جنبش
کفایه و
بازگشت چپ
به عرصه
مبارزات
اجتماعی
درمصر
برگردان
حیدر
جهانگیری
مطلب زیر
و عکس های
ضمیمه توسط
آقای
پَربیورک
لوند، یرای «
نشرچپ» ماهنامه
اعضای حزب چپ
سوئد شماره دوم ،
آپریل سال 2008 تهیه
شده است.
Text & foto Per Björklund
ر در
آدرس اینترتی
زیر قابل
دسترسی می
باشد:این مطلب
http://www.vansterpartiet.se/component/option,com_docman/task,cat_view/gid,409/dir,DESC/order,date/Itemid,327/limit,5/limitstart,5/
در طی
روزهای 18-15
ژانویه یک
هیئت
پارلمانی از
کمسیون
فرهنگی
پارلمان سوئد از کشور
مصر دیدن کرد.
تور
بیورن بیورن لوند،
از حزب چپ
سوئد یکی از
اعضای هیئت
پارلما نی در این
سفر بود، وی
از این موقعیت
استفاده کرده
و با تامار
وجویه، از
مرکز مطالعات
سوسیالیستی
ملاقات کرد تا
بتواند از
وضعیت جنبش چپ
در مصر آگاهی
لازم را بدست
آورد.
نوشته
زیر ترجمه دیدگاهای
تامار
وجویه از مرکز
مطالعات
سوسیالیستی
مصراست که در
دیدار با تور
بیورن بیورن
لوند در رابطه
با جنبش چپ در
مصر مطرح
نموده.
Torbjörn Björnlund Tamaer Waguih
.
توربیورن
میگوید:
برداشت من از
اوضاع سیاسی مصر
این است که
دولت تلاش
دارد با ایجاد
محدودیت و کنترل
برای مخالفین
تآثیر
مبارزات آنان
را به حداقل
برساند و اگر
چنانچه
اپوزسیون از این
محدوده تجاوز
کند با
دستگیری انبوهی
از آنان اوضاع
را به حالت
آرام
بازگرداند.
به عقیده
توربیورن
بیورن لوند،
چپ سوئد به دو دلیل
باید توجه
بیشتری را
معطوف مصر
نماید، اول
بمنظور تاثیر
بر رعایت حقوق
بشر و دمکراسی
در آن کشور و
دومآ بدلیل
ارتباط و
تاثیر گذاری
مصر بر
کشورهای منطقه
و بویژه
مجادله
فلسطین و
اسرائیل.
توربیورن
در مورد زمینه
های همکاری
بین حزب چپ و
جنبش های اجتماعی
در مصر می گوید:
هم جنبش کفایه
که خود از
احزاب و
جریانات مختلف
تشکیل شده و
هم جنبش چپ
مصر که از
نیروهای
محرکۀ جنبش
کفایه هستند
زمینه مطلوبی
برای همکاری
هستند، او اضافه
می کند ، ما
امروز با جبهۀ
آزادیبخش
فلسطین
ارتباط
داریم، این
جبهه با بخشی
از جنبش چپ
مصر همکاری
دارد. در کنار
آنان ما
میتوانیم
شناخت بهتری
از اوضاع
خاورمیانه
بدست آوریم و
در ضمن برای
حزب چپ هم نیز
مهم است که
شبکه ارتباط
خود را گسترش
دهد.
تامار
وجویه، از
مرکز مطالعات
سوسیالیستی
مصر، نیزبه
ارتباط
مستحکم چپ
مصرو اروپا
امیدوار است.
تامار می
گوید بدلیل
شرایط ویژه
کشور مصر این
پیوندها برای
ما بسیار مهم
است،زیرا
همبستگی بین
المللی در
مواقعی بمثابه
حفاظی در
مقابل سرکوب
عمل می کند.
اصل
مطلب
چپ مصر
به میدان
مبارزه باز
میگردد
جنبش
کارگری مصر در
مبارزات جاری
برعلیه دولت
آنکشور قدرت
می یابد.
برطبق
گزارش
اتحادیه
کارگران مصر،
فقط در بخش
صنایع در هفته
های اول سال 2008
جنبش کارگری
مصر بیست و
هفت حرکت
اعتراضی را سازمان
داده است.
