چرا چنین نگرانند؟

ارژنگ بامشاد

 

شدت سرکوب در ماه های گذشته آن چنان است که این سئوال را پیش می آورد که چرا چنین نگرانند؟

فرمانده نیروی مقاومت بسیج  از "طرح جامع امنیتی" سخن گفت. طرح جدید پس از آن اعلام می شود که پیش از این طرح "تشکیل 31 سپاه استانی" و  طرح "موزائیک های دفاعی" از سوی سپاه پاسداران به اجرا گذاشته شده است. حسین تائب در اولین همایش مسئولان معاونت های عملیات استانی در روز سه شنبه 12 شهریور87ـ 2اوت 2008  در توضیح "طرح جامع امنیتی" گفت"اگر اراذل و اوباش در نقطه ای از محدوده جغرافیائی نظام مقدس اسلامی ایجاد ناامنی کنند، بسیج برای برخورد با آن ها نباید ساکت باشد و باید طرح امنیتی ایجاد کند".  

نگاهی به اقدامات سرکوبگرانه ی سپاه و بسیج و دیگر نهادهای سرکوبگر دولتی، تردیدی باقی نمی گذارد که اصطلاح "اراذل و اوباش" معادلی برای مقاومت های مردمی است. در هم شکستن خشن گردهم آیی مادران و وابستگان قتل عام شده گان شهریور67 در خاوران و در سنندج؛  جلوگیری از برگزاری مراسم یادبود احمد شاملو؛ جلوگیری از برگزاری گردهم آیی کانون نویسندگان ایران برای انتخاب هیئت رئیسه ی جدید؛ جلوگیری از برگزاری مراسم دومین سالگرد کمپین یک ملیون امضاء؛ حکم زندان برای برخی از فعالین کمپین  به جرم نوشتن مقالات؛ اعدام یعقوب مهرنهاد فعال فرهنگی و مدنی  بلوچ و اعدام دیگر جوانان بلوچ؛ صدور حکم اعدام برای فعالین فرهنگی کرد؛ اعدام جوانانی که در نوجوانی مرتکب قتل شده اند؛ اجرای خشن و بیرحمانه طرح ارتقای امنیت اجتماعی و ده ها و صدها نمونه ی دیگر.

چنین حدی از خشونت و سرکوب بی مهابا، نشان از ترسی میدهد که حاکمان اسلامی از جوشش اعماق جامعه دارند. ظرفیت های اعتراضی جامعه به حدی است که  تهدیدات گسترده و اقدامات سرکوبگرانه رژیم نتوانسته است باعث عدم بروز آن ها شود. شرکت گسترده خانواده های قربانیان قتل عام 67 در گلزار خاوران علیرغم تهدیدات مقامات امنیتی و انتظامی، اعتصاب غذای 80 زندانی سیاسی کرد و حمایت گسترده مردم از آن ها؛ تظاهرات گسترده مردم مریوان؛ مقاومت مدنی گسترده جنبش زنان در قبال لایحه ضد زن به اصطلاح " حمایت از خانواده" و عقب نشاندن مجلسیان و حرکت های مداوم کارگری، نمونه هایی از این ظرفیت های اعتراضی است.

