حمایت از مردم فلسطین، حمایت از انسان است!

 

      بهرام رحمانی

bamdadpress@ownit.nu

 

پس از گذشت دو هفته از آغاز جنگ هوایی، زمینی و دریایی حکومت اسرائیل علیه مردم غزه و با وجود قطعنامه شورای امنیت در مورد توقف سریع این جنگ، وزیر دفاع اسرائیل می ‌گوید هم چنان به حملات خود در نوار غزه ادامه خواهند داد. 

روز جمعه نهم ژانویه 2009، یعنی یک روز پس از تصویب قطعنامه سازمان ملل، دفتر اهود اولمرت، نخست وزیر اسرائیل، در بیانیه ‌ای اعلام کرد: «اسرائیل هیچ گاه برای تامین نیازهای امنیتی شهروندانش به عوامل خارجی اجازه دیکته کردن نظرات خود را نداده و ارتش اسرائیل، بدون توجه به قطعنامه، ملزم به ادامه عملیات در غزه و تامین ماموریت ‌های محول است.»  

علاوه بر تصویب قطعنامه سازمان ملل، در روزهای اخیر برای پایان بخشیدن به این جنگ خونین، از جمله اتحادیه اروپا هیاتی مرکب از نمایندگان روسای پیشین، کنونی و آینده این اتحادیه را با هدف قطع جنگ به منطقه فرستاد و مصر نیز با حمایت فرانسه طرحی را برای برقراری فوری آتش ‌بس در غزه پیشنهاد کرد.

اسرائیل اعلام کرد در طی شب گذشته (شنبه 10 ژانویه و ساعات اولیه بامداد یک شنبه 11 ژانویه) نوار غزه را بیش از 60 بار مورد حملات هوایی قرار داده است و کابینه اسرائیل نیز برای گفتگو درباره افزایش حملات علیه غزه جلسه برگزار می کند.

حملات اسرائیل ساعاتی پس از آن انجام شد که اسرائیل با ریختن اعلامیه و برقراری تماس های تلفنی به ساکنان غزه هشدار داد به نقاطی که حماس از آن استفاده می کند نزدیک نشوند و سخن از آغاز «مرحله سوم» عملیات خود به میان آورده است.

مایک سارجنت، گزارشگر بی بی سی در بیت المقدس، از برخی منابع نقل می کند که فرماندهان نیروهای اسرائیلی از میزان تعلل دولت اسرائیل در اعلام گام بعدی صبر خود را از دست داده اند.

در شانزدهمين روز جنگ حکومت اسرائیل علیه مردم فلسطین، اهود اولمرت نخست وزير اسرائيل، بی شرمانه و وقیحانه گفته است: «ما تقريبا به اهداف خود رسيده ايم.» این اهداف حکومت اسرائیل، قتل عام 889 فلسطينی در غزه و بيش از 4000 نفر زخمی و صدها هزار آواره و ویرانی شهر غزه، بخش از اهداف حکومت اسرائیل بوده است؟!

براساس گزارش خبرگزاری ها، خانم تزيپی ليونی، وزير امور خارجه اسرائیل نیز روز دوشنبه 12 ژانویه 2009، در هفدهیمن روز جنگ شان علیه مردم غزه، به رادیو اسرائیل گفت که «من فکر نمی کنم که این سازمان ملل است که تصمیم  می گیرد که چه زمانی  جنگ علیه تروریسم متوقف شود.» رهبر حزب حاکم کادیما، گفت که «این فقط اسرائیل است که تصمیم می گیرد که چه زمانی به حمله در نوار غزه پایان دهد.»

خانم ليونی، به راديو ارتش اسرائيل گفته است حمله به غزه تثبيت مقتدرانه سياست بازدارندگی اسرائيل بود، اين حمله معادله جديدی را به‌وجود آورد... وزير امور خارجه اسرائيل در اين گفتگوی راديويی حاضر نشد اعلام کند که کار حمله به غزه چه زمان به پايان خواهد رسيد.

حکومت اسرائیل، روز دوشنبه، با وارد کردن نيروهای ذخيره به صحنه جنگ، هدف های فراتری از جنگ تاکنونی را مدنظر دارد. به گزارش خبرگزاری ها، با نزديک شدن شمار کشته شدگان فلسطينی به ۹۰۰ نفر و افزايش فشارهای بين المللی برای اعلام آتش بس، اکنون احتمال آن می رود که نيروهای اسرائيلی حمله همه جانبه ‌ای را عليه راه‌ های زيرزمينی در مرز غزه با مصر آغاز کنند و عمليات خود را در نقاط شهری گسترش دهند.

