جنبش
نافرمانی مدنی را
همراه با دیگرپیشگامان
مبارزه با
نئولیبرالیسم
در اسکاتلند
سازمان دادند
و با تشویق
مردم به
خودداری از
پرداخت مالیات
سرانه که
بزرگترین
ضربه
برپیکر تهیدستان
بود و آنها را
ازحق رای
محروم میکرد
برنامه تاچر
را
باشکست
روبرو ساختند.
دراین جنبش هم
طبقه کارگر و
هم توده ی
روشنفکرعلیه
تاچریسم و برای
حق خود گردانی
شرکت داشتند
و سوسیالیست
ها باجناح چپ
کنوانسیون
قانون سالار
بورژوادمکرات
اسکاتلندهمراه
بودند.(18) درهمه
کشورهای
متروپل سرمایه
داری ،این بیکاران
ومحرومان
جامعه بودند
که علیه نغض
حقوق
بشروحقوق
اولیه فردی و
شهروندی خود
عصیان کردند
ونه احزاب سیاسی یا
جناههایی ازدولت
های حاکم.
مثلا
درتظاهرات
جنوا درایتالیا
افراطیون
چپ، فعالان
اجتماعی
کاتولیک ،
توده ی وسیعی
که دارای شغل
های بی ثبات
بودند ومحصول
انقلاب
پسافوردیسم
همراه
باروشنفکران،
معلمین
وزنان هم
دراعتراض به هدایت
ضعیف چپ وبی
کفایتی جانشینان
آنها وهم علیه
بیکاری
وفلاکت
روزافزون به خیابانها
ریختند. حرکت
های ضد جهانی
سازی ازسیاتل
تا
پورتوالگره،
جنووا ونایروبی
همگی نشان داده
است که
امروزه دیگرحتی
اتحادیه های
کارگری
و احزاب چپ و
سوسیالیست
سازشکاردررویارویی
بایورش لجام
گسیخته جهانی
سازی سرمایه
محلی
ازاعراب
ندارند وتوده
ها ازآنان روی
گردانده اند.
کشور
ما نیز نه از یورش
جهانی سازی
درامان بوده و
نه ازجنبش های
اجتماعی دیگرنقاط
جهان بی خبر.
سهل است، از
رهگذر آسیب های
سیاسی،
اجتماعی،
اقتصادی
وفرهنکی که
حدود سه دهه دیده
است اگرنه بیشتربه
اندازه ی ستمدیدگان
دیگرجوامع
بشری رنج برده
است وزمینه
سازمانیابی
وعصیان علیه
نظم نئولیبرالی
موجود را
دارد. بنابراین
همه ی نیروهایی
که شعار" فعلا
همه باهم علیه
جمهوری اسلامی"
( 19) را میدهندومنتظرناجی
خارجی نشسته
اند وهمه ی نیروهایی
که به "
استحاله
طلب" معروفند
وبر" سمت گیری
تحول طلبانه.."
تاکید می
کنندو "
خواهان یک تحول
دمکراتیک بنیادین
درکشورازطریق
مسالمت آمیز
هستند.." آنهم
با " تاکید
برحقوق بشر.."
ونه اجرای
واقعی آن به
دست توده های
ستمدیده. (20) دریک
مولفه باهم
مشترکند: بی ایمانی
به قدرت مردم
وترس
ازسازمانیابی
مستقل آنان.
آنها به جنبش
اجتماعی ازدل
اعماق جامعه
پشت کرده اند.
استحاله
طلبان هنوزهم
می خواهند
درچارچوب این
نظام باقی
بمانند وحقوق
بشررا
بامقاومت به
آن تحمیل
کنند!! بدین
ترتیب وباچنین
خط مشی ایست
که برسرراه شکل گیری
مبارزه ی
طبقاتی واقعی
مانع ایجاد می
کنند و آنهایی
که سقوط نظام
شاهنشاهی برایشان
فاجعه بود نیزدرپی
آنند تا به
کمک پول ونیروی
نظامی بیگانگان
باردیگراستبدادی
موروثی
رابرکشورمان
مسلط کنند.
افشای این
هردونیرو
درهمه ی زمینه
ها وتقویت
جنبش اجتماعی
ازپایین باید
وظیفه همیشگی
هرانسان
آزاده وبرابری
طلب
باشد.
25.
فوریه 2007
•
کتاب "مارکسیسم
وحقوق بشر"
ترجمه ی ح. ریاحی،
توسط نشر بیدار
در هانور
آلمان منتشر
شده است.
زیرنویس
ها:
1-
نگاه کنید به
روزناهه ی فاینانشل
تایمز22 فوریه
2007-02-26
2-
نگاه کنید به
مقاله ی "
گوسفندان زیر
سلطه ی گرکان "
در مجله ی اشپیگل
اول ژانویه
2007
3-
نگاه کنید به
مجله ی اشپیگل
شماره ی 22 سال 2006
4-
/ /
به روزنامه ی
فرانکفورترآلگماینه
5 نوامبر2006 بنیادگرایان
درمنطقه ی نیمه
خودمختارشمال
غربی پاکستان یک
واعظ به نام
مولوی صلاح
الدین ( 50 ساله)
رابه اتهام
جاسوسی برای
امریکا ابتدا
سربریده سپس
پوست کنده اند
ویاداشتی به
این مضمون به
آن الصاق کرده
اند: " شما نیز
سرنوشت اورا
خواهید
داشت."
5-
نگاه کنید به
مقاله ی : "
شبکه ی مالی
واقتصادی
گروههای مسلح
بنیادگرای
اسلامی "
درمجله ی
آفتاب شماره ی
13
اسفند
1380
6-
همان مقاله
7-
نگاه کنید به مقاله
ی " کمک ازبرلین"
در مجله ی اشپیگل
شماره ی 2 ژانویه
ی 2007
8-
روزنامه ی فاینانشل
تایمز چهارم
اوت 2005
9-
روزنامه ی دی پرسه
12 نوامبر 2005
10-
روزنامه ی فاینانشل
تایمز چهادم
اوت 2005
11-
مجله ی هفتگی
پروفیل23
اکتبر2006
12
– مجله ی هفتگی
" همبستگی"
ارگان اتحادیه
های سراسری
اطریش. شماره
ی 876 سال 2005
13-
همان مجله
14
– همان مجله
شماره ی 896 سال 2006
15-
مجله پروفیل
دوم اکتبرسال
2006
16-
اعلامیه ی
جهانی حقوق
بشر ترجمه ی
محمد جعفر پوینده
17-
روزنامه ی فاینانشل
تایمز 04.08.2005
18-
نگاه کنید به
کتاب : " بسوی
سوسیالیسم جدید"
اثر پال کاک
شات والین
کات رل
19-
اشاره به
رضاپهلوی وتکیه
کلام همیشگی
اوست
20-
نگاه کنید به
" بیانیه
ی تحلیلی شورای
مرکزی سازمان
فدائیان خلق ایران
( اکثریت )2007
--------------------------------------------------------
به نقل
از مجله آرش
شماره 99