دستگاه ولایت و دولت نظامی ـ امنیتی اش بیش از دیگران از اوضاع داخلی و اعماق جامعه نگرانند. دولت احمدی نژاد برای مقابله با این نگرانی ها با سازماندهی گسترده ی بسیج و سپاه با یک کودتای انتخاباتی به قدرت رسیده بود. این دولت سیاست تمرکزقدرت برای  سرکوب داخلی، آمادگی برای تهاجم خارجی و جلوگیری از حرکت های توده ای را در پیش گرفته بود. اما سه سال حکومت احمدی نژاد نه تنها نتوانسته است به اهداف خود دست یابد بلکه با شکست طرح اقتصادی اش و افزایش لجام گسیخته ی تورم و بحران مسکن از یک سو و تشدید تحریم های اقتصادی بین المللی که نتیجه سیاست های ماجراجویانه ی خارجی دولت و اهداف سلطه جویانه ی امریکا است؛ عملآ کشور را در وضعیت خطرناکی قرار داده است. به دیگر سخن دولت احمدی نژاد و دستگاه ولایت حامی او، نه تنها نتوانسته اند طرح آرام سازی داخلی را به پیش ببرند، و نه تنها نتوانسته اند به وعده های عوام فریبانه شان  در نجات مردم از فقر و گرانی  جامه عمل بپوشانند، بلکه عملأ اقتصاد کشور را به سوی نابسامانی بیشتر سوق داده اند. و هم زمان فشار خارجی را نیز بر کشور بشدت افزایش داده اند. به همین دلیل بسیارند محافظه کارانی که دولت احمدی نژاد را خطری برای بقای امتیازات خود می دانند و در شیوه های دولتمداری و سیاست های اتخاذ شده اش دچار تردید شده اند. انتخابات مجلس هشتم نشان داد که مخالفان محافظه کار احمدی نژاد به تدریج  در اهرم های سیاست کشور نقش جدی تری می یابند. ریاست علی لاریجانی بر مجلس شورای اسلامی و یا ریاست قالیباف بر شهرداری تهران خبر از افزایش قدرت مخالفان او  در میان محافظه کاران می دهد.انتخابات مجلس خبرگان و شکست طرفداران احمدی نژاد و تکیه زدن هاشمی رفسنجانی بر ریاست مجلس خبرگان را نیز باید شکستی برای احمدی نژاد تلقی کرد.  

بر متن این وضعیت سیاسی  و نگرانی از آینده کشور؛ و کمتر از یک سال مانده به  انتخابات ریاست جمهوری، مجددأ بحث نحوه مقابله با خطر اعماق جامعه از یکسو و دور کردن خطر خارجی از سوی دیگر، به محور منازعات جناح های سیاسی کشور تبدیل شده است. در این میان با سه طیف مختلف روبرو هستیم. یک طیف طرفداران و حامیان دولت احمدی نژاد هستند که برای ادامه کار او تلاش می کنند؛ طیف دوم محافظه کارانی هستند که شعار عبور از احمدی نژاد را  محور کار خود قرار داده اند و طیف سوم اصلاح طلبان رنگارنگ هستنند.

دامنه ی مخالفت با دولت احمدی نژاد به حدی گسترده است که واکنش شدید طرفداران او را بر انگیخته است. علاوه بر اصلاح طلبان که همواره مخالف و رقیب او بوده اند، بخش وسیعی از جریانات محافظه کار به تدریج از احمدی نژاد رویگردان می شوند. جدا از جریانات نزدیک به لاریجانی و قالیباف و حداد عادل، مخالفت آیت الله های قم و بخش اعظم روحانیت دولتی با دولت احمدی نژاد روز به روز آشکار تر می شود. موضوع نگرانی از سیاست های دولت احمدی نژاد به جلسات امسال مجلس خبرگان نیز کشیده شد و تذکراتی به برنامه های دولت در زمینه ی اقتصادی و سیاست خارجی داده شد. بر همین مبنا بود که هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران به شیوه مرسوم خود به انتقاد از رقیب خود پرداخت. و اصلاح طلبان نیز با توجه به بی اعتباری اقدامات دولت کنونی، تلاش دارند صفوف خود برای شرکت در انتخابات آتی ریاست جمهوری را متحد کنند.  از این رو می کوشند خاتمی را برای پذیرش کاندیداتوری ریاست جمهوری راضی کنند. از سوی برخی از محافظه کارارن معتدل قصد دارند با بخش های معتدل اصلاح طلب به همکاری هایی دست یابد.

