14میلیون
نفر زیر فقرشدید
و ادعای
وزیر رفاه دال بر عدم وجود انسان زیر خط فقر در ایران!
رسول آرام
19.01.09
وزیر
رفاه جمهوری اسلامی در چند روز گذشته مدعی شد : «طي ماه آينده
به ازاي هر مددجوي تحت پوشش 36 هزار تومان بن كالا ارائه ميشود، يعني كه بايد
تاكنون در اختيار اين وزارتخانه قرار ميگرفت، قرار نگرفته است.در
ادامه افزود: اين رقم بالغ بر 70 ميليارد تومان است كه بنا به مصوبه دولت، خزانهداري
بايد به وزارت رفاه و تامين اجتماعي پرداخت ميكرد، اما به دليل اختلافات پيش آمده
بر سر رديف بودجهاي آن، تاكنون محقق نشده است. وی افزود تا آخر
امسال هیچ فردی زیر خط فقر در ایران وجود نخواهد
داشت. او برای اثبات نظریاتش بیان داشت که يك خانوار پنج نفره 180 هزار تومان
بن كالا دريافت ميكند. به گفته وي، اين بنها براي ارائه به 9 ميليون نفر
پيشبيني شده كه 7ميليون
نفر آن، مددجويان تحت پوشش نهادهاي حمايتي و دو ميليون نيز شامل نيازمندان ميشود.“
این در حالی است که گرانی و
پی آمد آن گرسنگی گریبان میلیونها نفر از مردم را
گرفته. نشریه
آمارهای اقتصادی ایران وابسته به بانک مرکزی ایران
در تابستان امسال گزارشی منتشر کرد که در آن افراد زیر خط فقر در
این کشور حدود ۱۴ میلیون نفر برآورد شده است.آمارها نشان
می دهد که دستکم دو میلیون نفر از جمعیت ایران
زیر فقر شدید و در خطر گرسنگی قرار دارند. از آنجائی که
دست اندر کاران رژیم اسلامی قصددارند
وضعیت را عادی جلوه داده ؛ تا با این کار هم از
حیثیت برباد رفته دفاع نمایند و هم آبی بر تنور داغ
اختلافات درونی ؛ خصوصا در شرایطی که انتخابات
فرمایشی و تائید شده از سوی ولایت فقیه؛ هر
چه بیشتر ماهیت این خیمه شب بازی را به نمایش
میگذارد؛ بریزند .آنان هر از چند گاهی مدعی
پیروزیهائی میشوند که هرگز برازنده رژیم
اسلامی نیس ؛. با این حال در سخنرانیها
یا مصاحبه های خود که از بلند گوهای تبلیغاتی
پخش میشود ؛ وخامت اوضاع اقتصادی مردم ایران را
بسیاراسفناکتر از آنچه که از طریق آمار و ارقام
ارائه میگردد؛ به نمایش میگذارند. اینجاست که
میتوان درجه صبر و بردباری مردم در مقابل غاصبان
قدرت سیاسی ؛ اقتصادی و اجتماعی در ایران را
ارزیابی نمود.گرچه رهبران کوچک و بزرگ این رژیم با
برخورد های مالیخولیائی خود سعی در
وارونه جلوه دادن واقعیت های موجود جهت تحمیق
مردم مینمایند.اما این وارونه گوئی ها دیگر
نمیتوانند واقعیت های پشت نقاب انسان دوستی آنان را
مستور نمایند. اکنون کارگران و روشنفکر و دستجات زحمتکش و کم درآمد
جامعه با خیا لی نه چندان آسوده به مبارزه خودعلیه
نا عدالتی ها ؛ درجهت بستوه آوردن رژیم
ادامه میدهند.