هواپيماهای جنگنده اسرائيلی به کرات محور موسوم به فيلادلفی در طول مرز ۱۵ کيلومتری غزه و مصر را بمباران کرده و گاهی از بمب‌ های بتنی «سنگرشکن» استفاده کرده ‌‌اند تا علاوه بر از بين بردن پناهگاه ‌های زيرزمينی و تونل ‌ها با ايجاد موج باعث خرابی راه‌ های ديگر زيرزمينی نيز بشوند. از این راه ها مواد غذایی و کمک های رومزره از مصر به مردم غزه می رسد.

جان يک و نيم ميليون فلسطينی که در باريکه غزه بين نيروهای اسرائيلی و دريا در محاصره قرار گرفته ‌اند، هر روز بيش تر در معرض تهديد و خطر قرار می ‌گيرد.

اسرائیل اجازه ورود گزارشگران بین المللی به نواحی ساحلی را نمی دهد بنابراین، گزارشات و آمارهای منتشره درباره کشته شدگان، عمدتا از صافی سانسور حکومت و ارتش اسرائیل گذشته و به خبرگزاری ها می رسد؛ به ویژه در اثر بمباران های هوایی و زمینی منازل بی شماری در غزه ویران شده اند که ساکنان آن ها نیز در زیر این آوار مدفون شده اند و بمباران های بی وقفه هوایی و زمینی، تلاش امدادگران را بسیار سخت و گاها غیرممکن کرده است.

 

قطعنامه‌ ۱۸۶۰ سازمان ملل

در حالی که حملات غیرانسانی ارتش اسرائیل به مردم غزه هم چنان ادامه دارد، حتا سه مدرسه تحت نظر سازمان ملل در غزه نیز بمباران شده است، تازه سازمان ملل متحد، پس از چهار روز مشورت درباره بحران غزه، بر سر پیش ‌نویس قطعنامه‌ شورای امنیت به توافق رسیدند. قطعنامه ۱۸۶۰، شامگاه پنج شنبه ۸ ژانویه 2009، در نیویورک با رای ممتنع نماینده آمریکا به تصویب رسید. این رای ‌گیری که در مقر سازمان ملل صورت گرفت، ۱۴ عضو شورای امنیت سازمان ملل، به این قطعنامه رای مثبت دادند اما ایالات متحده‌ آمریکا، رای ممتنع داد. 

توجیه کاندولیزا رایس، وزیر خارجه‌‌ آمریکا در شورای امنیت، پس از رای گیری این بود که وی اعلام کرد رای ممتنع او با این هدف بوده است که او  قصد دارد در انتظار نتایج تلاش ‌های میانجیگرانه‌ مصر بماند. بدین گونه، دولت آمریکا، بار دیگر رسما و علنا به ادامه قتل عام مردم عزه توسط ارتش اسرائیل، صحه گذاشت.

به گزارش خبرگزاری ها، در این قطعنامه آمده که آتش ‌بس باید به خروج نیروهای اسرائیلی از نوار غزه بیانجامد. این قطعنامه مهلت معینی را برای ارتش اسرائیل معین نکرده است. 

این قطعنامه اسرائیل و سازمان اسلامی حماس را موظف می ‌کند، بدون وقفه آتش ‌بس را اجرا کنند. قطعنامه خواستار آتش ‌بس پایداری در مناطق فلسطینی‌ است.

قطعنامه‌ ۱۸۶۰ خواستار «ارسال و تقسیم بدون مانع کالاهای مورد نیاز انسان ‌ها در سطح نوار غزه، از جمله مواد غذایی، سوخت و دارو» است. شورای امنیت از تمام ابتکارهایی استقبال می ‌کند که یک دالان حمل و نقل کالاهای بشردوستانه را فراهم می‌ سازند و گذر از دالان‌ های کنونی را میسر می‌‌ کنند.  

قطعنامه کشورهای عضو سازمان ملل را فراخوانده است، تمامی تلاش خود را برای رفع نیازهای انسانی و اقتصادی مردم نوار غزه به کار ببندند. 

