نگاهی به حماسه مبارزه  کارگران کارخانه نیشکر هفت تپه

 

نبرد نابرابر!

 

تقی روزبه

 taghi_roozbeh@yahoo.com

 

 

 

براستی به مبارزه ای که هم اکنون بین کارگران شرکت نیشکرهفت تپه ودولت جمهوری اسلامی جاری است ،چه عنوانی جزنبرد نابرابر می توان داد؟ دریکسوهزاران کارگری قراردارند که درطی بیش ازده اعتصاب وتحصن درسال جدید وشنیدن وعده ووعیدهای  کارگزاران دولت-اعم ازمدیرکارخانه وفرمانده و... درپاسخ به پاره ای ازمطالبات اولیه آنها،درپی آخرین اتمام حجت اشان،اکنون پنج روزاست، ازروزشنبه تاکنون، با تحصن و راه پیمائی دست به اعتراض گسترده زده اند. آن هامطابق هشدارهای ازقبل اعلام شده،مبارزه خود را ازمحل کارخانه  بداخل شهرشوش کشانده وبا تحصن درمقابل فرمانداری و راه پیمائی  درشهربه این مبارزات خود بعد تازه ای بخشیده اند. درسوی دیگردولت قدرقدرتی که در نقش تؤامان کارفرمای مستقیم و دولت به مثابه ابزار قهروسرکوب طبقاتی به عرض اندام کردن درمقابل کارگرانی پرداخته است که برپلاکاردخودنوشته اند"مامی گوئیم؛گرسنه ایم،گرسنه ایم!".دراین تقابل،قرارگرفتن یک روحانی به عنوان مدیرشرکت کشت نیشکر، به شکلی نمادین آمیزش استبداداقتصادی وسیاسی ومذهبی را یک جا به نمایش گذاشته است.

رژیم پاسخ  هزاران کارگرگرسنه را، که برای دریافت دستمزدبخورونمیری که آن هم با ترفندهای گوناگون پرداخت نمی شود،عملا با اعلام یک  جنگ تمام عیارپاسخ داده و با روانه کردن شمارکثیری مأمورامنیتی بهمراه صدها نفر گارد ضد شورش به محاصره و سرکوب آنان پرداخته است.دریک آرایش شبه جنگی،این نیروها کنترل نقاط حساس شهر ومبادی خروج وورود آن ازجمله سه راهی هفت تپه-شوش را برای قطع ارتباط بین کارخانه و شهربدست گرفته اند وبامبادرت به انواع فشارها نظیرتهدیدو ونفوذوتصویربرداری برای شناسائی ودستگیری وآدم ربائی  وهم چنین برای ایجاد شکاف درمیان کارگران ومیان آنان و کارمندان تلاش می کند که صفوف همبسته کارگران را درهم بریزد.یکی دیگرازتاکتیک های رزیم فرسودوخسته وناامیدکردن کارگران ازامکان ادامه مبارزه است. بااین همه،کارگران توانسته اند با تکیه بر روحیه رزمنده و عزم  جدی خود،  تاکتیک ها ی متقابلی  را برای خنثی کردن محاصره ودیگراقدامات بازدارنده رژیم بکارگیرند.چنان که به عنوان نمونه  با یافتن راه های رخنه به شهر ازنقاط دیگر،توانسته اند نیروهای رژیم را دورزده وباپیوستن کارگرانی که محل سکونتشان درشهرهای مختلف خوزستان قراردارد، به یک دیگراعتراض پرشکوه خود را به نمایش بگذارند آنها دراین مبارزات پرشور ازتجربیات خود ونیزتجربیات سایربخش های  کارگری هم چون کارگران شرکت واحد بهره گرفته اند.