سال 2007 سال
جنبش های
اجتماعی در
کشور مصر بود،
بزرگترین
موج
اعتصابات و
اعتراضات
کارگری بعد از
دهه 40 در
این کشور ازعلائم
بارز بازگشت
جنبش کارگری
به میدان
مبارزه است،
این حضور امید
به آینده را
در نزد فعالین
چپ مصر
تقویت کرده
است.
Tamaer Waguih
تامار
وجویه از مرکز
مطالعات
سوسیالیستی
معتقد است که
امروز تمامی
آنچه در سطح
جامعه مطرح
است در ارتباط
با جنبش های
اجتماعی و
جنبش کارگری
است.
او می گوید:
ما بر سر یک دو
راهی تعیین
کننده قرار
گرفتیم ،
سئوال اساسی
این است که
آیا این
اعتراضات اجتماعی
و اعتصابات
کارگری می
تواند خود را
به یک جنبش
سیاسی منظم و
پیوسته مبدل
سازد؟
عرصۀ
سیاسی مصر
مدتها تحت
پوشش
برخوردهای سرکوبگرانه
حاکمیت با
جنبش اخوان
المسلمین
بود، جنبش
اخوان
المسلمین و
توده های هواخواه
این جنبش میدان داران
حرکت های
اعتراضی
بودند.
با آغاز
سال دوهزار
برای اولین
بار پس از مدت ها
جنبش پراکنده
چپ شروع به
رشد و نمو می
نماید.
دور دوم
انتفاضه
فلسطینان
اغلب به مثابه
عامل رادیکالسم
نسل جوانان در
خاورمیانه تلقی
می شود و نیز
از میان
اعتراضات ضد
جنگ عراق در
طول سال 2004 جنبش
کفایه (دیگر
بس است)،متولد
شد.
کفایه از
اتحاد گروهای
اپوزسیون
وفعالین
مستقل حول
مخالفت با
کاندیداتوری
مکرّرحسنی
مبارک در
انتخابات ریاست
جمهوری مصر
شکل گرفت،
حسنی مبارک پس
از چهار دوره
در پست ریاست
جمهوری اکنون
برای پنجمین
بارکاندید شده
بود. جنبش
کفایه (دیگر
بس است) با
تظاهرات
گسترده خود
رژیم پلیسی
وسرکوبگر
مصر را به چالش
کشیده و تابوی
اعتراضات
علنی به حسنی
مبارک را
شکست.
این
تظاهرات و
اعتراضا ت در
طول سال 2005 به اوج
خود رسید. هم زمان
با اعلام سیا ست
جدید آمریکا
در
خاورمیانه ونیز
فشار
آمریکائی ها
در جهت رفورم
های دمکراتیک
در دولت های
تحت سلطه اش
دراین منطقه،
برای اولین
باربه افراد
دیگری نیز
اجازه داده شد
که کاندیدای
پست ریاست
جمهوری شوند.
اما در ماه
نوامبر همان
سال و درپی
احراز موفقیت
88 کاندیدای
وابسته به
جنبش اخوان
المسلمین برای
نمایندگی در
پارلمان مصر،
تحمّل رژیم
مبارک به
پایان رسید.
با دستگیری
آقای ایمان نور
کاندیدای
لیبرال که با
احراز هفت در
صد آرا ی به
صندوق ریخته
شده نزدیک ترین
ارقام به
تعداد آراء
حسنی مبارک را
در یک
انتخاباتی با
تعداد معدود
شرکت کننده و
تقلبات
گسترده، کسب
کرده بود،
نشان آشکار ازپایان
عمرکوتاه
بهار دمکراسی
(سفارشی)
درمصر بود.
سرکوب پلیسی
شدت یافت ،به
مرور از تعدد
تظاهرات جنبش کفایه
کاسته شد و
نیز علاقه
مطبوعات در
درج اخبار
جنبش نیز
فروکش کرد.
