مارش
عظیم تحریم
کنندگان ومعضل
صندوق های
خالی!
Taghi_roozbeh@blogspot.com تقی
روزبه
کوس رسوائی
نمایش
انتخاباتی مجلس
نهم رژیم
اسلامی چنان
پرطنین است که
نیازی به
افشاگری
ندارد. خود رژیم
باگزینش
پیشاپیش مهره
های خود،آنهم
بصورت"رسمی
وقانونی
وعلنی"، طبل
این رسوائی را
درچهارگوشه
عالم بصدادرآورده
است. بطوری که
هرکس می تواند
ازهم اکنون
حول نتیجه ای که
ازدرون صندوق
های رأی بیرون
خواهد آمد با
خیال راحت به هرمیزان
که دلش می
خواهد شرط
بندی کند،بی
هیچ بیمی ازهرباخت.والبته
درست بهمین
دلیل بازارقماربازان
حرفه ای هم
سوت وکوراست!
جالب است که
این بار خود
رژیم برای آن
که خیالش را
ازهرجهت
آسوده کند،
فتیله تنورانتخاباتی
را پائین
کشیده و
باتدوین
مقررات سفت وسخت
توسط مجلس دست
نشانده ،برای
کنترل
تبلیغات
خیابانی ومعابرعمومی
برآن شده که
ازملتهب کردن
فضای"انتخاباتی"جلوگیری
کند.هدف آن
است که "آزمون
انتخاباتی"صددرصد
بی دردسربرگزارشود
وازهرگونه
دست اندازی
احتمالی
توسط
باصطلاح رأی
اعتراضی،بهره
برداری رقبای
داخلی برای
سهم خواهی
بیشتر وتعبیر
خواب های
مخملین ِتوطئه
گران جهانی
دوربماند.غرض
آن است که "انتخابات"هم
چون تعویض
لباس بهنگام
تغییرفصل،بی
دردسرگردد.بی
شک کم رمق
نگهداشتن آتش
تنور،برای
جلوگیری
ازسوء
استفاده
دشمنان ورقبا
گرچه حاکمیت
را
ازدردسرهای نشان
دادن
پزدموکراتیک
رهامی سازد وبحسب
ظاهر روزنه
هائی را برای
جلوگیری ازرخنه
دشمنان
رنگارنگ می
بندد،اما
درعوض با
گشودن روزنه
های دیگروبزرگ
تر، وبا سیبل
کردن کل نظام
آن را آسیب
پذیرترمی کند.
ازجانبی
بنظرمی رسد
هزینه هائی را
می کاهد اما ازسوی
دیگر پرداخت
مالیات های سنگین
تری را باو
تحمیل می کند:
دروجه
مناسبات
درونی زخم ها
و تنش های
مربوط به
تقسیم قدرت را
تشدید کرده
وبانازک کردن
قاعده هرم
مشارکت طیف
های حامی رژیم
برناپایداری
آن وشکنندگی
نظام می
افزاید؛ شکاف بین
خود ومردم را
وسعت بیشتری
بخشیده
وبادوقطبی
کردن آن،صدای گام
های مارش براندازی
را پرطنین تر می
کند؛ ودرسطح
جهانی نیزبا
نشان دادن بیش
ازپیش ماهیت
ضددموکراتیک خود
هم هم نفرت
جهانی علیه
خود را دامن
میزند وهم
قدرت مانور
دشمنانش را
برای افزایش
فشارفراهم می
سازد. درحقیقت
رژیم به خیال
روئین تن کردن
خود
دربرابر"باران
فتنه" و
ازطریق سراب
یکدست کردن
بیشتروبیشتر،چالش
هایش را به
عرصه های نوین
تر،خطرناک تر،وبازگشت
ناپذیرتری
سوق می دهد
ودرست بهمان
اندازه پوک
تروشکننده تر
و بی آینده
ترمی شود.درکوتاه
مدت،اوالبته
می تواند
درمقابل پوسخند
مردم ایران و
استهزاءجهانیان
صندوق های
خالی را با
آراء جعلی
پرکند،وهمانطورکه
با توهم بسته
شدن پرونده
هسته ای-که درواقعیت
امر چیزی جزبستن
یک مرحله و
گشودن مرحله
تازه ای از
پرونده جدید
هسته ای نبود-
جشن هسته ای
برگزار می کند،
درفردای
پیروزی خیالی
"انتخابات"
هم می تواند جشن
انتخاباتی
برپاکند وهم
چون
دیکتاتورهای
سرمست ازپیروزی"خود
تضمین کرده"،
به خویشتن
تبریک بگوید.