مبارزه کارگران نیشکر،اگرفارغ ازخودویژگی هایش درنظرگرفته شود نبردی است مشابه آنچه که درطی هرسال درگوشه وکنارکشور بین  سرمایه داران اعم ازخصوصی و دولتی و مزدوحقوق بگیران جاری است وبهمراه خواستهائی هم چون دریافت حقوق معوقه(که مورد اخیرآن  نزدیک به سه ماه طول کشیده است)،طبقه بندی مشاغل وگرفتن بن،دریافت خانه های سازمانی، داشتن امنیت شغلی وحق تشکل مستقل و حق اعتصاب،اخراج مدیریت کنونی  وبهبود وضع مدیریت کارخانه و... . با این همه هرمبارزه مشخصی دراین سلسه نبردهای متوالی گاهی دارای آنچنان مختصاتی است که می تواند دارای بردوتأثیرفرامحلی گردد.هم چنان که مبارزات کارگران شرکت واحد و یا معلمان و.. هرکدام ازجهاتی چنین بودند.درغیاب تشکل های سراسری وهمبستگی های سازمان یافته که قادربه تحمیل فشارسنگین به رژیم وطبقه حاکم باشند،مانند هرمبارزه منفردومحلی، مبارزات کارگران کارخانه نیشکرهفت تپه نیزدارای برخی خصوصیات وتعیناتی است که میزان مقاومت، قدرت چانی زنی ودامنه پیشروی وتأثیرگذاری آنرا رقم می زند والبته این تعینات بدلایل زیربدرجه ای که است دامنه اثرگذاری واهمیت آنرا ازسطح برخودهای معمولی موجود فراترمی برد. از جمله این تعینات می توان به مواردزیراشاره کرد:

- ابعاد بزرگ سرمایه گذاری دراین رشته وبطوراخص دراین کارخانه که درگذشته صورت گرفته و بعنوان یکی ازپروژه های ملی مطرح بوده است. کارخانه نیشکرهفت تپه شوش  تنها یکی ازآنها است وکارخانه های دیگری درنقاط دیگرخوزستان نیزوجود دارند که آنها هم کمابیش دچارمشکلات وبحران های مشابهی هستند. پروژه ای که البته اکنون درچهارچوب سیاست انطباق ساختاری وروند شتابان ادغام بازارجهانی وحاکمیت کارتل ها و تراست های فراملی براین بازار ، اهمیت سابق خود راازدست داده است.

-گستره کمی کارگران که ازاین جهت نیز درشماریکی ازشرکت های  بزرگ تولیدی محسوب می شود.

-وبالأخره باید  مشخصه سوم را درتجربه وآگاهی برآمده ازاعتصابات و تحصن های پیاپی و متعدد آنها  ومهمترازهمه درهمبستگی و مشارکت فعال اکثریت بزرگ  کارگران دراعتراض برای کسب مطالبات خودجستجوکرد. آنها نشان داده اند که آشنا به تجربیات بخش های دیگری کارگری، ازجمله مبارزه کارگران شرکت واحد هستند وازآن بهره می گیرند. بکارگیری تاکتیک های  معطوف به رسانه ها و سازمان های بین المللی کار جهت بازتاب دادن جهانی مبارزات خود،درکنار طرح خواست تشکل مستقل،ازجمله آنهاست.

 بی شک اگررژیم تاکنون نتوانسته باوجود بکارگیری انواع واقسام  فشارهای سنگین خودموفق به  درهم شکستن این مقاومت بشود،باید آن را قبل ازهرچیزمدیون دو عامل اصلی دانست:نخست  شرکت فعال وگسترده بدنه کارگران بجان آمده ازسیاست های فلاکت آفرین رژیم،  ودیگری بهره گیری مناسب ازانواع تاکتیک های مبارزاتی وخبررسانی ازجمله عطف توجه  به رسانه ها و سازمان های جهانی.

درپرتوچنین حضورفعالی است که تاکتیک های متقابل رژیم ازجمله  تهدید وپیگرد نمایندگان  وفعالین کارگران  به دستگیری(که شماری ازآنان ناچاربه مخفی شدن گردیده اند)،چندان کارسازنیفتاده ونقش مجامع عمومی وتوده ای شدن مقاومت درمیان کارگران خطر بروزچنین  خلائی را پرکرده است. امری که توجه به آن ازسوی کلیه کارگران  درمبارزه با استبداد بی امانی چون جمهوری اسلامی دارای اهمیت کاربردی است.درحقیقت سازمان یابی توده ای ومتکی بربدنه،تجربه ای که دراعتراضات شرکت واحد واعتراضات معلمان  اهمیت  خود را نشان داد،تبدیل به یکی ازشروط لازم وپایه ای  ادامه کاری مبارزه شده است.

