اسپانیا فمینیزه می شود!(*)

                                                                          برگردان: لاله حسین پور

 

مردسالاران گردن کلفت اسپانیا ، دشمن جدیدی یافته اند. خوزه لوئی زاپاتِرو، 47 ساله، رئیس دولت سوسیال دمکرات اسپانیا، که عزم خود را جزم کرده تا جامعه ای مبتنی بر برابری و عدالت را جایگزین جامعه ای نماید که جنگ با گاوهای وحشی و تسلط مردانه بر تار و پود آن، ارزش حاکم به شمار می رود. او با همسرش در سال 1981 در تظاهراتی علیه نظامیان کودتاچی راست گرا آشنا شد و به مدت 18 سال است که با او ازدواج کرده و اکنون صاحب دو دختر هستند. زاپاترو می گوید، من قدرت و انرژی ام را از خانواده ام می گیرم. زاپاترو، خود در یک خانواده ضد فاشیست متولد و پرورش یافته است. آرزوی سیاست مدار شدن از زمانی در او زاده شد که فهمید پدربزرگ جمهوری خواه او در سال 1936 به علت جنگ شهری در مقابل کودتاچیان ژنرال فرانکو به اعدام محکوم شد و قبل از شلیک تیر جمله معروف خود را بیان کرد: "من می میرم و می بخشم". زاپاترو می گوید: از همین جا بیوگرافی من آغاز شد. تلاش برای عدالت و صلح، مهر خود را بر زندگی او زده است. اکنون او بر خلاف سایر سیاست مدارانی که تاکنون بر اسپانیا حکومت می کردند، رژیمی بر مبنای بحث و دیالوگ را پیشه کرده است. رژیمی که بر صداقت و تحمل افکار مخالفین استوار است.

چهره سیاسی- اجتماعی اسپانیا از سال 2004 به دلیل فعالیت های زاپاتروی سوسیال دمکرات در جهت رفرم های فمینیستی دست خوش تغییر است. او با کشاندن محافظه کاران به جایگاه اپوزیسیون و کابینه ای متشکل از 9 زن، این تغییر را بسیار محسوس کرده است.

 

زاپاترو که خود را یک فمینیست می داند، به برابری میان زن و مرد به مثابه کلید دست یابی به صلح و آرامش در جامعه و هم چنین در جهان می نگرد. او می گوید، ایجاد حق مساوی میان زن و مرد، بسیار مؤثرتر از خشونت مسلحانه عمل می کند. به همین دلیل هدف اصلی زاپاترو دست یابی زنان به قدرت است و همین که بر مسند دولت نشست، این امر را که در اجرای شعار انقلاب زنانه بسیار جدی است،  به اثبات رساند.

 

9 وزیر از 17 وزیر کابینه او را زنان تشکیل می دهند. تقریبا بیش تر از نصف. زاپاترو به کابینه خود بسیار افتخار می کند و خوش حال است که اسپانیا می تواند تجربه یک آینده انسانی تری را به جهان ارائه دهد. زاپاترو بر این اعتقاد است  که جامعه اسپانیا بدون برابری کامل زن و مرد، هیچ گونه آینده ای در اروپای مدرن نخواهد داشت.

اسپانیا، کشوری تاکنون به شدت مردانه، در برابر چنین تحولاتی تنها می تواند زوزه بکشد و جهان در تعجب است که چگونه اسپانیا یکی از کاتولیک ترین کشور قاره اروپا، ناگهان با گرایش فمینیستی از ریل خارج می شود. به جز کشورهای اسکاندیناوی، اسپانیا اولین کشور اروپایی است که خانم ها در این حد دراداره دولت شرکت دارند. برلوسکٌنی، رئیس جمهور ایتالیا نتوانست از ابراز نارضایتی در مقابل کابینه جدید زاپاترو، خودداری کند و واضحا مطرح کرد که رژیم رفرم طلب اسپانیا "زیاده از حد صورتی" است!

 

 

 

 

 

 

 

زاپاترو اعلام کرده است که اکنون در اسپانیا پروسه "آغازی بر پایان" هرگونه تبعیض علیه زنان شروع شده است و آن چنان که برازنده یک جهان متمدن است، هر جا نشانه ای از این نابرابری دیده شود، از میان برده خواهد شد. با نابرابری  در دست مزد  در شرایط مساوی کار، با خشونت و جنایات مردسالارانه و با هر برخورد تحقیرآمیز نسبت به امر جنسیت، قاطعانه مبارزه خواهد شد.

