"انتخابات"رسوا
وپرازتقلب!
تقی
روزبه
نظام گندیده،انتخابات
گندیده و"اصلاح
طلبان"
گندیده!
ازقدیم گفته
اند که
هرموجودی را
انگلی است
ویژه خود،وهمواره
سنخیتی
انکارناپذیر بین
آندو وجود
دارد.دراین
نوع رابطه-
رابطه مبتنی
برطفیلیگری- مبنای
هستی انگل ،به
بقاء موجودی
که انگل طفیل
آن محسوب می
شود گره خورده
است .چرا که
انگل ازخود،
حیات و
موجودیتی مستقل
نداشته و
زندگی ومنبع
تغذیه اش ازقبل
ِ
موجودوابسته
به آن می گذرد. وقتی
موجودی،به
مرحله
گندیدگی کامل
میرسد،همان
گونه که
جمهوری
اسلامی رسیده
است،بهمان
نسبت طفیل ویا
طفیل های آن
نیزگندیده ترمی
شوند. برای
آنها خط قرمزی
وجودندارد.
محاسبه سودو
زیان درمنطق
تصمیم گیری
آنها جائی
ندارد.بعنوان
مثال آنها حتی
اگرازقبل و
صددرصد بدانندکه
جناح حاکم
برای مهندسی
یک انتخابات
تقلبی همه
گونه تدارکات
لازم را فراهم
ساخته است و
حتی خود آن
هاپیشاپیش آن
را "کودتای
پارلمانی
دوم" بخوانند
و انتخابات رسوابنامندش
(همانطورکه تاج
زاده سخنگوی
ستاداصلاح
طلبان
مشارکتی چنین
خواند)،ویا
چون سخن گوی
حزب
اعتمادملی پس
ازپایان شمارش
درپیامش به
مردم بگوید
انتخاباتی که
درآن نظارت
نباشد شرکت درآن
بی فایده است،بازهم
بدلیل همان
وابستگی
جدانشدنی خود
به نظام، باید
درآن شرکت
کنند وگرنه
کاملا بی هویت
شده و بدست
خویش ناقوس
مرگ خود را
بصدا درآورده
اند(همانطورکه
عطریان
فردرگفتگو با
نشریه میزان
می گوید،دراین
انتخابات-که
تکلیف 80 درصد
آن روشن بود-
مساله برای ما
هویتی بود ونه
کسب قدرت) .وقتی
آنها می گویند
ما "خود صاحب
خانه هستیم
واگرازدربیرونمان
کنید ازپنجره
واردمی شویم"،
هم سرنوشتی
خود با نظام و
تغذیه
ازبندناف
مشترک را به زبان
می آورند.
ویاهنگامی که
آنها وجود
جامعه مدنی وسیاست
ورزی خود را
به تداوم
حضورانگل
وارخود درساخت
قدرت گره
میزنند،
دارند همین
واقعیت را
خاطرنشان می
سازند.
رژیم
جمهوری
اسلامی
مدتهاست که
مشغول پوست
اندازی فاز دوره
گندیدگی کامل است.
ازمشخصات این
گندیدگی
کنارگذاشتن
کامل لعاب
جمهوری
بسودگوهراصلی
این نظام-
حکومت اسلامی
و ولایت مطلقه-،تبدیل
شدن اسلام به
دکان فریب
ونیرنگ خالص
که درآن مشغله
کابینه دولتی
اش کشیدن جاده
اتوبان برای
بردن زائران
به چاهی است
که قراراست
امام زمان
ازآنجا
ظهورکند،* اقتصادش
یک اقتصاد
تماما دلالی ووارداتی
که درتیول
وانحصارخودی
ها و معمتدان
وسردارانش
است،میلیتاریسم
وتکیه برنیروهای
نظامی به
مثابه تنها
تکیه گاه باقی
مانده ومورد
اطمینان
درشرایطی که بقایای
پایگاه
اجتماعی اش
درحال خشکیدن
کامل است، ودرحیطه
ساختارقدرت
نیز بدنبال
سراب یکدستی
حکومت دویدن
وباریک
ترکردن هرچه
بیشتر قاعده
هرم
حکومتی،وبالأخره
نظامی که تنها
باتشدید سرکوب
و بحران
آفرینی قادربه
تداوم حیات
خوداست.