تامار وجویه
که خود عضو
کمیته
هماهنگی جنبش
کفایه است می
گوید: جنبش
کفایه هنوز
فعال است اما
این جنبش نقش
اساسی خود را
در طی سال های
2004/2005 و زما نی که
سیاست جدید
خاورمیانه
ای
اعلام شده
آمریکا
گشایشی جزئی
در فضای سیاسی
مصر بوجود
آورده بود، ایفا
نمود، اما
برخلاف ادعای
دولت ریاکار
مصر این جنبش
ابزار دست
آمریکا یی ها
نبود، با قدرت
یابی جنبش
حماس در
انتخابات
فلسطین،جنبش
کفایه با
بحران مواجه
شد زیرا آمریکا
در پی پیروزی
حماس کاملا از
سیاست رفرم
های دمکراتیک
خود برای
خاورمیانه
دست کشید و در
پی آن رژیم
مصر آزادی
کامل برای
سرکوب مخالفین
خود را بدست
آورد، تمار وجویه
همچنین دلیل
دیگر بحران در
جنبش کفایه را
در این می
داند که این
جنبش هرگز
نتوانست به یک
جنبش اعتراضی
توده ای
تبدیل شود،
زیرا که جنبش
کفایه ، به
جای اینکه
خواسته های
خود را به
حوزه اجتماعی و
اقتصادی
گسترش دهد
حوزه های که
توده ها در
زندگی روزمره
خود با آن سر و
کار دارند
خواسته خود را
حول مسائل
سیاسی مربوط
به انتخابات
ریاست جمهوری
و تغیراتی در
قانون اساسی معطوف
داشت و اینرا
تامار، دلیل عدم
موفقیت این
جنبش در تبدیل
شدن این حرکت
به جنبش توده
ها می داند.
تامار
میگوید:در طول
پاییز 2006 تحلیل
گران بسیاری
از جمله
نشریات دولتی
در فکر اعلام
مرگ و پایان
کار جنبش
کفایه بودند
اما درست در
همین زمان
جنبش نوین و
بسیار عظیمی در
مقابل دولت قد
بر افراشت، در
روز هشتم
دسامبر 2006 سی
هزار کارگر در
یک کارخانه
نساجی دولتی
درمنطقه محل
الکبری دست از
کار کشیدند،
این بزرگترین
اعتصاب بعد از
1994 بود این
اعتصاب پس از
سه روز موفق شد به
اغلب خواسته
های خود دست
یابد.بدنبال
این حرکت
موفقیت آمیز،
اعتصابات
کارگری به
سرعت ابتدا در
صنایع نساجی و
بمدت کوتاهی
بعد از آن در
تمامی بخش ها
و اصناف گسترش
یافت.
در طی
سال گذشته
اعتراضات
کارگری
اتحادیه ای
بطور روزانه
جریان داشته
است. مطبوعات
وحتا دستگاه
ارتباط جمعی
در کنترل و
مالکیت دولت نیز
براین واقعیت
که اعتراضات
کارگری کنونی
، بزرگترین
موج اعتراضات
بعداز دهۀ 40
میلادی است، معترفند.
در طول
سال 2007 ما با
چهارصد حرکت
اعتراضی
کارگری مواجه
بوده ایم،
یعنی دوبرابرسال
قبل از آن.
اعتراضات
کارگری فوق هم
به لحاظ کمیت
گسترش یافته وهم
مدت زمانی که
اعتراض در
جریان بوده طولانی
تر شده است و
علاوه بر آن
در اغلب موارد
این حرکات
اعتراضی و
اعتصابات
نتایج ثمر
بخشی داشته و
به بخشی از
خواسته های
خود دست
یافته.
تامار وجویه
معتقد است که
در مقایسه با
دهۀ هفتاد و
هشتاد میلادی
که هر گونه
اعتصاب و
اعتراض کارگری
با سرکوب خشن
روبرو می شد و
گاهآ عواقب
مرگ باری برای
کارگران
معترض را در
پی داشت،اکنون
برخوردها
ملایم تر شده
و همین مسئله
تعجب بسیاری
را برانگیخته.
تامار می گوید
رژیم از خشونت
سابق بر علیه
جنبش کارگری
استفاده
نکرده زیرا که
اخوان المسلمین
را خطر اصلی
میداند، بنظر
تامار،
دولتمردان
معتقدند تا
زمانی که آنان
بتوانند جنبش
های اجتماعی
حول خواسته
های صنفی را
از جنبش
مخالفین
سیاسی مجزاء
نگه دارند،
هردوی این
جنبش ها با
گذشت زمان
،مضمحل
خواهند شد.