بر اساس این قطعنامه، جامعه بین‌الملل باید راه ‌های قاچاق غیرقانونی اسلحه و مهمات به نوار غزه را مسدود کند. شورای امنیت در این رابطه از ابتکار و تلاش دولت مصر استقبال کرده است.

قطعنامه از فلسطینی ‌ها می ‌خواهد، گام‌ های جدی برای آشتی میان جناح‌ های مختلف فلسطینی بردارند. در این قطعنامه، اسرائیل و فلسطینی‌ ها فراخوانده شد‌ه ‌اند جانی تازه به روند صلح خاورمیانه ببخشند و در جهت هدف تشکیل دو کشور صلح‌ جو بکوشند. سرانجام قطعنامه پایان عملیات نظامی را به طرفین مناقشه واگذار کرده است.

بدین ترتیب، سازمان ملل متحد در معرض آزمون دیگری قرار گرفته است به این معنی اگر حکومت اسرائیل این قطعنامه را نپذیرد ایا سازمان ملل با برگزرای نشست دیگری به دولت های عضو این سازمان پیشنهاد خواهد داد که سفارت خانه اسرائیل را در کشورهای خود تعطیل و سفرای آن را اخراج کنند و تا خاتمه جنگ و خروج نیروهای اشغالگر اسرائیلی از کلیه سرزمین های فلسطینی و اجرای قطعنامه های سازمان ملل به بیکون سیاسی اسرائیل ادامه دهند.

 

استفاده از بمب های حاوی فسفر

تايمز آن لاين، در 8 ژانويه 2008 گزارش داد شواهد فوتوگرافيک نشان می دهد «علی رغم انکار مقامات وزارت دفاع اسرائيل، ارتش اسرائيل طی حمله به غزه از بمب های حاوی فسفر سفيد (WP) استفاده کرده است.» تايمز، اضافه کرد: «هم چنين شواهدی در دست است که نشان می دهد مجروحين فلسطينی که در معرض حمله بااين سلاح قرار گرفته دچار سوختگی های بسيار عميقی شده اند.» تايمز يادآوری کرد: «طبق قوانين بين المللی استفاده از فسفر سفيد در جنگ ممنوع است.» تايمز، نوشته است تصاويری که به دست آورده «از واحدهای توپخانه مستقر در مرز غزه و اسرائيل گرفته شده اند.»

به گزارش تايمز، اين سلاح های حاوی «he pale blue155mm rounds» به روشنی علامت «M825A1» را دارند که ساخت آمريکا و نوع پيشرفته آن است. به نوشته تايمز، سربازان اسرائيل در آغاز حمله اين سلاح ها را شليک می کنند که دود سفيدی ايجاد می کند و سپس به صورت آبشاری از اشعه سفيد منتشر می شود.

هم چنین پزشکان در نوار غزه اعلام کرده اند که در برخی از اين حملات بمب‌ های فسفری به کار گرفته شده است. امداد گران می گویند مجروحان گلوله باران روستای خوزا دچار سوختگی و عوارض ناشی از استشاق گاز شده اند که نشان دهنده تماس با ماده سمی فسفر سفید است.

از فسفر سفید، برای ایجاد دود استتار یا سلاح میدان نبرد استفاده می شود اما بر اساس قوانین بین المللی استفاده از این نوع تسلیحات علیه غیرنظامیان اکیدا ممنوع است.

نهاد بین المللی «دیده با حقوق بشر» که مقر آن در نیویورک قرار دارد نیز اسرائیل را به کار گیری فسفر سفید در جریان عملیات خود در غزه متهم کرده است.

 

ورود نیروهای دخیره به جنگ

ارتش اسرائيل در نشانه اى كه حاكى از تشديد و ادامه جنگ در نوار غزه است نيروهاى ذخيره خود را به اين منطقه اعزام كرد و هم زمان اعلام شد كه ۳۱ فلسطينى در درگيرى هاى روز يك شنبه كشته شدند.

به گفته اسرائیل نیروهای زمینی این کشور نیز در حال پیشروی در جنوب شهر غزه هستند و به یک تقاطع مهم در جهت شمال غزه رسیده اند.

