یهودیان مترقی ، حمله و کشتار مردم غزه توسط اسرائیل را محکوم میکنند.  هدایت سلطان زاده

آنچه که در زیر می آید ، تر جمه گفتگوی پروفسور آوی اشلیم با شبکه تلوزیونی " دموکراسی حالا" در 14 ژانویه 20009 با خانم آمی گودمن است.

پروفسور آوی اشلیم Avi Shlaim  ، محقق بر جسته اسرائیلی  : اسرائیل "مرتکب ترور دولتی" در حمله به غزه شده و مانع از صلح میشود.

حمله به غزه وارد نوزدهمین روز خود شده است و پایانی براین یورش در افق دیده نمیشود. اسرائیل به بمباران شدید غزه همچنان ادامه می دهد و سربازان اسرائیل به شهر غزه ، یعنی مرکز غزه نزدیک میشوند. تقریبا 1000 نفر فلسطینی کشته شده و بیش از 4400 تن زخمی شده اند که بیشتر آنان زن و کودک بوده اند. در طی این حملات 13 اسرائیلی نیز کشته شده اند که 10 تن  ازآنان سرباز هستند. آنچه که در زیر ی آید ، گفتگوئی است با پرفسور دانشگاه آکسفورد ،  آوی اشلیم که یکی  ازبر جسته ترین محققین در باره منازعه بین اعراب و اسرائیل بشمارمیرود.

آمی گودمن Amy Goodman :  حمله به غزه وارد نوزدهمین روز خود شده است. افقی برای پایان آن دیده نمیشود. هواپیماهای اسرائیلی به بمباران خود ادامه می دهند و شبانه 60 حمله هوائی انجام می دهند. در ضمن سربازان اسرائیلی به قلب نوار غزه ، یعنی منطقه بسیار پر جمعیت شهر غزه نزدیک میشوند و درگیر نبرد خیابانی شده اند.

از زمان آغاز حمله اسرائیل در 27 دسامبر تاکنون ، حدود 1000 فلسطینی کشته شده اند.بیش از 4400 تن نیز زخمی گردیده ا ند و ارزیابی شده است که 900000 فلسطینی نیز از خانه های خود گریخته اند.13 سرباز اسرائیلی نیز کشته شده اند که 4 تن از آنان باصطلاح بر اثر " آتش خودی" بوده است.

هرچه که جنگ ادامه پیدا می کند ، دلنگرانی انسانی نیز افزایش می یابد. جان  گینگ John Ging  ، مسؤل اصلی کمک رسانی سازمان ملل ، برای حفظ جان غیر نظامیان ، به جامعه جهانی متوسل شده است و آنرا " آزمونی برای بشریت" نامیده است.

در ضمن ، گروه دیده بان سازمان ملل ، اسرائیل را متهم به " بی اعتنائی آشکار " به حفاظت از کودکان غزه کرده است. براساس گفته "کمیته حقوق کودک سازمان ملل " ، بیش از %40 آنهائی که کشته شده اند ، زن و کودک بوده اند.

در روز سه شنبه ، رئیس صلیب سرخ بین المللی ، از غزه دیدن کرده و گفته است که آنچه او دیده شوکه کننده بوده است. رئیس کمیته بین المللی صلیب  سرخ ، جکوب کلنبرگر  Jacob Kellenbergerاظهار داشته است که "   نمیتوان پذیرفت که شاهد زخمی شدن اینهمه آدم بود.زندگی آنان را باید نجات داد و امنیت کسانی را که از آنان مراقبت بعمل می آورند تضمین کرد".

برغم قطع نامه آتش بس هفته گذشته سازمان ملل ، وزیر دفاع اسرائیل آهود باراک گفته است که عملیات نظامی همچنان ادامه خواهد یافت.