ازجهت دیگر چنان که مشهود است مبارزات کارگران صنعت نیشکر هفت تپه درعین حال انعکاسی است ازوضعیت انتقالی مبارزه طبقه کارگرایران: ترکیبی ازمطالبات  تدافعی نظیر درخواست های   حقوق معوقه وبن وجیره غیرنقدی و... بهمراه  پاره ای از مطالبات فرارونده و تعرضی هم چون خواست تشکل مستقل وتغییرمدیریت فاسد و مبارزه با مافیای شکر وبالأخره مقابله با خصوصی سازی وسیاست های ا قتصادی سیاسی کلان. آمیزه ای ازمطالبات اخص وموضعی که تحقق آنها با  مطالبات کلان گره خورده است.شکاف بین آرایش نیروی مبارزات موضعی و محلی با آرایشی که مطالبات کلان وسراسری نیازمند آنست.

کارگران بخوبی دریافته اند که اولا  بطور مستقیم با  رژیم هم بعنوان کارفرمای سرمایه داری دولتی و هم بعنوان تجسم قهرسازمان یافته دولتی وابزارسرکوب طبقاتی طرف اند وثانیا این سیاست  خانه خراب کن وویرانگر،نه یک سیاست موردی ویا محلی بلکه چیزی فراترازآن،به مثابه راهبرد اصلی رژیم درراستای  انطباق ساختاری است،که این هم به نوبه خود نه خصلت ملی بلکه جهانی دارد. والبته بنوبه خود سیاستی است که درگذارازمنشوراستبدادمذهبی خودویژگی هائی پیداکرده و با انواع جبرهای غیراقتصادی وتبعیضات مضاعف ورانتی آغشته شده و بردامنه ویرانگری آن بازهم افزوده است. وثالثا رژیم  درهمان حال باهمه توان خود درجهت هموارکردن جاده خصوصی سازی،ودرچهره  حامی مطلق سرمایه داری خصوصی عمل می کند.

درهمین رابطه است که کارگران باشگفتی شاهد انواع شانه خالی کردن ها وبدترازآن انواع خرابکاری ها و کارشکنی ها عامدانه رژیم  درروند تولیدبا هدف ورشکسته کردن کارخانه هستند. تقلیل تولید  ازمیزان صدها هزارتن به 36 هزارتن وسطح کشت از2000هزارهکتارسال های گذشته به 200 هکتاردرامسال،آتش زدن نیزارها وتکه تکه کردن گشتزازها و فروش زمین های آن به بخش خصوصی(ازجمله 800هکتار به بهانه واهی  پرداختن حقوق معوقه کارگران)،سیاست واردکردن میلیون ها  تن شکرازخارج کشوروانبارکردن آنها برای فروش (که خود موجب انبارشدن وبه فروش نرفتن شکرهای تولیدی هفت تپه وسبب بدهی  ده ها میلیاردی این کارخانه وبه نوعی اعلام ورشکستگی آن شده است) برطبق نظرکارگران  نقش مافیای شکردرایجاد بحران این مؤسسه تولیدی برجسته است.روشن است که دولت  باهمه توان خود تلاش دارد که درچهارچوب سیاست های عمومی خوداین  کارخانه  را  دررابطه با نیازهای بازارهای جهانی،وباصطلاح رقابت پذیرکردن آن، تجدید سازماندهی کند.ازجمله الزامات چنین تجدید ساختاری، کاهش چشمگیرتعداد پرسنل رسمی وشاغل است(به گفته کارگران دولت قصد دارد 2000هزارنفرازکارگران را اخراج نماید). به عبارت دیگر،تبدیل کردن کارگران به بردگان عصرجدید یعنی به کارگران موقتی وباحقوق ناچیزوبدون پشتوانه هرگونه حمایت های اجتماعی، ورساندن آن به سطح سودرسانی مطلوب ومنطبق با استانداردهای مورد نظربخش خصوصی وجهانی و درنهایت واگذارکردن آن به ثمن بخس به بخش خصوصی(والبته طبیعی است که دراین میان سهم شیرنصیب  بورژوازی ولایت مدار و سربفرمان ولی فقیه وازجمله تازه بدوران رسیده های حریصی چون بورژوازی بوروکراتیک –نظامی گردد ).