برگزاری
باصطلاح
انتخابات مجلس
هشتم اسلامی
اوج به نمایش
گذاشتن این
گندیدگی بود.
انتخاباتی که
رسما وقانون
ودرروزروشن
وجلوی چشم همه
دوسوم تکلیف
کرسی هایش
ازقبل روشن
شده بود
ودرمورد یک
سوم بقیه هم
که باصطلاح
رقابتی محسوب
می شدند،بابکارگیری
انواع ترفند
ها و مکانیسم
های کنترل
کننده،بسهولت
قادراست
دوسوم این سهمیه
را ازآن خود
کند وبقیه
نواله،آن 15
درصد باقی
مانده را،
برای راضی
نگهداشتن
حریفان،
آراستن
ویترین مجلس
وگرفتن
پزدموکراتیک
به جلوی رقبای
خود
بیاندازد.آنهم
رقبائی این
چنین ارزان
فروش و بی آزار
ازقماش حامیان
رفسنجانی و
عناصری میان
تهی همچون
کروبی ها و... . براستی ازاصلاح
طلبان
دیروزنظیرمشارکتی
ها و مجاهدین
انقلاب
اسلامی وآنچه
که امروز
یاران خاتمی
می نامندش...دیگرچه
چیزی باقی
مانده است جزمشتی
انگل ودروغ گو
وهیاهوگر؟درواقع
یکی
ازمظاهرهمین
پوست اندازی
تبدیل دوقطبی
محافظه
کارواصلاح
طلب دیروز،به
محافظه
کارواعتدال
طلب وباصطلاح
میانه رو
امروزاست که
درآن جریاناتی
چون حزب
اعتدال
ومیانه و
کارگزاران و
کروبی ها و ... به
عنوان قطب
تقلبی اصلاح
طلبان دست
بالا را
پیداکرده اند.
پیروزی
بروایت "اصلاح
طلبان"
درهنگام
قرائت وانتشارآراء
درتهران و
شهرستانها،روزنامه
ها وسایت های
متعلق به
ائتلاف اصلاح
طلبان سرشارازتیترهای
حاکی
ازپیروزی
اصلاح طلبان
بود که اکنون
خفقان گرفته
اند. مثلا
روزنامه
کارگزاران،با
تیتردرشت
اصلاح طلبان
پیشتازانتخابات،وروزنامه
اینترنتی
نوروز،پیروزی
50 درصدی یاران
خاتمی و...اعتراف
خبرگزاری
فارس به
پیروزی اصلاح
طلبان،
وپیشتاری
اصلاح طلبان
درانتخابات
تهران
ونظایراین که
ازتهران 14-15
نفرازاصلاح
طلبان به مجلس
میروند وامثال
آنها بود.