نگاهی به
سیرواژگونی
حکومت های خود
کامه نشان
دهنده آن است
که موش
کورتاریخ فقط
ازیک مسیرنقب
نمی زند. یکی ازاین
کوره راه ها ،کوربین
کردن چشمان
حکومتی است که
تنها قادراست
نوک دماغش را
به بیندونه
دوقدم آنطرف
تررا.اگرکسی
چشم بند رابه
نحوی به
چشمانش به
بندد که فقط
قادربدیدن
جلوی پای خود
باشد وبدون
افق،سرنوشتی
جز تصادم
مداوم بادیوارودیوارهای
تازه ای که
هردم دربرابرش
برافراشته می
شوند
ندارد.آری می
توان به خیال
خود ازدام و
مهلکه ای
گریخت،اما
هرفرارفتی
ازاین گونه،
برای نظام های
استبدادی
وبرای دیکتاتورها
چیزی
جزفرورفتن
بیشتردردامی
مهیب تروتنگ ترکردن
حلقه طناب
داربدورگردن
خویش نیست.رانده
شدن بسوی
قربانی کردن
هرچه بیشتر
عوامل ومولفه
های پایه ای بقاء
یک حکومت بسود
مولفه ها و
منافع لحظه ای
آن، جزتنگ
ترشدن حلقه
محاصره نیست.
بعبارت دیگر
وقتی یک حکومت
مجبورمی
گردد، برای تداوم
حیات ننگین
اش،شرایط
پایدارتربقاء
خود را بدست
خویش نقض کند،حاصلی
خود زنی و تنگ
ترشدن حلقه
محاصره
ندارد.تجربه
نشان می دهد
که ورود به
وادی این
مهلکه، یکی
ازحلقات مهم
زنجیره ای است
که سرنگونی
نظام های
ارتجاعی و
مستبد را
تشکیل می دهد.
نسخه اول
ودوم سناریوی "انتخابات"
!
درنسخه
اول تن پوش
انتخابات
تنها به اندام
جناح "اصول
گرا" و مطلقا
آنهائی که
وفادار
و"خودی ِخودی"
بودند پرو شده
بود.و
درکنارآن
سپاه
پاسداران
نیز،تمام قد
واردصحنه شده
وبه رقبا
ومخالفین این
جناح چنگ
ودندان نشان
می داد.آش
چنان شورشد که
فریاد" واحلقومای"
رقبا درآمد ورژیم
دچارتب بحران
حکومتی شد: آنها
که سرشان بی
کلاه مانده
بود،سریعا
یک"رجل سیاسی"
و دارای رانت
معتبرسیاسی
را کشف وروانه
میدان کردند.چنین
بودکه نوه
ویادگارعزیز"امام
خمینی" با
پلاتفرمی
حامل سه محور
وارد صحنه
شد:اعتراض به حضورعلنی
سپاه درصحنه
سیاسی و
بعنوان نقض
کننده آشکار
وصیت نامه
امام،رد
صلاحیت های
گسترده که
منجربه سلاخی
شدن بیرحمانه
کاندیداهای
رقبا توسط هیئت
های اجرائی
ونظارت شده
بود، وبالأخره
بی توجهی به
سنت امام
درتصمیم گیری
ها و
تمرکزتصمیم
گیری دربیت
رهبری بدون
مشورت با
یاران امام
دفن شده. واکنش
اولیه جناح
رقیب به دوپینگ
جناح
رفسنجانی
وشرکاء، بی
اعتنائی بود
وحتا
فراترازآن،گیردادن
به لپ سرخ
وماشین
بنزنوه
امام!.وچنین
بود که توسلی،این
یاروفاداروهمیشه
گوش بفرمان
امام،درحین
سخنرانی
اعتراض آمیز
در مجمع تشخیص
مصلحت، ازشدت
برافروختگی
وغصه درجا دق
کرد ومرد وشد
شهیدزنده ای
که رفسنجانی درنمازجمعه
برایش اشک
افشانی کرد،محتشمی
درمراسم
بزرگداشتش
سخنان طوفانی
برزبان راند وکروبی
فرصت طلب و
کرکری خوان
عمامه اش را
بدورسرش
چرخاند؛ یعنی
که تا سهممان را
ندهید ساکت
نخواهیم شد.