آوى بناياهو، سخنگوى ارتش اسرائيل، در گفتگو با شبكه دو تلويزيون اين كشور گفت: ما نيروهاى ذخيره را وارد عمليات غزه كرده ايم و در ترس عمل نمى كنيم ولى محتاط هستيم.

به گفته كارشناسان نظامى، اين نگرانى وجود دارد كه با اين حمله تعداد تلفات نظاميان غيرنظاميان در نوار غزه افزايش يابد.

 

آینده سیاسی حزب کار به جنگ غزه گره خورده است

اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، یک ژنرال سابق ارتش اسرائیل است که حمله به نوار غزه را با جزئیات تمام تدارک دیده است. روزنامه ها نوشته اند که دوستان نظامی‌ اهود باراک، او را «ناپلئون» می ‌نامند. وی در سال ۱۹۹۱ رییس ستاد فرماندهی ارتش اسرائیل شد و تا امروز یگانه سرباز با بیش ترین مدال است. وی در طول ۳۶ سال سابقه در ارتش این کشور، در بسیاری از مهم‌ ترین عملیات های نظامی و تروریستی اسرائیل علیه مردم فلسطین و فعالین سیاسی آن ها شرکت داشته است.

کارشناسان اعلام کرده اند که آینده سیاسی Bildunterschrift: اهوت باراک، وزیر دفاع و اهود اولمرت، نخست وزیر اسرائیل. به پیروزی در جنگ غزه بستگی دارد. قرار است دهم فوریه 2009، انتخابات پارلمانی در اسرائیل برگزار شود.

 حزب کار اسرائیل به رهبری اهود باراک، در نظرخواهی ‌های سال ۲۰۰۸ به سطح ده درصد سقوط کرده بود. ولی با حمله نظامی اهود باراک به غزه ممکن است این وضع تغییر کند. 

باراک، گفته است که این جنگ می ‌تواند به درازا بکشد و شاید هم انتخابات پارلمانی دهم فوریه 2009 را باید به این خاطر به تعویق افکند، زیرا که از نظر او این «جنگی تمام عیار» خواهد بود. به همین دلیل، تانک ‌های اسرائیلی در سرحدات نوار غزه مستقر شده ‌اند. کارشناسان نظامی حتا درباره حمله‌ زمینی قریب ‌الوقوع همه جانبه اسرائیل بحث می ‌کنند. بحث بر سر این است که ارتش اسرائیل، خانه به خانه به جنگ خود ادامه خواهد داد.

 

 

تظاهرات های ده ها هزار نفری در کشورهای مختلف جهان بر علیه جنگ اسرائیل علیه مردم عزه

هزاران نفر روز شنبه دهم ژانویه، در بسیاری از شهر های اروپایی به خیابان ها آمدند و در اعتراض به جنگ اسرائیل در نوار غزه به تظاهرات پرداختند.

در پاریس پایتخت فرانسه، به گفته برگزار کنندگان بیش از یک صد هزار نفر با شعارهای «اسرائیل جنایتکار» و  «اسرائیل مجازات باید گردد»، در تظاهرات شرکت کردند.

تظاهراتی که توسط 3800 مامور امنیتی، اعم از پلیس و ژاندارم همراهی شد. در این تظاهرات بسیاری از شخصیت های سیاسی احزاب چپ فرانسه، در کنار خانم «هند خوری» نماینده دولت فلسطین در فرانسه حضور پیدا کردند.

در دیگر شهرهای فرانسه نیز بیش از 80 تظاهرات مختلف برنامه ریزی شده بود، در این میان نزدیک به ده هزار نفر در شهر لیل تجمع کردند و بیش از چهار هزار تظاهر کننده در شهر تولوز به خیابان ها آمدند.

در لندن، به گفته برگزار کنندگان، بیش از یک صد هزار نفر در کنار هاید پارک تجمع کردند و سپس به سوی سفارت اسرائیل در این شهر حرکت کرده به تظاهرات پرداختند. بيش از ۱۰۰ هزار نفر در مادريد، پايتخت اسپانيا، خواهان پايان درگيرى ها در اين منطقه شدند.

در آلمان، ده هزار نفر در شهرهای دویسبورگ و برلین به خیابان ها آمدند. در یونان، دو هزار نفر در خیابان های آتن حضور یافتند. در بوداپست، پایتخت مجارستان نیز بیش از یک هزار نفر برای همبستگی با مردم غزه به تظاهرات دست زدند.

