هفت تیر کش های آمریکائی در بغداد

پاتریس کلود   Patrice CLAUDE(روزنامه نگار)                                              

لوموند، 24 سپتامبر 2007

ترجمه بهروز عارفی

 

 

گارد های بلک واترکه یک  شرکت نظامی خصوصی آمریکائی ست، 28 غیرنظامی را در بغداد به قتل رسانده اند. 48 هزار«سرباز مزدور »  در معافیت کامل از مجازات، عراق را به ستوه آورده اند.

 

«خیلی خوب، بچه ها. راه بیافتیم. من میخواهم امروز کسی را بکشم.

که اینطور، حالا چرا امروز؟

هه، هه! آخه فردا میروم مرخصی، دیر میشه.»

آن روز، روی جاده 16 کیلومتری معروف به« جاده مرگ»، که فرودگاه بین المللی بغداد را به مرکز شهر می پیوندد، جاکوب سی واشبورن و هم گروه هایش دنبال هدف می گشتند. مدتی بعد ، یکی از آن ها برای خبرنگاران واشینگتن پست که این ماجراجوئی مرگبار را در ماه آوریل مدون کردند، تعریف کرده بود که «قصد شان فقط تفریح بود».

اتفاقا، یک تاکسی تلو تلو خوران ، به فاصله ای دور پشت  اتومیبل ضدگلوله ابن چهار نفر، با سرعت کم پیش می رود. از مدت ها پیش، عراقی های ماشین سوار می دانند که نباید به اتومبیل های نظامی و کاروان خودروهای بزرگ پرقدرت که شیشه هاشان تیره است و غالبا نمره ندارند و روی جاده های مملکت می تازند، نزدیک شوند.

احمد س راننده همیشگی ما اغلب میگفت « اصلا نمیشود فهمید این ها چند نفر سرنشین دارند».  ممکن است که «یک کله گنده» بومی یا خارجی در داخل این اتومبیل ها نشسته باشد که «کابوی های» آماده شلیک محافظت شان می کنند. یا این که ممکن است کما ندوهای نیمه رسمی وزارت کشور در حال شکار «تروریست» باشند. یا حتی یک وزیر، یک رئیس حزب یا قبیله درون آن باشد که معمولا با یک جوخه هفت تیر کش خصوصی رفت و آمد می کنند. کسی را نمیتوان یافت که در تقاطع یک چهارراه، با افراد تا به دندان مسلح عراقی یا خارجی که لوله هفت تیرشان راست دماغ طرف مقابل را نشانه گرفته و عجله دارند از شر راه بندان خلاص شوند، شاخ به شاخ نشده باشد، مگر  این که از مدت ها پیش پایش به بغداد نرسیده باشد.

واشبرون به شین ب اشمید راننده اتومبیل دستور می دهد «یواش کن!» . در گذشته به امثال این چهار نفر می گفتند «سگ جنگی» ، و حالا می گویند «نظامی خصوصی». این افراد که به عینک تیره، گوشی مدل ماموران سرویس های مخفی  چسبیده به گوش، تپانچه آویزان از کشاله ران، جلیقه ضد گلوله از جنس کولار سیاه با آستری از سرامیک  که به حد کافی برای مقاومت در مقابل گلوله کلاشینکوف ضخامت دارد، مجهزند، نظامیان یا پلیس های سابقند که برای اسکورت «یک مشتری مهم» به فرودگاه می روند.

واشبورن 29 ساله، تفنگدار دریائی پیشین، سرپرست جوخه است. حقوقش ششصد دلار در روز است. او با 190 سانتیمتر قد، با بازوانی نیرومند و خالکوبی شده و سری تراشیده از ته و با ریش بزی و هیکلی گنده ، دستکش به دست دارد. وی مسلسل ام چهار  - عین سلاح های ارتشیان منظم آمریکا- را در وسط دو صندلی گذاشته است.  « صبر کن، بگذار کمی نزدیک شوند، میخوام او را با هفت تیر بزنم». راننده تاکسی پیر مردی است و ظاهرا یک مشتری دارد. چه فرقی می کند. از زمان تهاجم به عراق در آوریل 2003، این کشور حالت «غرب وحشی» را پیدا کرده است. از حمله با اتومبیل های بمب گذاری شده، حملات انتحاری، کشتار های میان فرقه ای، دعواهای قبیله ای، تا عملیات و اشتباهات ارتش های آمریکا و انگلستان و سر سپرده هایشان، هر ماه از 1200 تا سه هزار نفر غیرنظامی عراقی ، بسته به زمان، در اثر خشونت های مرگ بار در عراق جان می بازند. واشبورن درب طرف خودش را باز کرد و روی صندلی اش دراز کشید ، درحالی که بازویش از خودرو بیرون بود. تاکسی نزدیک شد. هفت تیرکش هدف گرفت.