مهمان ما آوی اشلیم ، یکی از برجسته ترین محققین منازعه بین اعراب و اسرائیل است. اوی اشلیم در اواسط دهه 1960 در ارتش اسرائیل خدمت کرده است و اکنون پروفسور روابط بین الملل در دانشگاه آکسفورد است . او در مقاله ای در گاردین لندن می نویسد که هرگز مشروعیت دولت اسرائیل را در مرزهای قبل از 1967 زیر سؤال نبرده است.  ولی او می گوید که حمله بی رحمانه اسرائیل به غزه ، اورا به نتیجه گیری های بسیار هولناکی رسانده است...آوی اشلیم امروز از دانشگاه آکسفورد بما می پیوندد. به " دموکراسی حالا "خوش آمدید.

آوی اشلیم: خیلی متشکرم . خوشحالم که در این روزهای بسیار غم انگیز در برنامه شما هستم.

آمی گود من: شما  در انگلیس و فرسنگ ها دور از آنچه  در غزه میگذرد و با اشراف بر حادثه ، می توانید بگوئید به چه ارزیابی رسیده اید و ، اندیشه شما در باره اسرائیل از چه نقطه ای آغاز گردیده و اکنون در چه نقطه ای قرار گرفته اید؟

آوی اشلیم: همانگونه که شما اشاره کردید ، من خدمت ملی خود را در ارتش اسرائیل در اواسط دهه 1960 گذرانده ام.  در آن روز ها اسرائیل دولت کوچکی در محاصره دشمنان خود بود و ملت در برابر دولت های عرب پیرامون آن متحد گردیده بود. همه ما دارای احساس تعهد کامل به دولت اسرائیل  و دفاع از آن بودیم.ارتش اسرائیل ، " نیروهای دفاع اسرائیل " نامیده میشود و این نام با واقعیت منطبق بود.

لیکن در سال 1967 ، جنگ ژوئن  1967 ، نقطه چرخشی مهم  در تاریخ اسرائیل و در تاریخ منطقه بود. در جریان جنگ ،  اسرائیل ارتفاعات جولان را از سوریه ، ساحل غربی اردن را از اردن و صحرای سینا را از مصر در تصرف خود درآورد. بعد از جنگ ، ا سرائیل بر خلاف قوانین بین المللی ، در سرزمین های تحت اشغال خود ، شروع  به ساختن ساختمان های غیر نظامی کرد. بنابراین ، اسرائیل بیک قدرت استعمار گر  و یک قدرت امپراتوری تبدیل گردید. من بنوبه خودم ، هرگز مشروعیت جنبش صهیونیستی را زیر سؤال نبرده ام. من جنبش صهیونیستی را یک جنبش آزادی بخش ملی  مردم یهود می دانستم .همچنین من هرگز مشروعیت دولت اسرائیل در چارچوب مرزهای 1967 را زیر سؤال نبرده ام. ولی انچه را که من رد می کنم ، آنچه را که کاملا ، مطلقا و بطرزی آشتی ناپذیر ردمی کنم ، پروژه صهیونیستی استعمارگرانه فراسوی مرزهای 1967 است. بنابراین ما باید بین اسرائیل ِ مرزهای قبل از 1967 و اسرائیل بزرگتر ی که بعد از جنگ ژوئن 1967 بوجود آمد و پروژه صهیونیستی را کاملا از مسیر خود خارج ساخت ، فرق بگذاریم.

آمی گودمن:  بطور مشخص از غزه سخن بگوئید ، این مساله چگونه بوجود آمد و اکنون در زیر حمله نظامی  اسرائیل ،  وضعیت چگونه است؟

آوی اشلیم : در یک چشم انداز تاریخی طولانی ، من از ایجاد دولت اسرائیل در 1948آغاز میکنم.  من کتابی نوشته ام که شما در معرفی خود به آن اشاره کردید که " دیوار آهنین : ا سرائیل و جهان عرب" نامیده میشود.این کتاب ، تاریخ منازعه  اعراب  و اسرائیل از 1948 ببعد است.این یک کتاب طولانی است ولی من آنرا در یک جمله خلاصه میکنم.: در طول 60 سال ، اسرائیل بطرز چشم گیری از وارد شدن به مذاکره ای سودمند با مخالفین عرب خود و حل مناقشات با آنها اکراه داشته و فقط به نیروی نظامی برای تحمیل اراده خود متوسل شده است. حمله شریرانه فعلی اسرائیل به مردم غزه ، اوج این سیاست قدیمی دیپلوماسی طفره روی و اتکای صرف بر نیروی نظامی سبع و بیرحم است.