نبردنابرابر

همانطور که اشاره شد درورای  تعین های محلی وخود ویژگی ها خواست ها و مطالباتی  وجود دارند که گرفتن پاسخ مثبت وکمابیش پایدار برای آنها درگرومقابله  با سیاست های کلان اقتصادی و سیاسی رژیم است. به عبارت دیگر درشرایط مشخص ما،یعنی درشرایط بحران ساختاری وعمومی موجود، مبارزات کارگران با شکل محلی ومبارزات موضعی عموما محتوای فرامحلی وسراسری داشته و مطالبات مشخصش اشان بطورتنگاتنگی با مطالبات کلان گره خورده است.درمورد نمونه بحران کارخانه نیشکر هفت تپه، اگردقت کنیم معلوم می شود که در مبارزه کارگران  کارگران این  سیاست های کلانی هم چون مخالفت با تعدیل ساختاری نیرو،خصوصی سازی،درخواست حق تشکل مستقل(که باماهیت تمامیت گرای ولایت فقیه درتضاداست) ومخالفت با سیاست های وارداتی رژیم ونقش مافیای شکرو...است که اساسا موجب چالش قرارگرفته اند. نفس چنین چالشی اجتناب ناپذیراست. درحقیقت حفظ  کارخانه ومقابله باتهدید شدن کارگران به بیکاری ومبارزه برای اصل حق حیات وشغل  خود بخود سیاست های کلان رژیم را که که درتغایربا آن قراردارد به چالش می کشند. درچنین شرایطی  درحالی که رژیم  باهمه نیروی خود برای دفاع ازسیاست های کلان  صف آرائی می کند،شاهدیم که کارگران درمبارزه اشان برای مقابله با این سیاست های کلان اساسا با اتکاء به نیروی محلی خود ناگزیروارد نبرد(نبردسرنوشت؟)، چون نبرکارگران شرکت واحد،شده اند.درحقیقت وجود همین شکاف است که  به نبرد کارگران خصلت نابرابرمی دهد. وهمین مسأله است که یک باردیگر اهمیت وچگونگی  پرکردن این شکاف را دربرابرهمه فعالین و مدافعان کارگری قرارمی دهد..بنابراین درکنارضرورت واجتناب ناپدیری نبردهای موضعی برای دریافت امتیازهای موردی جهت قابل تحمل کردن گذران زندگی که البته بنابه ماهیت رژیم ودامنه  بحران سخت هم  ناپایدار هستند،برای مقابله واقعی با بحران وعوامل زاینده آن باید نبردهای سراسری سازمان داده شود.واین یعنی گره زدن  نبردهای موضعی با نبردهای سراسری.  روشن است که ازترکیب نبردهای موضعی با نبردهای کلان است که می توان به نبردبرابر دربرابررژیم دست یافت.بی شک ضرورت فراتررفتن ازنبردهای موضعی به نبردهای بزرگ به معنی کم اهمیت بودن نبردهای موضعی نیست ونباید باشد. نه فقط بدلیل اهمیت  امتیازات کوچکی که زندگی را قابل تحمل می کنند وگشایشگر فرصتی برای فراغت ازرنج کارطاقت فرسا هستند، بلکه مهمترازآن به مثابه مدرسه ای برای آموختن وکسب تجربه کارگران وبرای جلوتررفتن.بدون داشتن چنین دورنمائی بیم آن میرودکه مبارزات موضعی به مرورزمان دچارفرسودگی وپراکندکی وافت شوند. همانطور که نبردهای سراسری نیزدرفقدان نبردهای موضعی و گسترش آن مبنای واقعی برای تحقق نخواهند داشت.