باری سه رجل
مغبون،رفسنجانی
وخاتمی
وکروبی نشستند
وشورکردند
وسپس به دیدار
رهبری
شتافتند.سایتی
که به لپ سرخ و
ماشین بنزنوه
امام بندکرده
بود بسته شد وسوراخ
سوزن شورای
نگهبان راهم
کمی
گشادکردند تا
چنددوجین
ازهمراهان
این جریان بتواند
باعبورازآن،
شانس خود
رابرای گذشتن
از بقیه خوان
ها بیازمایند.رفسنجانی
به تشکرازمسئولیت
پذیری ولطف
شورای نگهبان
پرداخت و سپاه
هم بدون این
که ازصحنه
خارج شود،
وببینی و
نبینی، ازپیش فنگ
وپس فنگ کردن آشکاروتحریک
آمیز دست
برداشت. باردیگربرای
همه ثابت شد
که انداختن چندتکه
خردوریزجلوی
پای حضرات
برای راضی
کردنشان
کافی است. وچنین
بود که نسخه
اندکی اصلاح شده
سناریوی اول به
عنوان متن
نمایشنامه
انتخاباتی بروی
صحنه آمد:
برطبق این
سناریو صحنه
گردانی اصلی
هم چنان
دراختیارجناح
اصلی یعنی
اصول گرایان ووفاداران
صددرصد
امتحان داده
باقی می ماند
که درکسوت
جبهه متحد
اصول گرایان
وائتلاف
فراگیرمعرکه گیری
کنند وادای
انتخابات
رقابتی وچند
قطبی را
دربیاورند. درکنارآن
ها،حاشیه
باریک دیگری
مرکب ازجبهه اصول
گرایان باصطلاح
پراگماتیست
هم چون
رفسنجانی
وحامیان آن و
راست ترین بخش
اصلاح طلبان
حکومتی
قراردارند که
برای بهره بردن
از سهمیه تعیین
شده خود
درتلاشند
تابه خواست
حضوریک اقلیت
"موثروفعال"درساخت
قدرت ادامه
داده وباین
ترتیب به حیات
انگلی ونباتی
خویش تداوم
بخشند.وقتی که
آنها
ازاصطلاح اقلیت
فعال ومؤثرسخن
به میان می
آورند،بلافاصله
درمقابل این
سؤال بی پاسخ
قرارمی
گیرند،که این
چه اقلیت
فعالی است که
درمجلس هفتم
باپیشه کردن
سکوت مطلق،حتا
صدای مخالفین
درونی اصول
گرایان
پرطنین تر ازصدای
آنها بود؟!
البته
درحاشیه سناریوی
فوق چندین
نکته رقت
انگیز وچندش
آور دیگری وجوددارند
که اشاره ای
کوتاه به آنها
خالی ازلطف
نیست:
نخست آن
بخش ازاصلاح
طلبان موسوم
به حکومتی (نظیرجبهه
مشارکت
ومجاهدین
انقلاب
اسلامی) هستند
که جناح حاکم
سهمیه ای برای
آنان درنظرنگرفت.