آمی گودمن: ..پروفسور اشلیم، در طی چند هفته گذشته ، ما گفتگوهای متعدی در باره حوادثی که در غزه میگذرد  و اینکه نظامیان اسرائیلی مدام تکرار میکنند که سه سال قبل یعنی  در 2005 از غزه خارج شده اند ، داشته ایم. شما تصویر دیگری از آنچه در دوره آریل شارون در اوت 2005 اتفاق افتاد ارائه می دهید. لطفا عقب نشینی نظامی اسرائیل در آن دوره را توضیح دهید.

آوی اشلیم : پرزیدنت بوش ، آریل شارون را مرد صلح نامیده است. من در بایگانی منازعه اعراب و اسرائیل به جستجوی زیادی پرداخته ام ، و شرافتنمدانه بگویم که هرگز به کوچکترین دلیل و مدرکی که دال بر این نظر باشد که آریل شارون مرد صلح است ، نیافته ام. شارون مرد جنگ و قهرمان راه حل های خشن بود که حق تعیین سرنوشت فلسطینی را تماما انکار میکرد.او طرفدار اسرائیل بزرگ بود و من در این چهارچوب است که تصمیم او به عقب نشینی یک جانبه از غزه در 2005 را می بینم. عقب نشینی بطور رسمی ، رها ساختن کامل غزه توسط اسرائیل نامیده میشود.من باید زیر کلمه " یکطرفه" خط بکشم. آریل شارون  مرد یکطرفه تمام و کمالی بود. تصمیم او در بیرون کشیدن از غزه ، اعتنای او بمردم غزه یا همدردی او با فلسطینی ها برای آرزوهای ملی آنان نبود ، بلکه بخاطر فشار مقاومت اسلامی بود که از طرف حماس  و علیه اشغال غزه آورده میشد. اسرائیل نمی توانست در برابر فشار سیاسی ، دیپلوماتیک و هزینه های روانی حفظ اشغال غزه دوام آورد.

بگذارید در توی پارانتز نیز اضافه کنم که غزه ، نمونه کلاسیک استثمار، استثمار مستعمراتی  در دوره  مابعد استعمار می باشد. غزه نوار باریکی زمین است با یک و نیم میلیون عرب که نیمی از آنان پناهنده هستند. این پر تراکم ترین نقطه در زمین خداست. 8000 مهاجر اسرائیلی در غزه وجود داشتند  ، ولی این 8000مهاجر اسرائیلی ، %25 در زمین ، و%40 زمین های زیر آبیاری ، و بیشترین سهم منابع آبی کمیاب را در اختیار داشتند.

آریل شارون تصمیم گرفت بطور یک جانبه خارج شود ، نه آنگونه که ادعا میکرد ، برای کمک به راه حل دو دولت. عقب نشینی از غزه در چهار چوب اقدامی انجام گرفت که آنرا منافع  ملی اسرائیل ارزیابی میکرد. هیچگونه مذاکره ای با  مقامات فلسطینی ها در باره موضوع کلی مهاجر نشین ها بعمل نیامد. عقب نشینی از غزه ، مقدمه ای برای عقب نشینی های بیشتر از سرزمین های اشغالی نبود. بلکه سر آغازی بود برای توسعه طلبی بیشتر ، و تحکیم هر چه بیشتر کنترل اسرائیل بر ساحل غربی رود اردن. در سال بعد از عقب نشینی از غزه ، 12000 مهاجر نشین جدید در ساحل غربی رود اردن اسکان داده شدند. بنابراین ، من عقب نشینی یکطرفه اسرائیل از غزه را در سال 2005 ، بصورت تلاش برای ترسیم مجدد  نقشه مرزهای اسرائیل بزرگ  و طفره روی از هرگونه مذاکره و سازش با مقامات فلسطینی می بینم.

