مذاکره ارتجاع اسلامی و جهانی ؛

علیه درخواستهای دمکراتیک مردم!                    30.11.08                                            رسول آرام                       

همه بیاد دارند که همین ژنرالهای آمریکائی که  برخی از آنان  اکنون مخالف حمله  نظامی  به ایران هستند ؛چگونه شبانه روز بر سر مردم بی پناه کشورهای مختلفی چون یوگسلاوی و عراق و افغانستان بمب های خوشه ای و  یا   محتوی ذرات اتمی ؛ ریختند و فوج فوج   زنان ؛کودکان و  پیرو جوان را زنده زنده سوزاندند و وحشیانه خانه خرابی کردند. آنان نه  به تظاهرات میلیونی مردم جهان و نه به قطعنامه های مجامع بشر دوست که بر علیه جنگ و آدمکشی گلو پاره میکردند؛ توجه کردند . آنها از کشتار و خانه خرابی مردم برای  یافتن بازارهای جدید  سود جستند. جنگ افزار های فرسوده در انبار  کارخانجات نئولیبرالها را به رژیم های سرسپرده؛ باقیمتی  که با خون مردم آغشته بود فروختند. آنان هیچگونه ترس و نگرانی از اینکه  آینده دیگری غیر از آنچه که فکر میکنند اتفاق خواهد افتاد؛ نداشتند. درجه شجاعت سربازانشان را با میزان آدم کشی هایشان پاداش دادند.اگر اکنون قلم را بدست بگیریم و محاسبه کنیم متوجه خواهیم شد که در کنگو ؛ ویتنام ؛ کوبا ؛ کره و صدها کشور دیگر جهان ؛ میلیونها انسان نگون بخت به دست همین ژنرالها و یا پدرانشان کشته شده اند. بواقع میزان کشتار انسانها توسط اینان بسیار بیشتر از آماری است که به هر رژیم  ضد دمکراتیک دیگری تعلق دارد. این  واقعیتی است نفرت انگیز ؛ که پاره ای از «روشنفکران» بومی ما هم  این نفرت ها را با رنگ ماشین ها و تنوع غذاهای وارداتی به کشورهای سرکوب شده ؛  تعویض کرده تا  دمی دل خوش  و  خیانت  را مثل همه خیانتکاران بی شرمانه توجیه نمایند .

 کارگردانان اصلی این جنگ و کشتار ها کسانی جز همین ژنرالها و دسته های سیاستمدارانی که به جرگه  بزرگترین سهامداران  شرکتهای آمریکائی و اروپائی چون  دایملر کرایس ؛ جنرال موتورز ؛ وغیره تعلق دارند نمیباشند.

اما چگونه است که اینان  لباس خونین خود را بسرعت تعویض کرده و اکنون  دست دعا بسوی آسمان ملاها میکنند و چهره رنگ پریده اشان  را با سرخاب های گرانقیمتی که  دیگر مردم عادی  برای خرید  آنان پولی در بساط ندارند قرمز میکنند تا بیشتر از این آبروی بر باد رفته اشان نزد همین اقشار بظاهر فهمیده و سینه چاکشان   ریخته  نشود و در این راستاست که دولتهایشان  بر سرو سینه میکوبند و فغان دلتنگی  اربابان را با پرداختهای میلیاردی جبران میکنند.

  فرق امروز با دیروز چیست ؟ آیا بی عقلانه تر نیست وقتی  فکر کنیم اینان دیگر انسان شده اند و دست از جنایات خود برداشته و مصمم به سوی آینده ای تابناک برای بشریت قدم برمیدارند!!!!!!!؟

در آن زمان  آنان گاها پیروز و یا شکست خوردند اما همواره این زمینه را بوجود آوردند که کشورهای درگیر را مبتلا به میلیتاریسم برای سرکوب مردم و مردم را مبتلا به مصرف اجناس بنجلی که برایشان ارسال میکردند ؛بنمایند. از شاخ آفریقا تا شرقی ترین جزایر نیوزلند تا جنوبی ترین دهکده های شیلی و آن ساکنین خانه های یخی قطب شمال را به کمترین محصولات خود محتاج کردند . تا جائی که این خریداران بیکار نه قادر به پرداخت بدهیهای خود شدند و نه قادر به خرید از دلالان سرمایه داران جهانی.

