دادگاه آرژانتین  و جاده های مسدود گلزار خاوران

 

صادق افروز  

 سپتامبر2008

 

 

 

همان هنگام که ماموران سرکوبگر رژیم جمهوری اسلامی ،پاسدار ها ،بسیجی ها ، لباس شخصی ها ، مامورین شهربانی و دیگر گزمه های ریز و درشت راه های منتهی به گلزار خاوران را سد می کردند تا خویشان و یاران قربانیان شهریور1367 نتوانند در بیستمین سالگرد این فاجعه یاد این عزیزان را گرامی بدارند ؛ در نقطه دیگری از جهان ، در آرژانتین دو ژنرال آرژانتینی به اتهام قتل و شکنجه مخالفین خود محاکمه می شدند . همان هنگام که خویشان ویاران قربانیان 67 خسته و ناامید با چشمانی اشکبار و قلبی سنگین به خانه های خود بازمی گشتند بستگان و یاران ناپدید شدگان سیاسی در آرژانتین پس از شنیدن حکم دادگاه برای دو ژنرال جنایتکار آرژانتینی با هلهله و شادی جشن می گرفتند .

دو ژنرال آرژانتینی آنتونیو بیوسی ، 81 ساله و لوسیانو منندز 82 ساله هر دو از قسی القلب ترین و خشن ترین ژنرال ها در دوران 5 ساله حکومت آنها بودند . ژنرال ها در سال 1976 پس از یک کودتا به قدرت رسیدند . از همان تاریخ تعقیب ، پیگرد ، شکنجه و قتل فعالین چپ انقلابی به اقدام روزمره این رژیم تبدیل شد .آنتیونیو بیوسی از این عملیات به عنوان جنگ مقدس علیه کمونیسم بین الملل یاد می کند .به گفته او کمونیست ها همه  جا بودند .در کارخانه ها ، در دانشگا ه ها و مدارس و محلات . به نظر او تنها راه مبارزه با چپ انقلابی از بین بردن  فیزیکی آنها بود . در این دوره بیش از 30 هزار انقلابی آرژانتینی کشته و یا ناپدید شدند .دادگاه پس از شنیدن و بررسی شواهد این دو را به حبس ابد محکوم کرد . ( در آرژانتین مجازات اعدام وجود ندارد ) از جمله کسانی که در دادگاه حضور داشتند ؛ گی یرمو وارگاس بود .

او که در هنگام ناپدید شدن پدرش تنها 5 سال داشته به خبرنگاران گفت : " در طول این سال ها وزنه ای سنگین را بر قلبم احساس می کردم . حالا پس از شنیدن حکم دادگاه احساس  آرامشی می کنم که برای من بی سابقه بوده است ." و ما چقدر از این گی یرمو ها در ایران خودمان داریم که جز خاطره ای مبهم و سایه وار از پدر  یا مادرشان چیزی به یاد ندارند .

آنچه برای ما به سوگ نشستگان شهریور 67 مایه درس و آموزش است ، از پای ننشستن ، سازماندهی و پیگیری در امر افشای دستور دهندگان و مجریان جنایات  در طول این سال هاست . اگر ما فکر کنیم تاریخ به خودی خود جنایتکاران را به پای میز محاکمه می کشاند به بیراهه رفته ایم . بدون سازماندهی ، بدون تشکل و بدون پیگیری در امر دادخواهی و مبارزه بدون وقفه علیه  رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی شاهد دادگاه هایی از نوع آرژانتین نخواهیم بود .بر اثر همین افشا گری های خانواده ها و سازمان های انقلابی بوده که اینک سران رژیم تقصیر را به گردن دیگری می اندازند . آخوند خشن و جنایتکاری مثل حسنی ، امام جمعه ارومیه در کتاب خاطرات خود در رابطه با کشتار های دهه 60 از این اقدامات به عنوان تند روی های نابجا یاد می کند .  او که در جریان دستگیری پسرش (رشید) که از فعالین سازمان فدایی بود اطلاعات لازم را به کمیته ضد انقلاب تهران(زیر نظر مهدوی کنی) داده بود در این باره می گوید: " رشید و امثال او نباید اعدام می شدند . " آیا فرار از تقبل مسئولیت در امر کشتار ها نشانه عقب نشینی نیست ؟آیا می توان منکر رابطه مستقیم بین فعالیت های افشاگرانه خانواده ها و نیروهای انقلابی و عقب نشینی سران رژیم شد ؟مردم ایران نیز اگر بخواهند به عنوان یک ملت سربلند کنند می بایست در امر افشاگری همپای داغداران خواهان محاکمه و دستگیری مسببین این جنایت بشوند .در چنین صورتی دیر نخواهد بود که جنایتکاران دهه 60 را بر همان صندلی ببینیم که امروز آنتونیو   بیوسی و لوسیانو منندز را درخود جای داده است .