بی تردید درشرایطی که آشکارا هم بخش دولتی و هم بخش خصوصی درقامت کارشکن وعامل مخرب تولید وزندگی کارگران وجامعه عمل می کنند، تنها راه واقعی و ممکن کنترل کارخانه توسط خود کارگران است.امااین هم واقعیتی است که درشرایطی که مبارزه کارگران هنوزسراسری نشده وتوازن نیرو بهم نخورده است،ودولتی باهمه قدرت خود به سرکوب وکارشکنی مشغول است،اعمال کنترل کارگری وتداوم آن دریک کاخانه منفرد،حتا اگردرکوتاه مدت هم امکان پذیرباشد،دشواروناممکن بنظرمی رسد. بنابراین برای تحقق شرایط مناسب برای اعمال کنترل کارگری برواحدهای بحرانی کارگرند ناچارند که برای پیشبرد مبارزات محلی وموضعی خود،به خصلت سراسری این مبارزه توجه بیشتری کنند. دراین رابطه وبرای هموارکردن مسیرآن، کارگران وبویژه کارگران آگاهترو  فعالین و پیشروان آن باید دونکته اساسی توجه بیشتری مبذول دارند:

الف بیرون کشیدن و فراگیرکردن آن دسته از مطالباتی که خصلت سراسری داشته و به مثابه اشتراکات پایه ای همه کارگران وهمه مزدوحقوق بگیران محسوب می شود.آنها  باید ازمیان سایه وروشن ها و تعینات مطالبات محلی و موضعی بیرون کشیده شده وبطورشفاف وفراگیربه مطالبات عمومی ومشخص کارگران تبدیل شوند. چنین تلاشی درحقیقت مقابله با یکی ازعوامل پایه ای زندانی شدن مبارزات کارگران درمحل و کارخانه است.این مطالبات همانطورکه اشاره شدفی الواقع وجود دارند اما درلابلای تعینات محلی وخرده آگاهی ها،قراردارند.

ب-تقویت هرچه بیشتر خطوط ارتباطی وهمبستگی سایراقشارطبقه و جنبش های ارتباطی درحمایت ازاعتراضات یک دیگر.بی گمان عرصه های بسیارگوناگونی این حلقه مفقوده دوم را پرکرده وخواهند کردکه خود فعالین درصحنه عمل وجنبش کارگری و اجتماعی بهترازهرکسی صلاحیت یافتن و تکامل دادن به آن رادارند.صدوربیانیه ها واعلامیه های همبستگی ،شرکت درتظاهرات،ایجاد وتقویت شبکه های اطلاع رسانی مستقل وسریع و سراسری وشبکه های یاری رسانی به کارگران درحال اعتصاب ودرحال مبارزه، تشکیل و تکامل گل گشت ها وابتکارات مشابهی که نه فقط دربرگیرنده فعالین بخش های مختلف باشند بلکه هم چنین درجهت گسترش دامنه آن به بدنه کارگری هم باشند، تلاش برای شکل دادن تجمعات و تشکل های سراسری دربرگیرنده فعالین و بدنه کارگری با هدف تقویت یک جبهه کارگری سراسری و...