آنان بر اثر  سالیان دراز چپاول و سرکیسه شدن دیگر   آهی در بساط برایشان نمانده و دیگر نمیتوانند  در ازای دریافت وامهای با بهره  سنگین به زندگی مقروض خود ادامه دهند. حال اربابان پول با تشکیل  جلسات 25 کشوره یا 20 کشوره یا خصوصی  ؛  سعی در رسیدن به راهی دارند تا دوباره رؤیای گذشته را بازسازی کنند . اینبار هم همانند گذشته  همه سعی بر این است که هیچگونه  فشار ی ناشی از کم پولی مردم بدوش سرمایه داران آزاد وارد نشود؛ بلکه با پرداخت وامهای های کلان به آنان ؛برای مانورهای غیر انسانی ؛از یکسو میزان دریافت های مالیاتی را به مردم فقیر تحمیل کنند  و از سوی دیگر  چرخه اقتصادی کاغذی سرمایه داران هالیود و سانفرانسیسکو ؛ اروپائی و آسیائی را به هرشکلی  از خطر نیستی رها سازند.

 اگر تا دیروز جنگ تاکتیک اصلی بود اکنون در شرایط کنونی و شاید تا فردا صبح؛  از تاکتیک مذاکره استفاده میکنند تا  همان استراتژی  را که با توسل به جنگ دنبال میکنند؛   دنبال کنند.   آنها مطمئنا در شرایط جدید و در زمانی که اکثر  قاطع مردم جهان در فقر زندگی میکنند ؛ نخواهند  توانست با توسل به هر نیرنگی  بازار جدیدی برای تولیدات خود ایجاد نمایند. استفاده از حربه مذاکره ؛خصوصا با رژیمهای بغایت ارتجاعی و آنان که در زمره سرکوبگری مردم شهره جهانی دارند میتواند یکی از راه های تامین راه های رسیدن به استراتژی سرمایه آزاد جهانی باشد .با این حربه  میتوانند بازارهای داغی را برای خود احیا نمایند.از این روست که  گفتگو  با رژیم اسلامی را در برنامه های کوتاه مدت خود قرار داده تا  از این طریق نه تنها سیاست اقتصاد غیر انسانی خود را در کشورهای  منطقه تحکیم بخشند ،بلکه زمینه ای بسیار مساعد تر برای افتتاح یک   مسابقه تسلیحاتی جدید را فراهم آورند   تا   بازار گرمی برای کارخانجات اسلحه سازی مهیا  شود. در همین رابطه بود که کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا در پاسخ به خبر نگاری که نظرش  را درمورد پرتاب موشکی جدید ایران پرسیده بود گفته است: "ببینید، ایرانی ها دائم چیزهایی پرتاب می کنند. من امیدوارم که آنها در عوض تلاش کنند در جهت کاهش انزوای خود در نظام بین المللی بکوشند. وی افزود  که "من فکر نمی کنم هیچ کسی در مورد توازن قدرت در منطقه خلیج (فارس) دچار سوءتفاهم باشد  و به خریداری سلاح از سوی عربستان سعودی و امارات متحده عربی از آمریکا اشاره کرد"

اتخاذ سیاست جدید توسط کشورهای قدرتمند جهان پرواضح است که  نه بخاطر ترس از رژیم اسلامی و نه از موضع ضعف بلکه با بینشی باز و بخاطر  وجود وضعیتی بحرانی در تجارت جهانیست.

اما برای توجیه این سیاست دست به تهیه نظریه های و دادن رهنمودها زده و من باب مثال اعلام کرده اند که  ( محمود احمدی نژاد مسئول سیاست هسته ای و خارجی ایران نیست. نظام سیاسی ایران سست و آماده تغییر رژیم نیست. برای رهبران سیاسی ایران اولویت اعتقادات مذهبی بیشتر از حفظ منافع ملی نیست. رهبری فعلی ایران مخالفتی بدون چون و چرا و کینه توزانه با آمریکا ندارد. ایران قصد محو کردن اسرائیل از صحنه روزگار را ندارد و هر موافقت مورد قبول فلسطینیان با اسرائیل را می پذیرد. سیاست "تبلیغ دموکراسی" آمریکا نمی تواند دموکراسی واقعی را در ایران برقرار کند.ایران آشکارا به تولید تسلیحات هسته ای متعهد نیست. ایران و آمریکا مبنایی مشترک برای گفتگو دارند. )  آنان با چنین توجیه  گریهائی قصد دارند علارغم مخالفت های درونی که از سوی نیروهای دمکرات و مترقی سنگر هائی برای مقابله با اتحاد هر دو ارتجاع جهانی و اسلامی ؛ ایجاد شده است؛ زمینه های لازم  جهت  سازش که مطمعنا بر علیه درخواستهای دمکراتک مردم است ؛ قدمهای سنگین تری بردارند. بر همین منوال است که میتوان اطمینان بیشتری پیدا کرد که رژیم خود را برای سرکوبی بیشتر از پیش  آماده میکند. این سرکوبها مثل همیشه بر علیه «شرارت ها و بی بندو باری هاست» .