رگبار گلوله شیشه جلو تاکسی را سوراخ سوراخ کرد. تاکسی در کنار جاده متوقف شد. اشمید داد زد: «ناز شستت!»

روشن نشد که آیا دو سرنشین عراقی کشته یا زخمی شدند  یا سالم در رفتند. اکثریت غیرنظامیان عراقی که قربانی انواع بدرفتاری و خشونت، خطا، راهزنی، قتل، تجاوز و آدم ربائی های مختلف هستند، حتا شکایت نمی کنند. تازه  به کجا شکایت کنند؟ پلیس که تحت نفوذ میلیشیای شیعه است، شدیدا فاسد است. دادگستری فلج است. حکومت و وزارت خانه هائی که نزدیک سفارت خانه های آمریکا و بریتانیا در ناحیه کذائی « سبز»  که همچون دژ نفوذ ناپذیر نگهداری می شود، کز کرده اند، حتا قادر به حفظ خود نیستد. اقتدار آنان به زور شامل ده کیلومتر مربع پیرامون این «ناحیه» می شود.

اگر ایزیرلی نائوکیدی، یکی از اعضای این جوخه که اهل فیجی  [واقع در جنوب اقیانوس آرام] است،  «حالش از آن چه بارها و بارها دیده بود به هم نمی خورد»، و بدنبال آن تصمیم به استعفا و گشودن زبانش نمی گرفت، تردیدی نیست که  ماجرای آدم کشی جاکوب س واشبورن ، هرگز آفتابی نمیشد.  واشبرون و دو همدستش کارمندان شرکت تریپل کانوپی  Triple Canopy، ( یکی از 177 «شرکت نظامی خصوصی» SMP ) هستند که در عراق، «هنرنمائی» می کنند. این سه نفر، منکر همه ماجرا شده و بدون محاکمه مرخص شدند. اما مسلما ماجرا به همین جا ختم خواهد شد.

از آوریل 2003، ارتش آمریکا چند صد نفر از نظامیانش  را به اتهام  همه جور فسق و فجور و رذالت پای میز محکمه نظامی کشانده است و از جمله 64 نفر را به جرم قتل. بر عکس، هیچکدام از 48 هزار «سرباز مزدور» دارای ملیت های مختلف که در عراق جولان می دهند، هرگز برای پاسخگوئی  به  دادگاهی کشانده نشده اند. در سال 2006، قانونی به تصویب کنگره آمریکا رسید که ظاهرا همه «افراد دارای قرارداد نظامی خصوصی»  را مشمول همان قوانینی می کند که ارتش آمریکا ملزم به آن است. اما،  پیتر سینجر، پژوهشگر و کارشناس انستیتوی بروکلین اظهار میدارد که مقررات پیاده شدن آن لایحه «هرگز توسط دولت بوش تدوین نشده است».

چارلز ل شپارد، سومین  شیاد دار ودسته بوشبرون توضیح داد :«هر وقت از مسئولانمان درباره این موارد می پرسیدیم، می گفتند : بی خیالش!، اگر عراقی ها دنبال دردسر و دعوا با ما باشند، نیمه شب ما را از کشور خارج می کنند.» . همه افراد زیر قرار داد، طبعا جانی و تبهکار نیستد ولی تا بحال چند نفر از آنان را در پی ارتکاب اعمال خلاف از عراق خارج کرده اند؟ هیچکس نمیداند. عراق جنگل بی قانونی شده است که در آن، قانون با  کسی است که سلاح بیشتر و یا  پول بیشترتر دارد.

آیا، هرگز روشن خواهد شد که چگونه سر ظهر روز پکشنبه 16 سپتامبر جاری، 28 غیرنظامی عراقی در مرکز بغداد بدست محافظان «خصوصی» که چند دیپلمات آمریکائی را همراهی می کردند، کشته شدند؟ بلک واتر Blackwater مانند شرکت های دین کورپ و تریپل کانوپی  یک «شرکت نظامی خصوصی» ست که  در سال 2003 برنده مناقصه وزارت خارجه آمریکا برای تامین حفاظت از سیصد دیپلمات آمریکائی در عراق شده است  (در راس این دیپلمات ها،، رایان کروکر سفیر آمریکا قرار دارد که هرگز بدون نگهبانان قلدر خصوصی اش خارج نمیشود) . در رابطه با کشتار یاد شده، بلک واتر اعلام کرد که کاروان « به شلیک تیر پاسخ » داده است.