مبارزه علیه نئولییرالیسم :شاخص دوستان ودشمنان

مبارزه کارگران کارخانه هفت تپه آشکاران نشان میدهد که درکنه خود علیه سیاست های خصوصی سازی وسیاست های کلان ئئولیبرالیستی است. این سیاست علیرغم وجود برخی اختلافات درنحوه پیش بردآن، ازپشتیبانی همه جناحها درحاکمیت وسایر نیروهای بورژوائی بیرون ازحاکمیت،برخورداراست.حتا این سیاست که توسط دیکتاتوری  "بازار آزادجهانی"  ومقررات آن به  رژیم های محلی  دیکته  می شود،ازپشتیبانی بیدریغ قدرت های  سرمایه داری نیزبرخوردارست. بنابراین محک خوبی است برای آن که کارگران دریابند چه کسانی دوستان ودشمنان اوهستند.واقعیت آن است که نظام سرمایه داری اکنون بخش بسیارمهمی ازنیروی کار را زائدتلقی کرده  و آن را اضافه جمعیت نسبی می داند.شعارتأمین حق کاربرای همه که زمانی  به بورژوازی تحمیل شده بود،اکنون دیری است که با قانون افزایش بی مهار سود،درتقابل آشکار قرارگرفته است. بنابراین انباشت ارتش عظیم بیکاری که امیدی هم  به یافتن کاربرایشان وجود ندارد،افزایش کارموقت(بردگی مضاعف نیروی کار،افزایش مطلق  ساعات کارودریک کلام نه فقط تشدید استثمارنسبی بلکه تشدید استثمارمطلق ازمشخصات سرمایه داری نئولییرال است. به این اعتبارمبارزه کارگران مبارزه ای است آشکاراعلیه مولفه های اصلی سیاست های نئولییرالیستی،یعنی علیه خصوصی سازی،علیه دولت حداقل وفاقد مسئولیت اجتماعی ودولتی تحت کنترل بازار،علیه واردات بی رویه به مثابه نخستین فرمان بازارباصطلاح آزاد،مبارزه برای تأمین حق کارو افزایش دستمزد وکاهش ساعات کارو افزایش ساعات فراغت و .....همه وهمه درماهیت خود مبارزه ای است  علیه سیاست های نئولییرالیستی حاکم بردولت جمهوری اسلامی بطوراخص وعلیه سیاست های جهانی سرمایه داری  بطوراعم.

********

نبردحماسی وبیادماندنی کارگران کارخانه نیشگرهفت تپه هم اکنون وارد پنجمین روزخود می شود. بی گمان این نبرد ازجمله سلسه  نبردهای مهمی است که طبقه کارگرومزدوحقوق بگیرایران ایران درطی سال های اخیرازشرکت واحد تا کارگران سنندج وتامعلمین به عمل آورده اند. باتمام نیروی خود ازاین نبردکه نبردهمه ما،نبردهمه مدافعان آزادی وبرابری اجتماعی است،حمایت کنیم. اعلام حمایت کارگران دزفول وحضورآنان دراین مبارزه گام مهمی درابرازهمبستگی کارگری بویژه درمنطقه خوزستان است. هم چنان که پیوستن کارخانه های زیرمجموعه این شرکت عظیم هم چون کاغذپارس،دستمال کاغذی،...ونیزکارخانه های دیگرنیشکردردیگرشهرهای این استان،وحمایت همه تشکل ها و فعالین و کارگران سایرنقاط دیگرایران ازاین مبارزه وتلاش برای جلب کارمندان این مؤسسه به صفوف همبسته کارگران دارای اهمیت زیادی است.هم چنان که حمایت جنبش دانشجوئی،بویژه نیروهای چپ و معلمان و زنان وجنبش ملت های تحت ستم ملی  ازاین مبارزه نیز دارای اهمیت زیادی است. با تشکیل شبکه های یاری،اعم ازمالی وسیاسی و تدارکاتی برای پناه دادن به کارگران فراری و.. بیاری هم رزمان خود بشتابیم!

بی شک مبارزه هم اکنون جاری کارگران هفت تپه وپیروزی درمطالبات اخص اشان بخودی خود  دارای اهمیت زیادی است،امافراترازآن و صرفنظرازکم وکیف دست آوردهای کوتاه مدت آن، این مبارزه تا همین جا به عنوان بخشی ازجنبش طبقه کارگردارای نتایج و اهمیت فرامنطقه ای است. آنها برای اهدافی و علیه سیاست هائی می جنگند که درهمان حال اهداف وآماج میلیون ها نفراززحمتکشان ومزدوحقوق بگیران کشور است.

2007-10-03-86.0711

www.taghi-roozbeh.blogspot.com