چرایی بحران صنعت چای شمال ایران (۱)

بعد از آیت الله های شکرخوار ، نوبت به آقازاده های چایی خوار رسید!

امیرجواهری لنگرودی

 amirjavaheri@yahoo.com

نوامبر۲۰۰۷ برابر آبان ۸۶

مقدمه :

سایت بی بی سی درتاریخ ۱۹ اکتبر۲۰۰۷بخش فارسی نوشت : « صنعت چای ايران دوره تلخی را پشت سرمی گذارد که به گواه دست اندرکاران، درتاريخ صدساله صنعت چای ايران بی سابقه است. دراین رابطه تلويزيون دولتی ايران به نقل ازايرج هوسمی رئيس اتحاديه چايکاران نوشته است ؛که ميزان توليد چای خشک درسال زراعی جاری به حدود ۲۷هزارتن رسيده است.« همین خبرگزاری درتاریخ ۲۷ اکتبرازقول دست اندرکاران چای نوشت : « سعید رحمت سمیعی رئیس هیات مدیره انجمن صنفی کارفرمایی کارخانجات چای شمال گفته است که درسال گذشته۱۵۶ کارخانه فعال بودند اما امسال تعداد کارخانجات فعال چای به۱۱۵کارخانه رسیده است.» درادامه از قول رحمت سمیعی آمده است : « دولت به دلیل بدهکاری یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومانی برخی کارخانه های چای با این کارخانه های بدهکار قرارداد نبسته واین کارخانه ها تعطیل شده اند.» درهمین گزارش آمده است : « فرخ ایرانفرمدیرکل چای شمال نیز تعطیلی کارخانجات را تائید کرده و گفته است که: « در بعضی مناطق که کارخانه ها تعطیل هستند به صورت محدود شعبه خرید برگ سبزچای توسط سازمان تعاون روستایی ایجاد شده است.» دراین مقالات، طی دو بخش، با انعکاس رنج زحمتکشان روستایی را اززبان آنان، به توضیح سیربحران  صنعت چای پرداخته وآنچه را که درسال ۸۶ شاهد ش هستیم، بازمی گویم . دراین نوشته ها، دفاع ازمنافع کارگران کارخانجات چای و کشاورزان چایی کار وکارگران باغات چای و تلاش آنان درراه رهایی ازسلطه سرمایه داری انگلی بازارو آقازاده های چایی خوار را مورد بررسی قرارمی دهم .   

کشاورزان چای کارمناطق شمال کشور، طی سالهای اخیر، هرگاه که فرصت یافتند، فغان برآوردند که دارند زیرفشارزندگی، گرانی ، بدهکاری ، نداشتن آب وبذر، عدم دریافت کُود ، سموم گیاهی ، مشکلات فرزندان درآستانه گشایش مدارس ،، کمبود مایحتاج وعدم توجه دولت ودست اندرکاران کشوربا خبرنگاران به گفتگو نشستند . با هم گوشه هایی ازدرد دل وگفتگوی روستائیان شرق گیلان را مرور نمائیم:

