بهروز سورن: اگر ارنستو چه گوارا زنده بود؟؟؟

در خبرها ( ايسنا)  آمده است كه قرار است فرزندان چه گوارا در مراسم سالگرد چمران در دانشگاه تهران شركت كنند.پيش از اين نيز اورتگا در مراسمي بدعوت مسئولين جمهوري اسلامي پاسخ مثبت داد و شركت نمود. بدنبال آن هم هياهوي تبليغاتي رژيم بالا گرفت و تلاش كرد تا گرد و خاك بسياري در چشمهاي نسل جديد بپاشاند. صرفنظر از اينكه اين خبر صحت داشته باشد يا نه اما دو نكته را ميتوان از كنه اين خبر بيرون كشيد.

اول اينكه جمهوري اسلامي با سازماندهي اين ديدار و آنهم در اوخر روزهاي ماه شهريور ، شهريوري كه يادمان سياهترين دوران سركوب است و هم در اينماه دستان مسئولين و مامورين اجرائي رژيم تا آرنج به خون هزاران زنداني سياسي قتلعام شده  آغشته  شد، صورت ميگيرد و  بدينوسيله در صدد خنثي نمودن تاثيرات گسترده تلاشهاي انسانهائي هستند  كه اين يادمان را در خاطره ها بازسازي  و از فراموشي آن جلوگيري ميكنند

دوم آنكه با كشاندن فرزندان ارنستو  چه گوارا كمونيست انقلابي آمريكاي لاتين به دانشگاه تهران و عوامفريبي هاي رندانه سعي در خاموش نمودن فرياد اعتراض دانشجويان دربند  دارند و هر آنكه رنج زندان و اخراج از دانشگاه را به ذلت تائيد جانيان حاكم و ابزار سركوبشان در دانشگاهها مانند بسيج دانشجوئي را، ترجيح داده اند و هم اكنون در سلولهاي مخوف زندانهاي كشور و يا در پشت درهاي دانشگاهها بسر ميبرند.

چه گوارا اما اگر زنده بود هرگز از سر سازش با رژيمي كه تاريخي جز قتل و غارت بجاي نگذاشته است در نميامد و اولين راه برخورد با آن را مبارزه اي سازش ناپذير، تمام عيار و راديكال مي دانست. شبهه اي نمي كرد و براي آزادي فعالين كارگري ، دانشجوئي، زنان و معلمان ريشه هاي استبداد حاكم را هدف ميگرفت و از پاي نمي نشست.

شايد قاره محبوبش را رها ميكرد، جنگلهاي بوليوي را ترك ميگفت و در كنار مردم مقاوم و مبارز كردستان  كه هر روزه تعدادي از آنها در شهرها و روستاهايشان توسط ابزار نظامي جمهوري كشتارشان بقتل ميرسند، قرار ميگرفت و همانند ايشان براي آزادي و عدالت اجتماعي فرياد ميكشيد.

جمهوري اسلامي بهمراه بسيج دانشجوئيش همان سرانگشتان سركوب آنان در دانشگاههاي ايران، تصور ميكنند كه با حضور خانواده ارنستو ميتوانند چهره خون آلوده و كريه خود را بشويند و  چند صباحي بيشتر عوامفريبي كنند. اما فراموش ميكنند كه ارنستو نه يك نام كه قلبي تپنده در ميان آزاديخواهان و  سمبلي از مبارزه  بي اما و اگر با سرمايه جهاني است.

ارنستو اگر زنده بود بي ترديد امروز در كنار كودكان خياباني و پابرهنگان قرار داشت و از ديدگانتان خواب را مي ربود و  آرزوئي جز ويراني زندانهايتان نداشت.  ارنستو سمبليست  براي ستم زدگان و محرومان ، نمادي از مبارزه و مقاومت در برابر قدرتها و امپرياليسم و نه تنها يك نام

ارنستو زنده است و زنده ميماند تا زماني كه استثمار و استبداد حضور دارد و نان دزديده شده از سفره كارگران و زحمتكشان توسط سرمايه داران بلعيده ميشود.

ارنستو يك نام نيست، آرماني است در سينه آزاديخواهاني كه براي يك دنياي عاري از ستم طبقاتي دست از جان شسته اند و هم اكنون در زندانهاي مخوفتان روزگار را به شكنجه سپري ميكنند.

آيا سنخيتي ميان تفكر انقلابي چه گوارا باافكار شوم عوامل اجرائي سركوب جمهوري اسلامي موجود است؟

  در واقع چه گوارا اين پزشك انقلابي كمونيست تا پاي جان با همان نظمي مبارزه كرد كه امروز جمهوري اسلامي با زور سرنيزه از آن پاسداري ميكند و هر تنابنده منتقد و مخالفي را به سياهچالهاي اوين و ساير زندانها ي خود ساخته اش مي افكند.

چه گوارا براي دنيائي مبارزه كرد كه در آن روزنامه نگارانش همانند عدنان حسن پور و هيوا بوتيمار بجرم نوشتن و  رها نكردن قلم پاي چوبه دار نايستند. دنيائي كه نمايندگان سنديكائيش در زندانها بسر نبرند و زنان آزاده اش به حبس هاي طويل المدت محكوم نشوند.

اگر چه گوارا زنده بود قطعا و بجاي شركت در مراسم ختم عاملان نظامي  و اجرائي استبداد ، بياري دختركاني جوان  ميشتابيد كه براي تامين مخارج تحصيلشان بدنهايشان را به حراج ميگذارند. در كنار كارگران شريفي قرار داشت كه  ناتوان از تهيه امكانات حداقل زندگي فرزندانشان شرمگينانه زنگ خانه هايشان را بصدا مياورند.

بي ترديد پرچمي كه ارنستو در دفاع از پابرهنگان به اهتزاز درآورد در دستهاي حقير و خون آلود شما سركوبگران جاي نخواهد گرفت .

يادش گرامي

20.9.2007