نوری الملکی، نخست وزیر عراق، با توجه به یک بررسی ابتدائی گفت که این روایت را قبول ندارد. به عقیده او، خطاهائی که «مزدوران خارجی علیه غیرنظامیان بیگناه مرتکب شده اند از «حد گذشته» است،  و این «هفتمین حادثه» ای ست که بلک واتر می آفریند و در نتیجه امتیاز کار ان شرکت در عراق «لغو» می شود و بیش از هزار کارمند آن در عراق، در جریان «بازبینی عمومی  فعالیت همه شرکت های نظامی خصوصی خارجی » از این کشور «اخراج» می گردند. پس از بیست و چهار ساعت، و بدنبال تلفن وزیر امور خارجه آمریکا، کوندولیزا رایس، و «معذرت» خواهی و تعهد «بررسی جدی مشترک» در مورد حادثه، دیگر نه صحبتی از اخراج شد و نه الغا قرار داد.

بنا به گفته جرمی اسکاهیل که درباره این شرکت کتابی تحت عنوان «بلک واتر: ظهور نیرومند ترین ارتش مزدور» *نوشته است، بلک واتر قراردادی 800 هزار دلاری با واشنگتن دارد و دارای بیست هزار «سرباز» و 20 هواپیما و هلیکوپتر در کارولینای شمالی ست و بدین ترتیب ، «نیرومند ترین شرکت نطامی خصوصی جهان» است.  اریک پرینس، صاحب میلیاردر بلک واتر کمک مالی بزرگی به کارزار انتخاباتی دولت بوش کرده است. این مسیحی بنیادگرا بسیار صاحب نفوذ است. اما، دست کم به دو دلیل تردید وجود دارد که دادگستری عراق بتواند مسئولان کشتار یکشنبه را به دادگاه بکشاند. ابتدا، بیاد  بیاوریم که پل برمر هنگامی که فرماندار آمریکائی عراق بود پیش از عزیمت خویش در ژوئن 2004، بخشنامه ای صادر کرد  (با شماره 17) که بموجب آن، همه کارکنان غیرنظامی هر یک از شعبات حکومت فدرال آمریکا در عراق از مصونیت کامل در برابر دادگاه های محلی برخوردارند. [در ایران معروف است به کاپیتولاسیون] وهیچ دولتی در عراق زحمت الغاء این بخشنامه را بخود نداده است.

حال آنکه به عنوان دلیل دوم باید گفت که دولت امریکا 137 هزارنفر «سرباز پیمانی» جهت ماموریت در عراق استخدام کرده که 21 هزار نفر شان آمریکائی هستند. این تعداد میان  نهادهای زیر یعنی وزارت خارجه ، وزارت دادگستری و وزارت امنیت داخلی، سیا و اف بی آی، ماموران مختلف فدرال که مامور بازسازی عراق هستند و یالاخره  وزارت دفاع (پنتاگون) تقسیم شده اند. پنتاگون به تنهائی 7800 «نظامی خصوصی» برای محافظت از انبارهایش، تعمیر تجهیزات ، مراقبت از محموله های خوارو بار و تجهیزات، آموزش سربازان و پلیس عراق، حفاظت زندان ها، بازجوئی از زندانیان  استخدام کرده است (اضافه کنیم که در رسوائی اعمال شکنجه در زندان ابوغریب ، چند تن از   همین «خصوصی» ها  متهم شدند ولی برای هیچکدام نگرانی ای پیش نیامد).  گفتنی ست که تقریبا یک سوم این افراد،  «سربازانی» هستند که در سایه می جنگند، جنگی مخفی، جنگ متعلق به خود شان.

خود ارتش آمریکا، اکنون دارای 168 هزار سرباز در محل است. اما، افکار عمومی آمریکا و اپوزیسیوناز حزب دموکرات خواستار بازگشت هر چه زودتر«فرزندان» هستند. ژنرال دیوید پتراوس، فرمانده نیروهای آمریکایی قول داده است که 30 هزار سرباز کمکی اعزامی به عراق تا تابستان آینده به خانه هایشان برخواهند گشت.

در حالی که کولین پاول، وزیر خارجه پیشین معتقد بود که برای شروع حمله، تعداد سربازانی معادل دو برابر کنونی ضروری است، بارها گفته است: «ما هرگز باندازه کافی سرباز نداشتیم تا بتوانیم ثبات کشور را تضمین کنیم، بازسازی آن پیش کش.» . 48 هزار مزدور که در بغداد «پی اس دی» نامیده می شوند (Personal Security Details  یعنی گروه امنیت خصوصی) ، بیش از دو لشگر را تشکیل می دهند. هیچکس نمی تواند گمان کند که میتوان آن ها را با سربازان منظم جایگزین کرد. برای ماجراجویان امنیتی، عراق تا زمان های بلندی حکم الدورادو (سرزمین خیالی پر ازطلا) را خواهد داشت.

----------   

عنوان اصلی مقاله:

Pistoleros à Bagdad, Patrice  CLAUDE ;  Le Monde  24 sept 2007

*Jeremy Scahil, Blackwater : The Rise of the Most Powerful Mercenary Army, Nation Books/Avalon