بااین وجود
آنها هم چون
دون کیشوت
لباس رزم
پوشیده
وسواربراسب
چوبین به
میدان جنگ
شتافتند و
ستادانتخاباتی
وسخن گو ترتیب
دادند .آنها
باوجود آنکه
از"سیاست ورزی"
مستقل محروم
ماندند، اما بدلیل
آنکه خود را
صاحب خانه
وجزئی ازنظام
می
دانند،ناچارگردیدند
که درنقش
واقعی وبرهنه
شده خود،یعنی
گرم کردن
تنورانتخابات
وتحریم شکنی
ایفاء نقش
کنند. تمامی
هدف و تلاش
آنها رخنه
درصفوف
گسترده تحریم
کنندگان
ازکارگران
ومعلمان و
دانشجویان و
زنان و هنرمندان
و... بوده وهست.وتنها
امیدشان به
میزان شکسته
شدن یخ های
تحریم است.
آنها به عنوان
زائده جناح
راست اصلاح
طلبان وبه
سردمداری
خاتمی که بیرون
قرارگرفتن ازچرخه
انتخاباتی نظام
را فاجعه
جبران ناپذیر
می داند و
همانند تمامی
بزنگاه های
تاریخی هم چون
برگزاری
انتخابات
نمایشی پایان
ریاست جمهوری
وسرکوب جنبش 18
تیر ولحظه
کنونی، با
خیانت به
ادعاها و
باورهای
باصطلاح مردم
سالاری دینی
درصحنه
ظاهرشده،درآمده
اند.
درکنارآنها
ورقت
آورترازآن ها،عناصری
چون نهضت
آزادی
قراردارند که
به بهانه مشارکت
درفرایند
دموکراسی! حضوردرآن
را برخورد
واجب عینی می دانند.
وچندش
آورترازاین
ها،آن جنازه
های مومیائی
شده
سیاسی، چون
فرخ نگهدار
وبابک امیر
خسروی و ملیحه
محمدی و...
هستند که
بایدک کشیدن ردای
فاخر"اپوزیسیون
یا
پوزیسیون؟!"به
مردم پیام می
دهند که مبادا
فرصت شرکت
درانتخابات
را ازدست
بدهند!(والبته
دراین میان
آنتنی کردن
این رویکرد
توسط رسانه
هائی چون
رادیو فارسی
فرانسه
درکناربی
اعتنائی به صف
گسترده تحریم
کنندگان نیزخالی
ازتماشا نیست).فراخوان
این حضرات
درشرایطی است
که حتی جریاناتی
هم چون
جبهه ملی
وتحکیم وحدت
ونیز
ملی-مذهبی ها
وعناصری چون
سحابی وپیمان
و... عدم
شرکت خوددراین
انتصابات را
اعلام داشته
اند!
بی شک
آنچه که به
صورت عشق بی
ریا وخالصانه
این جماعت به
رژیم تماما
گندیده نمایان
می شود،دراصل
نه ازروی حب
وجذبه عطرمسحورکننده
یار،بلکه
نشأت گرفته
ازبغض معاویه
وترس
ازآن سوی
است: آنها
راست وحسینی
نگران پی
آمدهای تحریم
گسترده وموجهای
برآمده ازآن
ونگران یک
برآمدتوده ای
و نافرمانی
مدنی-اجتماعی
گسترده
هستند.آنها
درزمانی به
فکرآشتی دادن
مردم با رژیم
و صندوق با
رای مردم برآمده و بجرگه
تحریم شکنان
پیوسته
اند،که رژیم
بی اعتنا به
اندرزهای
آنها وبا تکیه
بر تنها ابزاربقاء
خود یعنی
سرکوب،هیچ
گونه توهمی
رابرای دخیل
بستن به
امامزاده
صندوق ها باقی
نگذاشته وسعید
حجاریان
ازپدیده بت
واره شدن صندوق سخن به
میان آورده
است.
آری
اکنون بیش
ازهرزمانی
راه خیابان،
کارخانه،مدرسه،دانشگاه
وخانه
از"صندوق"
جداشده وآهنگ
گام های سنگین
مارش مستقل
راه پیمایان
پرطنین ترشده
است.بگذاررژیم
درانزاو
وتنهائی خود
جشن پیروزی
برپا دارد
وآرمان
باختگان و
بریدگان
ازمردم،به صندوق
های ازقبل
تعیین تکلیف
شده دخیل به
بندند!
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com
2008-03-13-23-12-86