شهادتي از هنوز زندگان

تاريخ را لطفا آنطور بنويسيد كه اتفاق افتاده است.

 

بهروز سورن فعال سابق سازمان راه كارگر

 

2008-07-28

رونوشت به نشريه آرش و سايت سازمان راه كارگر

 

نزديك به سه دهه از جنايات استبداد مذهبي ميگذرد. اين جنايات در خاطره و نوشتارهاي كوتاه و بالاخص  ادبيات منتشر شده زندان ، در لابلاي اوراق و صفحات اينترنتي از گستردگي كافي برخوردار است و  براي پي بردن به پيشينه و آنچه بر مردم كشورمان و همچنين سازمانها و تشكلهاي فعال آن رفته، كافي است.

 

 اين متون  ميتوانست دستمايه متفكرين و قلم زنان كشورمان براي نگارش و مكتوب نمودن اين تاريخچه باشد. در اين زمينه از نادر تلاشهائي كه انجام پذيرفته است، تاريخ صدساله جنبش چپ ايران است كه آقاي بناب به رشته تحرير آورده است و در جاي خويش و با شناختي كه جامعه سياسي از ايشان دارد،  حتما سندي درخور توجه است.  

متاسفانه و بدلائلي انبوه نوشتار بحث انگيز آقاي پارسا بناب را مطالعه نكرده  و سودي نبرده ام اما  به هرحال قسمت هائي از  آنرا  در نامه فعالين سازمان راه كارگر به مجله آرش خوانده ام  و بواقع بگويم كه پس از خواندن آن  بغض گلويم را فشرد. و سينه اي پر درد و غمي  سنگين بر چهره  ماند.  

بعنوان يكي از فعالين اين سازمان  در آندوران سياه سركوب كه بسياري از رفقا و نزديكان خود را  در ماشين نابود كننده سركوبگران گم كردم و غم از دست دادن  بهترين انسانهائي را كه ميشناختم، هرگز رهايم نكرده است، مينويسم  و بعنوان فردي كه از نزديك در كوچه پس كوچه هاي  زندگي مخفي،  سرگردان  اما با ايمان  به تكثير و انتقال انديشه و كوشش ها در درون اين سازمان  براي راهيابي و تطبيق ارتباطات و تداوم فعاليت مبارزاتي از نوع جديد و متناسب با شرايط تشديد  سركوب و قلع و قمع فعالين سياسي  در سال شصت،  (تحولاتي سازماني) را در دستور كار خود قرار داده بود، مينويسم.  

 (  اينكه اين تحولات متناسب با شرايط موجود بود يا نه  بحثي است هنوز باز  كه حتي نقدهائي موجودند كه چرا سازمان راه كارگر اعلام انحلال نكرد و به فعاليتهاي خود در آن شرايط سياه ادامه داد  ).  

خاطرات شخصي من كه اواخر سال شصت از اين  سازمان بدلائل گوناگون كناره گرفتم مبني بر اين هستند كه تشكيلات سراسري اين سازمان همچنان در تب و تاب فعاليت مبارزاتي  بسر ميبردند. سالها زندان و دريافت اطلاعات در درون زندان نيز حاكي از آنست كه اين سازمان حتي در سالهاي بعد نيز در مناطقي به بازسازي تشكيلات محلي پرداخته بود. اين دريافتها از منابعي تازه راه يافته! ( زندانيان سياسي جديد)  در داخل زندان  است.  

چنانچه اين تاريخچه در ارتباط با انحلال سازمان راه كارگر در پائيز 60  را بپذيريم ميتوان گفت كه من و بسياري از  رفقائي كه بعدها در ارتباط با كار تشكيلاتي  دستگير شدند همانند سربازان ژاپني بودند كه در سنگر ها بي اطلاع از اتمام جنگ مدتها و بي خبر باقي مانده بودند!!!

  اينكه آقاي پارسا بناب  نوشتاري  با اين مضمون منتشر نموده است كه در زير ملاحظه ميفرمائيد،  با واقعيات و دانسته هاي اينجانب بسيار فاصله دارد. اين جملات نه تنها با فعاليتهاي سياسي ام  در اين سازمان  كه آنرا سالهائي ارزشمند و مفيد ميدانم، مغاير است،  بلكه با سوابق مبارزاتي و اهداف انساني بسياري  از ارتباطات من كه در آن سالهاي تيره و خونين پرچم مبارزه براي رهائي و سوسياليسم را در كادر تشكيلات راه كارگر بر زمين نگذاشتند و جان بر عقيده باختند،  در تلاقي  است.  

 نگارش تاريخ چنانچه به ديربازها نظر داشته باشد ميتواند با اشتباه همراه باشد اما تاريخ نويسي سه دهه خونين وحوش حاكم كه بسياري از قربانيان آن شاهدان هنوز زنده اند مسئوليتي ميطلبد كه اول نشانه اش نگارش حقايق مستدل و متكي بر شهادت خيل عظيم هنوز زندگان است و يا متكي برارائه  اسناد محكم ميباشد.    

به هر رو بعنوان يكي از فعالين اين سازمان در آندوران در پائيز سال 60 در نشريه راه كارگر مطلبي مبني بر خود انحلالي اين سازمان مشاهده نكرده ام و مباحثه اي دراين  زمينه و بطور جدي  صورت نپذيرفته است. اين نوشته حاوي مطالبي است كلي و در صورت نياز جزئيات بيشتري در اين زمينه منتشر خواهد شد.



« راه کارگر نیز در پائیز ٠ ۶ ٣ ١ بخاطر مقاومت در مقابل یورش پاسداران از نظر تشکیلاتی مثل اکثر سازمان های چپ از هم پاشید. در تهاجم رژیم که تا آخر پائیز ٠ ۶ ٣ ١ به طول انجامید، ده ها تن از اعضای فعال و کادرهای ورزیده این سازمان چون علیرضا شکوهی، حسین قاضی، ...، اعدام گشتند. با دستگیری و اعدام این مبارزین، عمر سازمان  راه کارگر  نیز در  ایران به پایان رسید». ... « بنا بر اطلاعات موجود سازمان راه کارگر تنها سازمانی در درون جنبش چپ – مارکسیستی ایران در دوران اوج خفقان و دیکتاتوری ولایت فقیه بود که  در آخرین شماره نشریه اش خود را منحل اعلام کرد تا فشار پلیس سیاسی و نیروهای انتظامی را تا حد امکان بر روی اعضا و فعالین خود کاهش دهد».  

تاريخ صد ساله احزاب و سازمانهاي سياسي ايران

نوشته دكتر يونس پارسا بناب

 

نقل از  نامه روابط عمومي راه كارگر به نشريه آرش

 

 

 

 

<< صفحه نخست<<

بر گرفته از : سایت گزارشگران

 

http://www.gozareshgar.com/?id=22&tt_content[tid]=7625