دفاع
از جنبشهای
اجتماعی در
ایران یا
حمایت از
بمباران
هوایی
ایران
توسط اسرائيل
اخيرا
بحثی از طرف
يکی از رهبران
يکی از سازمانهای
مدعی «چپ »Alliance for Workers Liberty (اتحاد
برای رهایی
کارگران(
در بريتانيا
در دفاع از
بمباران
هوايی ايران توسط
اسرائيل مطرح
شده است و
جريانهای
گوناگون از
جمله فعالين
سوسياليست ضد
صهیونيست
(يهودی الاصل)
و احزاب و
سازمانهای
سياسی چپ
بريتانيا اين
موضع را شديدا
مورد حمله
قرار داده
اند. از آنجا
که اين جريان
مدعی است
مدافع
مبارزات
اجتماعی مردم
ايران نيز
ميباشد و
تلاشهايی - البته
ناموفق در
دفاع از
دانشجويان
ايران و کارگران
خاورميانه
راه انداخته
است بررسی
مواضع آن و
زمينه تاريخی
اين موضع گيری
ارتجاعی از اهميت
خاصی
برخوردار است.
در سطح چپ
بريتانيا
جريان اتحاد
برای رهایی کارگران
از آغاز
فعاليت خود
(درپی انشعاب
از حزب
کارگران
سوسياليست
بريتانيا
)هميشه به
انتخاب مواضع
«سوسيال امپرياليست
» متهم بوده
است. اين
جريان در تمام
طول جنگ
ايرلند حاضر
نشد از خواست
خروج بی قيد و
شرط ارتش
بريتانيا از
ايرلند که در
آن مقطع خواست
مشترک همه
نيروهای چپ و
راديکال بريتانيا
بود دفاع کند.
در توجيه اين
موضع اعضای
اين سازمان
مدعی بودند
دفاع از حق
کارگران
پرتستان
ايجاب ميکند
با خواست خروج
ارتش
بريتانيا از
ايرلند
مخالفت کنند .
البته بايد به
خاطر داشت که
کارگران
پروتستان
عمدتا بخش
مرفه طبقه
کارگر ايرلند
شمالی بودند
که با بهرهگيری
از حضور ارتش
بريتانيا
موقعيت برتری
در سطح کار و
درآمد داشتند
و در نتيجه ديدگاههای
ارتجاعی در
دفاع از
«بريتانيای
کبير» ملکه
اليزابت و
ارتش در
ميانشان قوی
بود و هست.
اين جريان
"اتحاد برای
رهایی
کارگران "
عمدتا تئوری
لنينی درمورد
امپرياليسم
(بمثابه بالاترين
مرحله سرمايهد
اری) را قبول
ندارد و در
مورد حمله
نظامی ايالات
متحده و متحدينش
به عراق اين
جريان جنگ را
دعوای دو
نيروی سرمايهداری
ارتجاعی
(آمريکا
وعراق)
ارزيابی کرد و
فعالين اين
جريان در
بحثهای شفاهی
از «پيروزی آمريکا»
اظهار
خوشحالی
ميکردند. طی ۵سال
گذشته اين
سازمان
پيوسته با
شعار «خروج بی
قيد و شرط
ارتش آمريکا و
متحدينش از
عراق » که شعار
مورد توافق
همه جريانهای
ضد جنگ و ضد امپرياليستی
در سطح جهان
است مخالفت
کرده و معتقد
است
امپرياليسم
ميتواند نقش
مترقی در عراق
ايفا کند و
«فضايی برای
فعاليت جنبش
کارگری اين
کشور» ايجاد
کند! گويی
قدرتمندترين
و نظامي ترين
کشور سرمايه
داری جهان قادر
است چنين نقشی
را در
کشورهايی که
فقط و فقط به
منظور غارت و
تثبيت قدرت
نظامی سياسی
خود تحت اشغال
قرار داده است
ايفا کند. اين
جريان خواست
خروج ارتش
آمريکا از
عراق را برابر
با دفاع از
پيروزی
اسلامگريان
در اين کشور ميداند
و با اين موضع
عملا منکر نقش
نيروهای غير
اسلامی است که
توامان عليه
اشغالگران
آمريکايی -
دولت شيعه دست
نشانده
آمريکا و
نيروهای
اسلامگرا
مبارزه
ميکنند مانند
کارگران نفت در
جنوب عراق و
يا بخشهای
ديگر جنبش
کارگری. جنبش
زنان و
جنبشهای
اجتماعی که
عليه اشغال
نظامی عراق و
ضد نيروهای
اسلامی شيعه و
سنی فعاليت
ميکنند.