 

برای شروع این پروسه اولین سلاحی که زاپاترو به کار می برد، قانون برابرسازی است که یک سال پیش به تصویب رسید. بر طبق این قانون می بایست کلیه احزاب، ارگان ها و ادارات، برنامه برابرسازی خود را آماده کنند و زنان در هر انتخاباتی  می توانند با 40 درصد آراء در لیست نمایندگان منتخب حضور یابند. در حال حاضر حدود یک سوم نمایندگان مجلس ملی را، زنان تشکیل می دهند.

 

قدم بعدی در حوزه فعالیت های خصوصی می باشد. دست مزد مساوی و هم چنین شانس مساوی برای احراز شغل. زاپاترو قول می دهد: ما هرگونه تبعیض علیه زنان را نابود خواهیم کرد. من اجازه نخواهم داد، دست مزد زنی که مشابه یک مرد کار می کند، حتی یک یورو کم تر باشد. تا کنون در اسپانیا، اختلاف دست مزد میان زن و مرد در مقابل کار مشابه، تا حد 50 درصد می رسید.

 

هم چنین مادر شدن در اسپانیا برای زنی که شاغل است، به معنای ترک کردن کار و یا اخراج شدن محسوب می شود. زاپاترو می گوید، هیچ انسانی نباید مجبور شود که میان فرزند و کار، یکی را انتخاب کند. زنان و مردان دارای حق مساوی برای پیوند زدن میان شغل و زندگی خانوادگی شان می باشند. چنین امری، حتی در ارتش اسپانیا نیز در حال پیاده شدن می باشد. ارتشی که در حال حاضر توسط یک زن فرماندهی می شود. امری که در تاریخ پادشاهی اسپانیا بی سابقه بوده است.

اکنون سربازان اسپانیایی در مقابل فرمانده شان، کارمه شاسون، که یک زن 37 ساله می باشد و به تازگی مادر شده است، رژه می روند. 12 درصد ترکیب ارتش را زنان تشکیل می دهند. اما هنوز حتی یک زن ژنرال نیز وجود ندارد. آن طوری که زاپاترو معتقد است، "نرمالیتت" باید در ارتش نیز حاکم گردد.

کارمه شاسون می گوید: زنان، نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می دهند، جای تعجب است که چرا زنان نباید در رأس مسئولین و به عنوان رهبر، شاغل شوند. تاکنون چنین مشاغلی از دست رس زنان دور نگاه داشته می شد و فقط مردان می توانستند صاحب آن شوند. این ایراد بزرگی ست و می بایست از این پس در تمام ارگان ها ، از جمله در ارتش تغییر یابد.  او می گوید: تلاش من این است که میان نقش مادری ام با مسئولیت شغلی ام در حد امکان پیوند بزنم. کاری که بسیاری از زنان کشورم در عمل می کنند، چرا نباید در ارتش نیز امکان پذیر باشد؟ زنان در ارتش، شانس مساوی با مردان خواهند داشت و ما تضمین می دهیم که به این ترتیب قدرت دفاعی ارتش اسپانیا نه تنها ضعیف تر نخواهد شد، بلکه شرایط بهتری نیز به دست خواهیم آورد.

زاپاترو در مقابل محافظه کارانی که به قدرت گیری زنان در دولت انتقاد داشته و به صورت توهین آمیز به شاسون برخورد می کنند، می گوید: کارمه شاسون یک وزیر دفاع فوق العاده عالی خواهد بود و کار خود را اگر از یک مرد بهتر انجام ندهد، حداقل مانند یک مرد به انجام خواهد رساند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کارمه شاسون، حقوق دانی که پیش از این پست وزیر خانه سازی را به عهده داشت، یکی از قابل اعتمادترین یاران زاپاترو است و یکی از بزرگ ترین امیدهای اسپانیا با گرایش سوسیال دمکراسی از جانب حزب کارگران سوسیالیست به شمار می رود. او از یک خانواده کاتالایی برخاسته است که تاریخچه مبارزاتشان با فرانکوی فاشیست فراموش نشدنی می باشد. کارمه از 18 سالگی به حزب کارگران سوسیالیست پیوست و تا امروز با سرعت بسیار مدارج ترقی و پیش رفت را طی کرد. در سن 28 سالگی معاون وزیر بود، در 29 سالگی، نماینده مجلس، در 33 سالگی معاون رئیس مجلس و در 36 سالگی، وزیر خانه سازی. اکنون نیزدر سن 37 سالگی، مصمم و قاطع، ارتش اسپانیا را هدایت می کند. وزیر دفاعی که با کمال میل شعر می خواند و خود نیز شعر می سراید. وزیر دفاعی که خود را صلح دوست می نامد و پدربزرگش در سال های 36 تا 39 در جنگ شهری یکی از مبارزان علیه کودتای ژنرال های راست گرای حامی فرانکوی دیکتاتور به شمار می رفت.