آمی گود من: پرفسور آوی اشلیم ، اسرائیل می گوید که دلیل حمله کنونی آن به غزه ،  پرتاب راکت از غزه بسوی اسرائیل ، یعنی پرتاب راکت از طرف حماس به جنوب اسرائیل بوده است.

آوی اشلیم: این صرفا تبیلغات اسرائیل است ، یک بسته ای از دروغ . مهم است بخاطر داشته باشیم که در ژوئیه  سال گذشته آتش بسی در مصر مورد توافق قرار گرفت و آن آتش بس موفق بود. بنابراین  اسرائیل اگر میخواست از شهروندان خود دفاع کند ، و من می گویم حق دارد از آنان دفاع کند ، راه دفاع از آنان ، اقدام شریرانه به تهاجم نظامی نبود ، بلکه در حفظ آتش بس بود.

بگذارید برایتان ارقامی را ذکر کنم ، ارقامی که برای فهم این درگیری بسیار کلیدی است. قبل از توافق آتش بس در ژوئیه 2005 ، راکت های پرتاب شده قسام  از نوار غزه به مهاجر نشین ها و شهر ک های جنوب اسرائیل  ، که راکت هائی دست ساز هستند ، 179 عدد بو ده است. در چهار ماه دوره آتش بس ، تعداد راکت های پرتاب شده به سه عدد در ما ه کاهش یافت ، یعنی تقریبا به صفر رسید. ذکر این رقم مهم و کلیدی است.   

ارقامی را که ذکر کردم ، محل تردید نیست ، زیرا آنها را من از وبسایت وزارت خارجه اسرائیل بدست آورده ام.  لیکن بعد از 

شروع این جنگ ، این جدول مشخص که دلیل اشکاری بود بر موفقیت آتش بس ، از آنجا بر داشته شد بجای آن ارقام دیگری

جایگزین گردید که مبهم و گمراه کننده بود. وزارت خارجه اسرائیل ، این ارقام را از سایت خود برداشت زیرا با داستان جدید

آنان سازگار نبود.

داستان جدید آنان این بود که حماس آتش بس را شکسته است. این فقط یک دروغ است. حماس آتش بس را به بهترین وجهی

که می توانست حفظ کرد  و انرا بطرز مؤثری بمورد اجراء گذاشت. آتش بس بمدت چهار ماه موفقیت درخشانی داشت. آتش

بس نه توسط حماس بلکه توسط نیروهای دفاع اسرائیلی شکسته شد. این آتش بس در 4 نوامبر توسط نیروهای دفاع

اسرائیلی و با  حمله آنان به غزه و کشتن 6 تن از اعضای حماس شکسته شد.

نکته  دیگری را نیز من باید در رابطه با این آتش بس اضافه کنم. بعد از انتخاب حماس در ماه ژانویه ،- متاسفم بگویم که بعد

از بقدرت رسیدن حماس در تابستان 2007 ،اسرائیل نوار غزه را در محاصره قرار داد.اسرائیل مانع از رسیدن مواد غذائی ،

سوخت  ، و دارو به نوار غزه شد. یکی از مفاد مربوط به قراداد  آتش بس ، برداشتن محاصره غزه از طرف اسرائیل بود.

لیکن اسرائیل ، محاصره غزه را برنداشت ، و این چیزی است که سخنگویان رسمی اسرائیل ، آنرا نادیده گرفتند و اعتنائی به

آن نکردند.  ازاینرو ، اسرائیل بشکل مضاعفی در شکستن آتش بس مقصر است ، اولا بدلیل حمله نظامی ، و ثانیا بدلیل حفظ

تحمیل  بسیار بیرحمانه محاصره بر مردم غزه.