حسين علي نيا،عضو هيات مديره چاي كاران آستانه اشرفیه به گزارشگر"روزنامه معین" می کوید:
« درمورد مشكلات چاي بايد بگويم كه ازاول تا آخرش مشكل است، هم چيدن چاي وهم قيمت چاي كه اصلا مقرون به صرفه نيست.
شما الان اگر بخواهيد يك كيلوچاي را ۱۹۸ تومان برآورد هزينه كنيد براي خود كشاورزحداقل۱۰۰تومان دارد تمام مي شود. اگرقبل ازآن، تسهيلات بانكي را ندهند، شخم زدن وهرس كردن وكندن علف هاي هرز، خود بخود ۱۰۰تومان براي كشاورزتمام مي شود. الان من هم به عنوان مناسبه كارباغي را بگيرم ۱۰۰درصد ضررخواهم كرد با اين كاركشاورزي، حتي جلوي گدايي را هم نمي توان گرفت. حالا با اين تفاصيل اگردولت قيمت چاي را سروسامان ببخشد، احتمال دارد كشاورز تقريبا ازخجالت زن و بچه اش درآيد.
مهم اينحاست كه بعضي ازمديران ما درامورچاي خيلي كم كارند. مثلا رييس تعاوني آستانه اصلا در مورد چاي اطلاعاتي ندارد درواقع بايد يك مسئولي درمنطقه بگذارند تا چاي شناس باشد و بداند كه ما داريم چه مي گوييم. مشكل ما همين است وقتي يك كيلو چاي فقط برداشتش بدون احتساب شخم زدن و هرس كردن و كندن علف هاي هرز ۲۰۰ تومان تمام مي شود آنوقت تعاوني هم۱۹۸ تومان مي دهد كه با اين كارها، مشكلي حل نمي شود. پس بايد دولت و تعاوني قيمت ها را طوري قرار دهد كه حداقل يك كمي به واقعيت نزديك باشد... »
ولی حکیمی : اصلا كشاورز هيچ راهي برای زندگی کردن ندارد.
« مشكل ما اين است كه ما از ۲۸ ارديبهشت ماه، چاي را چيديم و ريختيم شعبه آصفي، هنوزهم تعاوني آستانه، ما را پاس مي دهد تعاوني لاهيجان ، تعاوني لاهيجان هم مي گويد: چون چاي شما براي شعبه جات است رفته مازندران. پس تكليف ما كه الان .. چه مي باشد؟ اين آقا و خانمي كه چاي را چيدند و هنوز تكليفش مشخص نشده، بايد از كجا بياورند بخورند؟ بدهكاري شان را از كجا بدهند؟ ما چگونه بايد جوابگوي مخارج زندگي مان باشيم؟ اصلا كشاورزهيچ راهي براي زندگي كردن ندارد. كارخانه آصفي هم كه تعطيل شده وهمه كشاورزان مثل هم هستند و بدبخت و بيچاره اند. همه هم بيسواد هستند هم دفترچه داريم، هم مهركارت به ما دادند ولي كشاورز بيسواد چه مي داند مهركارت چيست؟ كشاورز چه گناهي كرده كه بايد اينقدرزجربكشد؟»

حسين ميرزاپور:
« مشكل زندگي من خيلي زياد است . خانه ام را بياييد نگاه كنيد اصلا قابل زندگي كردن نيست.
نمي توانم ازپس مخارج زندگيم برآيم. همه مردم مشكلات زندگيم را مي دانند فقط خدا مي تواند كمكم كند.حداقل از كميته امداد انتظار دارم كه به داد من برسد، درخانه هيچي ندارم نه تلويزيون نه يخچال نه آبگرمكن....
شعبه هاي ديگر پول چاي را دادند ولي ما هنوزهمان مرحله اول پول چاي را نگرفتيم.

واما در مورد چای هم بايد بگويم كه مشکلات باغ چای خیلی زیاد است ومردم با اینهمه مشکل، چای را می چینند و می برند کارخانه كه تازه آنجا صحبت ازدرجه ۱ و درجه۲ مي كنند كه ازاين طريق ما را سرگردان مي كنند و ما هم تكليف مان را نمي دانيم. درواقع کشاورز همه جوری مشکلات دارد و كسي نيست كه به داد ما كشاورزان برسد... »
علیرضا معصومی، يكي از اهالي بازان:
« بيشترين مشکلات ما مربوط به کشاورزی است که حدود ۲ سال پيش بعضي ازآقايان با نظارت جهاد كشاورزي آستانه اشرفيه آمدند یکسری اززمین های ما را ظاهرا مکانیزه کردند که متاسفانه بعضي از زمین ها را به باتلاق تبدیل کردند وهمین طور گذاشتند و رفتند ومانديم با زمين هايي پست وبلند كه نمي دانيم بايد چكار بايد بكنيم؟ همچنین سم و دارو و... را به موقع به ما نمی دهند. ديگراينكه همان طوري كه آقايان گفتند کلا ما كشاورزان درمورد برنج خیلی گرفتاری داریم تا زمانی که ما اين محصول دردست ما كشاورزان است وباید آن را بفروشیم و پول آب و گاز و برق وسايربدهكاري مان را بدهيم طبق معمول ارزان است وناچارا بايد به قیمت پایینی آن را بفروشيم چون راه ديگري نداريم و ... ولی الان ...»
کشاورزدیگری می گوید : «حدود ۱۱۰ خانوارداريم ومنطقه اي هستيم چاي خيز، فقط چين اول يك درصدي براي ما كشاورزان مي ماند، چين دوم چاي را ۱۹۸ تومان ازما مي خرند، گوشت وسيب زميني را بايد به قيمت گزاف بخريم حتي پودررختشويي و... را هم بايد به قيمت گزافي بخريم درحالي كه ما صبح ازساعت  ۴صبح مي رويم باغ چاي زحمت مي كشيم تا۸ شب وآنوقت محصولمان را۱۹۸  تومان مي خرند كه اين وسط اصلا چيزي براي ما نمي ماند.» * (۱)