نمونه
کوچکی ازاین وارونه گوئی ها را میتوان در
گفتار وزير رفاه در پاسخ به پرسشي در خصوص «زیر
خط فقر مطلق» در ایران مشاهده کرد. سخنان او
طی ماه گذشته در روزنامه های رژیم اسلامی
مورد بهره برداری تبلیغاتی قرار گرفت. چرا که او در
پاسخ به خبر نگار گفته بود : «با اقدامات صـورت گـرفـتـه تـوسـط
نـهـادهاي حمايتي و هـمـچنين توزيع سهام عدالت، قدرت خريد مـردم افـزايـش يـافـتـه
اسـت.“ و ادامه داده بود «براساس اعلام سازمانهاي بينالمللي، افرادي كـه
روزانـه كـمتر از يك دلار درآمد دارند زير خط فقر شديدند كه ما اصلا نداريم، چون
كسي را نداريم كه كمتر از يك دلار در روز درآمد داشته باشد .“ این ادعا
بقدری پوچ است که حتی برخی از نوچه های ولایت
فقیه اعتراض کرده و گفته اند «چرا واقعیت ها را
بیان نمیدارید»؛ اما اگر به صحبت های این
وزیر اسلامی که هدفی جز همان انجام وظائف ضد انسانی
است که به او محول شده ؛ توجه شود ؛ متوجه پوچی آن خواهیم
شد.زیرا با توجه به ارزش برابری دلار با ریا
ل؛ اگر یک فرد روزانه یک دلار درآمد داشته باشد؛ درآمد
ماهیانه او بالغ بر 30 هزار تومان خواهد بود . این همان مبلغ یارانه
ای است که بخش بسیار کمی از خانواده ها ی بی
درآمد از رژیم اسلامی دریافت میدارند.نباید فراموش
کرد که تامین همین مبلغ روزی یک دلار برای
بخش قابل توجهی از مردم که عمدتا در حاشیه شهر ها
زندگی میکنند و بیکاران ؛ بسیار دشوار
است.غیر از 12 درصد اعلام شده بیکاران بخش حاشیه
نشین مردم بر اساس آمار ارائه شده از سوی دست اندرکاران
همین وزارت خانه بیش از 1میلیون
و 700 هزار
نفر است که نه درآمدی دارند و نه از ارگان و یا اداره ای
کمک مالی دریافت میدارند.حال اگر نگاهی به تنها رشد اجاره
مسکن بیاندازیم با استناد به بررسی کارشناسان
مرکز مطالعات دانشگاه علم و صنعت درصد هزينه
مسکن نسبت به کل هزينه خانوار در دنيا کمتر از ده درصد است، اما ميانگين اين رقم
در مناطق شهر نشين ايران براي خانواده هاي کم در آمد و حاشیه
نشین ها تا بالاي 70 درصد نيز مي رسد.
اینکه
چگونه میتوان با مبلغ سی هزار تومان در ماه زندگی
کرد؛ سئوالیست که خود دست اندرکاران رژیم اسلامی هم
نمیتوانند به آن پاسخ دهند. از این روست که دچار سردرگمی
و گیجی خاصی شده؛ از یک سو معتقدند که با یک
دلار میشود زندگی کرد و از سوی دیگر به آن اعتراض
میکنند؛ چراکه مردم دیگر نمیتوانند چشم و دهان بربندند و
بایستند تا خویشان خود از گرسنگی بمیرند. آنچه که روشن
است دروغگوئی رهبران ریز و درشت جمهوری
اسلامیست.آنان حتی آمار های ارائه شده از سوی مجامع
بین المللی را هم تحریف میکنند.بر اساس شاخصی
که در ایران توسط بانک جهانی محاسبه شده، درآمد کمتر از 2 دلار در روز
به شبکه انسانهائی تعلق میگیرد که زیر خط مطلق فقر
زندگی میکنند.که اگر با تومان محاسبه شود مبلغی حدود 65000 هزار تومان
در ماه برای یک نفر که فقط بتواند از مردن نجات
یابد.یعنی برای یک خانواده سه نفره که بتوانند از
گرسنگی نمیرند به 200000 تومان در ماه نیاز میباشد. یعنی
روزانه 6 دلار
پس دروغ گوئی و تحریف واقعیت ها توسط وزیر اسلامی
بروشنی هویداست.
در
عین حال بعضی دیگر از محاسبات آماری متفاوت تر را
نشان میدهند، مثلا میزان شاخص خط فقر در شهر تهران حدود 700 هزار تومان
درماه در سال 87 است که با احتساب حدود 15 تا 20 درصد نرخ تورم، این شاخص به نزدیک 900 تا 950 هزار تومان
افزایش پیدا میکند. البته این برای خانواده سه
نفره ای که بتوانند روزانه 1800 الی 2000 کیلو کالری را مصرف کنند و تغذیه و
نیازهای اولیهاشان را تامین نمایند
محق است .