این مجموعه ی تلاش های سیاسی، در اردوی دولت نظامی ـ امنیتی  احمدی نژاد و حامیانش نگرانی های شدیدی بوجود آورده است. در هفته ی  دولت، خامنه ای ولی فقیه رژیم به دفاع جدی از دولت احمدی نژاد پرداخت. حمایتی که تاکنون بدین شکل از  دولت های هاشمی و خاتمی  نکرده بود. در همین رابطه، جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران در جمع انصار حزب الله به تحلیل سخنان خامنه ای پرداخت و از اصلاح طلبان و محافظه کاران معتدل خواست تلاش برای تعیین کاندیدای ریاست جمهوری در انتخابات سال آتی را کنار بگذارند تا دولت احمدی نژاد یک دوره دیگر کارهای ناتمامش را به پایان برساند و از این طریق با "اشرافی گرائی" دوران هاشمی رفسنجانی و "عرفی گرایی و غرب گرایی" دوران خاتمی مقابله کند و "ارزش های اسلامی و عدالت اسلامی" را به سامان برساند! هم چنین حسین شریعتمداری نماینده ولی فقیه در روزنامه "کیهان" در چندین سرمقاله در ابتدا از خاتمی خواست فریب اطرافیان را نخورد و خود را برای ریاست جمهوری کاندیدا نکند. سپس موضوع صلاحیت و احتمال رد شدن از صافی شورای نگهبان را مطرح کرد و در این اواخر ازمی خواهد  تا در انتخابات شرکت کند تا دریابد که  رأی نخواهد آورد.

این خط و نشان کشیدن علیه اصلاح طلبان و بخش های منتقد محافظه کاران در شرایطی انجام می گیرد که پاره ای از نزدیکان احمدی نژاد حملات سازمان یافته ای علیه برخی ایت الله ی قم  انجام می دهند.  این نمونه ها نشان می دهد که اختلاف نظری همه جانبه میان دولت احمدی نژاد و حامیان آن یعنی نهادهای امنیتی و سپاه و بسیج با دستگاه روحانیت و بخش های دیگر حکومتی و بویژه بخش های اصلاح طلب چه کارگزاران، چه  مشارکتی ها روز به روز شدت می گیرد. به نظر می رسد در میان بخش های گوناگون حکومت بر سر اصلی ترین موضوع یعنی نحوه برخورد با مردم و خطر شورش های توده ای از یک سو و نحوه برخورد در سیاست خارجی اختلاف نظرهای جدی وجود دارد. به دیگر سخن حالت تهاجمی طرفداران احمدی نژاد علیه مخالفان سیاست های دولت،  از آنجا ناشی می شود که خامنه ای همچنان به نظرات سابق پای بند است. خامنه ای بر این عقیده بوده است که هر نوع عقب نشینی در مقابل مردم، زمینه را برای فروپاشی رژیم فراهم می آورد. از این روست که او بشدت با سیاست های دولت خاتمی مخالف بود و این سیاست ها را زمینه ساز عرفی گرایی و روی آوری مردم به شکل دهی جامعه مدنی می دانست. او خیلی با حساسیت حرکت ها و اقدامات توده ای در عرصه های گوناگون را زیر نظر داشت و بهره برداری مردم از شکاف های حکومتی را با دقت دنبال می کرد. بر همین پایه بود که در زمان دولت خاتمی دستور توقیف زنجیره ای روزنامه های اصلاح طلب را طی فرمانی صادر کرد. در سیاست خارجی و بویژه در مورد بحران هسته ای نیز بر این عقیده است که تشدید این بحران، امکان رژیم برای مهار حرکت های توده ای را افزایش خواهد داد. به دلیل همین نگرانی از مردم و خطر انفجارهای توده ای است که طرح به اصطلاح  ارتقای امنیت اجتماعی را با خشونت به اجرا در می آورند و یا با اعدام های گسترده و دستگیری فعالین  کارگری، زنان، دانشجویان، جوانان و فعالین ملی می خواهند از مردم زهر چشم بگیرند.