واگویای این همه درد ودل کشاورزان روستایی نشان می دهد: مشکلات عدیده اقتصادی - سیاسی و فرهنگی – اجتماعی جامعه ایران را دربرگرفته است . می رود تا به کلاف سردرگمی تبدیل گردد که راه حل های عادی نمی تواند جوابگوی آن باشد. وقتی ازصنعت چای صحبت می شود ،آماررسمی  سازمان چاي كشورسابق دراوايل دهه۸۰ حدود ۷۴هزار خانوارچايكارکه به طورمستقيم ازاين فرآورده گذران زندگي مي كنند، رقم ارائه می دهد . درواقعیت امرتعداد شاغلين بخش کارخانه ای و کشاورزان باغدارکه ازاین محصول ارتزاق می کنند به بيش ازيك ميليون نفرمي رسيد كه درصد قابل توجهي ازجمعيت شمال ایران را دربرمي گیرد . متاسفانه با سياست گذاري كاملا غلط ونابخردانه دولت با تعطيلي بخش عمده كارخانه هاي چاي بيشترشاغلان اين بخش نيزبيكارشدند.دراین رابطه" سعید رحمت سمیعی" رئیس هیات مدیره انجمن صنفی کارفرمایی کارخانجات چای شمال گفته است:« درسال گذشته ۱۵۶ کارخانه فعال بودند اما امسال تعداد کارخانجات فعال چای به ۱۱۵ کارخانه رسیده است...» یعنی به گفته رحمت سمیعی،« درطول یک سال اخیر۴۱ کارخانه تعطیل شده وهزاروششصد(۱۶۰۰) کارگر کارخانه های چای دراستان گیلان بیکارشده اند.»( بخش فارسی رادیو بی بی سی، شنبه۲۷ اکتبر ۲۰۰۷  )

بعد از پایان جنگ هشت(۸) ساله ایران و عراق، روند روبه سقوط صنایع درزمینه های مختلف با پیاده شدن طرحهای برنامه ی دولت های رفسنجانی وخاتمی طی ۱۶سال با عنوان اصلاح ساختاری درمجموعه صنایع ازجمله برسرصنعت چای نیزآسیب خود را بجا گذاشت. نامه اتحادیه چایسازان منطقه املش(شرق گیلان) به خامنه ای، این پروسه ورشکستگی را طی دوران خاتمی، بخوبی نشان می دهد .