اما بحث
دفاع از
بمباران
هوايی ايران
توسط اسرائيل
توسط این
سازمان حتی
برای کسانی که
با مواضع راست
اين جريان
آشنايی
داشتند تعجب
آور بود. در
ماه اوت «شون
متگامنا» يکی
از رهبران تئوريک
اين جريان در
مقالهای تحت
عنوان « اگر
اسرئيل ايران
را بمباران کند
» در نشريه
سازمانش
مينويسد: «
اگرچه بمباران
هوايی ايران
توسط اسرائيل
به کشتاری
گسترده در
خاورميانه و
فراتر از آن
خواهد
انجاميد » اما
اشتباه خواهد
بود اگر
ما آنرا
محکوم کنيم».
نويسنده
مقاله ادامه
ميدهد : ممکن
است در پی اين
بمباران چند
مذهبی در
منطقه خود را
منفجر کنند و
بحران ايجاد
کنند ولی در
نهايت اين راه
حل بهتری است
تا اينکه ايران
به اسرائيل
حمله کند.1
البته
طبق گزارش
کتبی بحثهای
درونی اين جريان
که توسط
مخالفين
رهبری در سطح
مطبوعات چپ بريتانيا
منتشر شده است
واضح است دفاع
از
امپرياليسنم و
اسرائيل در
اين جريان به
جايی رسيده
است که يکی از
فعالين اين
جريان «مارک
ازبورن» در
جلسه درونی
ميپذيرد که
احتمال دارد
در چنين حمله ای
ده هزار
ايرانی جان
خود را از دست
بدهند ولی در
نهايت اين
قيمت کمی است
در برابر حفظ
«تنها کشور
دمکراتيک»
درمنطقه
اسرائيل!!2
همانطور
که پرفسور
موشه ماخوور
از فعالين ضد صهیونيستی
عضو کميته
اجرايی
کارزار دستها
از مردم ايران
کوتاه در
مقاله مفصلی
به آن اشاره
کرده است چه
کسی است نداند
قربانيان
چنين بمبارانی
مردم بيگناه
ساکن ايران
خواهند بود و
اگرچه دولت
مذهبی
درايران
ارتجاعی است و
بايد توسط
نيروهای
انقلابی در
اين کشور سرنگون
شود دولت
اشغالگر
اسرئيل که بر
اساس ديدگاههای
مذهبی و
ارتجاعی بنا
شده در رابطه
با دمکراسی
نميتواند
درسی به
کشورهای
منطقه بدهد . 3
امروز
افشای
سياستهای اين
جريان اين مدافع
آشکار سرمايه
جهانی جنگ
امپرياليستی
و اسرائيل از
آنجا اهميت
دارد که
تلاشهای آن
برای ايجاد
همسبتگی با
«جنبشهای
اجتماعی» در
ايران از جمله
جنبش کارگری و
جنبش
دانشجويی
برخی از افراد
و جريانهای
ايرانی را نيز
با خود همراه کرده
است. اين
جريانها بايد
بدانند که فعالين
چپ ايرانی و
بينالملی با
افشای چنين
همسويیهايی
اجازه
نخواهند
مبارزات
انقلابی
کارگران زنان
و دانشجويان
در ايران
قربانی بیاطلاعی
يا فرصتطلبی
چنين عناصری
گردد. جنبشهای
اجتماعی در ايران
مصرند مخالفت
با جنگ
ارتجاعی و
سياستهای
امپرياليسم
از مبارزه
برای سرنگونی
جهموری
اسلامی جدا
نيست .
مدافعان اين
مبارزات در
خارج از
مرزهای ايران
نميتوانند
متحدينی در
صفوف
جريانهايی
چون (اتحاد
برای رهایی
کارگران »
پيدا کنند .
3-Abominable
Warmongering Left
Sean Matgamna's fake rhetorical questions are
intended as a cover for his open social-imperialism, writes Israeli socialist Moshé Machover