بنابراین
نباید تعجب
کرد،اگر که درپی
اعلام نخستین
نتایج
انتخاباتی
توسط وزارت
کشور، مبنی
برپیروزی 71
درصدی اصول
گرایان دردور
اول، و پیروزی
تقریبا مطلق
آنها درتهران درحالی
که ازلیست اعلام
شده 30
نفراول تهران
تنها نام یک نفر-مجیدانصاری-
ازلیست جبهه
اصلاح طلبان
درانتهای
لیست دیده
میشود(انگارکه
آنها دارند
انتقام
حدادعادل
سرلیست خود درانتخابات
مجلس ششم را
که درانتهای
لیست وبیرون
آن قرارداشت
می گیرند)،
ودرحالی که
جبهه یاران
خاتمی تنها
قادربه کسب 23
نماینده شده
اند(آنهم
نمایندگان
جناح راستی که
باید با قیداحتیاط
آنها
را اصلاح طلب
نامید)، جبهه
مشارکت
اطلاعیه ای بدهد و
پیروزی اصلاح
طلبان درانتخابات
را وازاینکه
توانسته اند
پروژه رژیم را
بهم بزنند تبریک
بگوید!(اطلاعیه
جبهه مشارکت
وسخنان ناصری
به عنوان سخن
گوی ائتلاف
اصلاح طلبان).البته
اگرکسی
ازبیابان
آمده باشد و
بی
خبرازسیررویدادها،
وبیاینه جبهه
مشارکت
باتیتر"حضوروهمت
مردم بازی
طراحی شده
آنها رابهم زد"
را بخواند،حتما
تصورمی کند که
گویا واقعا شرکت
گسترده ای
توسط مردم
درانتخابات
صورت گرفته و رقیب
قدرهم،باهمه
ترفندها
وتلاش های
خود،عرصه
راباین ها
باخته است!.اماوقتی
بدورازلفاظی
ها وادعاهای
سراسردروغ،
بادقت بیشتری
بیانیه
خوانده شود،
معلوم میشود
که منظوراز
این پیروزی
تنها بدست
آوردن یک سوم
ازکرسی های
رقابتی است
(سوای دوسوم
کرسی هائی که درآن
ها اصولا
رقابتی وجود
نداشته
وتکلیفش
ازقبل روشن
شده است).بطوری
که
بادرنظرگرفتن
سهمیه دوسوم
قبلی ودوسوم
پیروزی
درحوزه های
رقابتی
توسط
"اصول
گرایان"،معلوم
می شود که
درمجموع بین 80
تا85 درصد کرسی
های مجلس
دراختیارجناح
حاکم وحامیان
وی است و
تمامی این
هیاهوها برسرقلمرووسهمیه
مجازو حقارت
آمیز15
درصداست .هدف
وتبلیغات
جناح حاکم و
نوع بازی وبازیگرانی
که سازمان
داده است روشن
است، اما درمورد
اصلاح طلبان
این سؤال مطرح
است که آنها
چه هدفی ازاین
همه وارونه
گوئی ها و خاک
برچشم مردم
پاشیدن ها
ومجیزگوئی
درباره
انتخاباتی
چنین رسوا
وازقبل تعیین
تکلیف شده
دارند؟
بهم زدن
بازی یا شرکت دربازی
ونجات آن؟
قبل ازهرچیز
آنها می
خواهند شرکت
درانتخاباتی
چنین رسوا وسرشارازتقلب
رسمی
وغیررسمی را –برای
بدنه و
هواداران خود
که بخش مهمی
ازآنها مخالف
شرکت
بودند،توجیه
کنند.وبهمین
دلیل هم،بیش
ازحد معینی
برطبل تقلبی
بودن
انتخابات نمی
کوبند.علاوه
براین آنها،خودبخشی
ازاین بازی
بودندونه بهم
زننده آن. آنهم
بخش کمیک
وکاملا صوری
آن، که وظیفه
گرم کردن
تنورانتخابات
والقاء
این تصویربه
اذهان عمومی
رابعهده
داشتند که
گویا بایک
انتخابات
رقابتی
سروکاردارند وشکستن جو
وابعاد تحریم گسترده
وبزک کردن
تصویررژیم
درانظارجهانی
از دیگر وظایف
اهم آنها بود. بنابراین
برخلاف
عبارات
توخالی بهم
ریختن بازی
حریف،آنها
درشرایطی که
جناح حاکم سخت
به نقش کمیک
آنها نیازداشت،درنقش
دلقکان
ازخودبیخود و
سر گرم کننده،
بروی صحنه
ظاهرشدند
ونقش خود را
باجدیت تمام
به پیش
بردند.وقتی
خاتمی وجبهه
مشارکت می
گویند بازی
آنها را بهم
زدیم،هدفشان صرفا
تلاش
مذبوحانه ای
است برای پوشاندن
رسوائی خود
دراین بازی
مسخره.