در استکهلم پایتخت سوئد، بیش از ده هزار نفر در میدان مرکزی استکهلم «سرگل» تجمع کردند و سپس به سوی سفارت ترکیه راهپیمایی کردند. تظاهرکنندگان و سخنرانان از جمله به دولت سوئد اعتراض داشتند که چرا به اسرائیل اسلحه می فروشد و با این حکومت همکاری نزدیک دارد. آن ها، هم چنین خواهان بستن سفارت اسرائیل و اخراج دیپلمات ها آن شدند.

لازم به یادآوری است که روز سوم ژانویه، بیش از 3000 نفر از مردم آزادی خواه و کمونیست های اسرائیلی در تل آویو، بر علیه حکومت اسرائیل دست به تظاهرات زدند، نشان دهنده این واقعیت است که مردم آزاده دو کشور از جنگ و کشتار نفرت دارند.

 

حکومت اسرائیل در تاسیس حماس نقش داشت

گروه های اسلامی تروریست، زاییده سیاست های غیرانسانی حکومت های آمریکا، اسرائیل و... است. براساس اسناد تاریخی حماس، با حمایت مستقیم و غیرمستقیم حکومت اسرائیل تاسیس شد تا در مقابل گرایش چپ جامعه فلسطین و سازمان آزادی بخش فلسطین بایستد؛ به طوری که حماس پس از این که در سال 2006 قدرت را در نوار غزه به دست گرفت جنگ خونینی را با حمایت و پشتیبانی همه جانبه حکومت اسلامی ایران، علیه سازمان الفتح به رهبری محمود عباس راه انداخت که به دو تکه شدن فلسطین منجر گردید. این جنگ داخلی، قبل از هر کس به نفع حکومت اسرائیل بود.

در دهه 1980، اسرائیل رهبران ساف را ترور کرده و مرکزیت آن را مجبور به خروج از بیروت (لبنان) و به تونس راندند. به این ترتیب، اسرائیل صحنه سیاسی فلسطین را برای حماس باز کرد. در آن دوره، سازمان سیا در جهت سیاست های عمومی آمریکا، به رشد و تسلیح گروه های اسلامی از جمله «القاعده» در افغانستان برای جنگ با شوروی، کمک می کرد. جزئیات این ماجرا در کتاب «بازی شیطان» نوشته «رابرت دریفوس»، به ترجمه آقای فریدون گیلانی تشریح شده است.

در این کتاب می خوانیم: حتی پس از وقوع انقلاب سال 1979 ايران، ايالات متحده و هم پيمانانش نتوانستند درس بگيرند که اسلاميسم پديده ای خطرناک و غيرقابل کنترل است. ايالات متحده ميلياردها دلار صرف حمايت از جهاد اسلامی در افغانستان کرد که از طرف اخوان المسلمين و متحدانش رهبری می شدند. حتی زمانی که اسرائيل و اردن به صورت پنهانی به تروريست های اخوان المسلمين در جنگ داخلی سوريه کمک کردند، و آن گاه که اسرائيل گسترش اسلاميسم در ميان فلسطينی ها را مورد تشويق جدی قرار داد و به تشکيل سازمان حماس کمک کرد، ايالات متحده نه تنها به نقد آن نپرداخت، بلکه آگاهانه اين حمايت ها و کمک ها را بی خطر ارزيابی کرد. از اين گذشته، محافظه کاران جديد در دهه هشتاد، برای معاملات پنهانی با آيت الله خمينی، با بيل کيسی مدير سی آی ا همداستان شدند.

آنتونی کوردسمان، یکی از متخصصین نظامی دست راستی غرب نیز گفته است: «اسرائیل مستقیما به حماس کمک کرد زیرا می خواست در مقابل سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) یک جریان دیگر را بوجود آورد.» یکی از مقامات سابق سازمان سیا می گوید:  «اسرائیل، با استفاده از یک بدیل مذهبی می خواست رقیبی برای ساف ساخته، در آن انشعاب بیندازد و موجب رقیق شدن خصلت سکولار ساف شود.» ("Hamas history tied to Israel", UPI, 18 June 2002)

 

اشک تمساح ریختن سران حکومت اسلامی به مردم فلسطین

در چنین شرایطی، سران حکومت اسلامی، برای مردم فلسطین اشک تمساح می ریزند. اکنون ریاکاری سران این حکومت، حتا برای «خودی» هایشان نیز آشکار شده است. حمایت و پشتیبانی حکومت اسلامی ایران، نه از مردم رنج دیده فلسطین، بلکه از گروه های تروریستی اسلامی نظیر حماس است. بنابراین، در عین حالی که جنایات و به ویژه عملیات تروریستی حماس را باید صریحا محکوم کرد در عین حال باید همواره به دفاع از حق و حقوق سیاسی، اجتماعی و انسانی مردم فلسطین تاکید نمود.