آمی گودمن: اسرائیل ، حماس را "تروریست " می نامد، تعریف شما از " ترور" چیست؟

آوی اشلیم:  من استفاده از خشونت برای مقاصد سیاسی را "ترور" می نامم. و بر اساس این تعریف، حماس یک

 سازمان تروریستی است. بر اساس همان تعریف  ، اسرائیل نیز ، مرتکب ترور دولتی میشود. زیرا خشونت را در مقیاس

وسیعی علیه غیر نظامیان فلسطینی و در جهت اهداف سیاسی بکار می برد.  من طرفدار حماس نیستم. نه حماس مظهر

فضیلت است و نه رهبران حماس فرشته هستند. آنها بشکل بی تمایزی به غیر نظامیان آسیب می رسانند. کشتن غیر نظامیان

کار نادرستی است. این هم در مورد حماس و هم در مورد دولت اسرائیل صدق می کند.

ولی من باید به دو نکته در مورد حماس اشاره کنم. نخست اینکه حماس در یک انتخابات آزاد و عادلانه در ژانویه 2006

انتخاب گردیده است.  این یک انتخابات بی نقصی بود و عده زیادی از ناظرین بین المللی ، از جمله پرزیدنت کارتر بر آن

نظارت داشتند. بنابراین ، فقط یک سازمان تروریستی نامیدن آن درست نیست. حماس ، حکومت بطرز دموکراتیک انتخاب

شده مردم فلسطین و و نماینده خلق فلسطین در غزه و نیز در ساحل غربی رود اردن بود.

دومین نکته ای که میخواهم به آن اشاره کنم این است که ، حماس بعد از بقدرت رسیدن  در غزه،  برنامه سیاسی خود را

معتدل ساخت. اساسنامه آن افراطی است و مشروعیت یک دولت یهودی را برسمیت نمی شناسد. اساسنامه آن خواهان

استقرار یک دولت اسلامی در سرتاسر سرزمین تاریخی فلسطین است. اساسنامه مورد تجیدنظر قرار نگرفته است .لیکن

 رهبری حماس بعد از بقدرت رسیدن  ، بسیار پراگماتیک تر بوده است و خواهان این بوده است که با اسرائیل ، در باره آتش

بس طولانی بیست ساله ، سی ساله ، چهل ساله و شاید پنجاه ساله به مذاکره بنشیند.

نکته سوم اینکه حماس در ساحل غربی رود اردن ، به گروه رقیب خود در ساحل غربی رود اردن ، یعنی گروه عمده ، به

حکومت وحدت ملی در تابستان 2007 پیوست. حکومت وحدت ملی فقط سه ماه دوام آورد. اسرائیل با حمایت آمریکا به

خرابکاری در آن پرداخت و حکومت وحدت ملی ازهم پاشید. اسرائیل از مذاکره با فلسطینی ها که حماس  نیز جزو  آن بود

 خود داری کرد. و شرم آور اینکه هم آمریکا و هم اتحادیه اروپا در برسمیت نشناختن حکومت تحت سلطه حماس به اسرائیل

پیوستند. اسرائیل از تحویل مالیات های بر درآمد به حکومت ملی فلسطین خود داری کرد و اتحادیه اروپا نیز بشکل شرم

آوری در تلاش برای متلاشی کردن  حکومتی که بصورتی دموکراتیک انتخاب شده بود ، کمک های خود به آنرا متوقف

ساخت.

 بنابراین ، بی آنکه من از حماس دفاع کرده باشم ، باید بگویم که حماس با رفتار منصفانه جامعه بین المللی مواجه نشد و اسرائیل هر آنچیزی را که می توانست به خرابکاری در آن پرداخت.

آمی گود من: پروفسور اشلیم ، شما می گوئید که اسرائیل هرچه توانست به خرابکاری در آن پرداخت ، بجز در ابتدا که ازحماس برای تضعیف الفتح به حمایت برخاست ، و اکنون از الفتح پشتیبانی میکند.

آوی اشلیم : در واقع اسرائیل همیشه  بازی تفرقه بینداز و حکومت کن را بکار بسته است. در واقع این تاکتیک خوبی برای زمان جنگ است ، و شما با تفرقه در بین دشمنان خود آنها را تک تک میزنید.لیکن تفرقه بینداز و حکومت کن ، تاکتیک خوبی برای زمان صلح نیست. اگر هدف شما رسیدن به صلح با اعراب است ، شما باید خواهان وحدت در بین فلسطینی ها و وحدت در بین دنیای عرب باشید. ولی اسرائیل همچنان به بازی تفرقه بینداز و حکومت کن ادامه داده داست.