منظورآنست که نارضائی
قابل پیش بینی
بدنه مشارکت
وحامیان خود
را دهنه بزنند
و ازریزش
آوارگونه
هوادارن خود
ممانعت به عمل
بیاورند.
بدترازآن،رسوائی
وروسیاهی بجامانده
درچهره
پادوها و
کارچاق کن
هائی هم چون
مسعودبهنودها،ابراهیم
نبوی ها وعیسی
سحرخیزها،
فرخ
نگهدارها،بابک
امیرخسروی ها
و ملیحه محمدی
ها و…-این
موجودات
دوزیستی میان
اپوزیسیون
وپوزیسیون
است- که
باپشتیبانی
رسانه های
رادیوفرانسه
و رادیو و
تلویزیون
صدای آمریکا
وبعضا با کمال
تأسف سایت های
مدعی
اپوزیسیون ،
به آوازه گری
برای شرکت
درانتخاباتی
چنین رسوا
سرازپا
نشناختند.
تخمین
ارقام تقلب
دامنه
احتمالی تقلب
تاچه حداست؟
مداخله
وتقلب
درانتخابات
درسه سطح هم
درتعیین
سهمیه قطعی
دوسومی درمرحله
گزینش
کاندیدها،هم
باصطلاح
درسطح برگزاری
و میکرو(خرد) مربوط
به دستکاری
گسترده آراء
صندوق ها
وآنچه که به نحوه
ورعایت
برگزاری
تشریفات
قانونی
انتخابات
مربوط می شود
که عدول ازاین
مقررات وسیعا
صورت گرفت
وداد وفریاد رقبارا
هم درآورد، و
هم درسطح
ماکرووکلان
جابجائی کلی
آراء که البته
درمورد آن
هنوزسکوت
سنگین
وپرمعنائی،ازجمله
ازسوی رقباء
انتخاباتی برقراراست.
که البته این
سکوت دیری
نخواهد پائید.
کنترل
کامل ورودی و
خروجی صندوق
ها،ممانعت از
نظارت کاندیداهای
رقیب برسرصندوق
ها،نقش واگذارشده
به بسیج وسپاه
ومبلغان جناح
حاکم درپای
صندوق ها ونقش
آنها درمیان
شمارشگران،خلوت
کردن اتاق جمع
آوری آراء
نهائی از خبرنگاران
وناظرین
کاندیداها،و....همه
وهمه شرایط دستبردِ
باصطلاح
تضمین شده را
به آراء
فراهم ساخت.درهرحال
براساس شواهد
وقرائن متعدد
تقلب
درهردوسطح
بسیاروسیع
بوده ودرکارنامه
رژیم
رکوردجدیدی
را به جا
گذاشته است. بی
شک تا افشاگری
ازدرون صورت
نگیرد،کسی
نخواهد توانست
از چگونگی و
ارقام دقیق
وواقعی آن
تصویردقیقی
بدست آورد.
اما این مانع
تخمین
ابعادکلی
تقلب ازسوی
ناظرین
وتحلیل گران
نمی شود.