علی خامنه ‌ای، رهبر حکومت اسلامی ایران، رسما اقرار کرده است که «دست ایران در غزه بسته است.» آیت الله خامنه ‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، روز پنج شنبه 8 ژانویه 2009، در واکنش به تحصن برخی از دانشجویان بسیجی در فرودگاه‌ ها و اماکن دیگر که خواستار اعزام به غزه شده بودند، گفت که ایران در این زمینه با محدودیت مواجه است.

ده ها تن از دانشجویان بسیجی پس از حمله اسرائیل به  نوار غزه، در  چند فرودگاه و از جمله در فرودگاه مهرآباد تهران، دست به تحصن زده بودند، که پس از درخواست چند تن از مقام‌ های لشکری و کشوری ایران بعد از شش روز، در پانزدهم دی ماه، به تحصن خود پایان دادند. بنابراین، حکومت اسلامی، در اوضاع حاض بین المللی و منطقه ای عملا تمی تواند به حماس در غزه کمک برساند. اما سران حکومت اسلامی، از این وضعیت، در جهت سرکوب جنبش کارگری، جنبش دانشجویی و جننبش زنان ایران و تشدید سانسور و اخنتاق بهره برداری می کنند.

از سوی دیگر، اقدامات غیرموثر دیپلماتیک سران حکومت اسلامی، عملا به دیدارهای سعید جلیلی، دبیر شورای امنیت ملی و علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی، با مسئولان حماس و حزب الله در سوریه و لبنان، محدود بوده است.

هم چنان که حساب کارگران، زنان، دانشجویان و مردم تحت ستم ایران، حسابشان از این حکومت اسلامی جداست، به همین شکل نیز حساب کارگران و مردم محروم و تحت ستم فلسطین را نیز باید از گروه حماس جدا دانست.

در هر صورت شکی نیست که کارگران و مردم آزاده ایران، مستقل از حکومت اسلامی، از حق و حقوق انسانی و اجتماعی و سیاسی مردم فلسطین حمایت کنند و اجازه ندهند گرایشات تاسیونالیستی و ارتجاعی مذهبی، این گرایشات مرتجع و عقب مانده بورژوازی همبستگی مردم ایران آزادی خواه ایران با مردم ستم دیده فلسطین را خدشه دار کنند.

 

سران حکومت اسرائیل و حامیان آن ها جنایت کاران جنگی محسوب می شوند

همه جنایاتی که سران حکومت اسرائیل در طول پنج دهه اخیر بر علیه بشریت و به ویژه مردم حق طلب فلسطین مرتکب شده اند براساس قوانین بین المللی، جنایت کاران جنگی محسوب می شوند که باید در دادگاهی عالانه مورد محاکمه قرار گیرند.

برای مثال، ناوی پیلی، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد درباره عملکرد اخیر سربازان اسرائیلی گفته است که اقدام آن ها تمام ویژگی های جنایات جنگی را دارد.

خانم پیلی، در گفتگو با بی بی سی درباره گزارش روز پنج شنبه کمیته بین المللی صلیب سرخ ابراز نگرانی کرد که در آن نوشته بود ارتش اسرائیل به مدت جهار روز مانع از ورود آمبولانس به منطقه زیتون شدند.

صلیب سرخ در آن جا چند نفر را پیدا کرد که از بمباران ها جان سالم به در برده بودند. در میان آن ها چهار کودک را در کنار جسد مادرشان پیدا کرد.

خانم لوی، گفت که اسرائیل موظف است از مجروحین حفاظت کند و آن ها را به جایی امن هدایت کند. او خواستار تحقیقاتی مستقل درباره موارد نقض قوانین بین المللی در ارتباط با بحران غزه شده است.

