صهیونیسم می کوبد، جمهوری
اسلامی می زند........
لاله حسین پور
یا بالعکس! تفاوت زیادی نمی کند.
هردو می دانند، چه می خواهند. هر دو می دانند در کجا
ایستاده اند و کدامین خطر اینان را تهدید می کند.
هر دو مملکتی را غصب کرده اند که به دیگران تعلق دارد. هر دو
قدرتی را در دست گرفته اند که از ذرات آن تا به آخر تغذیه می
کنند. راه برگشتی نیست، پس باید آینده را نابود کرد.
اسرائیل ِ صهیونیست می زند،
می کوبد، منفجر می کند و در هم می نوردد خلق فلسطین را.
همه را با هم! مرزی نمی شناسد، جدا نمی کند، مسجد، خانه ،
بیمارستان، همه و همه هدف بمباران هستند. این بار قصد از بین
بردن تاریک اندیشان حماس را ندارند. این بار کودکان
فلسطینی را نشانه گرفته اند. آینده فلسطین را نابود
می کنند. اکنون کودکان فلسطینی خطر اصلی برای
رژیم صهیونیست به شمار می روند. آن ها زیاد شده
اند، همه جا را پر کرده اند. آن ها می روند که به سرعت تبدیل به
اکثریت شوند. آن ها سرِ جنگ ندارند، آن ها با حماس ، پرورده
امپریالیسم که هم چون فرانکن اشتین سر برآورده است، تماسی
ندارند. آن ها فقط می خواهند بزرگ شوند، تحصیل کنند و آینده را
با صلح بنا سازند.
و جمهوری اسلامی؟
برای رژیم جمهوری اسلامی هر
اتفاقی در جهان رخ دهد، دلیلی برای سرکوب بیشتر
مردم ایران فراهم می آید. سرکوبی که هر آن شدت
بیشتری می گیرد. راستی رژیم چرا سرکوب
می کند؟ چرا این چنین گسترده مردم را می زند و می
گیرد و می برد. دفترها را داغان می کند، خانه ها را جستجو
می کند و می خواهد هر اثری از حرکت را نابود کند؟
تا جنبشی در جامعه وجود نداشته باشد،
نیازی به سرکوب آن نیز وجود ندارد. جنبشی که حرکت نداشته
باشد، نیازی نیز به حاد کردن سرکوب نیست. هرچه رژیم
سرکوب را حادتر می کند، نشانه های حرکت جنبش را بهتر می توان
نظاره کرد. سرکوب نشانه وجود مبارزه است.
هر جا خطری در مقابل قدرت مداران قد علم می
کند، آن جا زوزه بمب ها، تیرکش مسلسل ها و حلقه های طناب های
دار را بیشتر می توان دید.
اما خیال باطل! در دنیای کوچک شده ما، که
اطلاعات و اخبار به فاصله یک لحظه به گوش همگان می رسد، دیگر
نمی توان در خفا سرکوب کرد، اعدام کرد و تلاش کرد تا آب از آب تکان نخورد.
امروز با یک اعدام، نفرت در قلب صدها نفر کاشته می شود، با هر سرکوب،
خشم در دل هزاران نفر می جوشد و با پاره پاره کردن تن بی دفاع ِ
یک کودک فلسطینی، خلق فلسطین زاده می شود. امروز
دیگر با خفه کردن صدا، سکوت حاصل نمی شود. بلکه فریادها جان
می گیرند، جنبش ها سازمان دهی می شوند، توده ها بی
باک تر شده و انرژی ها انباشته می شوند. آن چنان که روزی با
انفجاری مهیب عرض اندام کرده و ذرات خود را، هرجا که عدالت را
چهارمیخ کرده اند، می پراکنند. این ها شعار نیست،
این ها قانون تاریخ است، این ها پرنسیپ های حرکت هر
جامعه ای است که با آگاهی به نتیجه می رسد. چه در
فلسطین و چه در ایران!