دربخشی ازاین نامه آمده است : « ۸ سال از دوران اجرایی طرح اصلاح ساختاربا مشکل عظیمی درزمینه بازرگانی و فروش چای خشک تولیدی مواجه می باشد. به همین جهت درطول دوران اجرای طرح اصلاح ساختار،هرسال درقالب آئین نامه اجرایی خاصی به فعالیت پرداخته که درچهارسال اول طرح، یعنی ازسال ۱۳۷۹ لغایت ۱۳۸۲ درقالب خرید تضمینی وکارشناسی برگ سبزوچای خشک توسط وزارت جهاد کشاورزی به مباشرت سازمان چای، مقدار۱۵۰۰۰۰هزارتن چای خشک را بدون اینکه راهکاری برای عرضه آن به بازارمصرف داخل وخارج داشته باشند وبدون اینکه مصرف کنندگان داخل وخارج این دسترنج چایکاران زحمتکش وکارخانه داران پرتلاش را مورد رویت خویش قرار دهند، یکسره وبدون هیچ دلیلی تحت عنوان بابت دیَن بانکی دریافتی کارخانجات چایسازی ازبانک ملی به زیرکلید بانک ودرانبارهای تهران – گیلان و... دپوگردید که به ازای آن حداقل معادل ۱۵۰میلیارد تومان فقط بابت خرید وفرآوری آن ازخزانه دولت هزینه شده که امروز با احتساب سود وجرایم بانکی بیش ازدوبرابر می باشد. درسال ۱۳۸۳ درادامه طرح با بحران مواجه شدند وبا پرداخت هکتاری ۷۰۰ هزارتومان بلاعوض به چایکاران وحذف قیمت تضمینی وتخریب بازارفروش چای وانباشته نمودن بازارازچای خارجی بیش ازنیازداخل باعث آسیب فراوانی به چایکاران شدند که حاصل آن کاهش تولید چای خشک از ۵۵ هزارتن به۲۳ هزارتن بود وپی آمد دیگرآن بی رغبتی چایکاران ورها کردن باغات چای وتبدیل وتغییرکاربری بخشی ازباغات را به همراه داشت ودرهمین شرایط بحرانی وکاهش تولید هرساله مجوزتاسیس کارخانجات جدیدی با عناوین مختلف مشارکت چایکاران وتعاونی چایکاران با سرمایه ملی دردستورکارقرار گرفت که این رقم به حدود دو برابر رسیده وامروز بسیاری ازاین واحد ها ی چایسازی با بیش ازقیمت واقعی خود بدهکارسستیم بانکی وغیربانکی هستنند دریک شرایط نامتعادل به فعالیت جهت بقای خود ادامه میدهند ویا اینکه تعدادی درکمال یاس ودرماندگی تعطیل شده اند واین سرمایه ملی ابتروبی مصرف مانده است. ...» بی تردید دردوره خاتمی، برای پیشبرد طرح ساختارچای، سازمان چای رامنحل کردند، اداره چای را به سازمان تعاون روستایی که تجربه ای دراین صنعت نداشت واگذارکردند. نتیجه این کارافزایش بحران وضرروزیان بجا مانده از کارکرد آنان برروی این محصول می باشد.(خرداد ماه ۱۳۸۶)

دراین زمینه، مدیراتحادیه چایسازان شهرستان املش اقای محسن پیل بالا می گوید: «درحال حاضرحدود ۶۰کارخانه چایسازی دراستان گیلان تعطیل هستند درحالیکه این کارخانه ها تعهد داده بودند که تا ۱۵خرداد بدهی معوقه خود به تعاون روستایی را پرداخت کنند که متاسفانه به دلیل نبود بازارفروش تولید، کارخانه داران حتی موفق نشدند هزینه های جاری خود راتا مین کنند» وی ادامه می دهد :« مع الوصف تمام هم وغم متولیان امورچای وبازرگانی چای صرفا خدمت بی منت به وارد کنندگان قانونی وغیرقانونی چای خارجی است که به قیمت نابودی ۶۰هزارخانوارچایکارو۱۸۰ واحد چایسازی عرصه را بروارد کنندگان هموار نمودند.ازآنجائیکه طرح اصلاح ساختارچای دردوران اجرایی خود با سیاست های ضد تولیدی وبا نگاه به تقویت وتوسعه صادرات جهت جایگزینی تولید داخلی مبنی براینکه چای داخلی بدون کیفیت وپرهزینه است میزان تولید داخلی را ازسال۱۳۷۹تا کنون به حدود یک سوم کاهش داد ه اند.» مدیر اتحادیه چایسازان می گوید :«جای تاسف است درحالی که چای خارجی را به اجباردرقالب سهمیه کارگری وکارمندی با قیمت بیش از۶۰۰۰ تومان به مصرف کننده تحمیل می کنند که نمونه آن (توزیع چای جهان در قالب بن کارمندی ازطریق فروشگاههای اتکا) درهمین استان گیلان می باشد .درزمانی که کارخانه ها باید هزینه های جاری وبدهی خود به سازمان تعاون روستایی را پرداخت می کردند،بازارفروش کاملا قفل شده بود وهیچ کسی متقاضی خرید چای کارخانه ها نبود تا جایی که برخی کارخانه ها به ازای هرکیلو ۳۰۰ تا ۳۵۰ تومان زیرقیمت محصول خود را بفروش رساندند. این متولیان محترم مطمئن باشند درقبال این نا مدیریتی خود مدال شجاعت نخواهند گرفت.» محسن پیل بالا مدیراتحادیه... می گوید: « با چنین سیاستی یکسویه، مسئولان نه حاضرند دربرابرافکارعمومی دریک مناظره مستقیم به توجیح عملکرد خود بپردازند ونه حتی حاضرند دریک محکمه عادلانه وبی طرف عاملین این نا هنجاری ها را معرفی نموده و به محاکمه بکشند.
وی در پایان اظهارداشت :«صرفا ازتریبون های اختصاصی خود، کارخانه داران چای را بعنوان مقصرین اصلی و بدهکاردولت معرفی می نمایند ودرشرایط بحرانی برداشت برگ سبزچای بجای ارائه طریق منطقی، جهت برون رفت ازمعضل فعلی وارائه شیوه مدیریت موفق وکارسازبه این نتیجه رسید ه اند که برگ سبزرا با هزینه ای به مراتب بیشترازقیمت برگ سبزمعدوم نمایند تا ازاین طریق ضرب و شستی به کارخانه داران نشان داده باشند.» (به نقل ازسایت املش نیوز،
۱۳اردبیهشت۸۶)