دراین
میان بویژه
مساله اصلی
وناگفته،همانا
تقلب کلان و
جابجائی کلی
ارقام شرکت
کنندگان
درانتخابات
است.پس
ازصدورفرمان
وپیام
رهبرمنبی
برحمایت
ازلیست
حامیان دولت
وابرازاطمینان
ازحضورگسترده
مردم، ابتداوزیرکشورازپیش
بینی وآرزوی
شرکت بالای 60
درصد سخن به
میان آورد.که
عملا با تعیین
شدن کف تقلب
"پیش بینی" وی
جنبه واقعیت بخود
گرفت.باین ترتیب
معلوم شد که
تصمیم به
افزودن یک رقم
بزرگ حدود 12%به
تعداد شرکت
کنندگان مجلس
هفتم برای زدن
مشت محکمی به
دهان
استکبارجهانی
وداخلی گرفته
شده است(برای
اثبات شرکت
بیش از60 درصدی). بااین
وجود رقم
تخمینی تقلب
کلان باید
حدود
دوبرابررقم
فوق باشد. چرا
که حتی رقم
شرکت درحدواندازه
مجلس هفتم هم
امروزه برای
رژیم امری سهل
الوصول نبوده
ونیست:میدانیم
که چندین
میلیون رأی
دهنده بین 15 تا18
سال باتغییرقانون
انتخابات
ازدادن رأی
محروم بودند(بخاطرخثنی
کردن رأی
اعتراضی آنها).ازسوی
دیگردراین
فاصله دو سه
ساله نرخ تورم
به طوررسمی به
سه
برابررسیده،
قیمت وهزینه
مسکن 300 درصد
بالارفته، خط
فقر به 600
هزارتومان رسیده
ودرمقایسه با
حقوق پایه و
حداقل حقوق که
برای امسال
دوبست وبیست
هزارتومان
تعیین شده به
نسبت تقریبا 3
به 1 رسیده
است(زندگی
درزیرخط فقربه
امری
فراگیرتبدیل
می شود).بی شک
چنین گستره ای
از فقر
درافزودن
برنارضایتی
عمومی
ورویکرد از
رژیم
درمقایسه با
آراء دوسه سال
پیش،تأثیرات
زیادی درافت
شرکت کنندگان
بجا نهاده
است. همانطورکه
گزارشگران
بیطرف
نیزدرگزارشات
خود ازصحنه انتخابات
بخصوص
برخلوتی
خیایان های
جنوب شهرصحه
گذاشتند.علاوه
برآن، امتناع جریانات
ونیروهائی
چون تحکیم
وحدت،ملی
مذهبی ها ویا
کمیته دفاع ازانتخابات
آزاد شیرین
عبادی و...
درکنارآنها بخشی از"اپوزیسیونی"
که درگذشته
معمولا شرکت
می کرد،این
باردامنه
جبهه امتناع
را گسترده ترساخته
بود. بااحتساب
عوامل فوق ودرنظرگرفتن
گزارشات
متعدد و
متواتری که
جملگی برخلوتی
محسوس صندوق
ها تأکید
داشتند وبالاترازهمه
فقدان رقابت
انتخاباتی
درمقایسه
باموارد
گذشته-بعنوان
مثال
درشهردرجه یک
وبزرگ
وپرتنشی هم چون
اصفهان فقط
کاندیداهای
جناح حاکم
امکان حضورداشتند-
وخلاصه با
درنظرگرفتن
مجموع عوامل
فوق،رقم نزدیک
به شرکت کنندگان
واقعی
باحتمال زیاد
حول 35-40
درصد بوده است.
که البته
دراین میان حدود 5
وحداکثر10
درصد آنها را
می توان به
عنوان پایگاه
قابل تکیه و
حامی رژیم
بشمارآورد
وشرکت بقیه هم
درهرانتخاباتی
معمولا
صرفنظرازفضای
حاکم سیاسی وبراساس
عواملی چون
رقابت ها ومنافع
و انگیزه ای
محلی ومنطقه
وروستائی صورت
می گیرد.
درچنین
شرایطی
جزجابجائی
رقم کلی شرکت کنندگان
درمقیاس 20 تا 25 درصد
چگونه می توان
به رقم ارقبل
پیش بینی شده
پورمحمدی رسید؟
واحتمالا
همین موفقیت
در تجربه تازه
–درسطح کنونی –است
که خامنه
ای را
وادارساخته
است که ازعمق
وجودش برزمین
افتاده و پیشانی
خشوع
برخاک نهاده
وازته دل سجده
شکر به عمل
آورد.چنین
تقلبی گسترده
البته
اگرمثلا
درانتخابات
دوم خرداد
صورت می
گرفت-همان
وسوسه ای که
باوجود طراحی
درآخرین
لحظات کنسل
شد- منجربه
شورش گسترده
ای می شد.