چندی
قبل توسط وزیر کار جمهوری اسلامی اعلام شد که دستمزد کارگران
افزایش یافته است. او اعلام کرد: «حداقل
حقوق کارگران به 219هزار و 600 تومان رسید.»
این وزیر در اظهارات خود ادامه داد 15ميليون نفر كارگر در
كشور وجود دارند كه برخي مانند شاغلان بخش ساختماني، حملونقل و كشاورزي
این حداقل حقوق را دريافت ميكنند، و فاقد بيمه درمانی
میباشند“. نتیجه این تبلیغات که در حقیقت
یک افشاگری بزرگ از سیاست بیمه کارگری میباشد
نشان میدهد که این 15 میلیون
کارگر برای مراجعه به پزشک میبایستی هزینه های
درمانی را از دریافت های ماهیانه خود کسر و یا
اینکه با درد و بیماری به کار و زندگی مرگبار ادامه
دهند.حتی اگر این سیاست اضافه دستمزد شامل
این 15 میلیون نفر
کارگر را واقعی انگاریم ؛ آنان هرگز نخواهند توانست حبوبات
کیلوئی 1440 تا 1700
تومانی ؛ گوشت قرمز کیلوئی 6320 تومانی ؛ گوشت مرغ
کیلوئی 1770 تومانی روغن
کیلوئی 1270 تومانی و تخم مرغ
کیلوئی 1000 تومانی را باندازه
مورد نیاز خانواده خود تهیه نمایند.. بر پایه گزارش
رسمی بانک مرکزی جمهوری اسلامی؛ با شروع سال جاری
خورشیدی، متوسط قیمت خوراکیها و آشامیدنیها
در مقایسه با فروردین سال خورشیدی پیشین
بیش از ۲۸ درصد گران شد.در
مقابل افزایش قیمت مایحتاج عمومی و افزایش 70 درصدی کرایه مسکن در تهران و شهرستانها ؛ بطور مثال
افزایش قیمت اجاره مسکن در مناطق کارگر نشین جنوب شرقی
تهران و غیره برای یک واحد مسکونی 50 تا 70 متری با
ودیغه 5الی 10 میلیون
تومانی بین 150 تا 300
هزار تومان میباشد.این آمار همگی مربوط به تهران و مناطق شهر
نشین در نقاظ مختلف ایران بوده و جدا از اعلام آماری است
که نشان میدهد بیش از 10 درصد از جمعیت
استان های محروم کشور چون ایلام ؛ کهگیلویه و بویر
احمد؛ سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی؛ کردستان و لرستان با لغ بر 70 هزار خانوار در وضعیت زیستی و اقتصادی مطلقا
زیر فقر قرار دارند چنانکه روزنامه های
وابسته به رژیم اسلامی اعلام نموده اند افزایش قیمت پوشاک
در طی یک سال گذشته بالغ بر 21 درصد بوده است و اگر قیمتها به همینگونه که وب
سایت وزارت بازرگانی اعلام نموده باقی بمانند و رشدی
نداشته باشند؛ که هیچگاه چنین نیست ؛یک کارگر با
این دستمزدی که اعلام شده هرگز نیمتواند به یک
زندگی بدون دردسر ادامه دهد؛ کسر بودجه خانواده نه در مورد تهیه
مواد غذائی بلکه در زمینه تهیه پوشاک نیز صادق است
.آنها اگر بتوانند ازعهده تعمین اولیه مصرف
غذائی خود و خانواده برآیند؛ چگونه قادر خواهند بود
مبلغی برای پوشاک هم درنظر بگیرند . در این
حال است که افزایش 6 درصدی دستمزد کارگران اعلام شده توسط
وزیر کار رژیم ؛ اقدامی بازدارنده بوده تا
ازرادیکالیزه شدن فشار توده کارگران و زحمتکشان
جلوگیری شود.و هدف از گفتار وزیر رفاه جمهوری
اسلامی مورد خطاب قرار دادن آنانی است که دیگر طاقت
خود را از دست داده و در حقیقت قصدش مهار فریاد بخش های
مختلف مردم است که بیش از یک دلار در روز درآمد دارند .