دفاع قاطع خامنه ای از تداوم این سیاست، معنایی جز حمایت از دولت نظامی ـ امنیتی احمدی نژاد نخواهد داشت. زیرا دیگر جریانات سیاسی حکومتی، با این نگاه به مسائل اجتماعی و سیاسی مخالفند و آن را به ضرر بقای رژیم می دانند. از این روست که یک صف ارائی گسترده در مقابل این سیاست به وجود آمده است. اما از آنجا که مخالفین این سیاست و بویژه اصلاح طلبان حاضر نیستند در برابر ولی فقیه رژیم بایستند، شانس شان برای موفقیت بسیار پائین است. وقتی اصلاح طلبان برای این که بتوانند در انتخابات، کاندیدا معرفی کنند به این نتیجه می رسند که ابتدا به نزد خامنه ای بروند و از او کسب تکلیف کنند، دیگر نمی توانند ادعای مقابله مؤثر با این سیاست ها را داشته باشند. دستگاه ولایت آن چنان با جدیت و قدرت سیاست های خود در عرصه های گوناگون را به اجرا گذاشته است  که تغییر آن جز از طریق درگیر شدن با دستگاه ولایت غیر محتمل به نظر می رسد. این نحوه برخورد ولی فقیه رژیم به گونه ای است که حتی مجلس خبرگان که شخص پر نفوذی چون هاشمی رفسنجانی در رأس ان است نمی تواند از نهادها و ارگان های تحت نظر رهبر و حتی وزرای دولت تحقیق و تفحص کند و یا از آن ها سئوال کند.از این رو امید اصلاح طلبان به ایجاد تغییرات با شرکت در انتخابات ریاست جمهوری، بیش از آن که بیان واقع گرایی در سیاست امروز ایران باشد، بیان توهم آن ها و تبلیغ این توهم در سطح توده ای است.

دامنه ی اختلاف نظر های جناح های حکومتی و علنی شدن این اختلافات، بیش از هر چیز ناشی از اختلاف نظر آن ها در نحوه ی برخورد با حرکت های مردمی و اعتراضات توده ای است. همه ی آن ها، در این نکته هم نظرند که فشارتوده ای  از پائین آن هم در شرایط محاصره اقتصادی گسترده و تهدیدات خارجی  می تواند به راحتی تعادل رژیم را بر هم بزند. هر چه این خطر برجسته تر می شود تلاش جناح های گوناگون برای یافتن راه های مقابله،  شدیدتر می شود. نگرانی شدید از خطر  انفجارنارضایتی توده ای را می توان زمینه ی ساز اختلاف نظر حکومتیان دانست. از این رو نباید این توهم را دامن زد که گویا جناح اصلاح طلب و یا محافظه کاران معتدل به فکر مردمند و از این رو با سیاست های دولت مخالفت می کنند. بلکه آن ها نگران سرنوشت حکومت و امتیازات خود هستند و تنها بر سر نحوه ی مقابله با این خطر با دولت و حامیانش اختلاف نظر دارند.

برای مقابله با سیاست های بشدت ارتجاعی دستگاه ولایت و دولت مجریش، تنها می توان روی سازماندهی توده ای و سنگربندی در تمامی عرصه ها حساب کرد. جوانه های این سنگربندی را در این جا و آن جا می توان مشاهده کرد. در شرایطی که اختلاف نظر در میان حکومتیان روز به روز شدت می گیرد، و شکاف هایی اینجا و آنجا ایجاد می شود، می توان و باید از فرصت های به دست آمده برای شکل دهی به حرکت های سنجیده و  ساختارهای توده ای مناسب همت گماشت. شدت سرکوب و تلاش برای پیشبرد سیاست مرعوب ساختن، بیش از این که نشانه ی قدرت رژیم باشد ، بیانگر ترس و نگرانی آن ها از حرکت های توده ای و دامن گرفتن اعتراضات اقشار گوناگون مردم است.  باید به این روند عمق و شدت بخشید. تنها توده های مردم متشکل و متحد هستند که می توانند در مقابل این تهاجم همه جانبه حکومتی سد مقاومی ایجاد کند.

16شهریور1387ـ 6 سپتامبر2008