رژیم های متکی به سرنیزه همواره مدعی هستند که از حقوق شهروندان خود در مقابل شرارت ها  دفاع میکنند.  این انسانهای شرور در درجه اول کسانی هستند که بر خلاف آنچه که آنان میگویند؛ عمل میکنند .  جوانان را به جرمهای مختلف در زندانها نگاه میدارند؛ اجیرشان میکنند ؛ کاخهایشان را با دستان آنان بنا میکنند؛ زندانها را با استفاده از فکر و بازوی آنان گسترش میدهند؛  از سودهای باد آورده اشان باریکه ای به محرکین اصلی اقتصاد پرداخت میکنند. هر گاه نیاز باشد و سیاستهایشان مورد مخاطره قرار گیرد؛ برای توجیه جنایات خود آنان را به پای صندوق های رأی آورده و درصورت لزوم در تظاهرات ساختگی به نفع خود به خیابانها  میکشانند؛  زیرا میخواهند وجود دو طبقه را از هم تمیز دهند؛ یکی باید کار کند و اسیر باشد ویکی باید در رفاه و فخر فروشی بر دیگران زندگی کند.

آنان خودشان از شنیع ترین کلمات و بهترین «نعمات خدادادی»  برای ادامه حیات ننگینشان سود میجویند. اما قشر تولید کنند  برای  زندگی بخور و نمیر خود  تن به فحشا میدهد؛ بدلیل نا بسامانیها و بی آیندگی خود در چنین جوامعی در مجاورت با رسوبات  ضد انسانی این سیستم ها    ؛چون  اعتیاد ؛ در این دام گرفتار میشوند؛ نه تنها  خود  بلکه خانواده شان  را در فقری خانمانسوز  قوطه ور میسازند.اینان  اگر  امکان بسیار اندکی جهت ایراد نام  آزادی بیابند؛ به زندان میروند و نام اوباش و مفسد اجتماعی را هم با خود یدک میکشند.

اینها ترسیم واقعی  منجلابی است  که تا کنون رژیم اسلامی ؛  برای مردم ایران برنامه ریزی و با جدیت دنبال کرده است .با نگاهی به آمار سرکوب های رژیم متوجه میشویم  هر دم بر تعداد زندانها , زندانیان و زندانبانان افزوده شده ودر جامعه بشدت غیر دمکراتیک ایران   صدای سرد اعتیاد  با روزه خوانی های مرگ آور رژیم اسلامی همنواست. با نگاهی به آمار اعتیاد در ایران متوجه میشویم بیش از 4 میلیون نفر در این دام اسیرندو این خود داغ ننگی را بر ننگهای دیگر این رژیم افزوده است. بخش گسترده فوق  در دام اعتیادند دچارند و  بخش قابل توجهی نیز با اتهامات مختلف اجتماعی در زندان بسر میبرند .رئیس دادستانی جمهوری اسلامی اعلام کرده که  از هر ۱۰۰ هزار ایرانی۲۰۰ نفر زندانی هستند. این میزان ۶۰ نفر بیشتر از استاندار جهانی است. وی همچنین خاطر نشان ساخته «از جمعیت ۷۰ میلیون نفری در ایران حدود ۹ میلیون پرونده قضایی در ایران وجود دارد.“ در ظرف ده سال گذشته حجم زندانیان در ایران ده برابر افزایش یافته  و اکنون  نزدیک به 140 هزار نفر رسیده است. ورودی و خروجی زندان ها در جمهوری اسلامی  به صورت شناور سالانه ٧٠٠ هزار نفراست! این در حالی است که همین شخص اعلام کرده  «  كالاهاي قاچاق به راحتي توسط عده‌اي وارد ودر جامعه توزيع مي‌شوند و در حالي كه وارد كـنـنـدگـان اصلـي آزادانه در جامعه تردد مـي‌كنند خريداران جزء اين كالاها– كه معمولاً در مقياس عمده به صورت قاچاق وارد و تـوزيـع شـده اسـت– تـحـت تعقيب قرار مي‌گيرند»

حال با فرآیند جدید و زمزمه های مذاکره با آمریکا هجوم بسیج و راهپیمائی 30 هزار نفره شان  را در تهران شاهد هستیم.اعدام های اخیر که اکثرا جنبه های سیاسی دارند و تبلیغات همه بلند گوهای رژیم ؛حاکی است که آنان خود را برای سرکوبی بیرحمانه و ایجاد رعب و وحشت بیشتر آماده میکنند؛ تا با  مذاکره با آمریکا  عهده دار نقشی کلیدی در منطقه و سرکوب مردم داشته باشند.