حماس در جریان نخستین انتفاضه در سالهای 1980 بوجود آمد .این یک جنبش مقاومت  اسلامی است. الفتح بعنوان یک جریان عمده ، توسط یاسر عرفات رهبری میشد. و اسرائیل بطور ضمنی از مقاومت اسلامی ، بامید تضعیف ملییون سکولار تحت رهبری عرفات ، پشتیبانی کرد. این بازی خطرناکی بود ، زیرا آخر بازی ، حماس بعنوان قوی ترین حزب سیاسی فلسطینی ظاهر گشت.

و اسرائیل نا آگانه به حماس در مسیری دیگر کمک کرد ، زیرا الفتح در 1993 ، قرارداداسلو با اسرائیل را امضاء کرد. الفتح امیدوار بود که که قرارداداسلو به راه حل دو دولت منتهی خواهد شد. لیکن طرف اسرائیلی بعد از انتخاب نتان یاهو در 1996 ، زیر قراداد اسلو زد. قرارداداسلو ، ازابتدا محکوم به شکست نبود. قرار داد اسلو به شکست انجامید ، زیرا طرف اسرائیلی برهبری حزب لیکود ، از اجرای تعهد خود سرباز زد. از اینرو ، قرارداداسلو برای فلسطینی ها ارمغانی بجز فقر و فلاکت و درماندگی نداشت ، حال آنکه بر تعداد مهاجرنشین ها در سرزمین آنان مدام افزوده شد. و در این چهار چوب بود که حماس در انتخابات گذشته برنده شد. بنابراین ، این اسرائیل است که در باره عروج جنبش حماس به قدرت  ، باید حساب پس بدهد.

آمی گودمن : پروفسور آوی اشلیم ، ما فقط یک دققیه داریم  ، میخواستم از شما بپرسم که اکنون راه حل چیست؟ در چند روز آینده ، یعنی در روز سه شنبه ، باراک اوباما ، رئیس جمهور و هیلاری کلینتون وزیر خارجه خواهند بود.

آوی اشلیم : راه حل در  یک روند سیاسی نهفته است ، و نه ستیز نظامی . برای این ستیز راه حل نظامی وجود ندارد. تنها راه حل ، مذاکره حماس و اسرائیل در باره تمام مسا ئل مربوطه است. پرزیدنت اوباما ، آدم بسیار جالب و و آدم بسیار هوشمند و بسیار منصفی است.  ولی در جریان این بحران ، شجاعت چندانی ازخود نشان نداده است.هنوز هیچگونه موضع گیری نکرده است. خواهان آتش بس فوری نشده است.از اینرو ،گام اول برقراری یک  آتش بس ، فوری است.  گام بعدی ، مذاکره در بین همه طرفین برای استقرار مجدد آتش بس است ، و سپس باید بطرف مرحله دوم برای حل و فصل سیاسی یک ستیز صدساله حرکت کرد.

آمی گودمن : هیلاری کلینتون دیروز در مراسم تایید خود بعنوان وزیر خارجه گفته است که با حماس مذاکره نخواهد کرد.   آوی اشلیم : درست است .ولی نشانه هایی وجود دارد که تیم اوباما ، میل به تماس های در سطح پائین با حماس است.باید از  حسن نیت های کوچک، از تماس های هرچند کوچک  و در سطح پائین با حماس ممنون بود که ممکن است درمسیر خود به مذاکراتی مناسب بیانجامد. بهمین دلیل من بر امکان غلبه سلامت  عقل و منطق بر سیاست خارجی آمریکا بعد از هشت سال وحشت انگیز گذشته خوش بین هستم.

آمی گودمن : پروفسور آوی اشلیم، از اینکه با ما بودید، بسیار متشکرم.

برگرفته شده از:

 

 http://www.democracynow.org/2009/1/14/leading_israeli_scholar_avi_shlaim_israel