دولت مردان
معتقدند که
رفرم های
لیبرالیسم
نوین و نیز
رشد اقتصادی و
صنعتی در مصر
باعث نزول و
فروکش کردن
جنبش کارگری و
اعتراضا ت
کارگران
خواهد شد، اما
تامار معتقد
است که به دو
دلیل نئولیبرالیسم
در اینجا هرگز
موفق نخواهد
شد، اولا
افزایش فاصله
طبقاتی که
ازبارزترین
پیامدهای
سیاست های
نئولیبرالیستی
است باعث
تشدید بحران های
اجتماعی شده
که ما هم اکنون
شاهد آن نیز
بوده ایم و
دومین عامل
شرایط نا امن
و متزلزل در
خاورمیانه می
باشد.
تامار
میگوید: خصوصی
سازی و سیاست اقتصادی
لیبرالیستی
از دهۀ هفتاد
میلادی و از
زمان ریاست
جمهوری انور
سادات آغاز
شده و در دهۀ
نود میلادی به
توصیه
بانک جهانی و
صندوق بین
المللی پول سرعت
بیشتری گرفت،
بسیاری از صنایع
دولتی به بخش
خصوصی واگذار
شد و در
روستاها نیز
زمین ها یی که
در طی اصلاحات
اراضی دهه
پنجاه و شصت
میلادی
واگذار شده
بود را باز پس
گرفته اند.
امروزه
سینه چاک ترین
مدافعین
سیاست های
نئولیبرالیستی
در مصر را
جمال مبارک فرزند
حُسنی مبارک و حلقه
ای از تجار
جوان و گروهی
با تحصیلات در
رشته اقتصاد
در غرب، را
تشکیل می دهد
اینان افتخاروامتیاز
سود حاصل
ازرشد
اقتصادی سال
های اخیر را
نصیب خود کرده
اند اما در
مورد رشد
فاصله طبقاتی
و نا امنی و
عواقب مخرب ناشی
از این سیاست
اقتصادی در
سطح جامعه
سکوت می کنند.
طبق
آمار
سازمان
توسعۀ
اقتصادی
وابسته به
سازمان ملل،
تعداد
شهروندانی که
روزانه با
کمتر از یک
دلار زندگی می
کنند از 7/16 درصد
در سال 2000 به 6/19
درصد در سال 2005
رسیده است.
این در حالی
است که اقتصاد
ناخالص ملی
برحسب سرمایه،
21 درصد رشد
داشته است.
نقش جمال
مبارک در حزب
حاکم در سال
های اخیر
برجسته تر شده
است و انتظار
می رود که پس
از مرگ پدرش
قدرت را بدست
گیرد.
تامار
میگوید:
اعتراضات
اجتماعی به
عناصری در
درون ارتش
ودستگاه
امنیتی، که
نگران از نا
آرامی ها در
جامعه هستند
موقعیت برتری
را نسبت به
مدافعین
نئولیبرالیسم
در حاکمیت
داده است.
اکنون
باید دید که
آیا این جنبش
های اجتماعی
خواهد توانست
سیاستهای اقتصادی
نئولبرالیستی
را که به چالش
کشانده، به
شکست کامل نیز
بکشاند، در هر
حال اما این
جنبش های
اجتماعی برای
نیروهای
سیاسی چپ بدون
تردید افق های
روشنی را نوید
میدهد
تاماروجویه
در مورد جنبش
چپ در مصر
میگوید: جنبش چپ
مصر را می
توان به سه
گروه اصلی
تقسیم کرد. گروه
نخست حول حزب
موسوم به تجمع
است این حزب
قانونی و دو
کرسی
نمایندگی در
پارلمان
دارند، رهبری
حزب تجمع و
بویژه لیدرآن
رفعت السعید
مورد بیزاری
بسیاری در
میان اپوزسیون
است چون معتقدند
وی با دولت
همکاری می
کند، با این
حال فعالین
برجسته ای در
این حزب بصورت
فردی مورد
احترام بوده و
جزء اپوزسیون
محسوب می شوند.