 

معاون زاپاترو نیز، ماریا ترزا فرناندز دِ لا وِگا، زنی 59 ساله است که در حال حاضر قدرت مندترین زن در اسپانیا به شمار می رود. او می گوید: فعالیت های یک زن در عرصه سیاست با همان معیارهایی که به مردان نگریسته می شود، قضاوت نمی شود. زنان می بایست بسیار واضح ترو با تلاش چند برابر، خود و ارزش خود را به اثبات برسانند. حتی طرز پوشش یک زن سیاست مدار نیز بسیار دقیق نظاره می شود. فرناندز د لا وگا و زاپاترو با هم کاریِ یک دیگر، از سال 2004 تا کنون بسیاری از رفرم های اجتماعی را بسیار سریع و بدون فوت وقت و بدون بوروکراسی، به تصویب رساندند. امری که محافظه کاران بنیادگرای کاتولیک را به لرزه درآورد. قوانینی به نفع زنانِ متقاضیِ جدایی، هم جنس گرایانی که مایل به ازدواج با یک دیگر و بچه دار شدن بودند، زنانی که مورد خشونت و یا تجاوز جنسی قرار گرفته بودند، زنانی که به حمایت و محافظ نیاز داشتند و غیره مورد تصویب قرارگرفتند. از طرف دیگر قوانین مربوط به مجازات مجرمین نیزبه وضوح تشدید یافته است.

 

 

این راهی است که زاپاترو قاطعانه علیه مردسالاری حاکم بر اسپانیا طی می کند و بیش از هرچیز آن را به کمک یک وزارت خانه جدید با هدف و برنامه برابرسازی پیش می برد که در رأس آن خانم بی بیانا آیدو، 31 ساله، تحصیل کرده در رشته علوم اقتصادی، قاطعانه از حق برابر زنان و مردان در حوزه های کاری، مشاغل مختلف و در سطح جامعه  دفاع می کند. جای تعجب نیست که چرا بی بیانا آیدو خاری در چشم محافظه کاران اسپانیا است. "رقاصه فلامنکوی کوچولو" لقبی است که مردان منتقد برای تحقیرکردن وی، به او داده اند. زیرا او در چند سال گذشته به رقصنده های مشهور فلامنکو، کمک های شایانی برای بهبود شرایط آنان، کرده بود. فلامنکو رقصی است که در آن غرور و اعتماد به نفس زنان اسپانیایی به نمایش گذاشته می شود. آیدو می گوید: اعطای حق برابر تنها برای احقاق عدالت اجتماعی نیست، بلکه هم چنین نیروی محرکه ای برای پیش رفت و توسعه کشورمان به شمار می رود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اکنون اعتماد به نفس میان زنان اسپانیایی ، خود را در اعتراضات زنانی که از همسر خود کتک می خورند و دیگر آن را مخفی نکرده، بلکه علنا به شکایت و ادعای خسارت در مقابل دادگاه می پردازند، نشان می دهد. آمار، حاکی از افزایش سال به سال تعداد شاکیانی است که مورد خشونت قرار گرفته و به دادگاه مراجعه می کنند. برای مثال در سال 2007، 126 هزار مورد شکایت، تحت بررسی قرار گرفته است. یعنی تقریبا 350 مورد در روز! در همین سال تعداد مرگ و میر در اثر خشونت، تقریبا بیشتر از یک زن در هفته بوده است. یعنی 72 زن در سال 2007 به دست مردانشان کشته شده اند.

 

زاپاترو، مهم ترین فمینیست در اسپانیا می گوید: کشوری که من می خواهم، نباید چنین فاجعه ای را تحمل کند که هر هفته یک زن در اثر خشونت مردسالارانه بمیرد.

 

(*) برگردان از نشریه اما، شماره 4 یولی- آگوست 2008