خانم پیلی که در جلسه ای اضطراری در سازمان ملل سخن می گفت از اسرائیل خواست تا به سازمان های امدادرسان اجازه کامل ورود به نوار غزه برای توزیع کمک های بشردوستانه بین ساکنان آن بدهد.

به گزارش شاهدان بیش از صد نفر فلسطینی توسط سربازان اسرائیلی به داخل ساختمانی هدایت شدند و به آن ها گفتند که همان جا بمانند. روز بعد آن ساختمان به کرات زیر آتش توپ و تانک قرار گرفت.

پیش تر کمیته بین المللی صلیب سرخ اعلام کرده بود که اسرائیل تعهدات بین المللی در قبال مجروحان را زیر پا گذاشته و اجازه نداده آن ها برای مراقبت های پزشکی مستقل از غزه خارج شوند.

کمیته بین المللی صلیب سرخ گفت که در یک مورد که ارتش اسرائیل بالاخره بعد از چهار روز به اعضای این گروه اجازه داد وارد نوار غزه شود، آن ها جسد دوازده نفر و هم چنین شماری نجات یافته - از جمله کودکان - را پیدا کردند که در وضعیت بد روحی قرار داشتند. کمیته بین المللی صلیب سرخ که به طور سنتی نهادی بی طرف است مشاهدات گروه پزشکی در شهر غزه را تکان دهنده توصیف کرده است.

بدین ترتیب، سران حکومت اسرائیل و هم چنین دولت های حامی آن، و در راس همه جورج بوش، رییس جمهوری آمریکا و کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه دولت وی، بر اساس قوانین بین المللی و به ویژه قوانین سازمان ملل متحد، جنایت کاران جنگی محسوب می شوند و به دلیل جنایت علیه بشریت و حامی کشتار سیستماتیک مردم فلسطین، مورد محاکمه بین المللی قرار گیرند. نخستین اقدام این است که سازمان ملل، اسرائیل را به عنوان یک عضو خود که بیش از پنج دهه است نسل کشی می کند و قطعنامه های این سازمان را هیچ می شمارد، از این سازمان اخراج کند.

اما چنین انتظاری از سازمان ملل که به ویژه در دو دهه اخیر به ابزاری در دست دولت امریکا و متحدانش برای سازمان دهی لشکرکشی به کشورهای دیگر و تحریم اقتصادی تبدیل شده است انتظار بیهوده ای است.

 

به این ترتیب، به نظر می‌رسد که تلاش ‌های دیپلماتیک تاکنونی برای توقف جنگ اسرائیل در نوار غزه بی ‌ثمر بوده ‌است. چرا که برخی دولت های غربی و در راس همه دولت آمریکا همانند گذشته در این جنگ خونین اخیر نیز پشتیبان حکومت اسرائیل هستند و دولت های منطقه عربی نیز بی خاصیت تر از آن هستند که به اقدامی جدی دست بزنند و مثلا دست اندرکار بایکوت سیاسی اسرائیل (نه بایکوت اقتصادی) شوند.

نوار غزه 10 کیلومتر در 45 کیلومتر است و یک و نیم میلیون جمعیت دارد. این باریکه، به لحاظ جمعیت متراکم ترین نقطه جهان است. کودکان نیمی از جمعیت آن را تشکیل می دهند.  ۴۰۰ هزار نفر از جمعيت يک ميليون و ۵۰۰ هزار نفری نوار غزه در شهر غزه زندگی می ‌کنند.

حکومت اشغالگر و نژادپرست اسرائیل، با وجود همه اعتراضات بین المللی و تصویب قطعنامه جدید رد سازمان ملل، هم چنان به حملات وحشیانه خود علیه مردم غزه ادامه می دهد. بیمارستان ها، مدارس، منازل مسکونی، منابع آب و برق و... را پی در پی بمیاران می کند. سربازان تا دندان مسلح وارد منازل مردم می شوند و آن ها را به گلوله می بندند. بنابراین، جنگی که نیروی هوایی، زمینی و دریایی اسرائیل علیه مردم فلسطین در ابعاد گسترده و وحشیانه ای جریان دارد،جنگ بین دو حکومت متخاصم نیست، بلکه جنگ یک حکومت مجهز و مسلح به پیشرفته ترین سلاح های کشتار جمعی و ارتش منظم، بر علیه مردم بی دفاع و بی گناه کشوری که از پنج دهه پیش ان را اشغال کرده است. برای هیج فرد انسان دوست و طرفدار صلح و آرامش و برابری انسان ها، پذیرفتنی نیست که پرتاب چند موشک توسط گروه اسلامی و ارتجاعی حماس، توجیهی برای قتل عام یک و نیم میلیون نفر باشد. این یک قتل عام است که عاملان و حامیان آن براساس قوانین شناخته شده بین المللی، باید به عنوان جنایت کاران جنگی در یک دادگاه عادلانه محاکمه شوند.