تا اینجا اززبان دست اندرکاران چای مشخص شد که نقش دولت ها دربحران آفرینی این صنعت همچون دیگرصنایع( نساجی- نیشکر- خودروسازی و...) تا چه حد بوده واست.درچشم اندازسفروحضرهای بی حاصل رئیس جمهورمحمود احمدی نژاد به استان های سراسرکشور، ازجمله به استان گیلان درآستانه نوروز۸۶، اسدالله عباسی نماینده شهرستان املش اعلام داشت : « دولت مصوباتی بسیارخوبی درخصوص تحقیقات وافزایش تولید برنج وبهزراعی وبهنژادی محصولات کشاورزی داشت و درخصوص چای وابریشم نیزمقررشد. کمیته ای به ریاست دکترسعید لومعاون محترم اجرایی رئیس جمهوروبا حضوروزرای مربوطه، استاندارگیلان، مجمع نمایندگان گیلان درمجلس شورای اسلامی ونمایندگان تشکل های تولید کنندگان ظرف مدت ۱۰روزتشکیل وپیشنهادات خود را به هیات دولت ارائه نمایند تا مشکلات چای وابریشم برای همیشه رفع گردد وامیدوارم دولت درخصوص رفع مشکل چای وابریشم تصمیمات اساسی اتخاذ نماید.» درگزارشی آمده است:« هرچند پس ازسفررئيس جمهوردرآستانه نوروز۸۶  به استان گيلان ودستوروي براي حل مشكل تاكنون پنج جلسه دردفترمعاونان رئيس جمهوربا دست اندركاران چاي برگزارشده است ولي تقريبا برگزاري اين جلسات نتيجه اي نداشته است.»

می گویم : آنچه ازاین سفربه جا ماند؛همان وعده های تهی مسئولان به مردمان زحمتکش شمال ایران وبی توجهی مسئولین منطقه دربارآوری محصولات کشاورزی ( چای – برنج – ابریشم – توتون - مرکبات ومحصولات صیفی ودامی ) که الزامات اصلی زندگی زحمتکشان این خطه رامعنی می بخشد تا به امروزبه ثبوت رسیده است .بزبانی آنچه دردستورکارمعاون اجرایی رئیس جمهوروسایردست اندرکاران استان برپا گردید، ومی بایست به فاصله ۱۰روزبه ثمرمی رسید، نه تنها تا به امروز به جایی نرسید بلکه همه خواسته ها ومطالبات زحمتکشان روستایی منطقه به جای خود مانده و پاسخ نگرفته است .