چرا که
مردمی
برانگیخته
اگردرانتخاباتی
شرکت کنند
ونتیجه بیرون
آمده ازآن مغایرت
کلی با امیال
وارزبابی
جمعی آنها
داشته باشد،معمولا
سربه شورش می
زنند.ولی
درشرایط
کنونی دقیقا
بخاطرعدم
شرکت واقعی
مردم وصورت
گرفتن تقلب
درغیاب
آن،انتظارچنین
اعتراضی
دراین مورد
نمی رود.
درحقیقت مردم ازاین مرحله-دخیل
بستن به رژیم
وصندوق هایش-
عبورکرده اند.بهمین
دلیل تقلب
ودستکاری
گسترده صندوق
ها صرفا
دعوائی است
مربوط به
تقسیم قدرت در
میان خود
گرگان و
بطورمستقیم
درسرنوشت
آنها بی
تأثیراست.واین
البته مبین
جداشدن راه
امام زاده "صندوق"
ها، ازمسیرراه
پیمائی
مستقلانه
مردم است.وازقضا
همین جدائی
است که برخی
ازدوراندیشان
وروشنفکران وعقلاء
حول وحوش
حاکمیت را
نگران آینده
ساخته است. نگاهی
به کنش
یک بخش
دانشجوئی
متوهم به نظام
به خوبی بیان
گراین نگرانی
است:
دانشجویان
انجمن اسلامی
دانشگاه
تهران وعلوم
پزشکی قبل
ازبرگزاری
انتخابات
ودرمرحله
ردصلاحیت ها
توسط
ساطورنظارت
استصوابی،
تجمعی
اعتراضی را
درحسینیه
ارشادنسبت به آن
به عمل
آوردند.درجریان
تجمع، سخنران
ضمن
هشداردادن به
رژیم گفت که
ما آخرین
کسانی ازنسل
قانون هستیم
که بااین زبان
با شما سخن می
گوئیم.(شبیه همان
سخنانی که
بازرگان
دردادگاه
محاکمه نهصت
آزادی و دوره
پس ازکودتای 28
مرداد درزمان
شاه
ابرازداشته
بود). وهمین
مسأله نشان می
دهد که
رژیم درپس
احساس پیروزی
وسجده
خاشعانه خود
،باید نگران
سکوت سنگین
وجداشدن کامل
ریل ها
ازیکدیگرباشد.
*********
درهرحال
دوره دخیل
بستن به صندوق
های گندیده
وقلابی وطواف حول
آن ودوره عوام
فریبی رژیم،
سپری شده است.
دوره جنبش های
های اجتماعی و
طبقاتی
ورشدوشکوفاتی
نافرمانی های
مدنی-اجتماعی
فرارسیده
است.رژیم گرچه
برای روئین تن
کردن خود،دریچه
های تنفس را
بسته وآنچه راهم
که
مانده است یکی
یکی می بندد،اما
ناخواسته
درهمان حال
هوای کل اتاق
را مسموم کرده
وباین ترتیب
کلیت خود را
درمعرض آسیب
قرارداده است.
دردوره
انحطاط کامل
هرروز که ازحیات
رژیم می
گذرد،بهمان
اندازه دردی
گسترده
وسراسری
دراندام
جامعه می
پیچد. پس بینی
امان را محکم
بگیریم وبرشتاب
گام های مستقل
خود
بیافزائیم.
*-البته روشن
است که اگرهرآینه
امام زمان
واقعی
ناپرهیزی
کرده وظهورکند،ظهورش
همان ودستگیری
واعدامش به
اتهام خروج
علیه حکومت
نیزهمان!
بنابراین
جلال وجبروتش
تاآن زمان محفوظ است
که ازخروج بی
موقع علیه
حکومت
پرهیزکرده
وهم چنان
درهمان ته چاه
بماند واجازه
دهد که بنام
او حکومت کنند
وهدایا را نثار
چاه پرنشدنی
اش بکنند.
2008-03-17-27-12-86