هر چند که امروز به دلیل اعتراضات بین المللی بر علیه جنگ حکومت اسرائیل بر علیه مردم فلسطین، یک افکار عمومی قوی علیه حکومت اسرائیل شکل گرفته است اما دولت ها به ویژه دولت های غربی و در راس همه دولت آمریکا به این افکار عممی اهمیتی نمی دهند. چرا که متاسفانه هنوز کارگران جهان به عنوان یک طبقه آگاه و متحد و متشکل پا به جلو نگذاشته و در محل زیست و زندگی خود، در کارخانه ها، فرودگاه ها، بنادر و خیابان ها دست به اعتراض و اعتصاب نزده و خواهان بایکوت سیاسی (نه اقتصادی) اسرائیل نشده اند. اگر چنین واقعه ای روی دهد بی شک دولت های غربی و در راس همه دولت آمریکا جرات نمی کند مستقیم و غیرمستقیم به حمایت و پشتیبانی از حکومت اشغالگر اسرائیل برخیزد و جامعه جهانی را وادار سازند نظاره گر قتل عام مردم فلسطین شوند. واقعا اگر کارگران و مردم آزادی خواه آمریکا، دست به اعتصاب بزنند قطعا کاخ سفید را به عقب نشینی وادار خواهند کرد و نقش مستقیمی در قطع جنگ حکومت اسرائیل علیه مردم فلسطین و خروج همه نیروهای اشغالگر اسرائیلی از سرزمین های فلسطینی ایفاء خواهند کرد.

شکی نیست که حکومت اسرائیل، بدون اجازه سران کاخ سفید، جرات حمله اخیر به غزه را نداشت. دولت آمریکا در هشت سال گذشته به ریاست جمهوری جورج بوش، نه تنها جهان را به سوی بحران اقتصادی و سیاسی سوق داده و براساس آمارهای رسمی منتشر شده، دست کم دو میلیون مزدبگیر در آمریکا، بی کار شده است، بلکه با اشغال کشورهای افغانستان و عراق و تهدید کشورهای دیگر، در آخرین روزهای ریاست جمهوری اش نیز به حکومت اسرائیل چراغ سبز نشان داده است تا بمب های بی وقفه خود را بر روی مردم فلسطین بریزد.

جنگ وحشیانه حکومت اسرائیل علیه مردم فلسطین، سابقه ای بیش از پنج دهه دارد. بنابراین، کسانی که به دلیل پرتاپ چند موشک توسط گروه ارتجاعی حماس به درون مرزهای اسرائیل، نگران حکومت اسرائیل می شوند و صریحا این جنگ تمام عیار حکومت اسرائیل علیه مردم فلسطین را محکوم نمی کنند، عملا طرفدار سیاست های دولت های آمریکا و اسرائیل و ... هستند. برخی از این ها، به هرگونه توجیه و سفسطه سیاسی متوسل می شوند تا آدم کشی های حکومت اسرائیل را توجیه کنند. در این میان، ناسیونالیست های ایرانی، در مورد این جنایات یا سکوت کرده اند و یا اعمال وحشیانه حکومت اسرائیل را بی شرمانه توجیه می کنند.

مسلما، حق طبیعی مردم رنج دیده و ستم دیده فلسطین است که مستقیما سرنوشت شان به دست خویش رقم بزنند و دولت دل خواه مستقل را به وجود آورند. این حق را باید بر حکومت اسرائیل تحمیل کرد. در این راستا همبستگی کارگران و مردم آزاده جهان با کارگران و مردم فلسطین، نقش مهم و تعیین کننده ای دارد. از این رو، باید از هر طریق ممکن این همبستگی را تقویت کرد.

 

بیست و سوم دی 1387 - دوازدهم ژانویه 2009