بحران صنعت چای محصول بی سیاستی دولت های پیشین وپیروی دولت نهم (احمدی نژاد) ازهمان سیاست ها و بازگذاشتن دست قاچاقچیان چای و آقازاده های چایی خوارو تقویت بخش خودمانی سازی شان، باادعای اصلاح ساختاری صنعت چای، اززمان دولت های رفسنجانی وخاتمی به این سوفراهم آمده است . با ازبين رفتن ستاد سازمان چاي وبرخي ادارات كل چاي مانند اداره كل تمركزو فرآوري چاي ( انبارهاي چاي ) تمركز تصميم گيري درمورد صنعت چاي كشورازميان رفت وهم اكنون وزارت بازرگاني مجوزواردات صادرمي كند وتعاون روستايي برگ سبزخريداري مي كند، ولي هنوز بخش عمده اقتصاد چاي دراختيارقاچاقچيان قرارگرفته است. لذا دولت ودرمجموع دست اندركاران قانوني چاي تنها ۲۰ درصد ازصنعت چاي كشوررادراختيار دارند كه اين آمارنيزازآنجا به دست آمده كه ميزان مصرف چاي دركشورسالانه بيش از۱۰۰هزارتن مي باشدومصرف سرانه چاي درايران توسط كميته بين المللی ( آی . تی .سی ) حدود ۶/۱ كيلوگرم اعلام مي شود وميزان توليد چاي تا سال ۸۳ بين ۵۰ تا ۶۰ هزارتن بود كه با انحلال سازمان چاي درسال۸۳به نصف كاهش يافت.

می توان ادعا کرد با انحلال سازمان چاي كشوردرسال ۸۳ واین صنعت راازطریق وزارت بازرگانی، به زیرمجموعه " سازمان تعاون روستایی" و" وزارت جهاد کشاورزی" درآوردند. این مسئولان با واگذارنکردن وام هاي لازم، بذر، كُود، سم و سايرخدمات به موقع به دست چايكارکشاورز، قطع هرنوع پشتوانه مالی، وسپردن همه اموربه دست سازمان تعاون روستایی، بحران عمومی این صنعت را با تعطیلی فرسایشی کارخانه های چای وبیکارسازی وسیع کارگران درسطح کارخانه ها و کشاورزان چایکاردرزمین های کشاورزی، همان وضعیت سقوط آزاد صنعت نساجی وشکررا دراین صنعت نیزبا شرايط همانند روزهاي اول ورود چاي به ايران دريكصد وهفت سال پيش درسراسرخطه گیلان ومازنداران فراهم ساختند.

دراین رابطه ازهمان نامه پیشگفته " اتحادیه چایسازان املش به خامنه ای" آمده است : « همه تجاربه دنبال خرید چای خشک ارزان قیمت تعاون روستایی رفتند وبازارداخل نیزتخریب وتعطیل شد. همین مسیر درسال۱۳۸۶ نیزکارخانجات وبا همین روال ادامه می دهند با این تفاوت که بدهیهای چندین میلیونی را نیزبه همراه دارند که ادامه این شیوه درسال ۱۳۸۷ کلیه کارخانجات چایسازی را تعطیل خواهد کرد . مضافا درسال۸۶حدود ۴۰ کارخانه که اکثرا کارخانه جدید التاسیس وبا مشارکت بانک وسرمایه مردمی ساخته شده تعطیل هستند وبدهی آنان بصورت نجومی افزایش می یابد وبعضا درمعرض اجرا ومصادره بانک قرار دارند ... ادامه این روند تحت مباشرت سازمان تعاون روستا یی و وزارت جهاد کشاورزی حاصل دسترنج کاشف السلطنه را به موزه تاریخ خواهد سپرد که مایه شیرین کامی زمین خواران درشمال کشور به عناوین مختلف خواهد بود .» ( خرداد ماه۸۶ ) نامه مزبور تا به امروز کمترین واکنشی از سوی خامنه ای و دفترش نشان داده نشده است و ما هعمچنان با ورشکستگی این صنعت در تمامی عرصه ها بروبرو هستیم . ( ادامه دارد) 

* (۱) برگرفته از سایت خبری روزنامه معین.

http://www.moeendaily.com/news.php?readmore=502