گروه
دوم حزب کمونیست
می باشد،
گروهی در میان
فعالین این
حزب را شاخه
رادیکال از
حزب
سوسیالیستی تجمع
به حساب می
آورند. این
جریان در دهۀ 90
میلادی به
جریانی بی رمق
و پاسیو تنزل
یافته بود که اغلب
اعضای آن نیز
از افراد
سالخورده
تشکیل می شد،
اما در طی 6/5 سال
اخیر این حزب
موفق شده که
این روند را
تغییر داده و
از میان نسل
جوان نیرو جذب
نماید.
سومین
جریان در میان
نیروهای چپ
مصر، جریان
موسوم به سوسیالیست
های انقلابی
است. جریان
سوسیالیستهای
انقلابی، در
دهۀ 90 میلادی
در ابتدا به شکل
یک جریان زیر
زمینی شکل
گرفت که
بتدریج و پس
از سال 2000
فعالیت هایش
بیشتر شکل
علنی بخود گرفت
است. این
جریان بویژه
درجنبش کفایه
حضور فعال
دارد ، جریان
موسوم به
سوسیالیست
های انقلابی
در طی سال های اخیر
رشد سریعی در
میان
دانشجویان
دانشگاهای
کشور داشته
است.
همزمان
با رشد جنبش
چپ، جریان
موسوم به
اخوان المسلمین
به موضع دفاعی
رانده شده
است. پس از پیشرفت
ها و پیروزی
های نسبی
اخوان
المسلمین در
جریان
انتخابات 2005
هزاران نفر از
فعالین در بدنه
و تعداد زیادی
از رهبران
بلندپایه آن
بازداشت شدند.علارغم
آنکه دولت و
دستگاه
تبلیغاتی آن
تلاش کرده است
تا موج عظیم
حرکت های
اجتماعی
معترض سال های
اخیر در سطح
جامعه مصر را
به جریان
اخوان
المسلمین نسبت
دهد، اما طبق
برآورد اغلب صاحب
نظران و
مطلعین،
اخوان
المسلمین نقش
تعیین کننده
ای در جریان اعتراضات
اجتماعی فوق
نداشته است.
به اعتقاد
تامار اگر
اخوان
المسلمین با
صد هزار نیروی
فعال خود قصد
داشت که رهبری
جنبش اجتماعی
توده ها را
بدست گیرد و
در آن فعالانه
شرکت کند
شرایط به سرعت
حاد وبحرانی
می شد اما
رهبری اخوان
المسلمین از
سرنوشت حماس
در فلسطین به
وحشت افتاده و
به این نتیجه
رسیده اند که این
جریان قبل از
آنکه
بتواندقدرت
را در کشور
مصر بدست گیرد
ابتدا می
بایستی چهره
خود را در
افکار بین المللی
و نیزدر نزد
جریانات
اپوزسیون مصر
مورد پذیرش و
موجه جلوه دهد.
شواهد
نشان و دلالت
بر گسترش
اعتراضات
طبقه کارگر بر
علیه دولت درا
ول سال 2008 را
دارد،بر اساس
گزارشات
سازمان ناظر
بر ا تحادیه
های کارگری
مصر، فقط در
هفته اول سال
جدید 27 حرکت
اعتراضی کارگری
در این کشور
بوقوع پیوسته
است، همزمان
نیز تلاش هایی
در جریان است
تا اعتراضا تی
را خارج از چارچوب
اتحادیه
کارگری تحت
نفوذ دولت
سازمان داده
شود. هدف
محوری تمامی
جریانات چپ بر
این است تا بتوانند
شبکه ای از
کارگران
رادیکال را
برای پیش برد
مبارزات جنبش
کارگری سازماندهی
کرده و از
مبارزات آنان
حمایت کنند.
تامار
معتقد است: احزاب
سیاسی هرگز
قادرنخواهند
بود که به
تنهائی و با
اتکا به نیروی
خود در جامعه
تغییراتی
ایجاد کنند،برای
رسیدن به
پیروزی باید
به درون جنبش
های اجتماعی
رفته و با هدف ایجاد
یک جنبش
گسترده
اجتماعی حول
طبقه کارگر
تلاش کنند.
ترجمه
مقاله از حیدر
جهانگیری
j.haedar@yahoo.se